موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



با توجه به ضرایب Bمندرج در جدول ۴-۲۳، معلوم شد از بین متغیرهای پیشبین، متغیر تکانشی(۴۲/۰) و رفتار اجتماعی مناسب (۱۴/۰)وبرتری طلبی(۱۰/۰)، به ترتیب اثرمعنیداری بر پرخاشگری دارند.
فصل پنجم
بحث
نتیجه‌گیری
محدودیت‌های پژوهشی
پیشنهادات پژوهشی
پیشنهادات کاربردی
۵-۱ بحث
تحقیق حاضر به برّرسی روابط دو متغیر شیوههای فرزندپروری والدین و مهارتهای اجتماعی با پرخاشگری دانشآموزان دختر و پسر پایههای چهارم و پنجم ابتدایی شهر زنجان پرداخته است.
دربرّرسی سؤال اول و دوم تحقیق، میزان شیوع اختلال پرخاشگری دانشآموزان دختر و پسر پایههای چهارم و پنجم ابتدایی چقدر است؟آیا میزان مؤلفههای پرخاشگری در بین دانشآموزان دختر و پسر متفاوت است؟
یافتههای توصیفی حاکی از آن بودند که میانگین دانشآموزان پسر در متغیر پرخاشگری فیزیکی وکنشی، از میانگین نمرات دانشآموزان دختردراین متغیرها بالاتر بود. میانگین نمرات دانشآموزان دختر نیز در مؤلفههای خشم و خصومت و پرخاشگری رابطهای از میانگین نمرات دانشآموزان پسردر همین مؤلفهها بالاتر بود. از نظر مقایسه نیز پرخاشگری رابطهای در هر دو جنس دختران و پسران از سایر مؤلفهها بالاتر و مؤلفه‌ی خصومت از سایر مؤلفهها پایینتر و در حالت کلی نیز، پرخاشگری در دختران بیشتر از پسران گزارش شد که در ادامه به منظور تعیین معناداری اثر گروهها بر مؤلفههای پرخاشگری تحلیل آماره ویلکز لامبدا بامقدار (۰۱/۰ P< ، ۸۸/۶ =(F، بیانگر آن بود که بین متغیرهای پرخاشگری از نظر جنسیت، تفاوت معنادار وجود دارد. برای بررسی پیشفرض برابری واریانسهای متغیرهای وابسته از آزمون لون استفاده شدکه نتایج تفاوت معناداری را بین دانشآموزان دختر و پسر از لحاظ متغیرهای پرخاشگری فیزیکی، خشم، بدبینی و رابطهای (به جز متغیر پرخاشگری کنشی) نشان ندادند. از اینرو پیشفرض برابری واریانسهای متغیرهای وابسته، تأیید شد. تحلیلهای مربوط به آزمون واریانس تکمتغیره برای بررسی تفاوت بین دو گروه نیز نشان داد که دو گروه دختر و پسر، فقط از لحاظ متغیر پرخاشگری کنشی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند(۰۰۱/۰ P<). و با توجه به میانگین بدست آمده ۳۸/۴۱، می‌توان نتیجه گرفت که میزان پرخاشگری کنشی در دانشآموزان پسر بالاتر از میزان آن در دانشآموزان دختر است. این یافتهها با یافتههای پژوهشهای کوی و داج، مکوبی، کریک و گرات پیتر، ۱۹۹۵ (به نقل از کراهه، ۱۳۹۰)؛ واحدی، ۱۳۸۵؛ خوشحال دستجردی و آرمان،۱۳۸۳؛ کریک و گرات پیتر،۱۹۹۵؛ (به نقل از واحدی،۱۳۸۷) همسویی دارد.
در بررسی سؤال سوم، کدام‌یک از سبکهای فرزندپروری در پیشبینی پرخاشگری دانشآموزان سهم بیشتری دارند؟ سهم سبکهای فرزندپروری در میزان پرخاشگری نیز یافتهها حکایت از رابطه منفی معنادار مؤلفهی صمیمیت و رابطه معنادار مؤلفههای طرد، آشفتگی و سرکوب با پرخاشگری داشتند و در بقیه موارد روابط معنادار به‌دست نیامد. در ادامه بهمنظور تبیین سهم هرکدام از این سبکهای مرتبط فرزندپروری در پیشبینی تغییرات نمرات متغیر پرخاشگری از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شدکه بر طبق آن مؤلفه سرکوب در گام اول بر اساس ضریب تعیینِ (پیشبینی) تعدیلشده۱۴/۰ درصد و در گام دوم مؤلفه آشفتگی با ضریب تعیین تعدیلشده۱۹/۰درصد تغییرات متغیر پرخاشگری را تبیین میکننداین یافتهها با یافتههای پژوهشهای آنتونیو و همکاران، ۲۰۱۳؛ یالکین و همکاران،۲۰۱۳؛ عراقی، ۱۳۸۷؛ جلالی، پوراحمدی، باباپور و شعیری، ۱۳۸۸؛ بیرامی، ۱۳۸۸؛ یارمحمدیان، قادری و چاوشیفر، ۱۳۹۰؛ اکبرینژاد، نصیرنژاد و اعتمادی، ۱۳۸۸ و سهرابی و حسنی، ۱۳۸۶ همسویی داشتند. برای تبیین یافتههای این سؤال باید توجه داشت که بسیاری از مشکلات کودکان مبتلا به اختلالات برونسازی شده ازجمله رفتارهای پرخاشگری در خانواده فراگرفته میشوند و عوامل نگهدارنده آنها نیز در همین محیط قرار دارند. پترسون(۱۹۹۸) نیز در توضیح مشکلات برون‌سازی شده در کودکان چرخه‌ای را توضیح میدهد که در آن والدین به اعمال فشار و زور برای مواجهه با کودکان میپردازند، کودکان نیز در مقابل این فشار از خود مقاومت نشان میدهند، والدین اعمال فشار را بیشتر میکنند و کودکان سرسختتر میشوند. این چرخهی توأم با فشار متقابل که در اغلب مواقع با پیروزی کودکان در سرپیچی کردن از فرامین والدین همراه است، مبنای بسیاری از مشکلات و رفتارهای برون‌سازی شده میشود.از طرف دیگر از آنجایی که رفتارهای نامناسب کودکان مبتلا به اختلالات برونیسازی شده فراوان رخ میدهند، اغلب والدین نگاهی با بدبینی به کودکان خود دارند و آنها را طرد میکنند و چون رفتارهای مناسب بسیار اندک رخ میدهند، در چنین فضایی نادیده انگاشته میشوند (سندرز و همکاران، ۲۰۰۴). درحالی‌که خانواده نقش بسیار کلیدی و با اهمیتی در ارتقای سطح سلامت روانی فرزندان دارد. لذا آماده ساختن فرد برای زندگی در خارج از محیط خانوادگی یکی از بزرگ‌ترین وظایف اجتماعی پدر و مادر است و کیفیت روابط خانوادگی، تأثیر عمیق و پایداری بر تحوّل روانی و سلامت افراد برجای میگذارد. طبق یافتههای پژوهشهای مرتبط نیز میتوان گفت که چنان‌چه شیوه فرزندپروری سهلگیرانه توأم با شیوه فرزندپروری قاطعانه به‌کار بسته شود، شیوه فرزندپروری موفّقی برای ظهور رفتارهای مناسب در فرزندان و مهار رفتارهای ضدّاجتماعی آنان ارائه میدهند. واحدی (۱۳۹۰) نیز، در تحقیق خود به تحقیقاتی اشاره دارد که در آنها نتایج حاکی از وجود روابط معنادارمثبت بین ابعاد والدینی غیرحمایتی (سهلگیرانه و طرد- خصمانه) و پرخاشگری میباشد. برای مثال: براساس ادبیات پژوهش مذکور، تحقیقات حکایت از وجود ارتباط معنادار بین شیوهی فرزندپروری مستبدانه و پرخاشگری فیزیکی کودکان نسبت به همسالان دارند. همینطور یافتههای تحقیق گرات پیتر(۱۹۹۷)گویای این مطلب بود که کودکانیکه نسبت به همسالان خود پرخاشگری رابطهای نشان میدهند، خودشان در گذشته آماج پرخاشگری رابطهای والدین بودهاند. مطالعهی دیگری که توسط کازاس، ویگل، کریک و استراو (۲۰۰۶)انجام گرفت نشان داد که ابعاد والدینی سهلگیرانهی مادران و مستبدانهی پدران با پرخاشگری رابطهای پسران، رابطهی مثبتی دارد. این یافته بیانگر آن است که کودکان ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه را از والدین بیاموزند و این رفتارها را در ارتباط با همسالان خود بهکارگیرند. چرخهی سرکوبگرایانهی پاترسون(پاتوک- پخام، چئونگ، بالهورن و ناگاشی، ۲۰۰۱؛ نقل از واحدی، ۱۳۹۰) مدلی را برای تأثیر فرزندپروری بر پرخاشگری نشان میدهد. طبق این مدل، وقتی والدین با یک دستور مبهم و با یک لحن منفی مانع فعالیت کودک شده، او را تهدید نموده، عیبجویی کرده و به تنبیه متوسل میشدند، کودک آه و ناله سر میداد، هوار میکشید و امتناع میکرد تا این که پدر و مادر دریابند که رفتار کودک خیلی شدید است و در نهایت  تسلیم او میشدند. این مسئله سبب میشود که هر دو در دام تقویت گرفتار شوند. کودک و والدین هر دو تقویت منفی دریافت میکنند. وقتی این چرخه بارها تکرار میشود، در سایر اعضای خانواده، اضطراب و تحریکپذیری ایجاد شده و طولی نمیکشد که آنها نیز به تعاملهای خصمانه روی میآورند. ثمرهی این فرآیندهای خانوادگی، پرخاشگری است و باعث میشود تا کودکان، به دنیا از زاویهای خشن نگاه کنند (پاتوک- پخام، چئونگ، بالهورن و ناگاشی۲۰۰۱و کارپنتر۲۰۰۲ ؛ نقل از واحدی،۱۳۹۰).