دسته بندی علمی – پژوهشی : بررسی علل و انگیزه سرقت در مشهد و ارائه راهکارهای پیشگیرانه۹۲- قسمت ۱۴ |
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |
- شناخت پدیده بزهکاری و بیان ویژگی های آن؛
- بررسی عوامل مختلف بزهکاری جهت وقوف به علل و انگیزه هایی که فرد را به سوی ارتکاب جرم سوق می دهد؛
- بررسی و نقد سیاست کیفری و ارائه طریق در جهت اصلاح آن به منظور وصول به اهداف خود؛
- بررسی و پیشنهاد بهترین راه های اصلاح بزهکاران فعلی و بازگرداندن آنها به آغوش جامعه؛
- بررسی و ارائه راه حل های مناسب برای پیشگیری از ارتکاب جرائم با امحاء علل و زمینه های جرم زای موجود با استفاده از تجارب حاصله از مطالعات انجام شده بر روی بزهکاران گذشته.
شناخت کامل پدیده بزهکاری و بزهکار، علل و عوامل سقوط یک انسان چگونگی درمان وی و در نهایت پیگیری بزهکاری و در یک کلام سالم سازی جامعه از جمله رسالت های عظیم و انسانی این علم مقدس است که قطع نظر از شخصیت و جهت های فکری متفکرین آن، هدفمندی بسیار والایی داشته و شاید تنها علمی در میان علوم مختلف است که تا بدین حد جامع و پر ثمر عوارض انحطاط، انحراف سقوط، بیماری، فساد انسان، مبارزه مثبت و مفیدی را که اثرات عینی آن به وضوح در جوامع مختلف محسوس است دنبال می نماید.
افزایش جرایم در جوامع مختلف بویژه در کشور ما تنوع آن از یک طرف و ناتوانی و ناکارآمدی سیاست کیفری مبتنی بر مجازات صرف در جوامع مختلف از طرف دیگر باعث شده که رویکرد جدید به مقوله بزهکاری الزماً علمی تر شود و مدیران جوامع با مطالعه و بررسی علل پیدایش این رفتارهای غیر متعادل کوشش نمایند تا راهکارهای مناسب در کنار استفاده پیشگیرانه از مجازات به کار برند. قطعاً مدیران کشور در سه قوه به این مهم توجه خواهند نمود در غیر این صورت وضعیت بحرانی بزهکاری در کشور بالاخص در قشر جوان آینده این مملکت را دچار مشکل و جبران گذشته را غیر ممکن می سازد.
اصطلاح جرم شناسی ترجمه تحت اللفظی کلمه فرانسوی LA Criminologie و انگلیسی Criminology است اولین بار این عنوان به وسیله «توپینار» فرانسوی در سال ۱۸۷۹ به کار رفت و چند سال بعد نیز توسط «گاروفالو» ایتالیایی در کتابی تحت عنوان Criminology بکار برده شد. به تدریج این عنوان در تمام دنیا به یک اعتبار کم و بیش مشابه مورد استفاده قرار گرفت. (نجفی توانا ۱۳۹۰، ۲۳)
معنای لغوی کلمه جرم شناسی را باید در دو کلمه لاتین و یونانی “Crimen” به معنی «اتهام» و یا «جرم» و کلمه Logos «به معنای علم» جستجو نمود. بنابراین تعریف لغوی این علم بررسی و شناخت پدیده
بزهکاری می باشد. (نجفی توانا ۱۳۹۰، ۲۳)
در اصطلاح جرم شناسی را می توان رشته ای از «علوم جنایی»[۱۵] که درباره «عوامل جرم زا»[۱۶] و کیفیت و امور و مقتضیات و شرایط فردی و محیطی و اجتماعی موثر در بروز رفتار جنایی یا «علل»[۱۷] وقوع جرم و صور گوناگون بزه و جنبه های کمی و کیفی آن و از پیدایش حالت خطرناک در انسان یا انسان های تبهکار و معمای تشکیل گروههای جامعه ستیز در میان جوامع انسانی با روش عینی و علمی یا مشاهده و آزمون و مقایسه و استـقراء کافی به بررسی و تحـقیق مداوم می پردازد تا مگر با استـمداد و استفاضه از تمام تخصص های علمی بر طرق پیشگیری مستقیم یا غیر مستقیم از حدوث جرائم و روش های درمان و اصلاح و تربیت بزهکاران یا کسانی که در اثر عوامل جرم زای فردی (تن و روان) و محیط طبیعی و اجتماعی بدی را برگزیده اند و از خود روبرتافته و از انسانیت گریخته اند و پرورش دوباره و از نوسازگار ساختن آنان با جامعه و نظام اجتماعی دست یابد. (کی نیا ۱۳۸۸، ۳ : ۱)
این تعریف، جرمشناسی را آنچنان که هست به وجهی کامل معرفی می نماید و بنا به گفته منطقیون تعریفی است جامع و مانع.
