۲٫ ۳٫ اشاره به روایات شیعی درتأیید نظرخویش

 

علامه بلاغی، پس از توضیح قسمتی از آیه، به منظور تأیید نظرات خویش راجع به آن قسم آیه، بدون ذکر خود روایت به وجود روایت یا روایاتی از کتب شیعه در آن مضمون، اشاره می‌نماید، این عملکرد علامه، در چندین آیه از جمله آیات ۱۹۷، ۲۳۳ و ۲۵۹ سوره‌ی بقره جلوه کرده است. برای نمونه، ذیل آیه ۲۳۳ سوره بقره در تفسیر آلاءالرحمن، چنین آمده است:
«والوالدات یرضعن اولاءدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه… ویعطی ما بإزائها من اجره وهو الأب ومن بیده أمر الطفل بعده ومن أراد ارضاعه دون الحولین فله ذلک وحده احد وعشرون شهراً کما نُقل علیه اتفاقنا وعلیه روایتا سماعه وعبدالوهاب عن الصادق ×.»[۱۱۸]
این شیوه‌ی تعامل با روایات در تفسیرالمیزان هم مشاهده می‌گردد، لکن در آیه‌ی مورد بحث (۲۳۳ بقره) شیوه‌ی علامه طباطبایی به گونه‌ای دیگر بوده و ایشان در قسمت بحث روایی، روایتی در رابطه با این قسمت آیه ذکر نموده است در حالی که علامه بلاغی تنها اشاره به روایت بدون ذکر مستقیم آن دارد.
المیزان، ذیل آیه‌ی ۲۳۳ بقره در بخش روایی چنین آورده است:
«وفی تفسیرالعیاشی: فی قوله تعالی: “والوالدات یرضعن اولادهن” الآیه، عن الصادق× قال والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین… وارفق به أن یترک مع أمه.»[۱۱۹]

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ تبیین واژه ای خاص از روایت

 

 

گاهی علامه بلاغی برای تفسیر و تشریح بخشی از آیه، پس از ذکر روایت، به توضیح کلمه‌ای خاص در آن روایت می‌پردازد و مخاطب را متوجه می‌سازد که چرا امام × این واژه را آورند و جایگاه این واژه در توضیح آیه کجاست و به چه اعتباری امام × آن را ذکر نموده است؟! مثال برای این روش علامه ، ذیل آیه‌ی ۱۹۸ سوره بقره می‌باشد:
«﴿لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ…» فی تفسیر البرهان عن تفسیر العیاشی عن الصادق × فی تفسیر الایه… . وفی التبیان روی عن ابی جعفر × قال لاجناح علیکم ان تبتغوا فضلاً من ربکم معناه ان تطلبوا المغفره وفی مجمع‌البیان رواه جابر عن ابی جعفر × ولعل ذکر المغفره باعتبار انها المصداق الأهم لنوع الانسان… وای جناح علیه فی ذلک فابتغوه واغتنموا فیه الفرص.»[۱۲۰]
در المیزان هم همین روایات با تفاوت چگونگی نقل آنها، آمده است. هر دو علامه بزرگوار روایتی که دال بر معنای مغفرت می‌باشد ذکر کرده‌اند و سپس توضیحی راجع به آن داده‌اند، اگرچه علامه طباطبایی عبارت کوتاهی را در توضیح این روایت ذکر نموده است و آن عبارت اینست که:
«اقول: وفیه تمسک بإطلاق الفضل وتطبیقه بأفضل الافراد.»[۱۲۱]
بنابراین هردو بزرگوار با تحلیل عام مفهومی ، روایت را بر مصداق اتم، مطابق دانسته اند.

