در مقابل، نتایج برخی پژوهش ها مانند پژوهش های مک کارتی[۲۹] و همکاران در سال ۱۹۹۵؛ بالابینیس[۳۰] و همکاران در سال ۲۰۰۳ و هاکین[۳۱] و همکاران در سال ۲۰۰۳ نشان داده است که اجرای همزمان تمرینات ترکیبی قدرتی و استقامتی در مقایسه با اجرای صرف تمرین قدرتی یا استقامتی هیچ گونه اثر تداخلی در توسعۀ قدرت یا استقامت ندارد.

 

 

  • فرکتیچ و همکاران در سال ۱۹۹۸، در پژوهشی که بر روی زنان مسن که ۱۲ هفته تمرین موازی و یا استقامتی انجام دادند، دریافتند، میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه استقامتی ۲۵% و گروه ترکیبی ۳۰% افزایش نشان داد. اما کسر تخلیه و برون ده قلبی نسبت به قبل از تمرین تغییری نشان نداد.

 

 

  • پلوایم و همکاران در سال ۲۰۰۰، با مطالعه ۱۴۵۱ ورزشکار رشته های استقامتی، قدرتی و موازی دریافتند بین گروه ها تفاوت معناداری در کسر تخلیه و DT مشاهده نمی شود قطعهی ST ورزشکاران روی خط پایه قرار دارد.

 

 

  • یکی از عوامل مرتبط با بیماریهای قلبی، فشار خون بالا می باشد و فعالیت ورزشی، یکی از
    روش های غیردارویی جهت درمان پرفشاری خون محسوب می شود. شوارتز و هیرث[۳۲]،
    در سال۱۹۹۵، نشان دادند که فعالیت هوازی با سازگاری های زیادی که به وجود می آورد،
    بر کاهش فشارخون در افراد جوان و مسن، اثر مثبت دارد.

 

 

  • در رابطه با اثر تمرینات قدرتی بر فشار خون نیز پژوهش هایی انجام شده است. پژوهش هارلی[۳۳] و همکاران در سال ۱۹۸۸ کاهش؛ پژوهش هانتر[۳۴] در سال ۱۹۸۰ افزایش و پژوهش گیلدرز[۳۵] و همکاران در سال ۱۹۹۱ بدون تغییر بودن فشار خون را بعد از تمرینات مقاومتی، نشان داده اند. همچنین، برخی مطالعات نشان داده اند که افزایش فشارخون ناشی از تمرینات مقاومتی، منجر به افزایش فشارخون استراحتی می شود. هانتر[۳۶] و همکاران مشاهده کردند که بالا بودن فشار خون سیستول استراحتی در مردان دوچرخه سوار ناشی از هشت هفته تمرین شدید دوچرخه سواری و مقاومتی است (هانتر و مک کارتی، ۱۹۸۳).

 

 

  • چنانچه تمرینات استقامتی و مقاومتی همزمان مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان تمرینات ترکیبی شناخته می شود. اینگونه تمرینات، اثرات هر دو نوع تمرین استقامتی و مقاومتی را بر نیمرخ لیپیدی و عملکرد عضلانی دارند. در رابطه با مقایسه اثرات تمرین مقاومتی و هوازی بر عوامل خطرزای قلبی عروقی تحقیقاتی انجام پذیرفته است. کائوزا[۳۷] و همکاران در پژوهشی نشان داده شد که تمرینات قدرتی تأثیرگذاری بیشتری نسبت به تمرینات استقامتی بر عوامل متابولیکی دارد
    (کائوزا، ۲۰۰۵). تمرینات ورزشی سازگاری هایی را در بدن به وجود می آورد که از جمله می توان به افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی اشاره کرد. با توجه به اصل اختصاصی تمرین، تمرینات مقاومتی متداول، باعث تغییرات معنیداری در افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی نمی شود، چرا که این گونه تمرینات، سیستم قلبی عروقی را همانند تمرینات استقامتی، درگیر نمیکنند.

 

 

