هوش درون فردی:که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و میخواهد بداند چه چیزهایی انسانها را بر می‌انگیزند، چگونه فعالیت می‌کنند و چگونه می‌توان با آنها همکاری داشت.

 

  • هوش میان فردی: به نظر گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند(گلمن، ۱۹۹۵).

روان شناسان در قلمرو فعالیتهای پژوهشی خود علاوه بر این دو نوع هوش، به انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند:

 

    1. هوش انتزاعی: منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی است.

 

    1. هوش عینی: منظور توانایی درک و فهم و حل مسائل از طریق دستکاری و به‌کارگیری اشیا است.

 

  1. هوش اجتماعی: منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط باآنها است.

مایر و سالوی[۲۶] (۱۹۹۷) «هوش هیجانی» را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجان‌های خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفکر و عمل دانسته و آن را متشکل از مولفه‌های “درون فکری” و “میان فردی” گاردنر می‌دانند و در پنج حیطه به شرح زیر خلاصه می‌کنند.

 

    1. خودآگاهی[۲۷]: به معنای آگاهی از خویشتن خویش توان خودنگری و تشخیص دادن احساس‌های خود به همان گونه‌ای است که وجود دارد.

 

    1. اداره هیجان‌ها[۲۸]: به معنای اداره یا کنترل هیجان‌ها، کنترل احساسات به روش مطلوب و تشخیص منشاء این احساسات و یافتن راه‌های اداره و کنترل ترس‌ها و هیجان‌ها و عصبانیت‌ها و امثال آن است.

 

    1. خود انگیزی[۲۹]: به معنای جهت دادن و هدایت عواطف و هیجان‌ها به سمت و سوی هدف، خویشتن داری هیجانی و به تاخیر انداختن خواسته‌ها و بازداری تلاش هاست.

 

    1. هم حسی[۳۰]: به معنای حساسیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاه‌های آنان و بهادادن به تفاوت‌های موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیا و امور است.

 

  1. تنظیم روابط[۳۱]: به معنای اداره هیجان‌های دیگران و برخورداری از کفایت‌های اجتماعی و مهارتهای اجتماعی است.

۲-۱-۲ مولفه‌های اصلی و عوامل تشکیل دهنده هوش عاطفی
بار-آن[۳۲] (۱۹۸۵) به دنبال دو دهه پژوهش درباره هوش عاطفی ۱۵ خرده مقیاس زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:
الف) مولفه‌های درون فردی[۳۳]: توانایی‌های شخص را در آگاهی از هیجان‌ها و کنترل آنها مشخص می‌کند.
خودآگاهی عاطفی (هیجانی)[۳۴]: میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را بررسی می‌کند.
جرات‌مندی[۳۵]: ابراز احساسات، باورها، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می‌دهد.
حرمت نفس[۳۶]: توان خودآگاهی و درک و پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی میکند.
خودشکوفایی[۳۷]: توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن کارهایی را که شخص می‌تواند و می‌خواهد و از انجام دادن آنها لذت می‌برد، بررسی می‌کند.
استقلال عمل[۳۸]: توانایی خود رهبری، خویشتن داری فکری و عملی و رهایی از وابستگی‌های هیجانی را بررسی می‌کند.
ب) مولفه‌های سازگاری: انعطاف پذیری و توان حل مساله و واقع گرایی شخص را مورد بررسی قرار
می‌دهد.

 

    1. آزمون واقعیت: توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت‌های موجود را بررسی می‌کند.

 

  1. انعطاف‌پذیری: توانایی کنار آمدن با هیجان‌ها، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت

متغیرهای مختلف بررسی می‌کند.

 

  1. حل مساله: توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کاربست راه حل‌های موثر را مورد مطالعه

قرار می‌دهد.
پ) مولفه‌های خلق و خوی عمومی کلی: نشاط و خوش بینی فرد را مورد بررسی قرار میدهد.

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">