۳-۱-۲- مفاهیمی در علل سنجی جرایم
جرم شناسی در شناخت چگونگی ایجاد جرم از مفاهیمی استفاده می نماید که هر چند ظاهراً مترادف و بعضاً دارای معنی واحد ولی کاربرد هر یک با دیگری متفاوت و در حقیقت معانی و محتوای مختلفی دارند. این مفاهیم را جرم شناسان به چهار دسته تقسیم می نمایند: ۱- علت ۲- شرط ۳- انگیزه ۴- عامل (کی نیا ۱۳۸۸، ۵۶ : ۱)
۳-۱-۲-۱- علت
علت و معلول دو مفهوم شناخته شده در علوم می باشند، برای علت تعاریف گوناگونی وجود دارد که عمدتاً نقاط مشترک فراوانی دارند. در فرهنگ اصطلاحات فلسفی آن را چنین تعریف نموده اند: « علت چیزی است که چیز دیگر بر آن متوقف باشد و از وجود امر دیگری و از عدم آن عدم امر لازم آید، معلول در اثر عدم علت ممتنع می شود، از رفع علت و عدم آن عدم معلول لازم می آید به هر حال هرگاه میان دو امری بستگی وجود داشته باشد آن را که محتاج الیه است علت نامند و دیگری را که محتاج است معلول گویند» (کی نیا ۱۳۸۸، ۵۶)
علت که یکی از قدیمی ترین مفاهیم در علوم مختلف پزشکی، روان پزشکی و فلـــسفه می باشد از
قرن نوزدهم مورد مطالعه عمیق قرار گرفته است در علوم جنایی نیز از این مفهوم استفاده فراوان برده اند و حتی بدلیل اهمیت در سومین گنگره بین اللملی جرم شناسی به عنوان یک موضوع علمی مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. (نجفی توانا ۱۳۹۰، ۱۳۸)
امروزه جرم شناسان «علت» را برای توجیه پدیده بزهکاری فراوان مورد استفاده قرار می دهند و هر یک از روزنه های علمی مخصوص بزهکاری را معلول علل مختلف می دانند روان شناس کمبودهای روانی، عاطفی و کند ذهنی یا کودکی را علت جرم،جامع شناس گاهی فقر و تهی دستی و استضعاف مادی، زمانی فقر فرهنگی و استضعاف معنوی و حتی نامناسب بودن محیط خانوادگی و مشکل مسکن وغیره را علت بزه تلقی می نمایند. با وصف اختلاف در داده ها تمام متفکرین حول محور مشترکی با اعتقاد به وجود مفهوم «علت» و رابطه آن با «معلول» متفق القولند و آن ضرورت وجود «رابطه علیت» در بزهکاری است. (نجفی توانا ۱۳۹۰، ۱۳۹)
گاه منظور از علت علت تامه است و گاه منظور علت ناقصه است منظور از علت تامه آن چیزی است که با بودن آن معلول هم لزوماً و صد در صد محقق خواهد شد. امّا منظور از علت ناقصه به شئی و یا امری دارد که تحقق معلول می تواند مؤثر باشد امّا لزوماً و با بودن او معلول محقق نمی شود در جرم شناسی واقعاً هنوز ما به علت تامه جرم نرسیده ایم: یعنی نمی توان گفت که فقر حتماً باعث وقوع جرم می شود بیسوادی علت تامه است که با تحقق جرم رابطه دارد افسردگی لزوماً علت محقق جرم است. خیر در واقع ما در جرم شناسی از علل ناقصه جرم حرف می زنیم. از تاثیر آن عامل در افراد عادی باشد علت نامـــــیده می شود. آن چه که مهم است این است که به هر حال ما در جرم شناسی از علت های ناقـــــصه حرف می زنیم هیچ گاه جرم شناسی به صورت قطعی و صد در صد شئی در علــــت یک جرم خاص معرفی نمی کند به این معنا که با بودن او هم لزوماً جرم محقق می شود.
۳-۱-۲-۲- شرط
در فرهنگ و ادبیات اسلامی مکرراً به این کلمه بر می خوریم در حقیقت باید گفت که در فقه شرط دارای معنای مشخص بوده و به صراحت با علت قابل تمیز می باشد. شرط کلمه ای است عربی و دارای معانی عدیده می باشد:
۱- شرط امری است که در ایجاد شی دیگری تاثیر داشته باشد به طوری که از وجودش وجود آن شی لازم نیاید ولی از عدمش عدم آن لازم آید شرط در اصطلاح معقول در این معنی استعمال می شود.
۲- شرط در مقابل جزا می باشد و آن کلمه ای است که پس از ادوات شرط در جمله قرار می گیرد شرط در اصطلاح نحویین در این معنی بکار می رود.
۳- شرط به معنی عهده و التزام می باشد. (کی نیا ۱۳۸۸، ۶۱)
آنچه که مربوط به علم جرم شناسی است مربوط به معنای اول است بنابراین می توان گفت شرط زمینه را برای انجام اعمال ناسازگارانه فراهم نموده و یا عوامل موجود را تقویت کرده و وقوع بزهکاری را باعث می گردد. در نتیجه شرط در بعضی موارد که عوامل جرم موجود می باشند ولی در حدی نیستند که ارتکاب جرمی را سبب شوند می تواند با تقویت آنها اثر گذاری عوامل افزایش داده و وقوع بزهکاری را تسریع بخشیده و سطح آن را فزونی دهد استنتاج منطقی این بحث این است که شرط در مواردی مؤثرتر از عوامل می باشد چرا که عدم وجود آن باعث عدم وجود بزهکاری در شرایط خاص خواهد گردید. (نجفی توانا ۱۳۹۰، ۱۴۳)
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-09-21] [ 11:54:00 ب.ظ ]
|