پایان نامه تاثیر شخصیتی ثبات هیجانی مدیران بر ابعاد هشت گانه ویژگیهای کارآفرینی مدیران |
ویژگی شخصیتی از دیدگاه اچ ،جی، آیزنگ
آیزنگ[۱] پژوهشهای خود را برای بررسی نمونهها، انواع شخصیت و ویژگیهای شخصیتی متمرکز کرده است نظریه او مبتنی بر نظریه جالینوس، حکیم یونان باستانی است که آدمیان را در یکی از چهار گروه صفراوی، سوداوی، دموی و بلغمی قرار میداد(نظریه سرشت). دو مزاج صفراوی و سوداوی با دو مزاج دیگر یعنی دموی و بلغمی مخالف هستند و حالتهای روان نژندی دارند در حالیکه دو مزاج دیگر نشانه رفتارهایی هستند که دارای ثبات بیشتری بوده و شدت هیجانها در آنها کمتر است.
نکته دیگر اینکه مزاجهای صفراوی و دموی ویژگیهای مشترکی دارند که میتوان آنها را با برونگرایی توصیف کرد همچنین سوداویها و بلغمیها نیز دارای ویژگیهای مشترکی مطابق با ویژگیهای درونگرایی هستند. آیزنگ تأکید بر این نکته دارد که هیچ یک از افراد جامعه بطور خالص متعلق به یکی از مزاجهای چهارگانه نیست بلکه ترکیبی از ویژگیهای مزاجهای مختلف را دارا است این نظریه تقریباً پذیرش جهانی یافته است. (کریمی،یوسف،۱۳۷۶)
۵-۱-۲-ویژگی شخصیتی از دیدگاه جولیان راتر
جولیان راتر[۲] محقق و روانشناس آمریکایی معتقد است یکی از وجوه قابل مطالعه شخصیت بررسی کانون کنترل[۳] است به نظر او افراد از دیدگاه کانون کنترل یا بیرونی هستند یا درونی.
افرادی که از نظر کانون کنترل بیرونی هستند دارای تصور فقدان کنترل بر سرنوشت خود بوده و معتقدند که آنچه برآنان میگذرد، حاصل عوامل بیرونی چون شانس، سرنوشت، دیگران و نظایر آنهاست. به عبارت دیگر خود در جریان زندگی خود نقش فعال ندارند.
افراد دارای کنترل درونی خود را حاکم بر سرنوشت خود میدانند و مسئولیت موفقیتها و شکستهای خود را به گردن میگیرند. درونگرایان در جریان رفتارها بیشتر حالت مسلط و فعال دارند در حالیکه بیرونیها حالت منفعل و بیشتر غیر فعال از خود نشان میدهند. کانون کنترل درونی با واقع بینی، شناخت و منطقی بودن همراه است در حالیکه کانون کنترل بیرونی، احساساتی بودن، عدم شناخت و غیر منطقی بودن در برابر حوادث و رویدادها یا علل رفتارها را به همراه دارد. (جلیل خانی،۱۳۷۹)
مکان کنترل افراد تأثیر زیادی بر رفتار آنها خواهد داشت. اشخاص با مکان کنترل بیرونی که معتقدند رفتارها یا مهارتهای آنها در تقویتهایی که دریافت میکنند اثری ندارد، در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایدهای نمیبینند. آنان به امکان کنترل زندگی خود در زمان حال یا آینده باور چندانی ندارند.
کسانی که دارای جهتگیری درونی هستند، معتقدند که کنترل کاملی بر زندگی خود دارند و مطابق با همین باور رفتار میکنند. تحقیقات نشان داده است که آنان در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل میکنند، کمتر تحت تأثیر کوششهای دیگران قرار دارند، ارزش والاتری برای مهارتها و پیشرفتهای شخصی خود قائل هستند و نسبت به نشانههای محیطی که میتوانند برای هدایت رفتار خود بکار ببرند، هوشیارترند. به علاوه، افراد دارای مکان کنترل درونی، در مقایسه با افراد دارای مکان کنترل بیرونی برای قبول مسئولیت اعمال خود، آمادگی بیشتری دارند. همچنین شواهدی در دست است که نشان میدهد که افراد دارای مکان کنترل درونی ممکن از بهداشت روانی بهتری برخوردار باشند.(شولتز،۱۳۸۹، ۵۴۲)
مطالعات بسیاری نمرات درونیها و بیرونیها مبتنی بر پرسشنامه راتر را به متغیرهای دیگر ربط داده و تفاوتهای معنی داری بین این دو گروه گزارش دادهاند. هرش و شیبل[۴] پی بردند که درونیها از نظر استیلا جامعهپذیری، کارایی فکری، شکیبائی، تأثیر خوب و مقیاسهای تندرستی مبتنی بر فهرست روانی کالیفرنیا برتر از بیرونیها بودند. آنها همچنین پی بردند که درونیها در پاسخ به چک لیست صفت، خود را تحمل پذیرتر از بیرونی ها، موفق، جسور، مستقل، موثر، توانمند و زبردست توصیف میکنند.
