برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

href=”https://mop.altervista.org/wp-admin/post-new.php#footnote-114″>[114] , مؤسّسه مطالعات همسویی را انجام می‌داد که به موجب آن هر نوع انحراف از درون را و نقد از بیرون را تحمّل نمی‌کردند.[115] در این میان فقط گلاکمن بود که ارزش کار ترنر را می‌دانست امّا به او توصیه می‌کرد که تا زمانی که در درک آیین‌ها تبحّر کافی نیافته است به تحلیل آن‌‌‌ها نپردازد.[116] ترنر یک ایده را از گلاکمن عاریه گرفت و آن مطالعه جوامع به مثابه فرآیندهای داینامیک بود. گلاکمن و ترنر مفهوم انسجام اجتماعی داینامیک را به مثابه ساختاری فراتر از تضادها و تعارض‌ها درنظر گرفتند که می‌تواند درنهایت منجر به ایجاد یک حالت پایدار شود که این نوع نگرش تفاوتی عمیق با کارکردگرایی کلاسیک داشت. همین نگرش دیالکتیکال گلاکمن و تأکیدش برخاصیت فرآیندی جامعه به ترنر کمک کرد تا مفاهیم درام اجتماعی و زندگی اجتماعی به‌مثابه فرآیند را بر آن استوار سازد. [117]

 

 

 

    1. تحلیل نماد در آیین

 

 