  • چندین پژوهش اثر تمرین موازی را بر سازگاری های قدرتی و استقامتی مورد بررسی قرار دادند. پژوهش های ماریونا و همکاران در سال ۲۰۰۱؛ بل[۳۸] و همکاران در سال ۲۰۰۳؛ دولزال[۳۹] و همکاران در سال ۱۹۹۸؛ دودلی و جمیل[۴۰] در سال ۱۹۸۵؛ هپل و مکینون[۴۱] در سال ۱۹۹۷؛ کرامر[۴۲] و همکاران در سال ۱۹۹۵ و گلوواکی[۴۳] و همکاران در سال ۲۰۰۴ از جمله این پژوهش ها بودند. برخی یافته های پژوهشی همچون پژوهش های لوریت[۴۴] و همکاران در سال ۱۹۹۹؛ بل و همکاران در سال ۲۰۰۳ و گلوواکی و همکاران در سال ۲۰۰۴ بیانگر آثار مداخله ای تمرین موازی
    بر سازگاری های قدرتی و استقامتی بود. سازگاری های استقامتی در بسیاری از موارد در تضاد با سازگاری های ناشی از تمرین قدرتی است (سیل[۴۵] و همکاران، ۱۹۹۰). تمرین قدرتی نیز تغییراتی را در بدن ایجاد می کند که اغلب در تقابل مستقیم با تغییرات ناشی از تمرین استقامتی قرار دارد. همچنین، بر اساس اصل ویژگی تمرین پیش بینی می شود تمرین موازی در بهبود توان هوازی و قدرت که پیامد هر کدام از تمرینات استقامتی و قدرتی به تنهایی است اختلال ایجاد کند (گلوواکی و همکاران، ۲۰۰۴).

 

 

  • مطالعۀ تأثیر ترکیب تمرین قدرتی و استقامتی بر توان هوازی و استقامت کوتاه مدت را از سال ۱۹۸۰ هیکسون، روزنکوتر، و براون شروع کردند (هافمن، ۱۳۸۲، ترجمه آقا علی نژاد). بسیاری از پژوهش های اخیر بیان می دارند ترکیب تمرین استقامتی و قدرتی در بهبود عوامل
    آمادگی جسمانی اختلال ایجاد می کند (هافمن، ۱۳۸۲؛ ترجمه آقا علی نژاد؛ مک کورتی[۴۶] و همکاران، ۱۹۹۵).

 

 

  • در پژوهشی که بر روی ۴۱ مرد غیرورزشکار انجام شد، تودۀ کل و تودۀ بدون چربی بدن به طور معناداری در گروه موازی و قدرتی افزایش و درصد چربی بدن به طور معناداری در گروه موازی و به max استقامتی کاهش یافت. همچنین صورت معنادار فقط در گروه استقامتی افزایش یافت و افزایش معنادار قدرت بیشینه در حرکت پرس سینه و پرس پا در هر سه گروه دیده شد که مقدار آن به طور معناداری در گروههای موازی و قدرتی بالاتر بود (گلوواکی و همکاران، ۲۰۰۴).
    در پژوهش دیگری که روی ۳۰ زن چاق صورت گرفت max در هر دو گروه استقامتی و موازی افزایش معناداری داشت. چربی زیرپوستی و چربی احشایی در گروه موازی کاهش بیشتری را نشان داد و افزایش تودۀ بدون چربی بدن فقط درگروه موازی دیده شد (پارک[۴۷] و همکاران، ۲۰۰۳).

 

 

  • در پژوهشی روی ۲۶ دانشجو، پس از پایان دورۀ تمرین، افزایش معناداری در قدرت بیشینه در گروههای قدرتی و موازی دیده شد. همچنین max در گروههای استقامتی و موازی افزایش و در گروه قدرتی کاهش معناداری نشان داد ( لوریت و همکاران، ۲۰۰۳)

 

 

  • لنگ دیو و همکارانش در سال۲۰۰۱، در پژوهش های خود در باب تاثیرات تمرینات موازی و استقامتی بر عملکرد قلب به این نتیجه رسیدند که تشابه تغییرات عملکردی قلبی ناشی از تمرین موازی با تمرین استقامتی بوده است.

 

 

  • ایورینگ و همکاران در سال ۲۰۰۹؛ بعد از ۱۲ هفته تمرین مقاومتی هیچگونه تغییری در لیپیدهای سرم و عوامل خطرزای قلبی- عروقی مشاهده نکردند، ولی در همان مدت افرادی که تحت تمرینات هوازی قرار گرفته بودند ، TG آنها کاهش یافته بود (ایورینگ، ۲۰۰۹).

 

 

