آیدین ظریفی و همکاران در سال ۱۳۸۶ در پژوهشی به بررسی تأثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی و موازی بر آمادگی عملکردی و ترکیب بدنی دانشجویان مرد غیر ورزشکار پرداختند. هدف این پژوهش عبارت بود از تعیین اثر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی و موازی بر توان هوازی و بی هوازی قدرت بیشینه و درصد چربی دانشجویان مرد

    • غیر ورزشکار و تمرین نکرده. برای این منظور ۳۲ نفر دانشجو با میانگین سن ۲۴/۱±۹۴/۲۴ سال و میانگین قد ۰۷/۷±۰۹/۷۶ سانتی متر و میانگین وزن ۰۱/۱۱±۹۱/۷۱ کیلوگرم از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۱۲، ۹ و ۱۱ نفره تمرین استقامتی، مقاومتی و موازی قرار گرفتند و به مدت ۸ هفته تمرین کردند. تمرینات گروه استقامتی دویدن روی نوار گردان با
      ۶۵ تا ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت ۱۶ تا ۳۰ دقیقه، و گروه مقاومتی تمرین وزنه در
      ۴ حرکت با ۶۵ تا ۸۰ درصد حداکثر قدرت در مدت مشابه بود. گروه موازی ترکیبی از تمرینات استقامتی و مقاومتی را با حجم و شدت های ذکر شده اجرا کرد. آزمون زیر بیشینه جرج و آزمون وینگیت برای ارزیابی توان هوازی و بی هوازی و یک تکرار بیشینه برای قدرت بیشینه و درصد چربی
      با استفاده از چین پوستی سه نقطه ای در آزمون اولیه، پیش آزمون(پس از دوره تمرین) و پس آزمون
      (پس از ۸ دقیقه بی تمرینی) محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی
      بن فرونی و LSD برای مقایسه درون گروهی و روش تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده شد. بعد از ۸ هفته بی تمرینی در مقایسه درون گروهی در گروه استقامتی کاهش معنی داری در max ، قدرت مطلق پایین تنه (اسکوات) و قدرت نسبی بالا تنه (پرس سینه) و افزایش معنی داری درصد چربی بدن مشاهده شد. بی تمرینی در گروه مقاومتی و موازی تغییرات معنی داری بر max ، قدرت مطلق و نسبی بالا تنه و پایین تنه و درصد چربی بدن نشان داد. تفاوت معنی داری در درصد تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در
      متغیر های اندازه گیری شده در بین گروه ها مشاهده نشد. بنابراین چنین نتیجه گیری شد که میزان کاهش در متغیر های ذکر شده در بی تمرینی کوتاه مدت صرف نظر از تمرین استقامتی، مقاومتی و موازی روند یکسانی دارد. ترکیب تمرین مقاومتی و استقامتی در حفظ سازگاری های به دست آمده نیز تفاوتی ایجاد نمی کند. به هر حال اثر بی تمرینی بلند مدت باید بررسی شود.

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

 

