دسته بندی علمی – پژوهشی : بررسی انواع برنامه ریزی طرح های جامع شهری- قسمت 28 |
دسته اول متغيرهاي زمينه اي هستند و عواملي را در بر مي گيرند كه نقش قابل توجهي در شدت و گستره ديگر آسيب ها دارند، مانند تغییرات جمعيتي ،مهاجرت و به هم خوردن هرم سني
- دسته دوم آسيب هاي شهري ناظر به آسيب هاي كالبدي شهر است. در اين بعد بر اثر مهاجرت هاي گسترده، افزايش جمعيت و فقر شهري به تدريج شكل مي گيرند و بخش قابل توجهي از فضاهاي فيزيكي و كالبدي را نيز تحت تأثير خود قرار مي دهند ، مانندزاغه نشيني و فضاهاي آلوده شهري
- دسته سوم آسيب هاي شهري، مسائل و پديده هايي هستند كه تحت عنوان آسيب هاي اجتماعي نامگذاري مي شوند و بخش عمده اي از آسيب هاي اجتماعي شهري را شامل مي شوند، مانند فقر و نابرابري ، تكديگري ، بيخانماني ، زنان سرپرست خانوار ، كودكان خياباني ، جوانان فراري ، اعتياد ، خودكشي ، ونداليسم و طلاق
- دسته چهارم آسیب های شهری انحرافات و جرائم شهری هستند که بر امنیت جامعه شهری اثر می گذارد ،مانند سرقت ، فساد مالي ، قاچاق مواد مخدر، قتل و جنايت ، ضرب و جرح و جرائم جنسي
رويكرد هاي نظري در خصوص 4 بعد عوامل زمينه اي ، آسيب هاي كالبدي ، آسيب هاي اجتماعي و جرائم ارائه خواهد شد و عمده تمركز بر موارد فوق الذكرخواهد بود. در اينجا ذكر يك نكته اهميت دارد و آن اين است كه آسيب هاي اجتماعي را مي توان بر مبناي دو عامل بنيادين طبقه بندي كرد؛ يك عامل آن فقر شهري و عامل ديگر كاهش همبستگي اجتماعي است كه اين آسيب ها از نظر عوامل مولد و ريشه ها نزديكي بيشتري به جرائم شهري دارند. از همين رو، در ادامه، آسيب هاي اجتماعي مرتبط با فقر شهري، ذيل اين مفهوم آمده اند و ديگر انحرافات اجتماعي در كنار جرائم شهري تحليل شده اند.
9-3-1- عوامل زمينه اي
رشد جمعيت و مهاجرت دو عامل بنياديني هستند كه هم به شكل گيري كلان شهرها منجر مي شوند و هم آن كه در مرحله بعد، منشأ بسياري از آسيب ها، مسائل و معضلات اجتماعي مي شوند. در ادامه، به تحليل روندهاي اين دو موضوع و تحليل نظري ابعاد مختلف آنها پرداخته مي شود.
9-3-2- بحران جمعيت
رشد سريع و شديد جمعيت آن گونه كه قبلاً نيز بيان شد هم يكي از علل بنيادين بسياري از آسيب هاي شهري است و هم آن كه به تنهايي از جمله بحران هاي كليدي شهرهاست. آمارهاي بين المللي نشان مي دهد كه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، مهاجرت به شهرهاي اصلي 80 درصد تمامي جابه جايي داخلي را تشكيل مي دهد. هم اينك ساليانه بيش از 60 ميليون نفر به جمعيت شهرها افزوده مي شود. بر اساس پيش بيني هاي سازمان ملل متحد، بين سال هاي 2000 تا 2025 ، تعداد شهرنشين هاي جهان دو برابر4/2ميليارد نفر در سال 1995 به 5 ميليارد نفر ميرسد و نسبت آن از 47 درصد به بيش از 61 درصد افزايش خواهد يافت مي شود .- (هال، 1388،ص.11).
نكته ديگر اين است كه رشد جمعيت باعث مي شود كه امكانات و منابع اقتصادي كه قبل از آن به طور نسبي كفاف جمعيت هاي كوچك را مي داد، ناكارآمد و ناكافي باشد و از سوي ديگر، ساختار سنتي اقتصاد روستايي باعث مي شود كه روستاها با مازاد نيرو مواجه شوند؛ امري كه مهاجرت هاي روستايي را دامن مي زند. به عبارت ديگر، به جز رشد طبيعي جمعيت شهري، مهاجرت وسيع و سيل آساي روستاييان به شهرها موجب افزايش سريع جمعيت شهري در كشورهاي در حال توسعه شده است.
دليل ديگري كه به رشد جمعيت شهري منجر مي شود، شكل گيري كلان شهرها دركشورهاي در حال توسعه است كه معمولاً سهم هر كدام از كشورهاي در حال توسعه يك يا دو شهر بزرگ است. شكل گيري اين كلان شهرها عمدتاً متأثر از ساختار قدرت و اقتصاد در اين كشورهاست. اين شهرها در مقايسه با ديگر بخش ها و مناطق كشور از توسعه و امكانات بيشتري برخوردار هستند و بخش اعظم منابع ثروت و قدرت را در خود جاي داده اند و همين تمركز امكانات و ارائه خدمات باعث مي شود تا بخش عمده اي از مهاجرين به سوي شهرهاي بزرگ روانه شوند.