پاترسون معتقد است سه عامل فقدان قواعد (گرونیک، گارلند، دکورسی و جاکوب ۲۰۰۲؛ نقل از واحدی ۱۳۹۰)، نقص در بازبینی و نظارت (سینگر و باشلرز، ۱۹۹۴؛ نقل از واحدی، ۱۳۹۰)، پاداش و تنبیه بیثبات (مایر، ویلکوسکی و رابینسون، ۲۰۰۸) که پدر و مادر در چرخهی سرکوب گرایانه در پیش میگیرند، منجر به انضباط خشن میشود. خلق کودک ممکن است مانع توانایی یادگیری و پذیرفتن قواعد باشد. در حمایت از نظریهی سرکوبگرایانه میتوان گفت که مادران پسران پرخاشگر به احتمال زیاد بیشتر از مادران دارای پسران غیرپرخاشگر، رفتارهای آزاردهنده را تقویت مینمایند. سایر محقّقان نیز چرخهی سرکوبگرایانه بین والدین و کودک را تأیید نمودهاند (پاتوک- پخام، چئونگ، بالهورن و ناگاشی ۲۰۰۱؛ نقل از واحدی،۱۳۹۰).
در برّرسی سؤال چهارم، کدامیک از مهارتهای اجتماعی در پیشبینی پرخاشگری دانشآموزان سهم بیشتری دارند؟ مبتنی بر سهم مهارتهای اجتماعی دانشآموزان در رفتارهای پرخاشگرانه آنها یافتهها حاکی از آن بود که تمام مؤلفههای مهارتهای اجتماعی با پرخاشگری رابطه مثبت معنادار دارند. این یافتهها با یافتههای پژوهشهای نانگل، اردلی،کارپنتر و نیومن، ۲۰۰۲؛ میشل و همکاران، ۲۰۱۲؛ باباخانی، ۲۰۱۱؛ نادری و همکاران، ۱۳۸۶؛ یوسفی، ۱۳۸۶؛ واحدی و فتحی‌ آذر، ۱۳۸۵و جانسون و جانسون، ۲۰۰۰ همسویی دارند. در توجیه یافتههای حاصل از این روابط نیز اشاره میشود که وجود مهارتهای اجتماعی به سازگاری کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک میکند. از سویی تفکر در مورد پرخاشگری و علل بروز آن یک بحث جدی علمی است، ولی موضوع جدی‌تر و حساستر این است که چگونه میتوان این جریان را مهار و در واقع آنرا بهعنوان یک رفتار مدیریت کرد. اکثر پژوهشهای پیشین نشان دادهاند افراد با دارا بودن مهارتهای اجتماعی غیر از ابراز پرخاشگری بهعنوان یک سازوکار برای دفاع از حقوق خود به شیوه ای خصمانه میتوانند با مهار آن و ایجاد ارتباط موثر مستقیم و صادقانه بدون این‌که به افکار و احساسات دیگران خدشهای وارد کنند،چگونگی رفتار صحیح با اطرافیان خود را بیاموزند. بنابراین آموزش صحیح و مداوم مهارتهای اجتماعی همراه با برقراری ارتباط انسانی و دوستانه با دانشآموزانمیتواند راهی برای حل مشکلات و آسیبهایی که در کمین آنها قرار دارد باشد. دانشآموزان با داشتن مهارتهای اجتماعی میتوانند با تعمّق و تامّل در ویژگیهای خود به شناخت نقاط ضعف خود پی برده، درصدد اصلاح آن باشند و با تکیه بر نقاط مثبت خود سعی در بهبود افکار، احساسات و عواطف خود با دیگران بکنند. این مهارتها به آنها کمک میکند تا در توانایی انجام رفتارهای مثبت، سازگارانه و ارزشی بتوانند استعدادهای ذاتی خویش را متبلور ساخته و به سازگاری با خود و محیط اطراف‌شان بپردازند.
۵-۲ نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف تعیین روابط دو متغیر شیوههای فرزندپروری والدین و مهارتهای اجتماعی با پرخاشگری دانشآموزان دختر و پسر پایههای چهارم و پنجم ابتدایی شهر زنجان انجام یافته‌است. در چند دهۀ اخیر با توجه به تحقیقاتی که در عرصۀ اختلالات پرخاشگری کودکان و نوجوانان صورت گرفته است اندیشمندان حوزۀ روانشناسی به این نتیجه رسیدند که رفتارهای پرخاشگرانه آسیبهای روانی و اجتماعی بسیار بالایی برای کودکان و نوجوانان به‌وجود آورده است و اغلب با دستآورد ضعیف تحصیلی، عزّتنفس پایین، تحمّل سرخوردگی و علایم افسردگی را همراه میشود. گریز از مدرسه و آسیب به روابط خانواده و همسالان و در بلندمدّت طرد شدن از سوی همسالان نیز از پیامدهای رفتار پرخاشگرانه بهشمار میآید. علاوه بر اینها پرخاشگری بر قربانیان اینگونه رفتارها نیز پیامدهای منفی مانند افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی، عزّتنفس پایین، فکر خودکشی و هم‌چنین باعث شکل گرفتن دیدگاه منفی به مدرسه میشود و در نتیجه منجر به ترک تحصیل قربانیان میشود؛ قربانیان پرخاشگری خود را در گروه همسالان عضوی آسیبپذیر و شکست خورده تلقی میکنند که این پندار مسلّماً در نتیجه تسلیم شدن در برابر رفتار پرخاشگرانۀ همسالان و تکرار تراژدی قربانی شدن به‌وجود میآید. از سویی چنان‌چه یافتههای پژوهش حاضر نیز خاطرنشان ساختند از جمله عوامل اثرگذار بر روند تشدید یا کاهش اختلال پرخاشگری در افراد، سبکهای فرزندپروری والدین یا شیوههایی است که آنان در تربیت کودکان اعمال میکنند. فرزندپروری فعالیت پیچیدهای شامل روشها و رفتارهای ویژه است که به‌طور مجزّا یا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تأثیر میگذارد. همه والدین در تعلیم و تربیت و نظارت بر فرزندان نقش اولیه را به عهده دارند. در این میان تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکان‌شان پایه و اساس شیوه‌ی فرزندپروری مبیّن است. متغیر دیگری که در پژوهش حاضر در رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مؤثر تلقی شد مهارت‌های اجتماعی بود. مطالعات مهارتهای اجتماعی را شالودۀ ارتباطات موفّق و رودررو را به‌شمار میآورند. این مهارتها مجموعهای از تواناییهاست که به افراد اجازه میدهد روابط اجتماعی مثبت و مفید را آغاز و حفظ نمایند. دوستی و صمیمیت با همسالان را افزایش دهند، سازگاری رضایت بخشی را در مدرسه ایجاد کنند، به آنها اجازه دهند که خود را با شرایط وفق دهند و تقاضاهای محیط اجتماعی را بپذیرند. تحقیق حاضر در راستای دانشافزایی والدین درمورد مفهوم تربیت و شناساندن شیوههای مناسب و نامناسب و نیز کمک به دستاندرکاران نظام آموزشی در راستای برنامهریزی صحیح جهت ارائه برنامه ها یا دورههای آموزشی مهارتهای مناسبتر برقراری روابط و برخورد با موقعیتهای بغرنج اجتماعی میتواند مثمرثمر باشد.
۵-۳ محدودیتها
پژوهش حاضر همچون دیگر پژوهشها در زمینه علوم انسانی که موضوع آن انسان است، با محدودیتهایی روبهرو بوده است که مختصرا به آنها اشاره میشود.
از بعد روش شناختی، احتیاط در تعمیم پذیری نتایج این پژوهش هست که باید مدّنظر باشد چون فقط در دو پایه تحصیلی چهارم و پنجم ابتدایی انجام یافته و البته که تعمیم این نتایج به سایر سنین و مقاطع و پایههای تحصیلی با احتیاط صورت گیرد.
تکیه بر ابزارهای خودگزارشی، اکثراً جزو محدودیتهایی است که پژوهشهای علوم رفتاری برای از آن مصون نیستند.
 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir
[شنبه 1399-09-22] [ 01:09:00 ق.ظ ]




