برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

ن مطالعه مقطعی ۱۰۰ نمونه پنیر پاستوریزه توسط دو کارخانه در ۲ فصل تابستان و زمستان به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از روش الایزا از نظر آلودگی به آفلاتوکسین M بررسی گردیدند. نتیجه حاکی از این است که در ۶۳ درصد از نمونه‌های مورد آزمایش AFM یافت شد و متوسط مقدار آفلاتوکسین ng/kg39/53 تعیین گردید و تنها ۶ نمونه (%۳/۹ موارد مثبت) دارای آلودگی بیش از حد مجاز استاندارد ایران (ng/kg200) بودند. میانگین AFM1 در نمونه‌های جمع آوری شده در تابستان به طور معنا داری (۰۳/۰>p) کمتر از نمونه‌های جمع آوری شده در زمستان است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که درصد قابل توجهی از پنیرهای تولید شده توسط کارخانجات مختلف در ایران آلوده به آفلاتوکسین M1 هستند.
مکتبی و همکاران (۱۳۹۰) سطح آفلاتوکسین M1 در شیر گاوداری‌های سنتی منطقه اهواز به روش الایزا را مورد بررسی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان داد که تقریبا ۱۰۰ درصد از نمونه‌ها درجات مختلفی از آلودگی را داشتند. میزان AFM1 در ۱۳ نمونه( ۴/۱۴ درصد) بالای ۵۰ نانو گرم بر لیتر و بیش از حد مجاز استاندارد اروپا و اکثر کشورهای جهان بود .۸ نمونه بین ۳۰-۵۰ نانو گرم آفلاتوکسین داشتند و این مقدار برای تعداد ۲۴نمونه بین۱۰-۳۰ نانو گرم بود. بقیه نمونه‌ها(۵۰درصد) بیش از ۱۰-۰ نانو گرم آفلاتوکسین داشتند. نتایج حاکی ار این است که کقدار این سم در بعضی از نمونه‌ها به صورت معناداری بالاتر از استاندارد اروپا است و این برای سلامت مصرف کنندگان خطرناک است.
سالاری و همکاران(۱۳۹۰) مطالعه ای را با هدف مقایسه دو روش ELISA و HPLC در تعیین آفلاتوکسین B1و اکراتوکسین A در فلفل قرمز ایران را انجام دادند. برای این منظور ،۳۶ نمونه فلفل قرمز
از سطح مزرعه در شهرستان سبزوار جمع آوری گردید و در برابر نور خورشید و هوای ازاد خشک شد. در میان مجموع ۳۶ نمونه، میزان حضور AFB و OTA در روش الایزا به ترتیب ۲۸ مورد ( ۷۷/۸ درصد) و ۸ مورد ( ۲۲/۲درصد) و در محدوده ۱/۱-۱۵ میکروگرم بر کیلوگرم و ۵۹/۰-۵۲/۲ میکروگرم بر کیلوگرم بدست آمد. در مقایسه با روش HPLC، مقدار آفلاتوکسین و اکراتوکسین به ترتیب در ۲۵ مورد و ۶ مورد از نمونه‌ها در محدوده ۴/۰-۱۴/۵ و ۷۴/۰-۷۴/۲میکروگرم بر کیلوگرم شناسائی شد. از نظر آماری ارتباط مناسبی بین دو روش در آنالیز کمی مشاهده شد که به ترتیب برابر ۹۷۹/۰و۹۴۷/۰بوده ولی همبستگی بدست آمده برای AFB1 دقیقتر و بالاتر از OTA بود. از طرف دیگر میزان AFB1وOTA تعیین شده توسط الایزا بالاتر از میزان بدست امده توسط HPLC بود. نتایج نشان داد که می‌توان از الایزا برای تعیین حضور AFB1 و OTA در پودر فلفل قرمز استفاده نمود؛ اما نتایج بدست امده توسط این روش باید توسط روش HPLC تایید گردد.
خوشنویس و همکارنش (۱۳۹۲) میزان آفلاتوکسین M را در شهر بابل مازندران ایران مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. در این مطالعه که در طی پاییز ۲۰۱۰ انجام گرفت ، ۴۵ نمونه بستنی از سوپرمارکت‌های شهر بابل جمع اوری شدند. و سپس میزان آلودگی نمونه‌ها به AFM با استفاده از روش ELISA مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت‌. از تعداد ۴۵ نمونه، میزان آفلاتوکسین در ۱۰ نمونه ( ۲/۲۲%) بیشتر از حد مجاز استاندارد اتحادیه اروپا بود. حداکثر مقدار آفلاتوکسین ng/l103حداقل مقدار آن ng/l2/1و مقدار میانگین برابر ng/l98/33 بود. هیچ گونه رابطه معناداری بین و سطح آلودگی با AFM و روش‌های مختلف آزمون های آماری وجود نداشت.