مقدمه
دو عامل در گرایش ترنر به مطالعه تخصّصی آیین نقش داشت ابتدا شوق و هیجان شخصی خودش تا آن جا که در اثنای مطالعاتش در مؤسّسه درباره آیین لوندا [118]هم مقاله‌ای نوشت[119] و نیز وی هیجانش را از مشاهده عینی آیین اِحیا در حین فعّالیت تحقیقاتیش در آفریقا گزارش می‌دهد[120].و نیز نباید نقش مادرش را که یک بازیگر تئاتر بود را نیز در مفهوم‌سازی‌ها و گرایش‌های او نادیده گرفت و دوم این که تأثیرگذار‌ترین فرد بر روی ترنر یعنی گلاکمن پس از مطالعه نتایج مشاهدات ترنر درباره آیین‌های ندمبو از دقّت‌نظر و جزء‌بینی او شگفت‌زده شده بود و توانایی یک مطالعه جامع و گسترده درباره آیین را در ترنر می‌دید. و نیز بنابر آنچه همسر ترنر گزارش می‌کند آیین‌های ندمبو چیزی فراتر از یک پیوند اجتماعی می‌نمودند.[121]. لذا ترنر در دوره دوم شروع مطالعاتش در ندمبو بین سال‌های 1953تا 1954 یک تمرکز ویژه بر روی آیین‌ها کرد تمرکزی که درنهایت چشم انداز جدیدی را پیش روی مطالعات انسان‌شناسی قرار داد.
2.1 آیین به‌مثابه کنش نمادین
ترنر اوّلین یادداشت‌های رسمی‌اش درباره آیین ندمبو را بعد از کتاب شقاق و پیوستگی نوشت[122]. او ابتدا آن‌ها را در یک نشست در لندن در سال 1958 با حضور انسان‌شناسان اجتماعی مطرح نمود ولی تا سال 1964 رسماً منتشر نشدند[123]. یک سال قبل از این نشست ترنر ازعضویت کمونیست انصراف می‌دهد و در سال 1957 به آیین کاتولیک درمی‌آید.[124]
ترنر آیین را این‌گونه تعریف می‌کند: «کنشی قراردادی برای گاهی اوقات با اِرجاع به اعتقاد به نیروها و موجودات اسرارآمیز».[125]نماد کوچکترین واحد از آیین است با این وجود ظرفیت‌های خاصّ کنش آیینی را هنوز حفظ کرده است (نماد واحد جدانشدنی از ساختاری خاص در زمینه آیین است. نماد‌ها می‌توانند اشیا یا کنش‌ها یا روابط خاص یا اتّفاقات یا اشارات باشند.[126]
آیین دو خصیصه را شامل می‌شود: اوّل، اِرجاع به کیش به عنوان سیستمی از باور‌ها و دوم، مجموعه‌ای از نمادها. پس آیین و نماد بضّروره با هم در ارتباطند. ترنر این ضرورت را به وضوح در تعریف دیگری از آیین نشان می‌دهد.«آیین توالی تقلید‌هایی از کنش‌هاست که شامل اشارات، اوراد و اشیاست که در یک مکان خاص اجرا می‌شود. و برای تحت‌تأثیر قرار دادن نیرو‌ها و موجودات غیرعادی در راستای اهداف و خواسته‌های کنش‌گران اجرا می‌شود.»[127] ،«آیین‌ها انباشتی از نمادهای معنادار هستند که محتوایشان معتبر شمرده می‌شود به همان اندازه که ارزش‌های حتمی جامعه معتبرند».[128]
 2.2 نمادها:حاملان معنا
ترنر نمادها را به نمادهای اصلی(حاکم)[129] و نماد‌های ابزاری[130] تقسیم نمود:
نمادهای اصلی: در بسیاری از آیین‌ها نمایان است. محتوای معنایی آن‌ها شامل پایداری و استحکامِ بالایی در میان مجموعه‌ی نمادها است. نمادهای اصلی با لحاظ بافت‌فرهنگی جامعه براحتی قابل تجزیه و تحلیل است. و این به دلیل خودمختاری و استقلال درونی این نمادها است. و این استقلال را حتّی زمانی که آیین‌ها با اهداف خاصّی اجرا می‌شوند هم حفظ می‌کنند.
نماد‌های ابزاری(وسیله‌ای): نمادهایی هستند که معنایشان را باید بر حسب پیش‌زمینه‌شان دید. یعنی با درنظر گرفتن تمام مجموعه نماد‌هایی که در یک آیین به کار رفته‌اند. هر آیینی می‌تواند هدف‌های خاصّ خود را دنبال نماید و بر این اساس نمادهای ابزاری وسیله فهم این اهداف خاص هستند.[131]
ساختار و خواصّ نمادها را می‌توان از سه سطح داده‌ها استنتاج کرد. اوّل، قالب خارجی و مقولات مشاهداتی، دوم، تفسیرهایی که توسّط متخصّصین و عوام ارائه می‌شود، سوم، داده‌های حاصل از مطالعات انسان‌شناسان.[132] سومین سطح داده‌ها شامل الف: بافت اجرایی یا زمینه‌ اجتماعی ب: زمینه‌ فرهنگی می‌شود.[133]
از طریق سه سطح داده‌ها ترنر خصوصیات تجربی نمادهای اصلی را بیان می‌کند: اوّل، ادغام ،تعدّد معنایی یا چند پهلویی[134]، دوم، یکی‌سازی ظواهر ناهمگن [135]و سوم، دو‌قطبی‌سازی معنا[136].
ادغام: یک نماد اصلی خود نماینده بسیاری از کنش‌ها و اشیاست. این ظرفیت ادغام یا چند پهلویی داشتن توانایی نمایندگی از ابعاد فرهنگ و باور را به نماد‌های اصلی می‌دهد. هر نماد اصلی یک طیف از اِرجاعات را باخود دارد.
وحدت‌بخشیِ[137]sup> ظواهر ناهمگن: به معنای نهفته در نماد اِرجاع می‌دهد.