فسیّلت فکرتی من عارضیه دما

 

(او را در حالِ تبسم به ماه تشبیه کردم، چیزی نمانده بود که تشبیهم روی او را مجروح یا زخم کند، در خاطرم گذشت که روی ا را بوسه دهم، اندیشه‌ی من خون از گونه‌های او سرازیر کرد.)» (نیشابوری،۱۳۶۶،۸۵)
بعضی از این بیدلان بودند که بر سرتاسر جامه‌ی خود اشعار زهدآمیز و حکمت‌آموز نوشته بودند. علاوه بر این، به دیوانگانی بر می‌خوریم که بر پشت خود نوشته بودند: “قابل خرید و فروش نیست”(ذکاوتی قراگزلو،۱۳۶۶،۲٫۳) در جامعه‌ای که به چشم مردمِ سوداگرش همه چیز قابل خرید و فروش است و بر هر چیز حتی شرافت، آزادگی می‌توان قیمت گذاشت، آیا نباید این عمل را بیانی کنایه‌آمیز و تعبیری نمادین از آزادی و حریّت درونی” این دیوانگان دانست که وجود خود را چنان شریف ‌می‌یافتند که آن را بی‌قیمت دانستند و از این بازار سود و زیان آدمیان کناره گرفتند؟ و آیا نمی‌توان آن را نوعی تعلیم اخلاقی محسوب کرد که با آن مردمان را به آزادگی و شناخت قدر انسانی و الهی خویش فرا می‌خواندند؟
فتح بن شخرف گوید: سعدون، صاحبِ محبه‌الله بود، شصت سال روزه گرفت تا آنجا که مغزش آب شد و عقلش سبک گردید و چون زیاد از محبت دم می‌زد، مردم مجنونش نامیدند. مدتی از ما غایب شد تا آنکه روزی در حلقه‌ی ذوالنون ایستاده بودم، سعدون را دیدم با جبّه‌ی پشمینه‌ای که بر آن نوشته بود: «قابل خرید و فروش نیست.» (همان،۲۰۳)
۲-۵- واکنش عقلای مجانین در برابر نسبتِ جنون
واکنش “عقلاءالمجانین” در مقابل نسبتِ جنونی که به ایشان می‌دادند نیز جالب توجه است. بعضی از آنها شیفته‌ی جنون خود بودند و چنان در بحرِ جنون عاشقانه‌ی خود غرقه بودند که جز معشوقِ خود را در عالم نمی‌دیدند. شیبان مجنون به صحرا می‌رفت و دائم تکرار می‌کرد: «اگر دیوانه‌ی تو نباشم، دیوانه‌ی چه کسی باشم؟» (نیشابوری،۱۳۶۶: ۱۰۴) شبلی در مواجهه با عوامی که او را دیوانه و خود را سالم پنداشته بودند، دعا کرد: «خدا جنون مرا افزون کند و صحت شما را نیز و این بیت را خواند:

 

 

 

 

 

 

 

 

قالوا جننت بمن تهوی فقلت لهم   ما لذه العیش الا للمجانین»
    (نیشابوری،۱۳۶۶،۴۸)

(گفتند: در عشق محبوب خود دیوانه شده ای، گفتم: لذت زندگانی جز دیوانگان را نیست)
بعضی دیگر چون عُلیان خود را دچار نوع خاصی از جنون می‌دانستند. «حسن کوفی گفت مردی از عُلیان پرسید: تو دیوانه‌ای؟ گفت: دیوانه‌ی غفلت، آری؛ امّا دیوانه‌ی معرفت، نه. گفتم: با مولای خود چگونه‌ای؟ گفت: از وقتی او را شناخته‌ام، با او جفا نکرده‌ام. گفتم: از کی او را شناختی؟ گفت: از وقتی نام مرا جزو دیوانگان ثبت کرد» (نیشابوری،۱۳۶۶: ۸۶) و بعضی چون میمون واسطی دیوانگی خود را تهمتی از سوی جاهلان می‌داند، «میمون گفت: ای حجاج، اهل باطل چون در اهل محبت نظر کنند آنها را دیوانه می‌خوانند؛ چنانکه اهلِ معرفت گفته‌اند، اگر شما ایشان را ببینید، می‌گویید: دیوانگان و اگر ایشان، شما را ببیند، می‌گویند: نا باورانِ روز رستخیز.» (نیشابوری،۱۳۶۶: ۱۰۵) که اشاره به سخنی از حسن بصری دارد و یادآور این کلام از شرح تعرف است: «این عجیب نیست که چنان[که] مجانین به نزدیک عاقلان مجانین‌اند؛ عاقلان به نزدیک مجانین هم مجانیند.» (جوکار،۱۳۸۴،۶۲)
۲-۶- عقلای مجانین در آثار متفکران اسلامی
حکایات عقلای مجانین توجه‌ی بسیاری از ادیبان و متفکران جهان اسلام را به خود جلب کرد. در میان آثار ایرانیان، ردپای حکایات دیوانگان را در آثار: ابوالقاسم نیشابوری، بابا طاهر، سنایی، انوری، عین‌القضات همدانی، حافظ ابونُعَیم، جعفر سراج، ابوالحسن دیلمی، مستملی بخاری، عطار نیشابوری، محمدبن منور، راغب اصفهانی، ابن جوزی، سعدی، مولوی، عوفی، محمود شبستری، فخرالدین علی‌صفی، جامی، امیر علیشیر نوایی، حمدالله مستوفی، رضا قلی خان هدایت، پروین اعتصامی و . . . می‌بینیم. همچنین در آثار دیگر مشاهیرِ فرهنگِ اسلامی چون: جاحظ، ابن‌عربی، یافعی و ابن‌خلدون.
اما در میان تمامی نویسندگانِ جهان اسلام، گویا قرعه‌ی فال دیوانگان به نام نیشابوریان خورده بود. دو تن از بزرگان نیشابور بودند که بیشترین توجه و عنایت را به قصه‌ی مجانین داشتند و مهمترین آثار را در ارتباط با آنان پدید آوردند: نخست ابوالقاسم نیشابوری که کتابش قدیم‌ترین کتاب مستقل درباره‌ی دیوانگان فرزانه است که به جا مانده و دیگر شیخ‌ فریدالدین عطار نیشابوری که دریای آثارش لبریز از حکایات دیوانگان و ستایش دیوانه و دیوانگی است، به قول خودش:

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">
جمله‌ی دیوان من دیوانگی است   عقل را با این سخن بیگانگی است
جـــــان نگردد پاک از بیگانگی  
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




چو در”الحمد” گاوی می‌خرید او

 

 

ز من هم بانگِ گاوی می‌شنید او

 

 

چو او را پیشرو کردم به هر چیز

 

 

هر آنچ او می‌کند من می‌کنم نیز
(عطار۲،۱۳۸۸: ۱۸۷)

 

منشأ چنین بی‌باکی‌ها در انتقادهای اخلاقی یا مخالفت‌های سیاسی (که بعداً با آنها آشنا می‌شویم) را باید در همان “حرّیت” دیوانگان دانست، زیرا تنها چنین آزادگی‌‌ای هست که فرد را وامی‌دارد تا بی‌‌خوف و طمع، حقایق را بیان کند. «دلیری و بی‌پروایی دیوانه ناشی از برجسته‌ترین و اصلی‌ترین خصیصه‌ی وی یعنی رهایی از عقل مصلحت‌اندیش و اراده‌ستیز اوست. حضور عقل و ملاحظات آن سبب می‌شود شخص گفتار و رفتار خود را به مقتضای مصالح دنیوی خویش و پسند دیگران تنظیم کند. در این خودگریزی به خاطر خودخواهی و خودنمایی که اقتضای با دیگران زیستن هم آن را الزام می‌کند و هم موّجه می‌نماید کذب و ریای ضمنی خودپذیرفته‌ای نهفته است که لازمه‌ی در میان خلق بودن و روی در خلق داشتن است؛ امّا آنجا که مصلحت‌بینی‌های عقل، جرئت عاقلان را به بند می‌کشد، دیوانگان هستند که بی‌هراس سخن آغاز می‌کنند. (پورنامداریان،۱۳۷۴: ۱۰)ابن‌عربی نیز گزارشی دلنشین از دیدارش با کسی که او را بزرگترین دیوانه‌ای که با او برخورد داشته می‌دهد و در اثنای گفتگو با او، کلامی از آن مجنون نقل می‌کند که اشاره‌ای رمزگونه به آزادگی دیوانگان دارد: [دیوانه گفت:] او [خدا] مرا اینجا در میان جنبندگان چهار دست و پا رها کرده است، می‌خورم و می‌آشامم؛ ولی او مرا تدابیر و اداره می‌کند؛ بدو گفتم: اگر تو جنبنده‌‌ی چهار دست و پایی، چه کسی سوارت می‌شود؟ گفت: من اسب وحشیم، به کسی سواری نمی‌دهم. (ابن عربی،۱۳۸۱: ۱۳۰)
در دیگر حکایات، دیوانگانی را می‌بینیم که خرافات رایج میان مردم را به سخره می‌گیرند و یا دیوانه‌ای را می‌بینیم که با مشام تیز معنوی، بوی بدِ اهلِ بازار را که لابد ناشی از حیله و غفلت و منفعت‌طلبی بازاریان است، تشخیص می‌داده و هنگام عبور از بازار، بینیِ خود را می‌گرفته تا بوی بد، مشام او را نیازاراد. (عطار،۱۳۸۶، ۲۶۷)
امّا با این همه نباید پنداشت که ارتباط عقلاءالمجانین با مردم و نقش اجتماعی آنها تنها در این انتقادات اخلاقی محدود می‌شود؛ بلکه ایشان در کنار این اعتراضات، از رنجی که مردم متحمل می‌شدند و یا بی‌عدالتی‌هایی که در حقشان می‌شد، بسیار رنجور و دردمند بودند و برای بهبود شرایط اجتماعی، ابایی از عتاب‌های تند با سلاطین و خلفا نداشتند و حتی در این‌باره به سبب مصائبی که گریبانگیر مردم بود، در عین انس و رابطه‌ی عاشقانه‌ای که با خداوند داشتند، اعتراض‌ها و انتقادهای جسورانه‌ای به حضرت حق می‌کردند. به عنوان مثال، به این حکایت منطق‌الطیر توجه کنید:
در مصر قحطی شدیدی پدید آمده بود و جان بسیاری از مردم را ستانده بود. بعضی از شدّت گرسنگی، گوشت مردگان می‌خوردند. یکی از عقلای مجانین چون این وضع را دید، با بیانی ساده و تاثّر برانگیز، خطاب به خداوند گفت:

 

 

 

 

ای دارنده‌ی دنیا و دین   چون نداری رزق،کمتر آفرین
(عطار۳،۱۳۸۸: ۳۵۹)

البته باید در نظر داشت که از میان همه‌ی مؤلفانی که حکایات عقلاءالمجانین را نقل کرده‌اند، این، عطار نیشابوری است که به این قبیل حکایات گزنده‌ی انتقادی – اجتماعیِ دیونگان، توجه بسیار نشان داده است؛ همچنانکه بسامد حکایات “گستاخی دیوانگان با خدا” در آثار عطار با آثار سایر نویسندگان قابل قیاس نیست. این مسئله، بی‌شکّ، به سبب روح دردآشنا و شخصیّت چندبعدی عطار است که اشتغالات او به عوالم معنوی، او را از توجه به نابسامانی‌های اجتماعی و رنج مردم بازنداشته و همچنین نقش راویان و ناقلان داستان‌ها را در انتخاب یا خلق آنها اثبات می‌کند.