نیلیچان و همکارانش( ۱۳۹۲) میزان آفلاتوکسین M در ماست، پنیر و بستنی را درایران در شهر کرد مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. برای این کار ۱۲۰نمونه که شامل ۴۰ نمونه از هر کدام بود تهیه شد. این نمونه‌ها همگی در ایران تولید شده بودند و از منظر آلودگی به AFM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در ۳۵ درصد از ماست ها ،۴۰ درصد از پنیرها و ۲۹درصد از بستنی‌ها آفلاتوکسین M یافت شد. غلظت AFM در ۷ درصد نمونه پنیر بیشتر از حد استاندارد بود ولی مقدار آفلاتوکسین در بستنی کمتر از حد مجاز بود.
معینیان و همکاران( ۱۳۹۲) مطالعه‌ای را با هدف تعیین غلظت آفلاتوکسین M1در شیر خام تولیدی در شهرستان شاهرود، دامغان، سمنان و گرمسار را انجام دادند. بر اساس یافته های پژوهش میانگین و انحراف استاندارد غلظت آفلاتوکسین برابر ۰۱/۸+۱/۵۵ نانو گرم در کیلوگرم به دست آمد. کم ترین مقدار آفلاتوکسین در شیر خام در حد غیر قابل تشخیص و بیش ترین مقدار آن برابر ۷۴۳ نانو گرم تعیین گردید. به طور کلی می‌توان نتیجه گیری کرد که غلظت آفلاتوکسینM1در ۸/۱۵ درصد از نمونه‌های شیر خام، از حد استانداردهای ایران ( ۱۰۰ نانو گرم در کیلو گرم) بیش تر و تفاوت بین شهرستان‌ها معنی دار بود. بنابراین بررسی خوراک دام در شهرستان‌های مورد بررسی از نظر نوع، فراوری، و نحوه نگه داری مفید خواهد بود.
در گزارش که توسط موسسه سلامت هنگ کنگ ارائه شده سعی به آن شد تا بررسی های انجام گرفته بر روی آفلاتوکسین از سال ۱۹۹۸تا ۲۰۰۰مورد ارزیابی قرار گیرد. در طی این دو سال ۵۲۶ نمونه غذایی در ۳ طبقه غذایی به نام‌های بادام و فرآورده‌های بادامی، روغن های گیاهی و چربی‌ها و غلات و فرآورده‌های غلات را تهیه و میزان آفلاتوکسین در آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. و سپس یافته ها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند و نتیجه حاکی از آن است که خطرات بالقوه مرتبط با وجود آفلاتوکسین در غذاها در هنگ کنگ چندان جدی نیست.
در ایتالیا گالوانوو[۵۷] همکاران در سال ۱۹۹۵، ۱۵۹ نمونه شیر ،۹۷ نمونه شیر خشک جهت تغذیه نوزادان و ۱۱۴نمونه ماست ک
ه بطور تصادفی از سوپرمارکت ها و فروشگاه‌های دارویی در چهار شهر بزرگ ایتالیا جمع آوری کردند و به روش HPLC آفلاتوکسین M1 را بررسی نمودند. آفلاتوکسین M1 در ۱۳۶ نمونه شیر( ۸۶%) حدود کمتر از ۱ نانوگرم در لیتر (که بطور متوسط ۱۹/۱۰ نانوگرم در لیتر) ،۸۱ نمونه شیر خشک (۸۴%) حدود کمتر از ۱ نانوگرم در لیتر تا ۳/۱۰۱نانوگرم در لیتر (و بطور متوسط ۷۷/۲۱ نانوگرم در لیتر) ودر ۹۱ نمونه ماست (۸۰%) حدود کمتر از ۱نانوگرم در لیتر تا ۴۹۶ نانوگرم در لیتر و بطور متوسط ۰۸/۱۸ نانوگرم در لیتر شناسایی شد. میزان آفلاتوکسینM1 شیر و ماست در دوره آبان تا فروردین چهار برابر بیشتر از نمونه‌های اردیبهشت تا مهر بودند.
