۰۸۴/۰-
۴۷۱/۰
۲۹۵/۰-

 

۵۶۳/۴
۲۰۱/۰
۱۸۶/۰-

 

۴۵۷/۰-
۳۴۵/۲
۵۸۷/۱-

 

۶۴۹/۰
۰۲۱/۰
۱۱۶/۰

 

 

ثابت– G
سرنوشت مشترک

 

۱۷۰/۰

 

۷۴۹/۴-
۲۹۸/۰

 

۲۷۴/۴
۱۷۰/۰

 

۱۱۱/۱-
۷۵۳/۱

 

۲۶۹/۰
۰۸۳/۰

 

فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف تعیین سطح هوش سازمانی کتابداران شاغل در کتابخانههای دانشگاهی شهر اهواز بر اساس مدل کارل آلبرخت و ارتباط آن با خلاقیت آنان انجام شده است. خلاقیت و هوش دو ویژگی برتری هستند که در هر یک از اعضای سازمان نهفته است. با در نظر داشتن این که کتابخانه‌های‌ دانشگاهی‌ نیز مانند سایر مؤسسات‌، دارای ساختار سازمانی‌ میباشند، در این پژوهش هرکتابخانه به عنوان یک سازمان در نظر گرفته شده است. روشهای آماری بکار رفته در این پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و مدل رگرسیون میباشند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش و تحلیلهای صورت گرفته؛ نتایج نشان داد بین هوش سازمانی (بطور کلی) و خلاقیت، ارتباط وجود دارد. با توجه به ضرایب بدست آمده می توان اینگونه بیان کرد که به ازای یک واحد افزایش در اندازه هوش سازمانی برای یک فرد میزان خلاقیت به همان اندازه تغییر (افزایش) مییابد. نتایج با یافتههای سلاسل و همکاران (۱۳۸۸)، ایراویچی (۲۰۰۶) غلامی و همکاران( ۱۳۹۰)، چیکر و آدا (۲۰۰۸) اکسی و تیترک (۲۰۱۱)، خدادادی و همکاران( ۱۳۸۹)، نوروزی و واعظی (۱۳۸۹)، کاوسی و همکاران (۱۳۸۹) همخوانی دارد.
در بعد چشم انداز راهبردی نتایج بیانگر این است که بین مؤلفهی چشم انداز راهبردی و خلاقیت ارتباطی وجود ندارد( ۰۵/۰ p>). چشم انداز راهبردی دورنمایی است که نشانه تغییرات میباشد. در این راستا انتخاب برنامههای موفق و پرورش توانایی و خلاقیت افرادی که تعیین کننده برنامه راهبردی هستند، مهم میباشد. تنظیم برنامه های راهبردی نیازمند افراد خلاق می باشد. توجه به نظرات و شرکت دادن کارکنان در برنامه عملیاتی و نیز مشارکت آنان در اجرا و ارزیابی اهداف سازمانی، آنها را نسبت به سازمان و اهدافش متعهد مینماید. در این سازمانها میبایست تیم هایی را جهت این کار تشکیل دهند و با بررسی دقیق محیط سازمانی فرصت ها و تهدیدها را تشخیص دهند و اقدامات لازم را به موقع انجام دهند. نتایج بدست آمده در این مؤلفه با تحقیقات سلاسل و همکاران(۱۳۸۸)، طهماسبی و اکبری( ۱۳۸۸)، باب الحوائجی و همکاران(۱۳۸۹)، نوروزی و واعظی(۱۳۸۹)، غلامی و همکاران( ۱۳۹۰) همسو میباشد.
بین مؤلفهی سرنوشت مشترک و خلاقیت نیز ارتباطی بدست نیامد( ۰۵/۰ P>). نتایج بدست آمده در این مؤلفه با تحقیقات نوروزی و واعظی ( ۱۳۸۹)، غلامی و همکاران (۱۳۹۰) مطابفت دارد. یکی از اصول مهم مدیریتی تشویق کارکنان به داشتن نگرش حمایتی است. در این راستا به نظر میرسد ایجاد تیمهای کاری موفق و تقویت حس همکاری بین اعضای گروه در سازمان، برقرای امنیت شغلی، ایجاد فضایی همراه با احساس اطمینان، اعتماد و مهم بودن و نیز لیاقت و شایستگی میتواند احساس داشتن یک هدف مشترک را بین افراد سازمان ایجاد و افزایش دهدو در گام رسیدن به سرنوشت مشترک موثر باشد.
۹۳
بین مؤلفهی فشار عملکرد و خلاقیت نتایج بدست آمده هیچگونه ارتباطی را نشان نداد ( ۰۵/۰ P>). تشویق و قدرانی به موقع مدیران دانشگاهی از تلاش اعضای سازمان و ایجاد ساختار نظارت و ارزیابی منسجم برای بازخورد مداوم به اعضای سازمان برای فشار عملکرد پیشنهاد میشود. نتیجه این مؤلفه نیز با نتایج بدست آمده در پژوهش سلاسل و همکاران( ۱۳۸۸)، طهماسبی و اکبری( ۱۳۸۸) همسو میباشد.

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">