استریکلند[۵] پی برد که درونیها بیشتر از سرنخها به نتایج توجه میکنند، بیشتر یافتههای ارائه شده مناسب را حفظ کرده، از سرنخها آگاهی بیشتری دارند و در برابر تلقینها پایداری میکنند.
مرکر و کنل[۶] چنین تصور داشتند که وقتی شخصی دارای ویژگی کنترل درونی است، هویت را عامل اولیه برآیند اعمالش میداند درحالیکه اگر شخص دارای ویژگی کنترل بیرونی باشد تقویت را برآیند نیروهای خارجی همچون خوش اقبالی، سرنوشت، شانس و یا این نیروها میداند. (جلیل خانی،۱۳۷۹)
بررسیها نشان دادهاند که کودکان همزمان با رشد خود، جهتگیری درونی پیدا میکنند؛ و اینکه اکثر دانشجویان دانشگاهها دارای جهتگیری درونی هستند، و اینکه کنترل درونی از اواخر نوجوانی تا میانسالی افزایش مییابد و تا سنین پیری در همان سطح باقی میماند. بیرونی بودن در زنان پس از طلاق افزایش مییابد و بعد از مدتی به درونی بودن بر میگردد. به طور کلی، افراد طبقه پایین اجتماع و کسانی که جزء گروههای اقلیت هستند دارای جهتگیری بیرونی هستند با این باور که آنان بر روی رویدادها یا نیروهای موجود در زندگی خود کنترل ندارند یا کنترل کمی دارند.
رفتار افراد دارای جهتگیری بیرونی با رفتار افراد دارای جهتگیری درونی متفاوت است. افراد درونی احتمالاً در موقعیتهای مختلف، اطلاعات بسیاری کسب میکنند و یادگیری بیشتری خواهند داشت، در موقعیتهایی که باید از میان شقوق مختلف دست به انتخاب بزنند، احساس انتخاب شخصی بیشتری دارند، بین همسالان خود محبوب هستند، به سوی افرادی که میتوانند آنها را تحت تأثیر قرار دهند، جذب میشوند. همچنین این افراد کمتر دچار مسایل هیجانی میشوند یا کمتر به الکل روی میآورند. آنان کمتر دچار اضطراب و نشانههای روان پزشکی میشوند. افراد با جهتگیری درونی به کسب نمرههای بالاتر در مدرسه تمایل دارند. آنان در مقابل کوششها برای ترغیب و اجبار مقاومتر، درککننده تر، کنجکاوتر، و در پردازش اطلاعات کاراتر هستند.
به نظر میرسد افراد دارای جهتگیری درونی از نظر جسمی سالمتر از کسانی هستند که دارای جهتگیری بیرونی هستند. به علاوه آنها نسبت به بهداشت بدنی خود محتاطتر هستند، بیشتر احتمال دارد که در اتومبیل از کمربندهای ایمنی استفاده کنند، به ورزش بپردازند، و سیگار را ترک کنند تا کسانی که دارای مرکز کنترل بیرونی هستند. (شولتز،۱۳۸۹، ۵۴۶-۵۴۸)
پلات و ایزمان[۷] پی بردند که درونیها نسبت به بیرونیها چشم انداز طولانیتری از آینده دارند. یعنی درونیها دارای دیدگاهی گسترده و بیرونیها دارای دیدگاهی محدود از زمان میباشند. مردمانی که زمان را به شکل حال در نظر میگیرند احتمالاً موفقان بزرگی نخواهند بود این یافتهها حاکی از آن است که ممکن است بیرونیها کمتر از درونیها پیشرفتگرا باشند.
درونیها، نه تنها مسئولیت اعمال خود را میپذیرند، بلکه براین باورند که دیگران نیز مسئول اعمال خویش هستند. درمقابل بیرونیها گمان دارند که رفتار دیگران همچون خودشان تحت تأثیر نیروهای خارجی است. همچنین، درونیها در مقایسه با بیرونیها هنگامی که عمل خلاف قانون صورت میگیرد، در اکثر مواقع تنبیهکننده هستند و نسبت به خلاف کنندگان، کمتر احساس همدردی ابراز میکنند. (باپیرزاده، ۱۳۸۵)
[۱]. H.J Eysenek
[۲]. Julian Rotter (1916)
[۳]. Locus of control
[۴]. Herch & Shibel(1967)
[۵]. Strickland (1970)
[۶]. Mercer & cenel (1977)
[۷]. Plat &Ezman (1967(
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 04:36:00 ب.ظ ]
|