به عبارت ديگر، تمركز گرايي اين كشورها باعث مي شود تا تنها يك يا دو منطقه مركزي وجود داشته باشند و بقيه مناطق نقش پيراموني در اقتصاد و مديريت كشور ايفا كنند كه همين امر باعث شكل گيري كلان شهرهايي مي شود كه محل تجمع افرادي است كه از ناكارآمدي ساختارهاي اقتصادي سنتي در شهرهاي كوچك و يا روستاها به آنها پناه آورده اند و با مشكلات فراواني مانند فقر و محروميت دست و پنجه نرم مي كنند. طرفداران نظريه مركز پيرامون، تسلط يك يا دو شهر پرجمعيت در كشورهاي جهان سوم را اين گونه تفسير مي كنند كه همان طور كه نظام جهاني به دو بخش مركز و پيرامون تقسيم شده اند، در خود كشورهاي پيراموني نيز يك مركز وجود دارد كه بر پيرامون خود مسلط است و بخش اعظم سرمايه، امكانات و قدرت را درون خود متمركز مي كند. در اين كشورها مركز جايي جز پايتخت يا يكي دو شهر بزرگ ديگر نيست كه بخش اعظم بودجه نيز صرف آنها مي شود. همچنين امكانات آموزشي، بهداشتي و تفريحي همگي در اين شهرها متمركز مي گردند و همين امر به گسترش فرصت هاي شغلي مي انجامد؛ چيزي كه خود، افزايش جمعيت بيشتري را به همراه خواهد داشت.
مهاجرت گسترده و افزايش سريع جمعيت به خصوص در كلان شهرها و تمركز جمعيت در يك يا دو شهر مركزي باعث مي شوند تا دستگا ههاي مديريتي از اداره امور شهري ناتوان بمانند و ساختارهاي زيربنايي ناكافي و ناكارآمد باشند؛ امري كه باعث رشد فقر، فلاكت نابساماني و انواع و اقسام ناهنجاري هاي اجتماعي مي شود. در اوايل 1980 با گزارش براتلند چالش هاي مديريت شهري در شهرهاي پرجمعيت به عنوان گزارش كميسيون مستقل مسائل توسعه بين المللي شناخته شد. محور اصلي اين گزارش و گزارش هاي بعدي اين كميسيون رشد سريع شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه و پيامدهاي آن است(لينچ، 1386 ، ص.120) .
اولين پيامد رشد سريع جمعيت اين نكته است كه ظرفيت شهرها در ارائه امكانات اساسي زندگي به شدت كاهش مي يابد. همان طور كه قبلاً بيان شد پيش بيني مي شودكلان شهرها در كشورهاي جهان سوم توسعه يابند؛ كشورهايي كه بر مديريت شهري كمتر تسلط دارند و منابع كمتري براي مديريت چنين جمعيت عظيمي در اختيار دارند. از ديگر سو، عمده مهاجرت متوجه يك يا دو شهر بزرگ است. اين امر باعث مي شود تا كلان شهرها با ناكارآمدي و ناتواني در پاسخ به خواسته ها و انتظارات شهروندان، به تدريج با معضلات و چالش هاي جدي رو به رو شوند و در حالي كه جمعيت شهري تمايل و انتظار بيشتري براي به دست آوردن اين امكانات دارند، افزايش فقر و پايين آمدن سطح زندگي نتيجه محتوم اين افزايش جمعيت است.
رشد جمعيت يك يا چند شهر به شكل كاريكاتوري و به ويژه، هنگامي كه اين رشد با سطح ص
نعتي شدن كشور و كلان شهر هماهنگ نباشد، خود مانعي در راه توسعه كشورها ايجاد مي كند؛ زيرا منابع را به شكل غير مولد به كار مي گيرد. جمعيت شهري بزرگ و متمركز كه نيازمند خدمات زيادي نيز هست، مخارج روزافزوني را به دولت ها تحميل مي كند. اين در حالي است كه جمعيت زياد شهري نمي تواند به شكل مناسبي در چرخه كار مفيد واقع شود و اين جمعيت جذب شبكه فعاليت هاي مولد شهري نم يشود (ممتاز،1383، ص.82) .
مشكل و پيامد ديگر افزايش جمعيت، تغيير ساختار و هرم سني اين شهرهاست. عمده مهاجران به شهرها را افراد جوان و جوياي كار تشكيل مي دهند كه اين امر خود تبعات منفي ديگري به همراه دارد كه شاه بيت اين پيامدها بيكاري است.
-
- نتیجه گیری
فصل دهم
آسيب هاي اجتماعي
-
- مقدمه
آسيب هاي اجتماعي شهري را مي توان بر حسب مبدأ و ريشه آنها به دو دسته عمده طبقه بندي كرد. گروه اول آسيب هايي هستند كه عمدتاً ناشي از فقر شهري و مرتبط با فقراي شهري هستند. دسته ديگر آسيب هايي هستند كه بيشتر محصول ضعف همبستگي اجتماعي مي باشند. بي شك ضعف همبستگي اجتماعي و فقر شهري بر هم اثرات متقابلي دارند و حالت هاي تركيبي اين دو مورد شدت آسيب هاي اجتماعي را نيز افزايش مي دهد.
در ادامه به تحليل اين دو دسته از آسيب هاي اجتماعي پرداخته خواهد شد
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 06:31:00 ق.ظ ]
|