نرخ بدون ریسک
واریانس قیمت سهام
واریانس ارزش پروژه
سود دورهای سهام
جریان نقدینگی پروژه
۲-۳-۲- تفاوت روش اختیارات حقیقی با روشهای تحلیل مالی سنتی
در بیان ساختار نظری روشهای مبتنی بر نظریهی اختیارات حقیقی، لازم است که ابتدا تفاوتهایی که ما بین روشهای سنتی با روشهای مبتنی بر اختیارات حقیقی وجود دارد، توضیح داده شود.
روشهای سنتی و شاخصهایی که در این روشها مبنای تحلیلهای سرمایهگذاری قرار میگیرند دارای تعدادی مفروضات، نقطهی شروع تفاوت بنیادی روشهای سنتی با روشهای اختیارات حقیقی است.
در روشهای سنتی فرض میشود:
نرخ تنزیل ارزشهای آتی برابر با نرخ ریسک ذاتی سرمایهگذاری است.
پروژه هیچ نوع انعطافی در مواجه با شرایط ناشناخته ندارد.
نرخ تنزیل درآمدها و یا هزینههای مطمئن، همان نرخ ریسک سرمایهگذاری نامطمئن است.
مهمترین و پرکاربرد ترین روش سنتی، روش DCF است. لازم به ذکر است در برخی متون از روشNPV در نامیدن روش DCF استفاده میشود و بهتر است برای جلوگیری از اشتباه، به جای استفاده از کلمهی اختصاری NPV، در همه جا، از کلمهی اختصاری DCF در معرفی روش سنتیDCF استفاده کرد. در واقع NPV شاخصی است که مفروضات ذکر شده در بالا هویت این شاخص را تشکیل میدهند و باید بین شاخص NPV و روش DCF تفاوت مفهومی قائل شد، چه بسا در روشهای اختیارات حقیقی نیز، شاخص NPV با مفروضات برگرفته از نظریهی اختیارات، همچنان معیار اصلی در تصمیمگیری است. از اینجا به بعد برای بیان تفاوتهای روشهای سنتی و روشهای اختیارات حقیقی از روش DCF به عنوان نمایندهی روشهای سنتی، استفاده میشود.
در روش DCF، آنچه معیار تصمیمگیری در سرمایهگذاری است، مقدار NPV است، که مقدار مثبت آن به معنای مناسب بودن پروژه برای انجام سرمایهگذاری است. در این روش ارزش خالص فعلی جریانهای نقدی آتی مورد انتظار پروژه محاسبه میشود. تبدیل کردن ارزشهای آتی به ارزش فعلی با نرخ تنزیلی مناسب صورت میگیرد که این نرخ تنزیل به نرخ ریسک تعدیل شده موسوم است. این نرخ، به نحوی در نظر گرفته میشود که در آن ریسک ناشی از ذات پروژهی سرمایهگذاری انعکاس یابد و در نهایت در تحلیلها اعمال شود. هرچه ریسک سرمایهگذاری پروژه، از نگاه سرمایهگذاران بیشتر باشد، نرخ ریسک – تعدیل شده که در تنزیل مقادیر آتی و تبدیل آنها به ارزش حال استفاده میشود، بزرگتر است.
۲-۴- انواع اختیارات:
اختیارات را می توان به دو دسته ی اختیارات ساده و اختیارات مرکب طبقه بندی کرد:
۲-۴-۱- اختیارات ساده
اختیار گسترش، کوچک سازی، تعویق و تعطیلی، نمونه ای از اختیارات ساده می باشند. اغلب این اختیارات از نوع آمریکایی هستند چرا که این اختیارات در موعد سررسید و یا در هر زمان قبل تر از آن قابل اجرا می باشند. اختیار خرید به شما این حق را می دهد که در پروژه سرمایه گذاری کنید. این در حالی است که اختیارات فروش به شما اجازه می دهد تا دارایی پروژه را به فروش برسانید.
- اختیار تعطیلی
اختیار تعطیلی در هر پروژه ای وجود داشته و ویژگی های یک اختیار فروش را دارد. تصمیم مشروط در این اختیار تعطیلی پروژه است، در صورتی که بازده مورد انتظار پروژه پایین تر از ارزش فروش آن باشد، می توان تعطیلی را اعمال کرد. به عبارت دیگر تصمیم مشروط در این اختیار، تعطیلی پروژه است. بررسی این اختیار زمانی که ارزش خالص فعلی ناچیز بوده ولی احتمال زیادی برای زیان وجود دارد، ارزشمند خواهد بود (۱۹۹۶،Samis&Poulin).
- اختیار گسترش
اختیار گسترش به ویژه برای پروژه های بلند مدت ارزش قابل توجهی را می تواند در پی داشته باشد. پروژه با عدم قطعیت بالا ممکن است در ابتدا ارزش خالص فعلی ناچیز و حتی منفی داشته باشد، اما به جهت پتانسیل بالای رشد در آینده ارزش سرمایه گذاری را در زمان حال داشته باشد. بررسی اختیار گسترش در پروژه هایی با رشد بالا به خصوص زمانی که اقتصادی رو به شکوفایی است، بسیار معمول است. هزینه اعمال اختیار برای گسترش پروژه میزان سرمایه گذاری شرکت برای اجرای اختیار یعنی گسترش پروژه می باشد. این اختیار در صورتی اعمال می شود که بازدهی مورد انتظار از گسترش پروژه بیش تر از هزینه اجرای آن باشد. اختیار گسترش یکی از اختیارهای خرید است(۱۹۹۶،Samis&Poulin).
- اختیارات کوچک سازی
اختیار برای کوچک سازی در بازار رقابتی امروز بسیار مرسوم است. این اختیار در جایی ارزش دارد که متناسب با تغییر شرایط بازار، نیازمند کاهش سریع مقیاس تولید خود باشند. سازمان ها با به کارگیری استراتژی کوچک سازی می توانند خود رادر برابر شرایط نا مساعد بازار مصون کنند. اختیار برای کوچک سازی ویژگی های یک اختیار فروش را دارد، چرا که ارزش اختیاربا کاهش ارزش بازده دارایی افزایش می یابد(۱۹۹۶،Samis&Poulin).
yle="box-sizing: inherit; width: 1044.8px;" width="531">
[شنبه 1399-09-22] [ 01:40:00 ق.ظ ]
|