    • معصومه حسینی و همکاران در سال ۱۳۸۹، در پژوهشی به بررسی تاثیر تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی بر عملکرد قلب دختران دانشگاهی پرداختند. در حقیقت هدف پژوهش بررسی تاثیر تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی بر عملکرد قلب دختران دانشگاهی بود. بدین منظور
      ۳۹ دانشجوی دختر غیر ورزشکار با میانگین سنی۵۸/۲±۲۴ سال و قد ۲/۸±۱۶۱ سانتی متر و وزن ۶۱/۱۴±۸/۵۶ کیلوگرم با سلامت کامل قلبی – عروقی به صورت تصادفی و در چهار گروه کنترل(n=9)، تمرین استقامتی (n=10)، تمرین قدرتی (n=10) و تمرین موازی (n=10)
      قرار گرفتند. برنامه استقامتی در هفته اول شامل دویدن با شدت ۶۵ درصد ضربان قلب بیشینه روی نوار گردان الکترونیکی به مدت ۱۶ دقیقه بود که هفته هشتم به تدریج به ۸۰% MHR و
      مدت ۳۰ دقیقه رسید. برنامه تمرینی قدرتی عبارت بود از اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل و کش پشت ساق پا. حرکات در هفته اول با ۵۰% یک تکرار بیشینه در دو نوبت با ۱۰ تکرار اجرا شد که به ۸۰% RM1 در سه نوبت با ۶ تکرار در هفته هشتم رسید. برنامه تمرین موازی ترکیب تمرینات استقامتی و قدرتی در هر نوبت تمرین بود. برنامه تمرین گروه ها سه روز
      در هفته انجام شد. در شرایط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازه فواصل PR و QT، فاصله قطعه ST از خط پایه، زمان افت سرعت(DT) و درصد کسر تخلیه ای آزمودنی ها با روش الکتروکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. فشاز خون دیاستولی، سیستولی و
      max با استفاده از نوار گردان و برنامه تمرینی بروس نیز ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد کاهش ضربان قلب و فشار خون سیستولی، افزایش فاصله PR و max ، کاهش فشار دیاستولی گروه استقامتی معنی دار بود که در مقایسه بین گروهی در ۴ متغیر اول تفاوت ها معنی دار شد. در گروه قدرتی ضربان قلب و فشار خون سیستولی افزایش معنی داری نشان داد که در مقایسه بین گروهی تفاوت ها معنی دار شد. در گروه موازی مقدار max افزایش
      معنی داری داشت که در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی دار بود. بنابراین چنین نتیجه گیری شد که انجام تمرین استقامتی پس از تمرین قدرتی موجب ظهور ترکیبی از سازگاری های حاصل از تمرینات استقامتی و قدرتی در قلب و حذف برخی تأثیرات ناخواستۀ تمرینات قدرتی بر قلب
      می شود.

 

 

    • گائینی و همکاران در سال۱۳۸۹ در پژوهشی به مطالعه تأثیر ۸ هفته تمرین هوازی تناوبی و یک دوره بی تمرینی پس از آن بر ساختار و عملکرد بطن چپ پرداختند. در این تحقیق ۱۰ دانشجوی مرد غیر ورزشکار داوطلبانه انتخاب شدند و در برنامه تمرینی ۸ هفته ای، هفته ای ۳ روز با شدت ۷۰ درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. پس از ۸ هفته، آزمودنیها ۴ هفته در بی تمرینی
      به سر بردند. در هر جلسه، تمرین دوی تناوبی در ۵ مرحله ۹ دقیقه ای که بین آن ها ۴ دقیقه استراحت غیرفعال بود، انجام شد. با روش اکوکاردیوگرافی پس از ۸ هفته تمرین تناوبی بین ضخامت دیواره بین دو بطن، درصد کسر کوتاه شدن وکسر تزریقی نسبت به قبل از تمرین تفاوت معنی داری و بین قطر پایان دیاستولی بطن چپ، قطر پایان سیستولی بطن چپ، ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، قطر دهلیز چپ، قطر دهانه آئورت، ضربان قلب، فشارخون دیاستولی و فشارخون سیستولی تفاوت غیرمعنی داری وجود داشت. همچنین، بین قطر پایان دیاستولی بطن چپ، ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، قطردهلیزچپ، درصد کسر کوتاه شدن وکسر تزریقی پس از
      ۴ هفته بی تمرینی نسبت به ۸ هفته تمرین تفاوت معنی داری و بین قطر پایان دیاستولی
      بطن چپ، ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، قطر دهانه آئورت، ضربان قلب، فشارخون دیاستولی و فشارخون سیستولی تفاوت غیرمعنی داری وجود داشت. نهایتاً نشان داده شد، ۸ هفته تمرین هوازی تناوبی و یک دوره بی تمرینی پس از آن می تواند بر ساختار و عملکرد بطن چپ قلب مردان سالم غیر ورزشکار تأثیر گذارد.