در بررسی دیگر که توسط نامبرده روی ۱۶۱ نمونه شیر ،۹۲ نمونه شیر خشک جهت تغذیه کودکان و ۱۲۰نمونه ماست انجام شد ،۱۲۵ نمونه شیر( ۷۸%) حدود کمتر از ۱نانوگرم در لیتر تا ۶/۷۹ نانوگرم در لیتر(که بطور متوسط ۲/۳۲نانوگرم در لیتر) آفلاتوکسین و در ۷۳ نمونه ماست حدود ۶۱% کمتر از۱ نانوگرم در لیتر تا ۱/۳۲نانوگرم در لیتر (که بطور متوسط ۰۲/۹ نانوگرم در لیتر) آفلاتوکسین جدا کردند و فقط چهار نمونه بیش از حد استاندارد اروپایی بود.
با توجه به آنچه که از نتایج این تحقیق بدست آمده است می توان فهمید که مقدار آفلاتوکسین M در بعضی از انواع مختلف پنیرهای مورد استفاده در این مطالعه یک مشکل مهم و تهدید کننده برای سلامتی عمومی در ترکیه می‌باشد.
در مطالعه انجام گرفته توسط سلیمان و همکارانش در سال ۲۰۱۳وجود آفلاتوکسین ۱M در شیر احشام استان خارطوم سودان مورد بررسی قرار گرفت. برای مطالعه ۱۲۳ نمونه شیر از طریق نمونه گیری تصادفی در خارطوم جمع آوری شد.
به منظور ردیابی و تعیین مقدار AFM در نمونه‌های شیر روش ELISA استفاده شد. در تمام نمونه‌های شیر آزمایش شده آفلاتوکسین M وجود داشته است. مقدار آفلاتوکسین در ۱۴۱ نمونه (%۶/۹۸) در صد از نمونه‌های شیر بیش از حد تعیین شده( ng/kg50) بود. نتیجه بدست آمده حاکی از این بود که مقدار AFM در نمونه‌های شیر خارطوم یک مشکل جدی است و در واقع آلودگی به این نوع آفلاتوکسین باعث ایجاد مشکل برای سلامت عمومی مردم می‌گردد. و در این زمینه تولید کنندگان و نگهدارندگان و متخصصین بایستی بیشتر مراقب باشند.
گوواریس و همکاران[۵۸] (۲۰۰۲) ماست بدست آمده از شیرگاو که به صورت مصنوعی توسط آفلاتوکسین M و به مقدار ۰۵۰/۰ و ۱۰۰/۰ گرم بر لیتر آلوده شده است را تخمیر کرده تا میزان PH آن به ۴ و ۶/۴ برسد. ماست های مورد نظر به مدت ۴ هفته در دمای ۴ سانتی گراد ذخیره شدند. تجزیه و تحلیل میزان آفلاتوکسین M در شیر،ماست و ماست چکیده با استفاده از روش ستون عصاره گیری و کروماتوگرافی مایع به همراه فلوروتیک انجام گرفت. میزان آفلاتوکسین M در نمونه ماست ها از کاهش قابل توجهی در مقایسه با حالتی است که در ابتدا به شیر افزوده شده است. رشد باکتری اسید لاکتیک در ماست آلوده به آفلاتوکسین نیز تحت تاثیر قرار می گیرد به استثنا استرپتوکوکوس ترموفیلوس که اگر غلظت آن بالا باشد افزایش کمی را می توان مشاهده کرد. بعد از انجام عمل تخمیر میزان pHآن ۶/۴ است. در زمانیکه ماست در یخچال ذخیره می‌شود، پایداری آفلاتوکسین در ماست دارای pH برابر با ۶/۴ بیش تر از ماست دارای pH=4 است. در صد از دست رفتن مقدار آفلاتوکسین اولیه در شیر به ترتیب در پایان تخمیر برابر ۱۳ و ۲۲% برای ماست دارای pH برابر با ۶/۴ و ۴ تخمین زده شد. درصد نرخ توزیع آفلاتوکسین در ماست چکیده وقتی میزان آلودگی در پایین ترین و بالاترین سطح قرارداد برابر ۱۰/۹۰ و ۱۳/۸۷ می‌باشد.
