دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

اوه بر این در برخی موارد، ایجاد شهرک های فناوری تخصصی می تواند به تمرکز واحدها و ایجاد ارتباطات موثر در مسیر توسعه هر بنگاه در نهایت توسعه کل مجموعه کمک کند.
۳) گسترش رقابت توام با همکاری:
ما برای موفقیت در بازارهای داخلی و خارجی احتیاج به ایجاد دو چیز داریم: رقابت و همکاری؛ که هر دو هم اکنون در ساختار صنعت کشور موجود نیست. در ادبیات اصطلاحا گفته می شود؛ رقابت برای همکاری و همکاری برای رقابت. هریک بدون دیگری ناکارآمد است. مسئله اصلی، سازماندهی همکاری ها و تعاملات اقتصادی و صنعتی است؛ البته با حفظ و تقویت رقابت. شعار امروز این است که “یا شبکه یا هیچ چیز”. دیگر، فعالیت های منتزع و منفرد، نمی توانند متضمن توسعه اقتصادی باشند. انگیزه اصلی در خوشه صنعتی این است که به هم افزایی برسیم و این کار مستلزم این است که نیروی انسانی مبادله شود، دانش مبادله شود و تکنولوژی منتشر شود که اینها همان همکاری و تعامل بین بنگاه ها را معنا می دهد.
۴) ارتباط صنایع جامع (مادر) و خوشه سازی:
یکی از خاستگاه های مهم خوشه سازی، صنایع جامع یا مادر است. صنایع جامع، آنهایی هستند که باتعداد وسیعی از تکنولوژی ها سروکار دارند، مقدار حجم و قطعات مور استفاده در آنها بسیار است و با صنایع دیگر ارتباطات زیادی دارند. به عبارت دیگر، این صنایع لوکوموتیو حرکت بسیاری از صنایع دیگر است. صنایع جامع را گاهی صنایع تکنولوژی بزرگ نیز می گویند، البته نه به معنای بزرگی فیزیکی بلکه از جهت تعداد و گستردگی تکنولوژی های مرتبط با این صنایع. این صنایع، عمدتا بازار بزرگ و مطمئنی دارند. تعداد این گونه صنایع زیاد نیست و عمدتا صنایع بخش حمل و نقل می باشند، از جمله صنعت خودرو، صنعت هوافضا و صنعت دریا. از این منظر هم اکنون صنایع خودرو و هوافضا، در جهان به شدت مورد توجه می باشند. (البته می توان به صنایع مسکن و نفت و گاز نیز اشاره کرد که در کشورمان بسیار مطرح است.) در کشور ما هم اکنون صنعت خودرو به حدی رسیده است که می توان گفت تمام بازیگران قابل تعریف در این صنعت را در خود جای داده است و این موفقیت بزرگی محسوب می شود.
۵) خوشه سازی با رویکرد هدفگیری:
راهبرد خوشه سازی در کشور ما باید با توجه به رویکرد “هدفگیری انتخابی” باشد؛ یعنی دولت تصمیم بگیرد در چه صنایعی و در چه مناطقی می خواهد خوشه سازی شود یا خوشه های موجود، مورد حمایت قرار گیرند. از آنجا که هدف از این راهبرد باید ایجاد و گسترش مزیتهای رقابتی کشور و افزایش صادرات باشد نمی توان از هرنوع خوشه ای حمایت کرد و منابع محدود را به همه خوشه ها تخصیص داد. لذا انتخاب نوع و ویژگی های خوشه های مورد حمایت دولت بسیار مهم خواهد بود؛ چرا که این چشم اندازسازی، در هدایت صنایع و سرمایه گذاران نقشی حیاتی خواهد داشت.
۶) برای توسعه خوشه سازی در کشور نیاز به «اقدامات توان افزا» داریم:
برای پیاده سازی سیاست خوشه سازی، نیاز به یکسری اقدامات زیربنایی و زیرساخت ها داریم که بخشی از این اقدامات را اقدامات توان افزا تشکیل می دهند. مثلا ایجاد مراکز رشد و پارکهای فناوری، جزء اقدامات توان افزا است. البته این بدان معنا نیست که به انکوباتورها اکتفا کنیم و همه تخم مرغ هایمان را در این سبد بگذاریم! اقدامات دیگری هم لازم است. از آن طرف هم می توان گفت اگر پارک و انکوباتور با رویکرد خوشه سازی جهت گیری نشود به شکست می انجامد. انکوباتورها سکوی پرش به سمت شهرک های تحقیقاتی و فناوری ( یا همان پارک ها) هستند و شهرک های تحقیقاتی نیز می تواند عضوی از یک خوشه باشند. سیاست های تاسیس انکوباتور و پارک، نهایتا باید به خوشه سازی منجر شود. هم اکنون در کشور، فضای رقابتی وجود ندارد و این نهادها می توانند شرکت ها را برای رقابت مندی آماده سازند. تا این مراکز پا نگیرند، شرکت های صنعتی مدرن و رقابت پذیر، رونق نخواهند گرفت.