 

 

    • اراضی و همکاران در سال۱۳۹۱؛ در پژوهشی به مقایسه تأثیر یک دوره تمرینات ترکیبی
      (مقاومت – هوازی) و هوازی بر حداکثر مصرفی، نیمرخ لیپیدی، قند خون و فشار خون
      مردان میانسال دارای عوامل خطرزای قلبی-عروقی پرداختند. در این مطالعه ۲۹ مرد داوطلب تمرین نکرده با دامنه سنی ۳۶ الی ۵۶ سال شرکت داده شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی در یکی از سه گروه هوازی، ترکیبی (هوازی و مقاومتی) و کنترل قرار گرفتند، قبل و بعد از دوره تمرینی، شاخص توده بدن، نسبت کمر به لگن، گلوکز، فشار خون و نیمرخ لیپیدی آزمودنی ها، اندازه گیری شد. مدت زمان برنامه تمرینی برای هر گروه ۸ هفته و هر هفته ۳ جلسه بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری t همبسته و تحلیل واریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تمرینات هوازی و ترکیبی، سطوح تری گلیسیرید، کلسترول ام، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین پر چگال و گلوکز خون، تغییر معنی داری یافت. اما بین گروه هوازی و ترکیبی تفاوت معنی داری در TC، LDL، TG، HDL، گلوکز، فشار خون سیستولی، دیاستولی و میانگین فشار سرخرگی، مشاهده نشد. همچنین آزمودنی های هر دو گروه تجربی، افزایش معنی داری را در حداکثر اکسیژن مصرفی نشان دادند. نهایتاً چنین نتیجه گیری شد که با وجود آنکه هر کدام از این تمرین ها، فواید ویژه خود را دارند، هر دو نوع تمرین سبب کاهش عوامل خطرزای بیماری های قلبی-عروقی در مردان غیر فعال می شوند.

 

 

۲-۳-۲ مطالعات خارجی

 

 

 

    • هیکسون[۲۴] و همکاران در سال ۱۹۸۰، از اولین پژوهشگرانی بودند که اثر برنامه های همزمان قدرتی و استقامتی را بررسی کردند. در این پژوهش، مردان دانشگاهی شرکت کننده در فعالیت های تفریحی در سه گروه تمرینات قدرتی (۵ روز در هفته)، استقامتی (۶ روز در هفته) و ترکیبی از تمرینات قدرتی و استقامتی را به مدت ۱۰ هفته انجام دادند. بعد از ۱۰ هفته، گروه ترکیبی با وجود افزایش ۳۸ درصدی قدرت پایین تنه، تداخل در توسعه قدرت آنها نسبت به وزن بدن تغییری نکرد. نتایج تحقیقات max نسبت به گروه قدرتی را تجربه کردند، اما سال و همکارانش نشان دادند تمرینات قدرتی و استقامتی همزمان، هیچ گونه تأثیرات تداخلی بر بهبود قدرت ندارد، در حالی که اجرای این تمرینات توسعه استقامت را در مقایسه با گروه استقامتی به مخاطره می اندازد.

 

 

  • پژوهش های گوناگونی همچون پژوهش های هیکسون در سال ۱۹۸۰؛ کرامر[۲۵] و همکاران در سال ۱۹۹۵؛ دولزال و پوتیجر[۲۶] در سال ۱۹۹۸؛ لوریت[۲۷] و همکاران در سال ۱۹۹۹، بل[۲۸] و همکاران در سال ۲۰۰۰، نشان داده است پاسخ های سازگاری بدن ارتباط ویژه ای با نوع برنامه تمرینی
    مورد استفاده دارد. سازگاری های متفاوت و متضاد ناشی از تمرینات استقامتی و مقاومتی، برای برخی از ورزشکارانی که هم توان هوازی بیشینه(max ) و هم قدرت در موفقیت و برتری آنها نقش دارد، در به کارگیری روش های تمرینِ متفاوت به دلیل ترس از به خطر افتادن سازگاری های تمرینی مطلوب تردید دارند نتایج برخی تحقیقات، نشان میدهد پیشرفتهای حاصل از اجرای همزمان این دو نوع برنامه تمرینی، نسبت به اجرای یک نوع برنامه تمرینی واحد ممکن است تأثیرات تداخلی داشته باشد.



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...