آفلاتوکسین‌ها یک گروه از چندین متابولیت فرعی و سمی قارچ‌ها هستند که توسط گونه‌های آسپرژیلوس تولید می‌شوند و در بسیاری از غذا ها در سرتاسر جهان یافت می‌شوند مخصوصاً در شرایطی رشد می‌کند که مطلوب و مخصوص خواست این گونه باشد. آفلاتوکسین B فراوان ترین شکل موجود در خوراکی‌ها و غذاها است. هضم غذاهای آلوده به آفلاتوکسین B توسط حیوانات شیرده باعث تولید آفلاتوکسین M می‌شود. که در واقع یک متابولیت ۴ هیدروکسیلی از آفلاتوکسین B در شیر است. خطر قرار گرفتن انسان در معرض آفلاتوکسین M آن هم از طریق مصرف شیر و محصولات شیر موضوعی است که تحقیقات زیادی به آن پرداخته اند. (اسکات[۵۹] ۱۹۸۹- گوراما و بولمان ۱۹۹۵- گالوانو و همکاران۱۹۹۸- کیم و همکاران [۶۰]،۲۰۰۰). هر دو آفلاتوکسین M و B باعث صدمه زدن به DNA و جهش ژنتیکی و تغییر و برهم ریختن شکل ها و کروموزوم‌ها و تبدیل و تغییر سلول ها در سلول پستانداران- حشارت- یوکاریوت‌ها رده پایین و باکتری‌ها می گردند. (IDF-1997). بهرحال آفلاتوکسین M نسبت به آفلاتوکسین B قابلیت جهش زایی و ژنوتوکسیک کمتری دارد (بارنر ۱۹۷۰، لافونت ۱۹۸۷). آژانس بین المللی تحقیقات سرطان (ایراک)[۶۱] اخیراً آفلاتوکسین B و M را به ترتیب به عنوان طبقه اول (سرطان زا برای انسان) و طبقه دوم (احتمال سرطان زایی برای انسان) طبقه بندی کرده است.به منظور حفاظت از مصرف کنندگان بالاخصوص کودکان در مقابل شیر و محصولات لبنی الوده، قوانینی توسط کشورهای مختلف در مورد میزان وجود آفلاتوکسین، B در شیر تصویب شده است. بنابراین بیشترین مقدار ممکن و مجاز آفلاتوکسین در شیر خام در شیر حرارت داده شده و شیر تولید محصولات لبنی در اتحادیه اروپا برابر ۵۰/۰ gl می‌باشد. در صورتیکه سازمان غذا و دارو (FDA) مقدار gl 50/0 را در کل یعنی شیر کم چرب تعیین کرده است. علاوه بر این بررسیهای نظارتی در چندین کشوردر سرت
اسر جهان مکرراً در حال انجام است تا میزان آفلاتوکسین M در شیر و محصولات شیری تعیین گردد. تنها چند مورد از آن‌ها مربوط به وجود آن در ماست است.
به منظور تعیین آلودگی شیر و بعضی از محصولات لبنی تولید شده در دو ایالت نیجریه مطالعه ای توسط آتاندا و همکاران (۲۰۰۷) انجام شد. نمونه‌هایی از شیر انسان، گاو- ماست – بستنی – و نونو به صورت تصادفی از دو بخش محلی نامبرده جمع آوری شده و از نظر میزان آفلاتوکسین M توسط روش TLC 2 بعدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. اگر میزان آلودگی نمونه ای از شیر و بستنی از ۴ میکروگرم و ۴۰/۲ میکرو گرم بالاتر بود نمونه‌ها مورد نظر جهت آزمایش بکارگرفته شد.
مقادیر ۴ میکرو گرم در شیر گاو ایالت اودرا یافته شد. این مقدار بیانگر غلظت بالای آفلاتوکسین M در رژیم غذایی افریقا برابر ۰۰۲/۰ میکرو گرم می‌باشد. بنابراین غلظتAFB در خوراکی‌های که به AFM تبدیل می‌شود جز اقداماتی است که باید از طریق به کارگیری اقدامات تولیدی مناسب و ذخیره سازی خوب کاهش یابد. علاوه بر این بایستی اقدامات کنترلی محدودکننده تری در زمان فرآوری و توزیع این محصولات انجام میگیرد.
