پیور و سابل

 

 

تطبیق موسسات پیشرو با شرایط رقابت جهانی/ صرفه های بیرونی بستگی به این دارد که تجمیع مکانی تا چه حد توسعه نیروی کار و سرمایه و امکانات زیربنایی را به وجود آورد

 

 

 

 

بکاتینی

 

 

تلفیق صرفه های بیرونی و عوامل کیفی غیر قابل اندازهگیری مثل پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی/ مفهوم جایگیری مناسب/ عملکرد اعتماد در شکل گیری نواحی صنعتی

 

 

 

 

میشان

 

 

صرفه جویی بیرونی ناآگاهانه است و سایر مزایا از اقدام آگاهانه مشترک حاصل می شود

 

 

 

 

پایک

 

 

اهمیت نقش سازمان های دموکراتیک مثل انجمن های صنفی کارگران، اتحادیه های کارگری و مراکز خدمات اطلاعرسانی و حمایت دولت

 

 

 

 

3-3-2- بنگاههای کوچک و متوسط
در دو دهه اخیر با ظهور فناوریهای جدید و دستیابی همگان به شبکه ارتباطی اینترنت تحولاتی در تواناییهای واحدهای صنعتی، روشهای تولید و توزیع و ساختار تشکیلاتی بنگاهها ایجاد شده که عموماً بر اهمیت نقش واحدهای کوچک و متوسط در ساختار صنعتی کشور افزوده است. به‌طوری که واحدهای کوچک صنعتی و بازرگانی، به‌عنوان بخش مکمل و اساسی اقتصاد هر کشور شناخته شده‌اند. این واحدها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ضمن دستیابی به اهداف اصلی توسعه، نقش تعیین‌کننده‌ای در گسترش و تنوع تولیدات صنعتی دارند و در اهتمام به یک سری اهداف بنیادین همچون ایجاد اشتغال، ریشه‌کن کردن فقر، بهبود توزیع درآمد و برآوردن نیازهای اساسی کشورهای در حال توسعه، دارای نقش موثری هستند. در بسیاری از کشورها این صنایع، تامینکنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید بودهاند. از سوی دیگر این صنایع با صادرات قابل توجه، نقش موثری در توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکنند.
در کشور ما علیرغم حضور کمی قابل توجه صنایع کوچک در ساختار صنعتی آن (حدود94 درصد واحدهای صنعتی کشور را صنایع کوچک تشکیل میدهند)، این واحدها با معضلات متعدد و عقبماندگیهای فاحشی روبه‌رو هستند، به نحوی که از ایفای نقش استراتژیک مورد انتظار برای آنها همچون کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، ناتوان ماندهاند. اهمیت واحدهای کوچک در ایران را از دو بعد کمی و کیفی می‌توان بررسی کرد. از بعد کمی، درصد بسیار بالایی از شرکتهای موجود در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان را واحدهای کوچک و متوسط تشکیل می‌دهند و تعداد شاغلان این واحدها قابل توجه است. همچنین ارزش افزوده‌ای که این واحدها تولید می‌کنند در کشورهای مختلف، چیزی بین یک سوم تا نیمی از ارزش افزوده کل کشور را تشکیل می‌دهد. از بعد کیفی، این واحدها می‌توانند بخش خصوصی را در سرمایه‌گذاریها تشویق کنند، چون بخش خصوصی معمولاً برای ایجاد واحدهای بزرگ امکانات کافی ندارند، این واحدها همچنین می‌توانند به عنوان ابزار مناسبی برای خصوصیسازی در نظر گرفته شوند. این واحدها امکان شناخت بازار را دارند و می‌توانند خود را با نیازهای بازار منطبق کنند و به خاطر کوچک بودن، فرایند تصمیم گیری در آنها بسیار سریع است. این واحدها می‌توانند قدرت ابتکار و خلاقیت بیشتری داشته باشند، در توزیع فناوری در سطح کشور می‌توانند موفق‌تر باشند و سریعاً خود را با فناوریهای لازم تطبیق دهند و در یک نکته می‌توانند تخصصی عمل کنند که این، در واحدهای بزرگ کمتر اتفاق می‌افتد ( منصوری، 1384).
