پایان نامه نقش رابطه بین نوع تعطیلی و بازده بازار سهام |
نظریه نوین مالی
هرچند که بسیاری از اصول و نظریههای مالی ریشه در سالهای بسیار دور و تحت عنوان علوم دیگر مطرح بوده است. با این وجود دهه ۱۹۵۰ را میتوان زایش دانش مالی نامید. دهه ۱۹۵۰ با شاهکار مارکویتز در تبیین قاعده میانگین- واریانس، سرمنشاء پیدایش نظریه نوین مالی شد. به این ترتیب که دانش مالی از جنبههای صرفاً توصیهای و کیفی مدیریت مالی سنتی، که پیش از آن مورد تمرکز بود فاصله گرفت و گرایش مطالعات مالی به سوی قواعد کمّی و استدلالهای منطقی ریاضی و مدلهای آماری و اقتصادسنجی تغییر یافت. (تلنگی، ۱۳۸۳)
پارادایم اصلی نظریه نوین مالی، «عقلایی بودن عاملهای اقتصادی» و «نظریه بازارهای کارا» است. نگاهی گذرا به عمده یافتهها و دستآوردهای مطالعات اندیشمندان مالی در طی نیم قرن اخیر، حاکی از این واقعیت است که یکسری نظریهها و اصول را میتوان بهعنوان چارچوبهای بنیادی نظریه نوین مالی مدنظر قرار داد. این چارچوبها را میتوان به شرح زیر برشمرد: (تلنگی، ۱۳۸۳)
- عدم وجود فرصتهای آربیتراژ: هرگونه فرصت سود بدون ریسک به فوریت از بین میرود و هرگونه قیمتگذاری غلط سریعاً تصحیح میگردد و قانون قیمت واحد سرانجام حکمفرما میشود. این قانون توسط میلر و مودیلیانی در تحلیل ساختار سرمایه و سپس توسط راس در مدل قیمتگذاری آربیتراژ مورد استفاده قرار گرفت.
- تحلیل میانگین- واریانس[۱]: توسط مارکویتز برای ایجاد پرتفوی بهینه استفاده شد. به این مضمون که تصمیمگیری تابع دو پارامتر میانگین مورد انتظار (معیار بازدهی) و واریانس (معیار ریسک) میباشد.
- فرضیه بازار کارا: در سال ۱۹۶۵ توسط فاما ارائه شد و به مفهوم استفاده از تمام اطلاعات میباشد.
- نظریه مطلوبیت انتظاری[۲] : بیان میدارد که افراد براساس حداکثرسازی مطلوبیت مورد انتظارشان تصمیم میگیرند. در این نظریه فرض میشود که تصمیمگیرنده، بین جنبههای ریسکی یا نامطمئن، با مقایسه ارزشهای مطلوبیت انتظاری تصمیم میگیرد.
- تئوری بازار سرمایه و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای: این مدل براساس تحلیل میانگین- واریانس شکل گرفته و توسط شارپ در سال ۱۹۶۴ تعمیم یافت. مهمترین نتیجه این مدل این است که بین نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی و معیار اندازهگیری ریسک آن دارایی (بتا)، رابطه وجود دارد. این مدل قیمتگذاری دارایی ادعا میکند که اوراق بهادار به این دلیل دارای نرخهای بازدهی مورد انتظار متفاوتیاند که بتاهای مختلفی دارند.
- مدل قیمتگذاری آربیتراژ : راس در دهه ۱۹۷۰ نظریه قیمتگذاری آربیتراژ را پایهگذاری نمود. مفهوم اساسی در مدل قیمتگذاری آربیتراژ، قانون وجود «یک قیمت» است؛ یعنی دو دارایی (سهمی) که در ریسک و بازدهی مشابهاند، نمیتوانند در قیمتهای مختلف فروخته شوند.
۲-۵-۱-۱ مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای
در سال ۱۹۶۴ اقتصاددانی به نام ویلیام شارپ[۳] موفق شد مدل تک عاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای را ارائه دهد. اساس مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای توسط مارکویتز در سال ۱۹۵۲ و توبین در سال ۱۹۸۵ پایهگذاری شد. تئوری پرتفوی ایده اصلی برای نظریه تعادلی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای میباشد. از زمان ارائه تا به امروز بسیاری از محققین و جامعه آکادمیک این مدل را در بازارهای مالی مختلف بررسی و مورد آزمون قرار دادهاند که بسته به شرایط و ویژگیهای بازارهای مختلف فرضیات و ادعاهای این مدل تأیید و یا رد گردیده است. مهمترین ادعای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای تبیین تغییرات بازده داراییها توسط عاملی به نام ریسک بازار یا بتای سهام میباشد. با اینکه بعد از دهه ۱۹۷۰ شواهد بسیار کمی دال بر تأیید ادعای اصلی مدلCAPM شکل گرفته است، مطالعات و پژوهشهای تجربی و علمی هنوز نتوانستند ثابت کنند که در بازارهای مختلف و شرایط متفاوت فرضیات و ادعاهایCAPM تأیید و یا رد میگردد.
بسیاری از مطالعات انجام شده، حاکی از ضعف مدلهای CAPM در راستای تعیین بازده مورد انتظار اوراق بهادار میباشد. مدل CAPM تنها عامل تبیین کننده اختلاف بازده سهام را، ریسک سیستماتیک یا ضریب بتای آنها تعریف میکند. ولیکن شواهد تجربی موجود حکایت از این دارد که بتا، بهعنوان شاخص ریسک سیستماتیک، به تنهایی قدرت تبیین اختلاف بازده سهام را ندارد.
هرچند اکثر شواهد مربوط به رابطه بین بازده و ریسک سیستماتیک پرتفوی، CAPM را تأیید میکنند، ولیکن عوامل دیگری چون اندازه شرکت، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، اهرم و … میتوانند به توصیف بازدهی کمک کنند. تحقیقات متعددی در زمینه تأثیر این عوامل بر بازده صورت گرفته است. شواهد تجربی زیادی وجود دارند که مدل CAPM را نقض میکنند. از جمله مهمترین آنها عبارتند از: بررسی اثر اندازه شرکت که توسط بنز در سال ۱۹۸۱ صورت پذیرفت و نشان داد که اندازه شرکت، توان تبیینکنندگی پراکندگی مقطعی میانگین بازده سهام توسط بتای بازار را افزایش میدهد. در تحقیق صورت گرفته توسط بانداری در سال ۱۹۸۸، رابطه مثبتی بین اهرم مالی و میانگین بازده حاصل شد. در حالیکه مدل CAPM مدعی است اثرات اهرم مالی در بتای بازار انعکاس مییابد. (بدری و صادقی، ۱۳۸۵)
[۱]. Mean- Var
[۲]. EUT
[۳]. Sharp
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 09:28:00 ب.ظ ]
|