 

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ استعمال لفظ در بیش از یک معنا

 

 

یکی از روشهای تعامل علامه بلاغی با روایات بدین صورت است که ایشان بدون اظهارنظر راجع به بخشی از آیه، ابتدا برخی روایات گوناگون از شیعه که در آن مورد آمده را نقل می‌کند و سپس از همه‌ی آنها نتیجه‌گیری می‌نماید و درواقع یک جمع‌بندی از موارد مختلف روایی دارد و چنین نظر می‌دهد که هر کدام از این معانی در جای خودش و به مقتضای احوال گوناگون صحیح می‌باشد و همه‌ی آنها یک وجه و معنا و مفهوم مشترکی را منتقل می‌کند. در انتها نیز اشاره مختصری به وجود روایتی از اهل‌سنت در این زمینه می‌نماید. از جمله مواردی که اینگونه عملکرد علامه را می‌توان مشاهده نمود، آیات ۲۴۸ و ۲۶۹ سوره‌ی بقره می‌باشد.
لکن باید متذکر شد که نتیجه‌ی نهایی علامه در دو آیه، از لحاظ تأیید یا عدم تأیید هماهنگی روایات، متفاوت می‌باشد و عیناً عملکرد ایشان در دو آیه یکسان نمی‌باشد.
این شیوه تعامل علامه بلاغی با روایات، در ماجرای تابوت بنی‌اسرائیل در آیه‌ی ۲۴۸ سوره بقره مشاهده می‌گردد. ایشان روایات گوناگونی راجع به معنای کلمه‌ی «سکینه» ذکر می‌نماید و در انتها از همه‌ی آنها نتیجه‌گیری واحدی می‌نماید و اینکه هر یک از روایات با وجود اختلاف ظاهری، یک معنا و مفهوم را می‌رساند و هر کدام در جای خود مناسب می‌باشد. در تفسیر آلاءالرحمن ذیل آیه‌ی ۲۴۸ سوره بقره چنین آمده است:
«﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ آیهَ مُلْکِهِ أَنْ یأْتِیکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ… ﴾ فی تفسیر القمی عن الرضا × أنها ریح من الجنه لها وجه کوجه الانسان ونحوه فی مجمع‌البیان… وفی روایه معانی الاخبار عن یونس عن الرضا × روح الله، لکن فی اصول الکافی فی صحیح محمد بن مسلم عن الباقر× السکینه الایمان… والظاهر ان هذه التعبیرات تشبیهات واشارات بحسب حال المورد والخطاب والمخاطب فلعل السکینه امرا یوجب الامنه… فقد کان لهم بمنزله اللواء الاعظم فی الحروب.»[۱۲۲]
از بیان علامه بلاغی می‌توان فهمید که آن بزرگوار استعمال لفظ در بیش از یک معنا را می‌پذیرد واین گونه گونی باتوجه به مخاطب دگرگون می‌شود.
در تفسیر المیزان نیز تقریباً همان روایاتی که در آلاءالرحمن آمده، ذکر شده است؛ با همان تفاوت همیشگی در نقل که در المیزان کامل‌تر از آلاءالرحمن روایات ذکر می‌شود. علامه طباطبایی نیز روایات گوناگون که راجع به معنا و مفهوم «سکینه» نقل شده را همچون علامه بلاغی به یک مفهوم واحد جمع‌بندی می‌نماید و نظرش بر جمع آن معانی به یک معنای واحد است. ایشان همچنین علی‌رغم اینکه این روایات خبر واحد هستند، آنها را قابل توجیه می‌داند و بر آن روایات تکیه می‌نماید و در تفسیر آیه استفاده نموده و در فرض صحت آن احادیث، معنای برآمده از آنها را می‌پذیرد:
«اقول: وروی هذا المعنی ایضاً الصدوق فی المعانی… وهذه الاخبار الوارده فی معنی السکینه وان کانت آحاد إلا أنها قابله التوجیه والتقریب إلی معنی الآیه فان المراد بها علی تقدیر صحتها: أن السکینه مرتبه من مراتب النفس فی الکمال توجب سکون النفس وطمأنینتها إلی امر الله… .»[۱۲۳]
بنابراین همانطور که پیداست، هر دو علامه تقریباً مفهوم واحدی از کلمه‌ی «سکینه» در آیه، مدنظر دارند و برای این معنا، از روایات مشابهی بهره برده‌اند. در بحث روایی این قسمت از آیه، علامه طباطبایی ابتدا روایت را با منابع اهل‌سنت تطبیق داده و سپس به دیگر منابع شیعی اشاره نموده است و این عملکرد ایشان با مختصری تفاوت در شیوه‌ی ذکر و تعداد منابع اهل‌سنت در ارجاع مطلب نیز همچون علامه بلاغی می‌باشد.