شاهین و همکاران[۶۲] (۲۰۰۷) توانایی بعضی از گونه‌های باکتریای اسید لاکتیکی برای حذف آفلاتوکسین Bاز محیط های آلوده را مورد بررسی و مطالعه قرار دادند. ۱۲ گونه از ۴۰ گونه جدا شده از ماست – شیر خام – پنیر کارسیک بیانگر اتصال این میکروارگانیسم‌ها بهآفلاتوکسین B هستند. لاکتو باسیلوس لاکتیس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس بیشترین اتصال را به ۱AFB را داشتند . سلولهای مرده لاکتیس و ترموفیلوس به نسبت بیشترین سطح اتصال را به AFB1 را داشتند. سلول های مرده لاکتیس و ترموفیلوس به نسبت های ۱/۸۶ و ۱۰۰ درصد متصل شدند. شستشوی سلول های لاکتیس متصل به AFB توسط محلول بافر- متانول و کلروفورم ، سمی به مقدار ۱۳/۱۳- ۰/۲۰ و ۵/۲۷ را تولیدنمودند. محصول بافر و متانول قادر به آزادسازی مجموعه AFB1تولید شده با کمک سول های مرده و زنده ترموفیلوس نیستند. در حالیکه کلروفورم باعث جدا شدن مقادیر مختلفی از آفلاتوکسین از سلول های زنده، سلول های در حالجوش و سلول های اتوکلاو شده به ترتیب به مقدار ۵/۳۹ و ۰/۱۷ و ۱۲/۲۸ شد. قرص سلول‌های مرده لاکتیس باعث حذف ۱۰۰ درصدی AFB هایی شد که باعث آلودگی ذرت- افتاب گردان و روغن سویا می‌شوند.در حالیکه سلول های مرده ترموفیلوس باعث حذف ۸/۹۶، ۸۱ و ۹۶ درصدی سم از روغن می‌شوند. مطالعات قبلی نشان دادند که ۲ گونه پروبیوتیکی رامنوس جی جی و رامنوسLC-705 قادر به حذف موثر AFB از محصول می باشند.
مقاله حاضر توانائی ۶ گونه لبنیاتی از لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم برای حذف M از محلول نمکی فسفات PBS و شیر باز سازی شده را تشریح می نماید. باکتری‌های مورد نظر در هر دو محیط BPS وشیربازسازی شده قرارداده شدند که حاوی ۵-۱۰ و ۲۰ نانوگرم بر میلی گرم بوده و در دمای ۰ تا ۴۰ و ۳۷ درجه سانتی گراد به مدت ۲۴ ساعت نگهداری شدند. بعد از سانتریفیوژ کردن غلظت آفلاتوکسین M در بخش ماده شناور و در سطح با استفاده از HPLC تعیین شد. توانایی اتصال آفلاتوکسین M توسط لاکتوباسیلوس و بیفید باکتروم زنده و گونه تلف شده با گرما در محیط PBS به ترتیب از ۲۲/۱۰ تا ۶۵/۲۶ درصد و ۰۴/۱۴ تا ۹۷/۲۵ و از ۸۵/۱۲ تا ۳۱/۲۷ درصد برای گونه‌های زنده و تلف شده در اثر گرما در مدت ۴ ساعت متغیر است. از آنجائیکه بیفید باکتریوم Bb13 بهترین ماده اتصال دهنده بود ضعیف ترین مورد حذف اسیدوفیلوس NCC68 انجام گرفت. عمل اتصال برگشت پذیر است و درصد کمی از AFMبه محلول باز می گردند. غلظت سم و دوره انکوباتورگذاری هیچ تاثیری بر رو.ی حذف AFM توسط باکتری در ۲ محیط PBS و شیر بازسازی شده ندارد (کاباک،۲۰۰۸)[۶۳].
بر طبق تخمین ها و محاسبات اخیر تا به حال حدود صد هزار کپک شناخته شده است که از این تعداد بالغ بر ۴۰۰ گونه سمی بوده که از این مقدار ۵۰ % قادر به تولید ترکیبات سمی یا ترکیباتی هستند که باعث ایجاد مشکلاتی در بخش هایی از جهان می‌شوند. توزیع و پراکندگی حبوبات و دانه های روغنی و سایر غلات توسط کپک‌های تولید کننده مایکوتوکسین از جمله مواردی هستند که به تعداد فراوان در جهان یافت می‌شوند. متابولیت‌های سمی طبیعتاً در غذاها وخوراک های بدست آمده از حبوبات (دانه های غلات، جو ، ذرت خوشه ای،جو صحرایی، برنج ، گندم سیاه ، گندم) سبزیجات خوردنی، سویا و بادام زمینی یافت می‌شوند. غذاهای آلوده به سموم قارچی خطراتی را برای سلامت حیوانات ایجاد کرده و در نتیجه باعث وارد آمدن تلفات اقتصادی زیاد می‌گردند که ناشی از شرایط نگهداری نا مناسب است. علاوه بر این ممکن است غذاهای آلوده به صورت مستقیم و غیر مستقیم خطراتی را برای سلامتی انسان به همراه داشته باشند. مهم نیست که از کدام استراتژی برای حذف سم استفاده می‌گردد بلکه بایستی شاخص های زیر را رعایت نماید:
بایستی از طریق تبدیل ترکیب سمی به غیر سمی فعالیت مایکوتوکسین متوقف شده و از بین برود.
