روش شناسی تعامل مفسران شیعی با سنت، برپایه «آلاء الرّحمن» و تطبیق آن … |
۲٫ ۳٫ بیان قدر مشترک روایات
صاحب تفسیر آلاءالرحمن، گاهی برای ذکر مصداق یا توضیح عبارتی از آیه، نتیجهی بررسیهای خود را از چندین روایت (در مورد آن بحث) که دارای قدر مشترکی هستند، به صورت یک عبارت نقل مینماید؛ درواقع علامه بلاغی، پیام روایات ـ که همان قدر مشترک روایات است ـ را به صورت خلاصه و جمعبندی شده، بدون ذکر موارد تکراری بیان میدارد. نمونهی این روش، در آیۀ ۲۰۳ سوره مبارکهی بقره:
«وذکر الله: هوالتکبیر، کما فی صحیحتی محمد ومنصور المشاره الیهما. وصورته المتفق علیها بین المسلمین ـ کما ذکره فی التبیان ـ: “الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، والله اکبر، الله اکبر ولله الحمد” وزاد اصحابنا تبعاً للروایات عن ائمتهم أهلالبیت وجمعاً بینها: “الله اکبر علی ما هدانا والحمدلله علی ما اولانا ورزقنا من بهیمه الانعام”.»[۹۹]
صاحب تفسیرالمیزان در تفسیر آیهی ۲۰۳ سورهی مبارکهی بقره، ذیل این بخش از آیه، متفاوت با علامه بلاغی عمل کرده است و تنها به ذکر یک روایت در این زمینه اکتفا نموده و اشارهای هم به مصادر و موارد گوناگون روایات دیگر در این زمینه نکرده است. منتها روایتی که ذکر نموده تا حد زیادی با قدر مشترک روایت ذکر شده در آلاءالرحمن همسو و همسان است. لکن در قسمت بعد آیه که حکمی فقهی و استحباب امری استخراج میشود، هر دو علامه بزرگوار تنها به یک روایت که تقریباً تا حدی شبیه به یکدیگر است، اکتفا نمودهاند، با این تفاوت که علامه بلاغی حکم به استحباب تکبیرات ذکر شده در زمان خاصی میدهد و البته اشاره میفرماید که در تعداد و زمان تکبیر در کلام فقهای جمهور اختلاف است و سپس از آن گروهی که در این موارد با شیعه مشترک هستند نام میبرد. این درحالی است که علامه طباطبایی تنها به ذکر روایت بسنده نمودهاند و حکمی را در ادامهی روایت استخراج ننموده است.
«وهو مستحب علی المشهور لصحیحه علی بن جعفر عن اخیه الکاظم… فالامر فی الآیه للاستحباب.»[۱۰۰]
از دیگر موارد این روش، میتوان آیات ۱۶۸ و ۲۱۹ بقره را نام برد.
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |
- ۲٫ ۳٫ ذکر روایت اهل سنت و اشاره به پیام روایت شیعی
برای شرح یا استخراج احکام یا مطالب آیهای، در برخی موارد، علامه بلاغی تنها از احادیث اهلسنت بهره جسته است، به این صورت که آن روایات یا مضمون آنها را نقل مینماید و مورد بررسی قرار میدهد، لکن در همین موارد، مشی ایشان در استفاده از احادیث شیعه چنین نیست و به این روایات فقط اشاره مینماید و حدیثی از شیعه به طور مستقل بیان نمیدارد بلکه مضمون حدیث یا خلاصهای از پیام حدیث را که اصل و جان مایهی مطلب میباشد، ذکر میکند و نیز در اثنای سخن اشاره میکند که اجماع امامیه نیز همین است و اینکه احادیث بسیاری از شیعه و اهلسنت در این خصوص نقل شده است. و در برخی موارد به اسناد حدیث هم میپردازد. از جملهی این موارد، آیهی ۱۷۸ سورهی بقره میباشد.
«وعلیه اجماع الامامیه واحادیثهم ….. لایقتل الاب بابنه باجماع الامامیه واحادیثهم الکثیره وهو المعروف من فقهاء الجمهور…»[۱۰۱]
رویکرد علامه طباطبایی به این آیه همچون علامه بلاغی نیست و ایشان به این شکل گسترده از روایات استفاده نفرموده است. علامه طباطبایی در رابطه با این آیه اشاره مینماید که روایات در این معانی بسیار است:
«اقول: والروایات فی هذه المعانی الکثیره.»[۱۰۲]
لکن برای هر عبارت از آیه، فقط یک روایت و آن هم از شیعه نقل مینماید و بقیه مسائل مربوط به آیه را ذیل عنوان بحث علمی مطرح مینماید، درحالیکه علامه بلاغی اشاره به روایات متعددی از شیعه و سنی و ذکر احادیثی تنها از اهل سنت دارد.
مطالبی هم که المیزان در مورد قصاص و عفو بیان کرده، همسو با احادیث و روایاتی است که در قسمت بحث روایی ذکر کرده است. اینگونه موارد نشانگر آنست که روش علامه طباطبایی درموارد فقهی باعلامه بلاغی متفاوت است. از دیگر موارد این روش در آلاءالرحمن، آیه ۱۸۷ سوره بقره میباشد.