۲-۱۰-۲- عقلای مجانین و امور سیاسی
آنچه بیش از همه، در حکایات عقلای مجانین شگفتی مخاطب را برمی‌انگیزد و وی را غافلگیر می‌کند، دگرگونه دیدن و دگرگونه اندیشیدن دیوانگان است. در حقیقت نوعی “عادت‌ستیزی” با ذات عقلای مجانین عجین شده که حضور آن را در همه جا می‌بینیم: از تصورشان نسبت به خدا گرفته تا نگرششان به مناسبات اجتماعی و از ذهن پیچیده‌ی ایشان گرفته تا زبان غیرعادی و رمزی آنها. رابطه‌ی آنها با صاحبان قدرت سیاسی نیز از این قضیه مستثنی نیست. در حکایات بسیاری دیوانگان را می‌بینیم که با زیر پا نهادن هنجارهای مرسوم جامعه در مواجهه با قدرتمندان، در حال نزاع با امیران و وزیران و سلاطین و خلفایند. بر همین اساس، هیچ شگفت نیست که ایشان خلیفه‌ی مقتدر عباسی –‌هارون‌الرّشید – را با نگاه تحقیرآمیز بنگرند و او را با نام کوچک صدا کنند(عطار۲،۱۳۸۸،۳۳۰)و یا اینکه یکی از آنها را ببینیم که در مقابل صاحب منصبی که با جلال و شکوه در موکبی در حال گذر است، مشتی خاک برگیرد و به او بگوید از این مشتی خاک این همه کبر و رعونت به دور است.(همان،۲۸۱)
۲-۱۰-۲-۱-ارتباط زبان و قدرت در حکایات عقلای مجانین
تجلی ذهن عصیان‌گرِ مجانین که دائم در حال تحقیر و تقدّس‌زدایی از زورمندان است، به خوبی در زبانشان پیداست، زیرا در حقیقت “زبان” چیزی جز «ذهن» نیست و «ذهن» چیزی جز «زبان» نیست. (شفیعی کدکنی،۱۳۸۴: ۹۰) یعنی همان‌گونه که ذهن مجانین، هنجار مرسوم رابطه با ارباب قدرت را – که آمیزه‌ای از ترس و طمع است – برنمی‌تابد، زبانشان نیز از رعایت بلاغت رسمی و شکل مرسوم و جدّی سخن که بالطبع مورد استفاده و حمایت مراکز قدرت یا علمای رسمی بوده، بیزار است. البته عقلای مجانین در این راه با نهضت صوفیه همگام بودند: گروهی از صوفیه نیز همچون مجانین با برگزیدن سلوک فردی و اجتماعی متفاوت و استفاده از “زبان اشارت” به جای “زبان عبارت” و انتخاب پوشش متفاوت، دست به ایجاد نهادی غیرحکومتی (مردم‌نهاد NGO) زدند که نظام اخلاقی- ارزشی رسمی را نفی می‌کرد. ایشان جهان بینی متفاوت با برداشت‌ها و قرائت‌های رایج علمای رسمی و قدرتمندان را پیشنهاد می‌دادند و علاوه بر نقش معنوی و اخلاقی، وظایف یک حزب سیاسی را نیز در جامعه‌ی تک صدایی و استبداد زده‌ی روزگار خود انجام می‌دادند. باختین در این‌ زمینه می‌گوید: « به همین دلیل، عارفان هم در ویژگی‌های ظاهری و رفتاری خود شیوه‌ای متفاوت با هنجارهای اجتماعی در‌پیش گرفتند و هم در حوزه‌ی زبان، هنجارِ معروف را شکستند تا با این وسیله ادراک خودکار مردم از جهان و زندگی را ضعیف کرده، درکی متفاوت در ذهنیت اجتماعی به وجود آوردند؛ زیرا درک مبتنی بر عادت، پذیرش و تسلیمی بی‌چون و چرا در قبال باید و نبایدهای دیکته شده را به همراه می‌آورد.(مشرف،۱۳۸۵،۱۳۷) صوفیه با تقدّس‌زدایی از مفهوم‌های پذیرفته شده‌ی حاکم، زمینه‌ی آزاد کردن ذهنیت اجتماعی از این قیود اسارت بار را فراهم کردند؛ بدین ترتیب، صوفیه علیه منطقِ ‌ترس قیام کردند و به تعبیر باختین، نظریه‌پرداز بزرگ ادبی قرن بیستم، به ایجاد نوعی «کارناوال» ادبی توفیق یافتند. نسبی کردن مفاهیم مطلق شده، تصفیه‌سازی از روی فرهنگ رسمی و تقدس‌زدایی از آن فرهنگ و مفاهیم مطلقه‌ی آن، هدف اصلی پدیده‌ای است که هرچند قدمت طولانی در ادبیات فارسی دارد؛ ولی امروزه «کارناوال‌سازی» نامیده شده است. برادفورد می‌گوید: کارناوال‌سازی در ادبیات صورت‌های مختلفی به خود می‌گیرد، انواع نقیضه و پارادوکس، منطق‌شکنی، گفتارهای خلاف عرف و عادت، طنز و هزل و هجو و وارونه‌سازی معنایی از جمله شگردهایی است که برای ضربه زدن بر مفهوم‌های جبریِ مطلق شده در اذهان مردم به کار گرفته می‌شد تا با شکستن عظمت آنها، وحشت و اطاعت قلبی عمومی نسبت به آن نیز زایل شود و در نتیجه، ذهن به نوعی آزادسازی خود از قیدهای اسارت‌بار توفیق یابد.(همان: ۲۸۱)
عقلای مجانین نیز، با خارج کردن زبان از حال تعادل و استفاده از رمز، طنز، پارادوکس مبارزه‌ای در ساحتِ زبان با طبقه‌ی حاکم ترتیب دادند و زبان را از حلقه‌ی علماء و تحصیل‌کردگان آن دوران به میان مردم کشاندند.
به ویژه در انتقادهای سیاسی اجتماعی مجانین، “طنز” و گاه “هجو” بسیار دیده می‌شود، زیرا هجو و طنز به این اعتبار مبشر آزادسازی ضمیر انسان‌ از صورت‌های قالبی کلیشه‌ای زبان و تفکّر است و آدمی را از اجبارهای خلاف فطرتش آزاد می‌کند. اجبارهایی که در اصل برای جهت بخشیدن به «مفهوم غالب جهان» به وجود آمده است (همان،۱۴۱). نمود این تقدّس‌زدایی و شکستن بت‌های ذهنی را ما، در داستان‌های دیوانگان به وضوح مشاهده می‌کنیم و از رایج‌ترین نمونه‌های آن، می‌توان به این موارد اشاره کرد: حرام شمردن مال ارباب قدرت، عاجز شمردن قدرتمندان، عدم رعایت رسوم درباری و تحقیر آنان، گوشزد کردن عاقبت سوء حاکمان.
یک روز از طرف شهریاری شادکام به بهلول غذا داده می‌شود، بهلول نیز همه‌ی غذا را جلو سگان می‌اندازد، چون با ملامت و تعجب اطرافیان روبرو می‌شود، بدیشان می‌گوید خموش باشید، چون اگر سگان بفهمند که غذای شاه را به آنها دادم، هرگز، حتی با تهدید هم سر به سوی آن نمی‌برند:

 

 

 

 

گفت بهلولش: خمش ای جمله پوست   گر بدانند سگان کاین آنِ اوست
 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




شیــخ گفت این از آن اینجا شکست
گر نبــودی این شکســــتش اندکی
چون شکستی آمد او را آشـــــــکار
چون ز سنگ این حالتم معلوم‌گشـت
چون به گوش دل شنیــــــدم راز او
  تا ز ســـرگـــردانی بســـــیار رست
روز و شــــب سرگشته بودی بی شکی
دائماً آرام یافــــت آن بــــی قـــــرار
حالی، از سنگم، دلی چون موم‌گــــشت
اوفتـــاد ایــــن حالتـــم آغــــاز از او
(عطار،۲۴۳:۱۳۸۶)