هاگ های قارچ و ساقه ها را بایستی تخریب نمود آن هم به گونه ای که دیگر سموم جدید تولید نشوند.
غذاها و خرواک ها ارزش غذایی خود را حفظ کند و لذیذ باقی بمانند.
خواص فیزیکی مواد خام به مقدار قابل توجهی تغییر نیابد و اینکه انجام این کار از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد.
اصولاً سه
اجتناب از اثرات مضر آلودگی غذاها و خوراک ها توسط مایکوتوکسین‌ها وجود دارد.
جلوگیری از آلودگی
حذف آلودگی از غذاها و خوراک ها آلوده به مایکوتوکسین
جلوگیری از جذب
سموم موجود در غذاهای هضم شده در مجرای گوارش. کاملترین رویکرد نظری در جلوگیری از آلودگی توسط مایکوتوکسین تولید حبوبات و گیاهان خوراکی برای حیوانات آن هم به گونه‌ای است که در مقابل آلوده کننده مقاوم باشند و در نتیجه هیچ مایکوتوکسینی تولید نخواهد شد. در تولید گندم و ذرت بایستی تاجائیکه می توان میزان مقاومت را افزایش داد. بر طبق داده های بدست آمده در تحقیقات پژوهشی آلمان‌، حدود ۲۵% از مناطق تحت کشت گندم توسط گونه‌های مقاوم اشغال شده است. علیرغم پیشرفت های حاصله در امر تولید مثل و تکثیر، ولی هنوز مقاومت کامل حاصل نشده است. روش کاربردی دیگر، جلوگیری از رشد قارچ‌ها و تولید مایکوتوکسین توسط آن‌هاست. در ابتدا، بایستی روش‌های مناسبی برای، جمع آوری محصول و ذخیره سازی و فرآوری محصول به کار گرفت تا بتوان از رشد قارچ‌ها جلوگیری نمود. اصلاح دانه ها توسط بعضی از مواد شیمیایی نیز امکان پذیر است. تقریبا ۱۰۰ ترکیب وجود دارد که از تولید آفلاتوکسین جلوگیری می‌کند. اکثر این ترکیبات از طریق جلوگیری از رشد قارچ‌ها از این کار جلوگیری می‌کنند. دی کلروواس و کافئین جزء ۲ بازدارنده مهم در سنتز آفلاتوکسین هستند.
بر طبق گزارش رودریگوئز و ماهونی[۶۴] بعضی از سورفکتانت[۶۵] ها قادر به متوقف کردن رشد آسپرژیلوس فلاووس و سنتز آفلاتوکسین هستند. وقتی بتوان جلوی آلودگی را گرفت بایستی بتوان قبل از استفاده از مواد خام برای اهداف غذایی و خوراکی فرایند آلودگی زدایی را انجام داد. ساده ترین روش حذف فیزیکی دانه های آلوده بکارگیری روش انتخاب دستی[۶۶] است. این کار نوعی فرآیند وقت گیر و در موارد بسیاری غیرقابل اجرا است. روش‌های چگالی[۶۷] برای گندم – غلات و جو بکار گرفته شد. حذف جزئی و اندک مایکوتوکسین را می توان از طریق پاک کردن خشک[۶۸] دانه ها و فرآیند آسیاب کردن[۶۹] انجام داد. آسیاب کردن باعث پخش شدن و افزایش مقدار مایکوتوکسین در سبوس و کاهش مقدار آن در آرد می‌گردد. اکثریت مایکوتوکسین‌ها در مقابل گرما مقاوم هستند به همین خاطر روش‌های اصلاحی به کار گرفته در فن آوری صنایع غذایی تاثیر قابل توجهی بر روی مایکوتوکسین‌ها ندارد. تلاش های زیادی در چندین کشور جهت یافتن روش‌های مقرون به صرفه اقتصادی در از بین بردن ساختار مایکوتوکسین و تبدیل آن‌ها به موادی غیر سمی آن هم از طریق مواد شیمیایی مختلف انجام گرفته است. ترکیبات الکالینی نظیر آمونیاک هیدرکسید سدیم و کلسیم از جمله موادی هستند که برای تخریب و تجزیه آفلاتوکسین به کار گرفته می‌شوند.