با توجه به آزادسازی تجارت در سطح جهان و جهانی شدن اقتصاد، بهبود کارایی و بهره‌وری بنگاههای کوچک و متوسط و سازگاری و انعطاف پذیری آنها در زمینههای محصول، بازار، فناوری، مدیریت و سازمان امری مهم و حیاتی است ( بانک توسعه آسیایی، 2001).
با فرصتهای بالقوه‌ای که جهانی شدن برای دسترسی به بازارهای جهانی به‌وجود می‌آورد، بنگاههای کوچک و متوسط به‌طور فزاینده‌ای برای قرار گرفتن در موقعیتی که بتوانند از این فرصتها مزیت کسب کنند، تحریک می‌شوند، اما به دلیل محدودیتهای زیادی که دارند خود را از بهره‌مندی از این امکانات ناتوان می‌یابند (اسملاش بیین، 2002). بنگاههای کوچک و متوسط با مشکلات و محدودیتهای زیادی روبه‌رو هستند که به ‌وسیله اندازه، طبیعت راه‌اندازی، ثبات، محیط رقابتی، دسترسی به فناوری و خدمات، و عوامل مرتبط به آنها تحمیل می‌شوند.( آنتون فرناندو،2001)
اکثر شرکتهای کوچک، بالاخص آنهایی که در کشورهای در حال توسعه هستند، نمی‌توانند این الزامات را برآورده کنند و بنابراین ابزاری برای حضور موفقیت‌آمیز در بازارهای جهانی ندارند.( یونیدو، 2003) یک دلیل رایج برای شکست این کسب و کارها مربوط به فقدان تحقیقات بازار مناسب و کافی است. تحقیقات بازار به شرکتها در زمینه شناسایی مبنای مشتری بالقوه، قیمت پیشنهادی و تغییر حجم تقاضا در مقابل تغییر قیمت کمک میکنند. همچنین تحقیقات بازار به این شرکتها، اطلاعاتی در رابطه با رقبای آنها و عکس‌العمل احتمالی آنها در مقابل ورود رقبای جدید ارائه می‌دهند. همان‌طوری که مشخص است این اطلاعات در بازار رقابتی امروزی کاملاً حیاتی هستند. بنگاههای کوچک و متوسط به تنهایی منابع لازم برای بررسی بازارهای خود را ندارند. آنها به‌طور بالایی به شرکای تجاری خود برای بازاریابی محصولاتشان وابسته هستند ( ایتوه موتوشیگه، 1994).
4-3-2- مفهوم و تعریف خوشه
پشتوانه نظري پديده ايجاد خوشه يا تجميع را اولين بار آلفرد مارشال در نظريه صرفه هاي اقتصادي ناشي از تجميع بيان كرد. در چارچوب اين نظريه شركت هاي كوچك درعين حال كه رقباي طبيعي همديگرند، اعضاي داخل يك شبكه مستقل هستند. آثار ناشي از تجميع آنقدر مي تواند محسوس باشد كه مزاياي رقابت صرفاً درچارچوب اين تجمع مي تواند معنا پيدا كند. مفهوم خوشه هاي صنعتي به علت تازه بودن و عدم استحكام كافي در نظريه پردازي هنوز داراي ابهاماتي در تعريف و كاربرد است. هرچند ايده خوشه صنعتي توسط پورتر در 1990 ( Porter, 1990 ) شروع شد ولي پس از آن تعاريف متعددي از يك خوشه صنعتي ارائه گرديد. اگرچه برخي از محققين بر نقش سرمايه اجتماعي در همكاريهاي متقابل بين بنگاههاي موجود در يك خوشه تأكيد مي ورزند، با اين حال ممكن است فوايد حاصل از حضور در خوشه به برخي از بنگاههاي عضو منتقل نگردد. سازما