۷) دانشی کردن خوشه ها الزامی است:
اساس خوشه سازی یعنی چشم انداز و ارزش های مشترک بین بنگاه ها، تجمع فیزیکی بنگاه ها به تنهایی کافی نیست و باید دارای روابط ارزش آفرین و انسجام زا باشند. بنیادی ترین ارزش در خوشه سازی، سرریز دانش است. به عبارت دیگر ایجاد اقتصاد دانش بنیان، متکی بر ایجاد خوشه های دانش بنیان است.
۸) توجه به فاکتورهای موفقیت خوشه:
فاکتورهای اساسی موفقیت خوشه های صنعتی عبارتند از: ترسیم یک چشم انداز عمومی و مشترک، ایجاد اعتماد و هماهنگی میان بنگاه ها، توصیه بهترین الگوها و تجربه های موفق، بهینه سازی چارچوب همکاری بین بخش های خصوصی، دولتی و مردمی (تشکل ها و نهادهای اجتماعی)، بهینه سازی بهره برداری از منابع موجود، ایجاد انگیزه در بخش خصوصی، توانمند سازی بنگاه ها، استفاده از دانش ها و ابزارهای پیشرفته و کارآمد، حفظ «خود مدیریتی» و استقلال مالی بنگاه ها (خودگردانی) و نهایتا وارد کردن بنگاه های کوچک در زنجیره جهانی ارزش (ایزدخواه، 2005).
3-8-2- تفاوت بين سياستهاي توسعه خوشه اي و سياست هاي سطح صنعت
سياست هاي سطح صنعت متناسب با يك رشته صنعتي خاص بوده و داراي ابعاد محدود جغرافيايي نيست به علاوه يك رشته صنعتي مثل نساجي و يا صنايع فلزي در بردارنده زيرشته ها و محصولات متعددي است . حال آن كه يك خوشه صنعتي ممكن است توليد يك محصول خاص از يك رشته صنعتي را دنبال نمايد.
در حالي كه سياست هاي سطح صنعت مبعث از برنامه
ها و مبتني بر اولويت هاي ملي و براي يك صنعت خاص طراحي مي شوند . سياست هاي توسعه خوشه اي بايد به گونه اي انعطاف پذير، ظرفيت توسعه خوشه ها را مبتني بر رويكرد ملي، اما در سطوح منطقه اي و محلي ارتقاء دهند. بنابراين، اين دو با تاثير متقابل همديگر را تقويت مي نمايند (منصوري، 1388).
4-8-2- ترکیب مدیریت زنجیره تأمین و خوشه صنعتی
اگرچه مدیریت زنجیره تأمین و خوشه صنعتی دو موضوع مطالعاتی متفاوت هستند، اما معلوم شده که یک رابطه طبیعی و داخلی بین این دو نظریه و مفهوم وجود دارد. مطالعات صورت گرفته زیادی نشان داده اند که ترکیب این دو موضوع در سرمنشأ آنهاست. جوئت و دیگران در سال 2013 تحقیقی در این زمینه انجام داده اند. هدف اصلی تحقیق آنها مروری بر ارتباط بین مدیریت زنجیره تأمین و خوشه صنعتی و همچنین مشخص نمودن شکاف و ارائة راهکار بود. تحقیق آنها در ابتدا با مطالعه بر روی 46 مقاله انجام شد که با بررسی بیشتر این تعداد به 17 کاهش یافت. در پایان محتوای این مقالات بر اساس تمرکز اصلی آنها مورد بررسی قرار گرفت. با تحلیل محتوا، مدارک و شواهد قابل توجهی در مرور ادبیات مربوطه پیدا شد که به بر اساس ارتباط و تلفیق مدیریت زنجیره تأمین و خوشه صنعتی بودند. تأکید کلی مطالعات قبلی، بر مدیریت زنجیرة تأمین خوشهای بود که به طور قابل توجهی عملگرهای کارای خوشه های صنعتی را توسعه می داد. اغلب مطالعات انجام شده بر زنجیره تأمین خوشه ای بر اهمیت این موضوع متمرکز است. به عبارت دیگر، نقش خوشه های صنعتی در مدیریت زنجیره تأمین یکپارچه و الگوبرداری از بهترین عملکردها، هنوز چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند (جوئت و دیگران، 2013).
5-8-2- تفاوت بين سياستهاي توسعه خوشه اي و سياست هاي سطح صنعت




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...