حال می‌توان حدس زد که اگر دیگرانی شاهد ماجرای شکستن سنگ پس از تلاش و مشقت بسیار بودند، چه می‌پنداشتند و چه واکنشی نشان می‌دادند؛ برای مثال شاید اگر صوفی ِدیگری این صحنه را مشاهده می‌کرد چنین می‌پنداشت: “تا اراده‌ی خداوندی نباشد از تلاش بشر چیزی به سامان نمی‌رسد” یا اگر فیلسوفی دهری شاهد این ماجرا بود، از آن “پوچی و بی حاصلی زندگی” یا “عدم تناسب تلاش و نتیجه در عالم خلقت” را در می‌یافت و آن را خللی در نظامِ احسنِ کائنات می‌پنداشت؛ همچنین می‌توان تصور کرد اگر دیوانه‌ای دگراندیش چنین صحنه‌ای را می‌دید از خداوند به سبب بی عدالتی و ضایع گذاشتن تلاش بندگان گله می‌کرد و همین‌طور کسان دیگر.
۲-۱۳-دگراندیشان
در کنار دیوانگانی که در برابر خداوند تسلیم و خاضع و با حضرتش در صلح و سازش بودند، بیدلانی وجود داشتند که دلِ پُری از خداوند داشتند. آنان خداوند را تنها مسوول ناکامی‌ها و محرومیت‌های خود می‌دانستند و اِبایی نداشتند که با روش‌های مختلف، خدا و اعمالش را به باد انتقاد بگیرند، آنها تنها به این قانع نبودند که نظر خود را درباره‌ی حکومت و اداره‌ی الهی، بیان کنند و از آزمون‌ها و دریافت‌های خود از خداوند سخنی گویند؛ آنان با خودِ خداوند در مناقشه بودند و او را متهم می داشتند یا حتی تهدید می‌کردند و گاه می‌خواستند نکته‌ای را که خدا فراموش کرده به یادش آرند و یا چیزی به وی بیاموزند یا او را فریب دهند یا ملامت کنند که چرا خداوند به درخواست‌ها و دعاهای ایشان گوش نمی‌دهد، حتی او را به کیفر و مجازات تهدید می‌کردند و خود به عنوان مجریِ عدالت به توقیف اشیایی که از آنِ خداوند است (مانند اموال مسجد) می‌پرداختند، زیرا به عقیده‌ی ایشان با خداوند با زبانی جز این نمی‌توان سخن گفت؛ البته اگر خداوند احیاناً با آنان از در سازش وارد می‌شد، آنان از او با عبادت و طاعت تشکر می‌کردند، مناقشه‌ی اصلی آنان با حضرت حق بر سر تأمین معاش بود اما به ندرت به مسائل مهم تر نیز می‌اندیشیدند و برای مثال در هدف غایی آفرینش مناقشه می‌کردند؛ آنان در همه‌ی این موارد باکی نداشتند، مقاصد خود را مستقیم با خداوند در میان بگذارند و البته با وجود همه‌ی این‌ها، همواره با خداوند احساس صمیمیت و انس و یکرنگی می‌کردند و لطفی عتاب آلود با حق داشتند ولی هرگز به سبب این محبت که میان آنان با محبوب قادر متعالشان بود، حاضر نبودند از انتقادات خود چشم پوشی کنند(رک:دریای جان ریتر).
۲-۱۳-۱- واسوخت صوفیانه
این گونه رفتار دیوانگان با معشوقشان-خداوند- یادآور سبک واسوخت [=رویگردانی] در تاریخ ادبیات فارسی است. سبک واسوخت که از منشعبات مکتب وقوع در ادبیات فارسی بود، ارائه دهنده‌ی شیوه‌ای خاص در رابطه‌ی عاشق و معشوق بود که در آن عاشق با عتاب و بی اعتنایی و تهدید با معشوق خود سخن می‌گفت. از این روست که ما این دست حکایات مجانین را «واسوخت صوفیانه» نام نهادیم، چون در این حکایات نیز از طرفی عاشقان(دیوانگان) با محبوب خود(الله) با عتاب سخن می‌گویند و از طرف دیگر عامل اصلی چنین پدیده‌ای عنصر صوفیانه‌ی شخصیت مجانین است. لازم است برای روشن تر شدن مقصود ما از واسوخت صوفیانه چند نمونه ذکر شود:
شبلی یکی از دیوانگان الهی را در تیمارستان ملاقات می‌کند، دیوانه وی را می‌شناسد، با وی سرِ دردِ دل می‌گشاید و از وی می‌خواهد در مناجاتش از زبان او [دیوانه] با خدا بگوید: در این عالم بی قرارم کردی، از خان و مان و خانواده جدایم کردی، مرا دیوانه و بیدل کردی و زنجیر در پایم افکندی؛ هرگاه از تو چیزی بخواهم مرا به بلای دیگر گرفتار می‌کنی، نه مرا جامه و نه نانی می‌دهی، اگر جان می‌دهی پس چرا نانش را فراهم نمی‌کنی، چقدر مرا گرسنه می‌داری، اگر نانی نداری از کسی قرض کن. چون شبلی حیران و گریان از شنیدن سخن دیوانه، آهنگ برگشت می‌کند، دیوانه آواز می‌دهد: زنهار تا این‌ها را که گفتم با خدا نگویی که پشیمان شدم، زیرا اگر چیزی از این‌ها را به او بگویی، صد برابر بدتر می‌کند.

 

 

 

 

گفت زنهار ای امام رهنمای
زآنکه گر با او بگویی این قدر
من نخواهم خواست از حق هیچ‌چیز
او همه با خویش می‌سازد مدام
دوستان را هر نفس جانی دهد
  تا نگویی آن چه گفتم با خدای
زآنچه می‌کرد او کند، صد ره بتر
زآنکه با او در نگیرد هیچ نیز
هر چه گویی هیچ باشد والسلام
لیک جان سوزد اگر نانی دهد
(عطار،۱۷۸:۱۳۸۶)
 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531"> برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




نوعی تمایل درونی باعث انجام این گونه رفتارها شده و به واقع خودجوش و آگاهانه هستند.

 

    1. این نوع وظایف در شرح شغل افراد پیشبینی نشده و به همین دلیل است که از طریق سیسیتم پاداشدهی رسمی سازمانی، مورد تقدیر قرار نمیگیرند.

 

    1. در بلند مدت، تکرار این رفتارها منجر به افزایش کارایی و اثربخشی سازمانی خواهد شد.

 

    1. انجام و بروز این دسته از رفتارها از سوی کارکنان سازمان، منجر به ایجاد نوعی جو مثبت سازمانی و همچنین شیوع اقدامات نوع دوستانه در سازمان می شود.

 

    1. این رفتارها منشأ درون فردی داشته و پاداشهای درونی همچون؛ احساس رضایت و خشنودی شخصی را در پیخواهند داشت به علاوه تشویق این رفتارها از طرف سازمان، احتمال ظهور رفتارهای مذکور را از طرف کارکنان، ارتقاء خواهد داد.

 

    1. افراد در صورت عدم انجام این گونه رفتارها از طرف سازمان مورد مواخذه قرار نمیگیرند.

 

  1. رفتارهای مذکور عمدتاَ به منظور حمایت از انواع منابع سازمانی (انسانی، مادی و مالی )صورت میگیرند(ابیلی وهمکاران،۱۳۷۸،ص۵۹).