اگرچه که چنین اقداماتی باعث کاهش غلظت مایکوتوکسین‌ها به صورت تقریباً کامل می‌شود ولی این مواد شیمیایی تا حد زیادی باعث از بین رفتن مواد غذایی می‌شوند. تاثیر عوامل دی اکسید کننده نیز موضوعی است که مورد مطالعه قرار گرفته است. سفید کردن آرد با کلرین در آسیاب های صنعتی باعث کاهش قابل توجه این ماده می‌گردد.بی سولفیت سدیم آبدار بیشتریم مقدار کاهش در مایکوتوکسین‌ها را سبب می‌شود. چنین اصلاحاتی در مورد غلاتیکه مورد مصرف غذایی قرار می گیرند بسیار قابل توجه است. در نهایت اینکه می توان گفت بعضی از مواد جاذب نمی باشند. چنین جاذب هایی در مکمل های غذایی به کار گرفته می‌شوند. که شامل جذب موفق آفلاتوکسین B در ماده پاتولین و آکراتوکسین A در کربن فعال می‌باشد. احتمال جذب ریز مغذی های مهم نقطه ضعف روش‌های مورد نظر در سم زدایی می‌باشد. بعضی از جاذب ها در غذاها به عنوان مکمل ها به کار گرفته می‌شوند. اگرچه روش‌های مختلف به کار گرفته شده تا حدی موفق عمل نمودند، ولی دارای اثر بخشی محدود و پتانسیل از دست رفتن ارزش غذایی می باشند و معمولاً پر هزینه می باشند. بسیاری از کارگران فعال در مزرعه معتقدند که بهترین راه حل برای زدودن آلودگی می تواند روش تجزیه زیستی باشد که امکان حذف مایکوتوکسین تحت شرایط ملایم و بدون استفاده از مواد شیمیایی مضر و از دست رفتن مقدار قابل توجهی از ارزش های غذایی مورد نظر را فراهم می‌آورد.
۲-۴- تجزیه زیستی مایکوتوکسین‌ها، موقعیت های فعلی و رویکرد های آتی
۲-۴-۱- حذف آلودگی با استفاده از تخمیر
عقیده حذف آلودگی از حبوبات توسط تخمیر در اوایل دهه ۸۰ مطرح شد. استفاده از غلات آلوده به زرالنون برای تولید اتانول آن هم از طریق روش تخمیر توسط بنت و همکارانش[۷۰] در سال ۱۹۸۱مطرح شد. بنابراین آلودگی را از مواد جامد و محلول باقی مانده که در غذای حیوانات به کار گرفته شده اند زدوده شدند. مطالعات ساوینیسکی و آسادی[۷۱] در سال ۱۹۸۳ نشان دادند که غلات آلوده به سم ۲F را می توان به عنوان بستری برای تخمیر بکار گرفت. در ابتدا میزان فعالیت سم به مقدار ۱۰ برابر کاهش یافت و اینکه کل سم در مایع تخمیر باقی ماند در حالیکه هیچ گونه سمی در پروتئین یافت نشد. مقالات متعددی در ارتباط با نابودی مایکوتوکسین‌ها در طی فرآیند تخمیر آب جو و شراب منتشر شد. بر طبق داده های منتشر شده در آب جو های اروپایی نمی‌توان زرالنون و آفلاتوکسین‌ها را یافت نمود و آکراتوکسین A را نیز به ندرت می توان به مقداری بیشتر ازng/ml1 یافت نمود. در میان گزارشات مربوط به اثرات بالقوه تخمیر اتانول توسط مخمرها بر روی مایکوتوکسین‌ه
ا، مقاله ارائه شده توسط فلش و ویت شرمن در سال ۱۹۹۴ بسیار جالب توجه است. این محققین به بررسی تجزیه تری کوتکین و ایزو تری کوتکین در طی فرآیند تخمیر الکل موجود در آب انگور پرداختند. در نتیجه مشخص شد که ایزوتری کوتکین – تریکوتکولون و چندین ماده نامشخص دیگر از ماده تری کوتکین بوجود می آیند. ۲ تا از این ماده‌ها به نام‌های ۶/۰ FA و ۴TSS شناخته شده هستند. این مواد جزء مشتقات تری کوتکین هستند و فاقد گروه های اپوکسید می باشند. با توجه به مکانیزم تجزیه آن پیشنهاد شده است که احتمالاً آنزیم افی هیدروکسیلاز ایفای نقش می نماید. البته بعدها مشخص شد مقدار قابل توجهی (۲۰%) از مایکوتوکسین‌ها توسط مخمرها جمع آوری می‌شوند (باتا و همکاران[۷۲]،۱۹۹۹).
