رابطه باورهای ریاضی، دانش مفهومی و تجربه ریاضی معلمان با عملکرد و انگیزش ریاضی دانشآموزان … |
افلاطونی
تمرکز بر محتوا با تأکید بر فهم و درک
پذیرش منفعل دانش
حل مسئله
تمرکز بر یادگیرنده
ساختن فعال فهم و درک، کشف مستقل علایق خود
جدول ۱-۲: رابطه بین باورها
اقتباس از: فدایی و احمدپور (۱۳۹۱)
اهمیت ساخت موقعیتها در یافتهها آن است که رفتار معلمان در درجه اول به وسیله باورهایشان نسبت به دانش شخصیشان تعیین میشوند. تجربه و دانش اولی مهماند، اما باورها به عنوان قوانین رانندگی در شکلدهی ساخت و محتوی تمرینهای آنها در کلاس درس عمل میکنند، این بیان میکند که باورهای معلمان درباره ریاضیات، تدریس و یادگیری تأثیر مهم روی تمرین آموزشی آنها دارد.
پژوهشها و تجربهها نشان میدهند که بسیاری از باورها، برآمده از متن کلاس درس ریاضی است و معلمان، نقش اساسی در شکلگیری آنها دارند. دانشآموزانی که باورهای مثبتتری نسبت به معلم خود دارند، ریاضی را نیز با ارزشتر دیده و احساس اعتماد به نفس بیشتری نسبت به آن مینمایند و نگرش مثبتتری نسبت به عملکرد در کلاس درس دارند.
همچنین، تحقیقات متعدد نشان میدهد که نگرش معلم نسبت به ماهیت ریاضی، باور او را نسبت به چگونگی تحقق یادگیری و اینکه چه نقشی برای خود در فرآیند تدریس قائل است، هرکدام تأثیری اساسی بر تعامل وی با دانشآموزان و ماهیت آموزش ریاضی آنها دارد (ایوبیان و گویا، ۱۳۸۲؛ شونفیلد، ۱۹۸۵). بر همین اساس، معلمان با آگاه بودن از:
- باورها و شرایط دانشآموزان که در کلاس درس حضور دارند؛
- نقش باورهای دانشآموزان در یادگیری آنها؛
- باورهای خود به عنوان هدایت کنندگان جریان آموزش؛
- نقش و تأثیر باورهای خود در عملکرد کلاس درسی و تجارب یادگیری دانشآموزان؛
میتوانند به آموزش مؤثرتر و مطلوبتر دست یابند.
تحقیقات بیشتر نشان میدهد که باورهای معلمان یک عامل در اینکه چگونه به دانشآموزان آموزش دهند میباشد (لستر[۱۰۶]، گارفالو[۱۰۷]، ۱۹۸۷؛ اسکمپ[۱۰۸]، ۱۹۷۶). به عنوان مثال، اگر یک معلم معتقد است که ریاضیات اصول حفظی یا قانوناند، او به احتمال زیاد ریاضی را در راهی تدریس میکند که بر حفظ بیشتر از درک تأکید میکند. اگر یک معلم معتقد است که ریاضیات توسط برخی از قدرتهای خارجی از جمله نویسندگان کتب درسی تعریف شده است، پس خود یا دانشآموزان معتقدند که هدف آموزش ریاضی پیدا کردن جواب درست است و دانشآموزان خواهند پذیرفت کتاب درسی به عنوان منبع نهایی است (بال، فیمن – نمسر[۱۰۹]، ۱۹۸۸).
همچنین، ارنست در پژوهشهای خود یافت، که دو معلم میتوانند دانش مشابه داشته باشند اما آموزش به شیوههای بسیار متفاوت براساس باورهای فردی است.
برخی موارد مهمی که در مورد باورهای معلمان در تحقیقات آورده شده است را در زیر فهرست میکنیم:
- باورها از ابتدا تشکیل میشوند (آبلسون[۱۱۰]، ۱۹۷۹؛ لورتای، ۱۹۷۵؛ مانبی[۱۱۱]، ۱۹۸۲؛ ویلسون، ۱۹۹۰).
- افراد، نظامهای باور را از طریق انتقال فرهنگ توسعه میدهند (آبلسون، ۱۹۷۹).
- باورها، به افراد کمک میکنند تا خودشان را درک کنند (آبلسون، ۱۹۷۹).
- دانش و باورها در هم تنیدهاند، اما باورها به عنوان یک فیلتر برای اطلاعات جدید عمل میکند (آبلسون، ۱۹۷۹؛ نسپار[۱۱۲]، ۱۹۸۷؛ نیسبت و راس، ۱۹۸۰).
- باورها نقش یک کلید در تفسیر دانش را بازی میکند (نسپار، ۱۹۸۷)
- باورهای قبلی قسمتی از ساختار باور میشود، تغییر دادن آن بسیار سخت است (آبلسون، ۱۹۷۹؛ نسپار، ۱۹۸۷؛ مانبی، ۱۹۸۲).
- باورهای افراد تحت تأثیر رفتار قرار دارد (آبلسون، ۱۹۸۴؛ کلارک[۱۱۳]و پترسون، ۱۹۸۶).
- باورها در مورد آموزش دقیقاً در زمان رفتن دانشآموزان به دانشگاه، تشکیل میشوند (لورتای، ۱۹۷۵؛ ویلسون، ۱۹۹۰؛ نسپار، ۱۹۸۷).
شونفیلد، بیان میکند که دانشآموزان موفقتر، اغلب دارای باورهایی هستند که عمیقاً ضد ریاضی است و تأثیر منفی واضحی بر روی رفتار حل مسئله آنها دارد. وی برای نمونه، سه باور رایج در دانشآموزان و پیامدهای آنها را ذکر مینماید:
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 12:43:00 ق.ظ ]
|