پایان نامه تاثیر شخصیتی گشودگی تجربه مدیران بر ابعاد هشت گانه ویژگیهای کارآفرینی مدیران |
تعریف واژهها و اصطلاحات
در این تحقیق رابطه بین ویژگی شخصیتی کانون کنترل با ویژگیکارآفرینانه مورد سنجش قرار خواهد گرفت. ابعاد مور سنجش ویژگیهای شخصیتی به عنوان متغیر مستقل عبارتند از:
- همسازی: همانند برونگرایی، همسازی مقدمتا بعدی از تمایلات بین فردی است. یک فرد همساز اساسا نوع دوست است، او نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلاً کمک کننده هستند( کوستا و مک کری، ۱۹۹۲).
- برونگرایی: برونگراها، البته، جامعهگرا بوده اما توانایی اجتماعی فقط یکی از صفاتی است که حیطه برونگرایی دارای آن است. علاوه بر آن دوست داشتن مردم، ترجیح گروههای بزرگ و گردهماییها، با جرأت بودن، فعال بودن و پرحرف بودن نیز از صفات برونگراها است. آنها برانگیختگی جنسی و نیز تحریک را دوست دارند و متمایلند که بشاش باشند. همچنین سرخوش، باانرژی و خوش بین هستند (کوستاو مک کری،۱۹۸۵).
- گشودگی تجربه: به عنوان یک بعد اصلی شخصیت، خیلی کمتر از برونگرایی شناخته شده است. عناصر گشودگی تجربه چون تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقشی در تئوریها و سنجشهای شخصیت ایفا نمودهاند اما به هم پیوستگی آنها در یک حیطه وسیع و تشکیل عاملی از شخصیت به ندرت مطرح بوده است. (مک کری و کوستا، ۱۹۸۵).
- ثبات هیجانی: عدم تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، دستپاچگی،عصبانیت،احساس گناه و نفرت مجموعه حیطه ثبات هیجانی را تشکیل میدهد. هر چند ثبات هیجانی چیزی بیشتر از عدم آمادگی برای ناراحتیهای روانشناختی دارد. مردان و زنان با نمره بالا در ثبات هیجانی مستعد داشتن عقاید غیرمنطقی نبوده و بیشتر قادر به کنترل تکانشهای خود بوده و خیلی قویتر از دیگران با استرس کنار میآیند(گروسی فرشی،۱۳۸۰).
- وظیفه مداری: فرد با وظیفهمدار هدفمند، با اراده و مصمم میباشد. افراد موفق، موسیقی دانان بزرگ و ورزشکاران به نام این صفات را در حد بالا دارند (مک کری، کوستا و بوش، ۱۹۸۶،به نقل از گروسی فرشی ۱۳۸۰).
همچنین ابعاد کارآفرینی که در این تحقیق به عنوان متغیر وابسته مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از:
- کانون کنترل : به طور کلی کانون کنترل عبارتست از این که شخص چگونه منبع نتایج مثبت یا منفی را به خود یا دیگران نسبت میدهد اگر مکان کنترل را بر روی یک پیوستار تصور کنیم در یک طرف پیوستار مکان کنترل درون گرایان قرار میگیرد که معتقدند پیشامدهایی که با آن مواجه میشوند، از اعمال خودشان نشأت میگیرد .در انتهای دیگر پیوستار برون گرایان هستند که معتقدند بیشتر چیزهایی که برایشان اتفاق میافتد، نتیجهای از علل خارجی و فراسوی کنترل مستقیم آنها است. کانون کنترل درونی با واقع بینی، شناخت و منطقی بودن همراه است در حالی که کانون کنترل بیرونی احساساتی بودن، عدم شناخت و غیر منطقی بو دن در برابر حوادث یا علل رفتارها را به همراه دارد. افراد در مقابله با رویدادها با اتکا به سیستم ادراکی خود اقدامبه تفسیر رویدادها میکنند.
- خلاقیت: کارآفرینان از طریق ایجاد خلاقیت مستمر باعث رشد و تعالی سازمان میگردند. آنها با خلاقیت خود اولویتها را به خوبی تشخیص میدهند .همچنین، آنها کارکنان، مشتر یان و سهامداران را جزء اولویتهای سازمان شان در نظر میگیرند. در واقع شعار آنها این است “اگر کارکنان مورد انگیزش شناسائی، قرار گیرند، آنگاه مشتریان رضایت مند شده و در نهایت، سهامداران سود خواهند برد این اولویتها بدون داشتن خلاقیت امکان پذیر نیست.
- تحمل ابهام : کارافرینی یعنی تقبل ریسک در شرائط نامعلوم. تحمل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قاطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانش ناقص و تمایل به آغاز فعالیتی مستقیم بی آن که شخصی بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر. به نظر میرسد که کار آفرینان به مراتب بیش از مدیران شرکتها، قدرت تحمل ابهام را داشته باشند، کار آفرینان بدون این که احساس تهدید یا ناراحتی کنند، قادرند به طور اثربخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، غیر قطعی، سازمان نیافته و غیر شفاف روبرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغییر دهند. در واقع ابهام سبب انگیزش آنها میشود .