در دهه ۱۹۶۰ سیگلر و همکاران[۷۳] ۱۰۰۰ میکرو ارگانیسم را از نظر توانایی آن‌ها جهت تجزیه آفلاتوکسین‌ها مورد بررسی قراردادند. و در این بین تنها یک باکتری به نام فلاووباکتریوم اورانتیناکوم ۱۸۴-B قادر به حذف معکوس آفلاتوکسین از محلول بود. بررسیهای اولیه نشان داد که pH و دما بر روی جذب سم توسط سلول‌ها تاثیر می گذارد. مقدار قابل توجهی از سلول ها به طور دائم درصد بالائی از آفلاتوکسین را از محلول حذف می نمایند. بسیاری از سول هایی که توسط حرارت غیر فعال شده اند با بعضی از آفلاتوکسین‌ها پیوند می دهند که به سادگی از طریق شستشو با آب احیا می‌شوند. توانائی میکروارگانیسم‌ها در حذف آفلاتوکسین‌ها از غذاها در شیر ، روغن سبزیجات ، غلات ، بادام زمینی ،کره و شیر دیده شد. اهمیت روش تجزیه زیستی آفلاتوکسین زمانی افزایش خواهد یافت که مقاومت مصرف کننده در مقابل اصلاح شیمیایی افزایش یابد. رنگدانه نارنجی روشن با این باکتری در ارتباط است و به احتمال زیاد باعث کاهش کاربرد آن در تخمیر غذاها و خوراک ها می‌گردد. بررسی‌های اخیر در این زمینه بر روی این تجزیه متمرکز شده اند. مهمترین سوالی که بایستی جواب داده شود این است که : آیا حقیقتاً این باکتری باعث تجزیه آفلاتوکسین می گردند یا اینکه از بین رفتن سم، ناشی از جذب سلول هاست. بدون دانستن این موضوع نمی توان هیچ مزیتی را برای روش میکروبی حذف آفلاتوکسین متصور شد. به منظور تعیین سرنوشت دقیق آفلاتوکسینB1 که در معرض این میکروارگانیسم قرار می گیرددر نمونه‌های کنترل تنها %۷/۹۹ رادیواکتیوها بعد از ۷۲ ساعت در فاز کلروفورم باقی می مانند. به همین صورت سلول های مرده و هم سلول های زنده مقداری آفلاتوکسین راجذب می‌نمایند. حذف آفلاتوکسین B1 توسط سلول‌های مرده بعد از نمونه گیری اولیه ثابت باقی می‌ماند که بیانگر و موید ماهیت فیزیکی فرآیند اتصال توکسین است. در طی انجام آزمایش دی اکسید کربن های علامت گذاری شده توسط سلول های زنده آزاد می‌شوند. سلول‌های زنده و سلول های کنترلی دی اکسید کربن رادیو اکتیو را آزاد می نمایند این حالت نشان می دهد که آفلاتوکسین B1 توسط سلول های زنده متابولیز می‌گردد و توسط دیواره سلول جذب نمی‌شود.تشریح ساختار محصولات حلال در آب ناشی از تجزیه آفلاتوکسین B1 و سمی بودن آن نیازمند بررسی های بیشتر است. بررسیها در مورد نقش میزان سم و منبع کربن ثانویه در تبدیل آفلاتوکسین B1 توسط باکتری‌ها نشان داد که نه مواد غذایی افزوده شده (مانند گلوکز) و نه سم فاقد علامت اثر قابل توجهی در تبدیل میکروبی آفلاتوکسین B1 دارند. نتایج بدست آمده پیشنهاد می دهند که تجزیه زیستی آفلاتوکسین B1 توسط فلاویوباکتریوم احتمالا ناشی از پدیده کانی شدن می باشند و ارتباطی به پدیده متابولیسم مشترک ندارند. توانایی این میکروارگانیسم‌ها برای حذف سم آفلاتوکسین آن هم بدون احتیاج به منبع انرژی داخی برای انجام تلاش ها و مطالعات بیشتر مهم می‌باشد.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...