۶) استرس و فشار روانی: خود کارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیتهای تهدید کننده اثر می‌‌گذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیتهای فشار زا سطح فشار روانی خود را کاهش می‌دهند. ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین، در کنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه می‌کنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می‌دهد و بسیاری از جنبه‌های محیطی را پر خطر و تهدید زا می بیند که این امر می‌تواند موجب استرس و فشار روانی فرد شود. افرادی که باور دارند می‌توانند تهدیدها و پافشاریهای بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفته ساز را به ذهن خود راه نمی دهند و و در نتیجه به وسیله آن ها آشفته نمی شوند. (همان منبع)

باورهای انسان در توانایی تلاش خود با توجه به مقدار استرس و افسردگی تحت تاثیر موقعیتهای مشکل قرار گرفته و سطح انگیزه آن ها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند . خودکارآمدی ادراکی نقش اساسی در کنترل استرس ایفا می‌کند . کسانی که می‌توانند نسبت به هر گونه تهدیدی کنترل داشته باشند می‌توانند ناراحتی های فکری را بهبود ببخشند اما کسانی که نمی توانند تهدیدات را کنترل نمایند با افزایش اضطراب و هیجان روبرو می شند و کارایی خوبی ندارند . عوامل محیطی را به عنوان خطر می پندارند و درباره آنچه که اتفاق می افتد نگران می‌باشند . سطح توانایی آن ها کاهش می‌یابد و دچار اضطراب می‌شوند . افزایش اضطراب نه تنها به وسیله خودکارآمدی ادراکی تحت تاثیر قرار می‌گیرد بلکه از طریق کنترل افکار مزاحم دچار مشکل می‌شوند . خودکارآمدی ادراکی که فرایند فکری را کنترل می‌کند یک عامل کلیدی در تنظیم افکاری است که باعث ایجاد استرس و افسردگی می‌شوند . (تقدیری،۱۳۸۶)

 

۷) خودتنظیمی: افراد، دارای نظام خود تنظیمی هستند. خود تنظیمی آنان را قادر می‌سازد تا بر افکار، احساسات، انگیزش و رفتار خود کنترل داشته باشند. انسان از درجه و میزان کنترل بر زندگی و رفتار خود، ادراکاتی دارد. افراد تلاش می‌کنند بر رویدادهایی که زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهند کنترل داشته باشند. با اعمال نفوذ بر موقعیت‌ها می توان آینده مطلوب داشت و از نتایج نامطلوب ممانعت به‌عمل آورد.
ب- تأثیرخودکارآمدی بر عواطف: موفقیت و پیروزی هر انسانی در زندگی، کسب و کار، دوست یابی و یا هر اقدام دیگر، حاصل تصور و نگرش مثبت شخصی او از خویشتن است. این نگرش مثبت است که فرد را به سوی موفقیت می‌کشاند و برعکس نگرش منفی از خود و دیگران باعث می شود که ذهن انسان به جای استفاده از فرصت‌ها، صرف فکر کردن به مشکلات شود که در درازمدت می‌تواند اثرات سوء دیگری در رفتار خلق و خوی ما با دیگران داشته باشد.
تجربه های ناشی از موفقیت و یا شکست کارکنان در طول سال‌های خدمت، تصورات آنان را در رابطه با توانایی‌های شان نسبت به انجام وظایف شغلی تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر کارمند معتقد باشد که قبلاً وظیفه مشابهی را با موفقیت انجام داده است،‌ احتمالاً با وظایف و فعالیت های بعدی بیشتر با نگاه مثبت برخورد خواهد کرد و اگر با شکست مواجه شده باشد با تکالیف بعدی با نوعی نگاه منفی روبه‌رو خواهد شد. باندورا معتقد است که حل یک مسئله یا موفقیت در انجام یک وظیفه خاص، تجربه هیجانی را ایجاد می‌کند که موجب تمایل و گرایش به درگیر شدن برای رسیدن به حد تسلط در مسایل آینده در افراد می شود و احساس کارآمدی آنان را افزایش می‌دهد.

 

ج-تأثیر خودکارامدی بر فرایند های شناختی:خود ‌کارآمدی بر فرایند های شناختی مانند:الگوی فکری ،قضاوت و ارزیابی شخصی و حل مسأله و..اثر می‌گذارد. (عبداللهی و نوه ابراهیم،۱۳۸۵ .۱۰۴-۱۰۰)

 

شکل گیری خودکارآمدی و منابع آن :

 

در این بحث به چگونگی شکل گیری خودکارآمدی و منابع آن می پردازیم : در هر مرحله از زندگی که تجارب موفقیت آمیز و شکست حاصل شود و تکرار گردد بر خودکارآمدی افراد تاثیر خواهد گذاشت . در دوران کودکی زمانی که فرد به خانواده وابسته است قضاوت ها و ارزیابی های والدین و افراد خانواده در شکل گیری خودکارآمدی تاثیر دارد . واکنش مثبت والدین از عملکرد کودکان منجر به ایجاد خودکارآمدی بالا می‌گردد در مقابل بی توجهی به عملکرد فرزندان ، سرزنش کردن ، مسخره کردن بی مورد باعث می شود که سطح خودکارآمدی آن ها پایین بیاید .(تقدیری،۱۳۸۶)

 

منابع خودکارامدی :

 

باورهای خودکارآمدی بر اساس ۴منبع شکل می‌گیرد که عبارتند از: تجربه های موفق[۶۴] ، تجربه جانشینی [۶۵] ، ترغیب های کلامی [۶۶] ، حالات عاطفی وفیزیولوژیکی. [۶۷] منابع خودکارآمدی ذاتاً آگاهی دهنده نیستند. آن ها داده های خام هستند که از طریق پردازش شناختی کارآمدی و تفکر انعکاسی آموزنده می‌شوند. ‌بنابرین‏، باید بین اطلاعات و ‌دانش‌هایی که از وقایع و رویدادها کسب می شود و اطلاعات و معرفتهایی که روی خودکارآمدی اثر می‌گذارند تفاوت قایل شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...