 

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ روایت، مبنای تفسیر

 

 

گاهی علامه بلاغی برای توضیح و تفسیر بخشی از آیه، قبل از ذکر نظر خویش، ابتدای بحث را با روایتی آغاز می‌نماید و در ادامه، نظر خود را بر مبنای همان روایت استوار می‌کند. درواقع سخن ایشان، در راستای تکمیل شرح و توضیح روایت می‌باشد. مثال این شیوه‌ی تعامل علامه با روایت، در آیه‌ی ۲۴۹ سوره بقره قابل مشاهده است:
«﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ … ﴾ “وفی روضه الکافی فی الصحیح عن الباقر × کما روی فی تفسیر القمی عن الصادق × ان الذین اغترفوا قالوا هذا القول والذین لم یغترفوا هم الذین قال الله فیهم: ” قال الذین یظنون انهم ملاقوا الله”. ای الذین لم یلههم الامل بل قربوا الموت فی کل حین إلی ظنهم شوقاً إلی لقاء الله برفع الحجاب الشهوانی کما قدمناه فی الآیه الثالثه والاربعین، قالوا من قوه ایمانهم وثبات عزمهم وحسن ظنهم بالله.»[۱۲۴]
علامه طباطبایی نیز در تفسیر این آیه اگرچه روایت خاصی را ذکر نفرموده است، لکن می‌توان گفت همان معنایی که از تفسیر آلاء الرحمن برداشت می‌شود، در اثنای تفسیرالمیزان نیز بیان شده است و تا حدودی مضمون روایت در سخن علامه طباطبایی به چشم می‌خورد و گویا ایشان نیز روایت را مدنظر داشته و سپس راجع به آیه نظر می‌دهد و تقریباً به صورت غیرآشکار، عملکردی شبیه علامه بلاغی داشته است.

 

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ رد روایت سنی و سکوت ظاهری در مورد روایت شیعه

 

 

گاهی برای ذکر مصادیق آیه، علامه بلاغی ابتدا بدون توضیحی از سوی خویش، چندین روایت از شیعه و اهل‌سنت، با مضامین و مصادیق متفاوت، بیان می‌نماید. سپس روایت اهل‌سنت راـ با استفاده از نظر دیگران (مثلاً حاشیه‌ای که بر تفسیر ناقل آن روایت زده شده است)ـ رد می‌کند و روایت را نمی‌پذیرد. اما در عین حال راجع به دیگر موارد گوناگون روایی از شیعه، سکوت اختیار نموده و هیچ‌کدام را بر دیگری برتری نمی‌دهد و حتی با نقد روایت سنی، غیرمستقیم روایت شیعی که شبیه روایت اهل‌سنت است را نیز رد می‌نماید.
نمونه‌ی این شیوه‌ی عملکرد علامه بلاغی در تفسیر آیه‌ی ۲۵۹ سوره‌ی بقره نمایان است. ایشان برای مصداق شخص مورد بحث در آیه‌ی ۲۵۹ بقره، روایاتی ذکر می‌کند که هر کدام متفاوت است برخی پیامبر مذکور را «ارمیاء نبی» و برخی «عزیز» می‌دانند و برخی صاحب قصه را کافر می‌دانند؛ علامه بلاغی راجع به این مصادیق چنین بیان می‌دارد:




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...