 

منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است

نهاي غيرتجاري عضو خوشه شامل دانشگاهها، كالجها، برنامههاي توسعه صنعتي دولتي، نهادهاي تشكيل شده غيردولتي به صورت سازمانهاي غير دولتي(NGO )، انجمن هاي صنفي و غيرصنفي محلي، واسطه هاي زنحيره اي و مشابه اينها هستند. اين عناصر در ادبيات خوشه ها به عنوان مؤسسات حمايتي وابسته عنوان گرديده اند و از مهمترين عناصر كليدي موفقيت خوشه ها به شمار مي روند. در عمل تعريف خوشههاي صنعتي مشكل است. مخصوصاً اگر بخواهيم در يك تعريف كليه ابعاد خوشه اي را مطرح سازيم. از طرفي ابعاد فضا و زمان مهمترين فاكتورهاي مؤثر بر سياستگذاري خوشه اي هستند كه تصميم در خصوص برنامه هاي خوشه اي را تحت تأثير قرار مي دهند. از طرف ديگر داده ها ومواد به كار رفته، ممكن است محدوديتهايي را بر تعريف خوشه اعمال نمايند. با اين حال شايد نيازي نباشد تا كليه اين محدوديتها را در تعريف خوشه لحاظ نمائيم. در زير تعاريف متفاوت ارائه شده براي خوشه توسط محققين متفاوت را ارائه و سپس به يك تعريف قابل قبول براي اهداف اين تحقيق دست خواهيم يافت.
خوشه صنعتي ترجمه “اينداستريال كلاستر”[14] و اين كلمه برگردان انگليسي كلمه ايتاليايي “ديسترتو اينداستريال”[15] است. كلمه ديسترتو از ريشه لاتين قرون وسطي “ديستريكتوم”[16] به معني محدوده است كه در آن مديريت واحد بر تشكيلات اعمال مي شود و وجه تسميه آن مربوط به تقسيمات شهري و مديريت هاي خرد در رم قديم مي باشد. خوشه هاي صنعتي پديده هاي اقتصادي برآمده از مزيت ها، مهارت ها و دانش هاي قوام يافته در يك رشته صنعتي در طول زمان هستند كه با تكيه بر سرمايه هاي اجتماعي و با اهداف اقتصادي در مناطق جغرافيايي خاص شكل گرفته اند. (پايك،1381)
گروهي از شركتهاي داراي پيوندهاي عمودي قوي و مستقر در يك منطقه كه از لحاظ جغرافيايي لزوماً به يكديگر نزديك نيستند. (پورتر،1990)
تعريف دوم و جديدتر پورتر: خوشه عبارت است از تمركز جغرافيايي نهادها و شركتهاي مرتبط با يكديگر در يك حوزه خاص.( پورتر، 1998)
خوشه در عام ترين مفهوم ، به تمركز مكاني فعاليتهاي اقتصادي در زمينه اي خاص اشاره مي كند. آنچه سبب مي شود كه خوشه ها اين چنين مورد توجه سياست گذاران قرار گيرند، فرصت هاي مربوط به كارايي جمعي است كه از صرفه هاي اقتصادي بيروني، پائين بودن هزينه هاي معاملاتي و اقدام جمعي سرچشمه مي گيرد. به اين ترتيب صرفاً تجمع مكاني شركتهايي كه ارتباط با يكديگر ندارند، نمي تواند كارايي جمعي را افزايش دهد. اين تعاملات و اثرات بيروني است كه مورد توجه است . بنابراين خوشه مجموعه اي نسبتاً بزرگ از بنگاههاي اقتصادي است، كه در محدوده مكاني خاصي قرار دارند، پيشينه تخصصي مشخص دارند و در آن ( خوشه)، تجارت بين بنگاهي و تخصص بنگاهها چشم گير است.( آلتنبرگ و استامر، 1999)
تمركز بخشي و جغرافيايي بنگاهها را خوشه گويند. چنين تمركزي باعث برخورداري از صرفه جوئي هاي بيروني مي گردد. وجود خوشه همچنين باعث جذب كارگزاران بازارهاي دوردست شده و به ظهور خدمات تخصصي در زمينه هاي فني، مالي و مديريتي كمك مي كند.( Humphrey & Schmitz,1998)
خوشه ها گروههايي از شركتها و سازمانهاي قرار گرفته در يك منطقه جغرافيايي مشخص هستند كه به وسيله وابستگي هاي دروني يك ارتباط درون گروهي از محصولات و خدمات را تشكيل مي دهند.( Ketels, 2003)
انبوهي از شركتهاي مجتمع شده در يك محدوده جغرافيايي نظير تأمين كنندگان منابع و مواد اوليه و متقاضيان کالا و خدمات كه برخي از ارتباطات را با يكديگر دارا هستند. اين شركتها معمولاً داراي توليدات مکمل و يا مشابه در محصول، فرايند و يا يك منبع هستند.( NGA, 2002)
خوشه مجموعه اي از شركتهاست كه در ناحيه يا حوزه اي جغرافيايي تمركز يافته و با تهديدها و فرصتهاي مشتركي مواجهاند . اين شركتها مجموعه اي از محصولات مرتبط يا مكمل را توليد و عرضه مي کنند . چنين تمركزي باعث ايجاد كسب و كارهاي مرتبط مي شود و به پيدايش خدمات تخصصي در زمينه هاي فني، مديريتي و مالي كمك مي كند.( ايران نژاد و رضوي، 1381)
خوشه صنعتي عبارتست از مجموعه اي همگن از صنايع كه در مناطق جغرافيايي به سبب وجود مزيتهاي خاص و يا سرمايه هاي قواميافته اجتماعي چون فن و مهارت با اهداف اقتصادي شكل گرفته است.( مجيدي ، 1381)




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...