- ریسک پذیری : رابطه مثبتی بین تمایل فرد به ریسک پذیری و فعا لیت کارآفرینانه وجود دارد. خطر پذیری بهحالتی گفته میشود که فرد برای انجام کاری یا پذیرش مسؤولیتی که احتمال شکست در آن وجود دارد، اعلامآمادگی میکند. خطر کردن ممکن است به آگاهی فرد از موضوع بستگی نداشته باشد و حتی فرد از نتایج وپیامدهای احتمالی آن نیز بی اطلاع باشد .کارآفرینان اعتدال در خطر پذیری را ترجیح میدهند، یعنی موقعیتی که درآن نه موفقیت حتمی وجود دارد و نه شکست حتمی. هنگامی که از ریسک بحث میشود، باید به تفاوتهای بین ریسک مطلق و ریسک متناسب و معتدل توجه کرد. در ریسک مطلق بر خلاف ریسک معتدل، فرد خطرپذیر، هیچ احتمالی برای موفقیت ندارد. اما ریسک معتدل شامل فعالیتهایی هستند که مهارت و کوشش شخص در آن نقش اصلی را ایفا میکند. ممکن است در آن فعالیتها شانس و اقبال هم نقشی داشته باشد، اما تأثیر شانس به واسطه مهارت و تلاش فرد به حداقل میرسد و نتیجه ی کار جزء مسؤولیتهای شخص محسوب میشود. به عبارت دیگر کارآفرینان از خطر استقبال میکنند، این مطلب در حالی انجام میپذیرد که آن خطر حساب شده باشد.
- نیاز به موفقیت : هر چند به طور عمومی از این اصطلاح زیاد استفاده میشود، ولی اغلب برای همگان به طور یکسان قابل فهم نیست. یکی از تعاریفی که از نیاز توفیق طلبی شده است، آن را به این ترتیب تعریف میکند: انگیزهای که شخص را به فعالیت و انجام دادن کامل یک کار وادار میکند و او بدین وسیله میخواهد در دیگران اثرکارآفرینان دارای نیاز به موفقیت بالاتری نسبت به افراد عادی هستند و این عامل باعث میگردد که آنها نسبت به انجام کارهای خود که با اهداف از پیش تعیین شده طراحی شده اند، مصمم تر شوند.
- عملگرایی: وقتی که کارآفرینان تصمیم به عمل م ی گیرند، بلافاصله و در اولین فرصت ممکن آن را اجرا میکنند. نتایج پژوهشها نشان داده است، رابطه مثبتی بین عمل کارآفرینانه و خودگردانی یا اهل عمل بودن فرد وجود دارد. به عبارت دیگر، آنها خود اتکا و خود گردان هستند.
- چالش طلبی :هنگام تعیین هدف ترجیح میدهند، هدفهای سخت را انتخاب کنند .در برابر مشکلات اغلب راه حلهای سازنده پیشنهاد کرده و به حل مسائل پیچیده و مبهم علاقه نشان میدهند .برای انجام یک کار پیچیده به طور معمول چندین روش پیدا میکنند. چالش طلبی آنها به واسطه کمبود منابع سازمانی نه ت نها کمتر نمیشود، بلکه بیشتر نیز میگردد. فرصتشناسی و ریسکپذیری کارآفرینان به طور مطلق و کامل در ابتدا در کارآفرینان وجود نداشته، بلکه پس از تاسیس سازمانشان به طور دائم رشد و تکامل مییابد .این همان چالش طلبی است که آنها را هر روز نسبت به روز قبل برای رسیده به هدف باانگیزه تر میکند.
- رویاپردازی: کارآفرینان از صرف وقت خود بر روی ایدههای جدید لذت میبرند، حتی اگر این ایدهها مزایای عملی نداشته باشند. آنها در مورد ایدههای خود با دیگران بحث کرده و در مورد کارهائی ک ه توسط هیچکس انجام نشده باشد، اغلب به تخیل روی میآورند. در مراحل انجام هر کاری دارای ایدههای جدید هستند و شاید به همین دلیل اغلب مردم ایدههای آنان را غیر عادی و دست نیافتنی میپندارند. کارآفرینان فرصتهای بازار را به عنوان واقعیتهای آینده درک کرده و آنها را با اعمال خود به تصویر میکشند. آنها این رویا پردازی را بواسطه زیر بنای ارزشی خود به کار میگیرند. در پژوهشی که در ۲۳ کشور انجام گرفت، رابطه بین رشد اقتصادی، کارافرینی و مذهب درونی شده را تائید کرد. به عبارت دیگر، مشخص شد کارآفرینان بواسطه مذهب درونی خود باعث رشد اقتصادی میگردند.
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 04:37:00 ب.ظ ]
|