  • Geir Eithun در سال ۲۰۱۰ در پایان نامه کارشناسی ارشد به بررسی تأثیر تمرینات استقامتی و قدرتی بر روی بیماران با اختلالات مزمن پرداخت. در این پژوهش بیان گردید جذب حداکثر اکسیژن، حداکثر قدرت و میزان اکسیژن مصرفی به ازای مصافت پیموده شده تأثیر بسیار زیادی
    بر روی ظرفیت کار بدنی، عدم کارائی و مرگ و میر دارند. این پژوهش به منظور مقایسه حداکثر تمرین شدید تناوبی و حداکثر تمرین قدرتی در مقابل تمرین شدت متوسط بر روی ()،
    ۱RM و در توان بخشی بیماران با مشکلات ماهیچه ای و استخوانی با هدف بازگشت آن ها به سرکار انجام شد. بدین منظور ۵۸ بیمار با اختلالات ماهیچه ای، استخوانی( متوسط سن
    ۴۵ سال) به صورت تصادفی تمرین های شدید تا ۹۵-۸۵ % از حداکثر ضربان قلب و ۹۵-۸۵ % ۱RM یا تمرینات شدت متوسط، ۵ روز در هفته برای مدت ۴ هفته در مرکز توانمند سازی انجام شد. این پژوهش به این نتیجه رسید که چهار هفته بعد از تمرینات قدرتی ()، ۱RM و به طور چشم گیری بعد از هر دو تمرینات شدید و متوسط بهبود یافتند. نتایج نشان داد که تمرینات شدید به اندازه دو برابر در افزایش ()، ۱RM بعد از ۴ هفته توان بخشی موثر بوده است. ظرفیت کار بدنی افزایش یافته می تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی و شاید بازگشت به کار شود.

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

 

  • Farahani و همکاران در سال ۲۰۱۳ در پژوهشی به بررسی و ارزیابی تأثیر اکوکاردیوگرافی
    برنامه های ورزشی متفاوت بر روی ساختار چپ قلب و عملکرد آن در زنان ورزشکار پرداختند. در این پژوهش بیان گردید برنامه های حرفه ای ورزشی که همراه با دگرگونی ظاهری و عملکرد قلبی باشند به عنوان قلب ورزشکار شناخته می شوند. که با بزرگ شدن سمت چپ قلب همراه هستند. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر صورت ها تمرینات مختلف مانند تمرینات استقامتی، تمرینات قدرتی و تمرینات موازی ( قدرتی و استقامتی) با هم بر روی ساختار قلب انجام شد. ۴۵ داوطلب جوان و ورزشکار خانم برنامه های ورزشی متفاوت شامل تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی دریافت کردند. برای مدت ۱۰ هفته تست داپلر اکوکاردیوگرافی برای ارزیابی عملکرد چپ قلب انجام شد. ۴۵ ورزشکار به برنامه ورزشی پایان دادند. متوسط پارامتر های قلبی ورزشکاران به صورت قابل ملاحظه ای قبل از انجام آزمایش خیلی متفاوت از یکدیگر نبودند. متوسط قطر انبساط قلب در بین ورزشکاران گروه قدرتی به طور چشم گیری افزایش یافته بود. متوسط دیواره پشتی به صورت قابل ملاحظه ای در ورزشکاران گروه قدرتی و گروه موازی افزایش یافته بود. متوسط ضخامت دیواره پشتی در ورزشکاران گروه استقامتی کاهش یافته بود. متوسط ضربان قلب به طور چشم گیری بین ورزشکاران گروه های استقامتی و تمرینات موازی کاهش یافته بود. در این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که ترکیب هردوی تمرینات استقامتی و قدرتی بیشترین افزایش را در ابعاد داخلی چپ قلب و ضخامت دیواره چپ قلب در بین افراد شرکت کننده آزمایش ایجاد
    می کند.

 

 

  • مگلهاس و همکاران در سال ۲۰۱۳ در پژوهشی به بررسی تاثیر هم افزایی تمرین استقامتی و هیپوکسی متناوب در عملکرد قلب و پر انرژی میتوکندری و سیگنالینگ پرداختند. در این پژوهش اشاره گردید IHH و تمرینات استقامتی (ET) راهبردهای محفاظتی قلب در مقابل تنش ها
    به شمار می روند. تلفیق میتوکندری نشان دهنده ی یک مرحله مهم از این روند می باشد. این پژوهش به تحلیل چگونگی ترکیب این روش ها پرداخت. بدین منظور دو گروه به گروه های نرمال به کم تحرکی (NS) و حرکات ورزش عادی (NE) هیپوکسیک کم تری (HS) هیپوکسیک ورزشی (HE) دسته بندی شد تا عملکرد قلبی و میتوکندری آن ها مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش BNP ,VEGF-R2, VEGF-R1, VEGF, GIF- la اندازه گیری شد و توسط اکوکاردیوگرافی و پارامترهای فشار خون دسته بندی شدند. نسبت کنترل تنفسی (RCR) در HE, HS, NE بر عکس NS افزایش یافتند و کمپلکس های ارگانی افراد کم تحرکی هیپوکسیکی را کاهش دادند. هم چنین ANT در HE افزایش یافت. عملکرد میوکارد توسط افزایش بازده قلبی و نرمال سازی شاخص Tei ارزیابی شد. داده ها نشان داد که Et , IHH میتوکندری قلبی بیشتری را با فنوتیپ مقاومتی زیاد به همراه دارند.