۲-۲-۳: ابعاد رفتارشهروندی سازمانی
ادبیات کثیری حول محور رفتار شهروندی سازمانی وجود دارد که در آنها به مفهوم سازی های متعددی از رفتار شهروندی سازمانی پرداخته شده و این خود، موجب سردرگمی در فهم اصطلاح مذکور شده است. به رغم توجه فزاینده صاحب نظران به سازه رفتار شهروندی سازمانی، بین آنان در خصوص ابعاد مفهوم فوق اجماع نظر کامل وجود نداشته و مانند بسیاری دیگر از سازه های سازمانی، سازه رفتار شهروندی سازمانی نیز ابعادی چندگانه یافته است.
پژوهش های اولیه درخصوص سازه رفتارشهروندی سازمانی، نوع دوستی و تابعیت کلی از سازمان را رفتاری سود بخش برای سازمان تعریف کرده بودند. اسمیت و همکاران نوع دوستی را کمک به فرد خاص می دانند که به طور غیر مستقیم به سازمان سود می رساند به علاوه تابعیت کلی از سازمان را نمایانگر رفتاری دانستهاند که بیشتر غیرشخصی بوده و نشان دهنده تابعیت فرد از هنجارهای سازمانی است بنابراین رفتارهایی که برای کارمند خوب تعریف شده، زمینههایی چون؛ پیروی از قوانین، مقررات و رویه های سازمانی حتی در شرایت عدم حضور کنترل کننده رسمی را شامل میشود.
در تقسیمبندی دیگر، پژوهشگران در تبیین ماهیت و ابعاد رفتار شهروندی سازمانی برد و بعد؛ شامل؛ رفتارهای شهروندی متمرکز بر سازمان جهت سود رساندن به کل آن، متمرکز شده و مقصود آنها از رفتار شهروندی سازمانی انجام وظایفی است که الزامی نبوده ملی انجام آنها عملکرد سازمان را بهبود می بخشد. مدل سه بعدی رفتار شهروندی سازمانی در پژوهش های بورمن[۲۱] و همکاران(۲۰۰۱)، پدیدار شده است. در این مدل، رفتار شهروندی سازمانی از سه بعد؛ رفتار شهروندی میان فردی، رفتارشهروندی سازمانی و رفتار شهروندی شغلی تشکیل شده است. رفتار شهروندی میان فردی به رفتارهایی اطلاق می شود که از اعضای سازمان حمایت و به آنها کمک می کند تا از طریق تلاشهای همکارانه و تسهیل گرانه فراتر از انتظار خود را توسعه دهند. رفتارشهروندی سازمانی نیز به عنوان رفتاری که نشان دهنده ی تعهد نسبت به سازمان از طریق؛ تابعیات، وفاداری، پیروی از قوانین سازمانی و غیره میباشد، تعریف شده است و نهایتاً رفتار شهروندی شغلی نیز تلاشهای اضافی فراتر از ملزومات شغلی را شامل میشود. پودساکف و همکاران(۲۰۰۸)، در پژوهش خود، در زمینه ادبیات رفتارشهروندی سازمانی تقریباً سی نوع رفتار شهروندی را شناسایی و انواع مختلف آن را در هفت دسته؛ رفتارهای کمک کننده، جوانمردی، وفاداری سازمانی، اطاعت سازمانی، ابتکارات فردی، فضیلت مدنی و توسعه شخصی طبقه بندی نموده اند.
فارح[۲۲] و همکاران (به نفل ازآلیسا، ۲۰۰۸)، ابعاد رفتار شهروندی سازمانی را در قالب؛ آداب اجتماعی، نوعدوستی، وجدانکاری، هماهنگی میان فردی و محافظت از منابع سازمانی مورد بررسی قرارداده اند همچنین گراهام[۲۳](۱۹۹۱)، در ادبیات رفتار شهروندی سازمانی به سه بعد؛ اطاعت، وفاداری و مشارکت اشاره کرده است.
در تقسیمبندی دیگر، مارکوزی( به نقل از کوهن و ویگودا[۲۴]، ۲۰۰۹) رفتار شهروندی سازمانی را در دو بعد؛ یاری و کمک مثبت و فعال و نیز اجتناب از رفتارهایی که به همکاران و سازمان لطمه وارد میکند، تقسیمبندی نموده است.
کاربردیترین دسته بندی از ابعاد رفتار شهروندی سازمانی متعلق به اورگان( ۱۹۸۸) میباشد. اورگان رفتار شهروندی سازمانی را شامل ابعادی چون؛ نوع دوستی، آداب اجتماعی، وجدان کاری، نزاکت و جوانمردی دانسته است(اورگان، ۱۹۸۸،ص۸۹).
ادبیات نظری حاکی از آن است که هم اکنون، اکثر پژوهشهای مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی با توجه به مدل اورگان انجام میشوند. بر این اساس و در مجموع میتوان اذعان داشت؛ عمدهترین ابعاد رفتار شهروندی سازمانی شامل؛ جوانمردی، نوع دوستی، وجدان کاری، ابتکار فردی، آداب اجتماعی، وفاداری سازمانی، توسعه خود و نزاکت سازمانی می باشند.
۱ـ جوانمردی
جوانمردی تحت عنوان، توانایی کارمند در انظباق خود با سختیها و ناسازگاریهای محیط کار بدون اعتراض یا شکایت شفاهی و رسمی، تعریف شده است. کارکنان با توسعه جوانمردی قادر خواهند بود، سختیهای محیط کار را بدون شکایت و اعتراض تحمل نمایند. اگر سازمان سیاست جدیدی در زمینهی حضور در محل کار، اتخاذ کند که کارکنان آن را دوست نداشته باشند، آنها با نشان دادن جوانمردی از شکوه کردن و کنایه در هنگام کار، پرهیز می کنند(نام[۲۵]، ۲۰۱۰،ص۱۴۲). اورگان(۱۹۹۷)، جوانمردی را به عنوان شکیبایی کردن، بدون هر گونه شکایت در موقعیتهای نامطلوب، توصیف کرده است. جوانمردی، نشان دادن تحمل و گذشت در شرایط غیر ایدهآل سازمانی بدون اظهار شکایت و ناراحتی است.
۲ـ نوع دوستی
نوع دوستی، کمک به همکاران برای تکمیل کارها در شرایط غیرمعمول سازمانی میباشد. کمک به افرادی که حجم کاری سنگین دارند، کمک به افرادی که غایب بودهاند و کمک به تطبیق یافتن افراد تازه وارد با محیط و شرایط جدید کار اگر که الزامی نباشند، میتوانند، نشان دهنده نوع دوستی فرد باشند. از نوع دوستی به عنوان رفتار مفید و مثبت یاد میشود. نوع دوستی شامل؛ رفتارهایی است که کارکنان به طورمستقیم یا غیر مستقیم به کارکنان دیگر درحل مسائل مبتلا به کمک به کمک میکنند. درک و مشاهده مزایای این بعد از رفتار شهروندی سازمانی آسان است. کارکنان به جای شکایت به مدیر در خصوص مشکلات شغلی خود؛ به همدیگر در انجام وظایف شغلی کمک میکنند همچنین کارکنان سعی می کنند، مدیر متوجه نشودکه آنها در انجام وظایف شغلی خود چه اندازه به کمک یگدیگر احتیاج دارند زیرا این امر میتواند ارزیابی عملکرد آنهارا تحت تاثیر قرار دهد. نوع دوستی به رفتارهای مفید و سودبخشی از قبیل؛ ایجاد صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران اشاره دارد که به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند،کمک می شود. همانند کسانی که به کارکنان با مهارت کم یاری میدهند البته برخی صاحب نظران رفتار شهروندی سازمانی مانند پودساکف، ابعاد نوع دوستی و وظیفه شناسی را در یک طبقه قرار داده و از آنها به عنوان، رفتارهای کمکی نام می برند(پودساکف وهمکاران به نقل از نام،۲۰۱۰،ص۱۵۵).
۳ـ وجدان کاری
به انجام رفتارهایی ازطرف کارمند درجهت انجام مطلوب وظایف سازمانی در سطحی فراتراز ملزومات تعیین شده شغلی یا آنچه از او انتظار می رود، اطلاق میشود. این که فرد به موقع سر کار حاضر شود، حضورش در محل کار، بالاتر از میانگین بوده و وقتی نمی تواند در محل کار حاضر شود از قبل اطلاع بدهد، از در خواست استراحت و مرخصی های اضافی خوداری نماید، از زمان کاری حداکثر استفاده را ببرد به علاوه از قوانین و مقررات سازمانی حتی در موقعی که کسی نظاره گر او نیست، پیروی کند، جلوه هایی بارز از وجدان کاری سازمانی می باشند. اورگان این بعد از رفتار شهروندی سازمانی را اجابت سازمانی نامیده که شامل؛ نهادینه کردن و پیروی شدید از قوانین و رویههای سازمانی است و حتی در مواقعی که ناظری شاهد کارهای کارمند نباشد وی به نحو مطلوب به وظایف عمل نماید(پودساکف وهمکاران به نقل از نام،۲۰۱۰، ص۱۷۶). کارکنان اجابت سازمانی را از طریق انجام دادن ملزومات رسمی شغل خود به گونهای بالاتر و یا فراتر از سطح حداقلی لازم در شرح شغل، نشان میدهند. به عنوان نمونه، حضور در محل کار و وقت شناسی همگی نمونه هایی از اجابت سازمانی میباشند. اورگان(۱۹۹۷) معتقد است؛ افرادی که دارای رفتار شهروندی سازمانی مترقی هستند در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار خود ادامه میدهند و این نشان دهنده وجدان کاری بسیار بالا در آنها است.