- ۲٫ ۳٫ تبیین لفظ متفاوت در روایات شیعه و سنی
یکی دیگر از روشهای علامه بلاغی در تعامل با روایات، اینست که برای تأیید نظر خود در بیان مفهوم آیه یا عبارتی از آیه، پس از ذکر نظر خویش، به وجود روایاتی در همین خصوص در منابع شیعی و سپس اهلسنت اشاره میفرماید بدون اینکه حدیث را ذکر نماید. البته اگر لفظ مهم و مشهوری بین شیعه و سنی در آن احادیث متفاوت باشد، پس از نقل آن، مخاطب را متوجه این تفاوت و چگونگی بکار رفتن آن در منابع اهلسنت و شیعه میسازد. از جمله موارد این روش، در آیهی ۱۸۵ سوره بقره آمده است.
در تفسیرالمیزان هم چندین روایت هممضمون و یا همسان روایات بکار رفته ذیل همین آیه در آلاءالرحمن آمده است که البته برخورد این دو بزرگوار و تعامل ایشان با روایات متفاوت بوده و گاهی روایتی را یکی از آنها پذیرفته و دیگری نقد یا رد نموده است: در برخی موارد حتی مصدر و منبع نقل روایتی در هر دو تفسیر، یکی است.
برای روشن شدن نحوه تعامل المیزان و آلاءالرحمن با روایات ذکر شده در این آیه، میتوان روایتی که راجع به نام ماه رمضان و چگونگی کاربرد آن نقل شده را مثال زد. علامه بلاغی این روایت را که رمضان یکی از اسماء خداوند است سپس شایسته نیست بدون پیشوند «ماه» (شهر) آن را تلفظ نمود، با ارجاع به چندین منبع نقل نموده و نقدی هم بر آن نداشته است:
«وفی الکافی والفقیه وغیرهما عن الباقر ×: “لا تقولوا جاء رمضان وذهب رمضان، فإن رمضان اسم من اسماء الله ولکن قولوا شهر رمضان” وعن امیرالمؤمنین × ما یقرب من هذا. وفی کنزالعمال مثل قول الباقر ×عن ابن عمر وأبی هریره.»[۱۰۳]
این در حالی است که علامه طباطبایی همین حدیث را با کمی تفاوت در نقل، منتها با همین مضمون ذکر کرده ولی آن را نپذیرفته و از احادیث و روایات دیگر در نقد آن استفاده نموده است و این روایت را خبر واحد غریب دانسته است، درحالیکه علامه بلاغی آن را خبر واحد غریب ندانسته و برخوردی پذیرشی با روایت اعمال کرده است علامه طباطبایی چنین میفرماید:
«وفی بعض الاخبار أن رمضان اسم من اسماء الله تعالی فلا ینبغی أن یقال: جاء رمضان وذهب، بل شهر رمضان، الحدیث. وهو واحد غریب فی بابه وقد نقل هذا الکلام عن قتاده ایضاً من المسفرین … .»[۱۰۴]
در دیگر روایات نیز گاهی نظر هر دو علامه یکسان نیست و تعامل متفاوتی از لحاظ پذیرفتن یا نقد دارند و چون این مقال، مجال بررسی همهی روایات منقول در این تفاسیر را ندارد، بنابراین برای شفافیت بیشتر موضوع، بررسی دیگر روایات این آیه را به مخاطب محترم محول نموده واز بیان آن در اینجا خودداری میگردد تا به دلیل کمبود موقعیت در این رساله، بحث ضایع نگردد.
- ۲٫ ۳٫ انحصار تفسیر در روایت
گاهی علامه بلاغی برای توضیح کلمه یا عبارتی از آیه، بدون توضیحی از سوی خویش راجع به آن قسمت از آیه یا کلمه، مستقیماً حدیثی از شیعه نقل مینماید و دیگر بررسی خاص یا اشاره به دیگر منابع آن روایت ندارد و به همین میزان برای تفسیر آیه، یا بخشی از آیه اکتفا مینماید. برای نمونه، ذیل آیهی ۱۸۵ سورهی بقره چنین آمده است:
«﴿بَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ﴾ فی الکافی وعن العیاشی عن ابی عبدالله ×: القرآن جمله الکتاب والفرقان المحکم الواجب العمل به.»[۱۰۵]
در واقع علامه بلاغی توضیح کلمهی فرقان را با یک روایت، بدون توضیحی دیگر، بیان نموده که بگونهای نشانگر اعتماد ایشان به احادیث آحاد و اکتفا به آن در تفسیر میباشد.
ذیل همین آیه در تفسیرالمیزان، روایات گوناگونی ذکر شده و یکی از قسمتهایی که به صورت جداگانه به آن پرداخته شده است، همین قسمت آیه میباشد. علامه طباطبایی برای معنای «کتاب» و «فرقان» چندین روایت با منابع مختلف بیان داشته و سپس بدون بررسی تکتک روایات در انتها نیز نظر خود را در جمعبندی روایات و سازگاری آنها با یکدیگر میدهد:
«وفی الجوامع عنه ×: الفرقان کل آیه محکمه فی الکتاب وفی تفسیر العیاشی والقمی عنه |: الفرقان هو کل امر محکم فی القرآن والکتاب هو جمله القرآن الذی یصدق فیه من کان قبله من الأنبیاء. أقول: واللفظ یساعد علی ذلک.»[۱۰۶]
- ۲٫ ۳٫ ذکر شأن نزول و اشاره به روایت
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-09-21] [ 10:39:00 ب.ظ ]
|