 

 

  • گارزا و همکاران در سال ۲۰۱۳ در پژوهشی به بررسی تأثیرات تمرینات استقامتی و قدرتی بر عملکرد میو کارد و بهبود (پس از سکتهی قلبی) پرداختند. در این پژوهش تأثیر تمرینات استقامتی و قدرتی بر عملکرد میوکارد و اصلاح آن بعد از سکته ی قلبی در دانشگاه تگزاس پس از سکته ی قلبی (MI) مورد ارزیابی قرار گرفت. بنابراین حجم بالای (PV) افزایش یافت و آماس بطن چپ (LV) نیز بدتر شد. با این حال شواهد اظهار شد که تمرینات ورزشی استقامتی بعد از سکتهی قلبی، نتایج مثبتی را بر روی بیمار به همراه دارد. بر عکس تمرینات قدرتی با افزایش هیپرتروفی میدکارد، تأثیری بر PV ندارد. بنابراین در ابتدا، تأثیرات تمرینات ورزشی قدرتی را بر عکس تمرینات ورزشی استقامتی بر عملکرد میوکارد مورد بررسی قرار گرفت. آزمودنی ها به ۴ گروه تقسیم شده اند که شامل: sham (آزمودنی های بدون سکته ی قلبی و بدون ورزش)
    Sed – MI (آزمودنی های دارای سکته ی قلبی، بدون ورزش )، End – ML (همراه با سکتهی قلبی + تمرینات استقامتی و St – Mt ( همراه با سکته ی قلبی و تمرینات قدرتی). تمرینات ورزشی استقامتی و قدرتی با استفاده از تردمیل ها انجام شد. این تمرینات از یک هفته بعد از
    سکته ی قلبی شروع شد تا ۱۰ هفته بعد از آن ادامه یافت گرچه کسر کوتاه شدگی (Fs) در هر دو تمرین ورزش گروه ها، گروه sed – MI به خوبی حفظ شد، اما حجم انتهای دیاستولی بطن چپ به طور معنی داری در گروه MI-ST در مقایسه با گروه MI- End پایین تر بود. علاوه بر این، داده های تحلیلی حجم فشار نشان می دهد که مقادیر ماکزیمم dp/dt به طور معنی دار در گروه MI-ST در مقایسه با گروه MI-End بالاتر می باشد. داده ها نشان داد که تمرینات قدرتی
    مفید تر از تمرینات استقامتی در عملکرد قلبی پس از سکته ی قلبی می باشد.

 

 

  • الکس و همکاران در سال ۲۰۱۳ تأثیرات تمرینات قدرتی و ورزش های ایروبیک بر عملکرد سمپاتیک رگ های قلبی در بزرگسالان سالم پرداختند. در این پژوهش اشاره گردید ورزش تأثیرات حفاظتی بر قلب دارد (از قلب محافظت می کند) اما مکانیسم های این تأثیرات به طور کلی شناخته شده نمی باشد. سابقاً ما نشان داده ایم که ورزش های ایروبیک نه تنها میزان استراحت ضربان قلبی را کم نمی کند بلکه تنظیمات قلبی را نیز افزایش می دهند. بنابراین ما بر سیستم های عصبی سمپاتیک در این پژوهش بررسی شد که آیا تمرینات ایروبیک منجر به کاهش فعالیت سمپاتیک در زمان استراحت می شوند یا خیر. در این پژوهش به طور تصادفی تأثیرات تمرینات استقامتی بر شاخص های قلبی و تنظیمات سمپاتیک عروقی در ۱۴۹ فرد جوان و سالم مورد بررسی قرار دادیم. شرکت کنندگان قبل و بعد از بررسی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمرینات ورزشی ایروبیک تأثیری بر شاخص های قلبی (LF BPV, PEP) در زمان استراحت ندارد. این نتایج
    همچنین نشان داد که در افراد جوان و سالم، تأثیرات حفاظتی تمرینات ایروبیک همانند تغییرات در فعالیت های سمپاتیک در زمان استراحت نمی باشد.

 

 

فصل سوم
روش شناسی پژوهش

۱- مقدمه
امروزه با تحولات فراوانی که در زندگی بشر رخ داده و تغییرات چشمگیری که در فعالیت های انسان
رخ داده منجر گشته تا با توجه به این تغییرات و تحولات در سیستم بدن افراد و عملکرد آن ها نیز تغییراتی به وجود آید. در این میان تمرینات ورزشی از جمله عوامل تاثیر گذار بر عملکرد سیستم بدن افراد می باشد. در نتیجه انجام ورزش، جریان خون سریع می شود و از رسوب کردن چربی در جدار سرخرگها جلوگیری به عمل می آید. همچنین ممکن است ورزش سرخرگها را عریض تر و انشعابات آنها را زیادتر کند.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...