۴ـ ابتکارفردی
ابتکار فردی مورد توجه اکثر محققین بوده و شامل عملکرد شغلی بالاتر از درجۀ لازم است که به طور داوطلبانه صورت میگیرد. رفتارهای داوطلبانهای مانند؛ اقدامات خلاقانه و نوآورانه برای سود رسانی به سازمان، پافشاری روی کار با تلاش و اشتیاق مضاعف، داوطلب شدن برای قبول مسؤلیتهای اضافی، تشویق همکاران برای انجام کارها. طراحیهای نوآورانه جهت بهبود وظیفه شخصی و عملکرد سازمانی همگی نمونههایی از ابتکارات فردی هستند(پودساکف ،۲۰۰۸،ص۸۹).
۵ـ آداب اجتماعی
آداب اجتماعی میتواند به عنوان؛ مشارکت در فرایندهای سیاسی سازمان، ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و مشارکت در مسائل سازمانی و غیره در نظر گرفته شود. اورگان بیان می دارد؛ آداب اجتماعی به مسئولیت ها و نقش فعالی که کارکنان به عنوان شهروند سازمانی در زندگی سیاسی سازمان به عهده می گیرند، مربوط می شود. کارکنان با حضور در جلسات، خواندن اعلامیه های سازمانی، با خبر بودن از تغییرات فراسویی که بر سازمان تأثیر میگذارند و بحث کردن در مورد مسائل کاری در وقتهای شخصی، سطح آداب اجتماعی خود را نشان میدهند. آداب اجتماعی شامل اعمالی است که برای محافظت از سازمان و اعضای آن انجام میشود. گزارش خطر حریق، چک کردن درها و گزارش فعالیتهای مشکوک همگی از نمونههای آداب اجتماعی است. اینکه فرد از بهبود و تغییرات سازمانی با خبر باشد، در جلسات سازمان نه تنها حضور داشته که مشارکت فعالانه نیز نماید و همواره تصویر بهتری از سازمان خود ارائه دهد، همگی نشان دهنده سطح آداب اجتماعی در کارکنان است. به زعم مارکوزی و ژان[۲۶](۲۰۰۴) آداب اجتماعی به مشارکت مسئولانه در زندگی سازمان، اطلاق میگردد و رفتارهایی از قبیل؛ تلاش برای آگاهی کامل و روزمره از مسائل مهم سازمانی، خدمت کردن به انجمنها وظایف داوطلبانه را در بر میگیرد.
۶ـ وفاداری سازمانی
وفاداری سازمانی تحت عنوان، وفاداری و تبعیت از سازمان و رهبران آن تعریف شده است. وفاداری سازمانی شامل مفاهیمی چون: طرفداری صادقانه، حسن نیت در حال گسترش، حمایت از سازمان(گراهام،۱۹۹۱، ص۱۱۲)؛ مورمن و بلک لی بیان میکنند؛ این بعد، شامل رفتارهای داوطلبانهای میباشد که کارمندان، سازمان را به گونه ای مثبت معرفی نموده و در نهایت به سازمان سود می رسانند. بنابراین وفاداری سازمانی تنوع گستردهای از رفتارها را در بر گرفته که هدف آنها ارتقاء و حمایت از سازمان می باشد (پودساکف و همکاران به نقل از نام،۲۰۱۰،ص۱۸۸). اقدامات وفادارانه ی سازمانی برای سازمان سودآور بوده زیرا ممکن است آنها، مردم را جلب نمایند تا به سازمان پیوسته و محصولات آنرا خریده و از خدمات آن استفاده کنند.
۲-۲-۴: مقایسه ابعاد رفتار شهروندی عادی و رفتار شهروندی سازمانی
چهار بعد رفتار شهروندی عادی از قبیل؛ مشارکت در فعالیتهای سیاسی، مشارکت در جامعه، توجه به مشارکت بیشتر و اعتقاد به مشارکت بیشتر، همگی گویای نگرشی است که وفاداری و تمایلات اجتماعی جهت مشارکت در فرآیندهای دمکراتیک اجتماعی را آشکار میسازند.
مشارکت در فعالیتهای سیاسی از نظر کلاسیکها بیشتر به لحاظ ساختار تحقیقاتی ، به علوم سیاسی برمیگردد و برجستهترین متغیر شهروندی مورد برسی توسط بردنی(به نقل توره،۱۳۸۵،ص۴۵) بوده است. مشارکت سیاسی به فعالیتهایی اشاره میکند که شهروندان به وسیله آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم طی انتخاب و گزینش اجتماعی، شرایط پیرامون خود را تحت تاثیر قرار میدهند. افراد در فعالیتهای سیاسی نظیر، انتخابات، ارسال پیامهای حمایتی و یا دعوت از بازیگران جدید سیاسی ـ اجتماعی با محیط های اجتماعی خود مشارکت میکنند. در جامعه بزرگ، مشارکت می تواند به حکومت در تحقق وظایف و تعهدات کمک نماید. تقاضای روز افزون شهروندان از حکومت و همچنین تعهدات حکومت به برآورده کردن این تقاضاها، در دهههای اخیر افزایش یافته و موجبات تمایل بیشتر شهروندان برای مشارکت در رفتارهای داوطلبانه ابتکاری نظیر، آموزش و پرورش را فراهم ساخته است. این مشارکتهای اجتماعی در عمل به بهبود عملیات و کارکرد بهتر حکومتها در این بخش از جوامع، منجر شده است(بردنی[۲۷] به نقل از توره،۱۳۸۵،ص۴۸). در حوضهی سازمان نیز برخی از اشخاص، باعث ارتقاء سطح مشارکت سایرین میشوند. خصوصیات مطرح در اعضای جامعه (اعم از جوامع انسانی و نیز سازمانی ) چگونگی مشارکت های اجتماعی و سازمانی را تحت تاثیر قرار می دهد. دو بعد مشترک رفتار شهروندی عادی با رفتار شهروندی سازمان، شامل؛ توجه به مشارکت بیشتر و همچنین اعتقاد به مشارکت بشتر است. بعد توجه بیشتر، رفتارهای روزانه نظیر؛ مهربانی، دلسوزی و ترحم نسبت به شهروندان را در بر میگیرد که با تعریف؛ وفاداری، تطبیق و هماهنگی پیدا میکند زیرا وفاداری شهروندان تلاش و کوشش های باالقوه داوطلبان اجتماعی و سازمانی را جهت مصلحت و خیر عمومی تبیین مینماید. برخی از رفتارها نظیر؛ توجه، دلسوزی، ترحم و بروز رفتارهای مؤدبانه، نشانگر نوعی از رفتارهای ایثارگرانه در محیط های اجتماعی و کاری است. سیبرس[۲۸] تشریح کرد که غنیسازی شغلی یکی از رویکردهای عقلانی، بعد توجه می باشد که با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبت داشته است. حساس شدن، ترحم، مهربانی و ادب نسبت به کارکنان سازمان سبب میگردد که افراد در محیطهای کاری یاد گرفته های خود را ارتقاء داده و محیط شغلی خود را تحت تأثیر قرار دهند. چهارمین بعد فوق الذکر، اعتقاد به مشارکت بیشتر شهروندان است که از ابعاد دیگر متمایز است. اعتقادات سیاسی به عنوان جنبه ای مهم و برجسته از رفتار اجتماعی و شهروندی سازمانی به شمار میآیند زیرا ادراک افراد از خطمشیهای جهانی، سازمانی و جایگاه آنها در جهان و سازمان، شکل میبخشند. مورس در خلال سال ۱۹۹۳ بحث و استدلال کرد که ظاهراً افردی که در حوزهها و قلمروهای سیاسی درگیر هستند، دیدگاهها و ایده آل های متناسبتری با شهروندی اجتماعی و سازمانی دارند(کوهن و ویگودا، ۲۰۰۰).
طی دو دهه گذشته، تحقیقات متعددی به منظور دستیابی به عوامل زمینه ساز بروز و ظهور رفتار شهروندی سازمانی، انجام شده است. محققان در این مدت در تلاش برای نشان دادن عوامل تقویت کننده رفتار شهروندی سازمانی بودهاند. بسیاری از تحقیقات مذکور، بیش از آن که پاسخ های قاطعی ارائه دهند به وسیله همبستگیهای کم و نیز واریانسهای کوچک به دست آمده، سؤال های دیگری را نیز مطرح نمودهاند. پودساکف و همکاران(۲۰۰۸) معتقدند؛ بررسی عوامل پیشبینی کننده بروز رفتار شهروندی سازمانی از زمینههای مهم تحقیقاتی در عرصه رفتار شهروندی سازمانی است. صاحب نظران این عرصه معتقدند که مجموعه ای از شرایط باید در سازمان و هم چنین در کارکنان سازمان مهیا شوند تا امکان بروز این نوع از رفتار از سوی کارکنان فراهم آید. شناخت عوامل زمینه ساز و همبسته رفتار شهروندی سازمانی از آن جهت اهمیت دارد که با مشخص شدن آن عوامل، سازمان می تواند در جهت تقویت انها اقداماتی به عمل آورده و از این طریق، امکان بهره برداری بیشتر و بهتر از پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی فراهم می شود.
۲-۳: بخش دوم: عملکرد

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531"> دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]