دو‌قطبی‌سازی (کثرت‌گرایی) معنا: نماد‌های حاکم دو قطبِ معنایی متمایز را شامل می‌شوند. در یک‌سو یک دسته از ظواهر که به مؤلّفه‌های دستوری اجتماعی و اخلاقی یا اصول نهاد‌های اجتماعی یا به ارزش‌های نهفته در روابط ساختارمند اِرجاع می‌دهد. به این قطب ،قطب هنجاری یا ایدئو لوژیکی گویند. در سوی دیگر ، ظواهری که غالباً پدیده‌هایی طبیعی و فیزیولوژیکی و فرآیندی هستند. در این‌جا محتوای معنایی ارتباط نزدیکی با قالب بیرونی نماد دارد. این قطب، بیشتر قطب احساسی و اشتیاقی است که میل و احساس را بر‌می‌انگیزاند. یک نماد شامل هر دو قطب می‌شود. که در آن واحد هم به فرآیند فیزیولوژیکی و هم به پیچیدگی‌های هنجاری ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی اِرجاع می‌دهد (که می‌توان آن را میل اجتماعی نامید). یک نماد نماینده هر دو بعد الزامی و اشتیاقی است و سبب وحدت ظاهری و اخلاقی می‌شود.
همچنین ترنر سه سطح معنایی درباره نمادهای آیین‌ها را مشخّص کرد.:1ـ معنای تفسیری[138] 2ـ معنای فعّال[139]3ـ معنای موقعیّتی[140]
معنای تفسیری: از طریق پرس‌وجو از مطّلعان بومی که معنای کنش‌های آیین را می‌‌دانند به دست می‌آید. این مخبران ممکن است متخصّصین اجرای آیین باشند.(که در این صورت اطّلاعات درونی از معنای آیین می‌دهند.) یا فردی عامی باشد (که تفاسیر خارجی ارائه می‌کند). تفاسیر همچنین می‌توانند از طریق مطالعه افسانه‌ها (روایت‌های مرموز از موجودات مرموز یا منشأ اشیا یا ارتباط بین فرد و ماورا) به دست آید. تفاسیر می‌توانند از طریق تشریح تدریجی آیین‌های مختلف یا چند مرحله‌ای و یا ازطریق اصول حتمی شفاهی یا مکتوب که جمع‌آوری شده‌اند به دست آید. در بعد تفسیری، معنای هر نماد بر سه پایه معنایی بنا شده ‌است: 1ـ اصول صوری: یعنی نام نماد در هنگام آیین و غیر از زمان آیین.2ـ اصول اساسی در اشیای نمادین: که از نظر فرهنگی ،ظرفیت‌های مادّی و طبیعی اشیا انتخاب می‌شوند و 3ـ اصول ساختگی(مصنوعی): در این اصول اشیای نمادین در راستای کنش‌های هدفمند قالب‌بندی می‌شوند. زمانی که شیء نمادین به یک مصنوع فرهنگی تبدیل شده است.
معنای فعّال: معنایی است که تنها از گفته‌ها پیرامون آیین به دست نمی‌آید بلکه از طریق کارکرد آیین و استفاده آن برداشت می‌شود. دریافت این معنا نیاز به مشاهدات بیشتر پیرامون ساختار و ترکیب گروه‌های حامل نماد و نیز کیفیت تأثیرگذاری کنش‌ها دارد. بعلاوه تحقیقاتی پیرامون علّت غیاب برخی گروه‌ها یا افراد در یک آیین و نیز عمدی یا سهوی بودن این غیاب‌ها صورت می پذیرد.
معنای موقعیّتی: نشان‌دهنده ارتباط یک نماد با دیگر نماد‌ها در کلّیت یک آیین است. زیرا گاهی یک نماد معنای کامل خود را تنها وقتی با سایر نماد‌ها در ارتباط است می‌یابد. باید توجّه نمود که در یک آیین گاهی یک معنای نماد یا چند معنای آن مورد تأکید قرار می‌گیرد یا یک نماد در مراحل مختلف اجرای یک آیین می‌تواند نماینده معانی مختلف باشد.[141]
نمادها حدّاقل سه مرجع دارند که با سطوح معنایی‌شان در ارتباط است:1ـ مفهوم بارز2ـ مفهوم میانی 3ـ مفهوم نهفته. مفهوم بارز: به مفهومی از نماد اشاره دارد که وقتی موضوع آیین کاملاً روشن است و نیز وقتی هدف آیین صریح است برداشت می‌شود. این مفهوم ارتباط مستقیمی با معنای تفسیری دارد زیرا مردم اغلب اشتیاق دارند آنچه را که مستقیم می‌یابند تشریح کنند همچنین معنای فعّال: می‌تواند مفهوم میانی یک نماد را آشکار کند. و درنهایت، زمانی که مفهوم یک نماد نهفته است: با استفاده از اطّلاعات به دست آمده از بررسی‌های موقعیّتی می‌توان آن را آشکارنمود.[142]
نگرش ترنر پیرامون نمادها متأثّر از یک نگاه قرن بیستم است که عبارت است از فرهنگ به مثابه تجربه، یعنی فقط زمانی وجود دارد که آن را انجام می‌دهیم. این مسأله به انسان‌شناسی اجرا (که در واقع “کنش” یا “عملکرد” مثلاً در اجرای یک مهارت یا هنر است) و نه انسان‌شناسی ساختار اجتماعی می‌انجامد. ترنر این رویکرد را در بررسی سفرهای زیارتی نیز دنبال نمود.[143]

 

 

 

    1. مراحل آیین

 

 

علاقه ترنر به مطالعه آیین در سال 1961م با انتشار مقاله‌هایی پیرامون پیشگویی در ندمبو[144]و گزارشی از آیین چیهامبا[145] در ندمبو[146] آشکار شد. هر دو این مقالات زمینه را برای نوآوری‌های بعدی ترنر در سفرش به امریکا فراهم کرد. در 1963م ترنر دعوت‌نامه‌ای مبنی بر کرسی تدریس انسان‌شناسی در دانشگاه کورنل در ایتهاسای نیویورک دریافت کرد. به دلیل مشکلات دریافت ویزا او و خانواده‌اش مدّتی را در انگلستان سپری کردند. در یکی از کتابخانه‌های انگلستان بود که ترنر به کتاب آیین‌های گذار[147] نوشته ون جنپ بر خورد.[148] ون جنپ اهل بلژیک و متخصّص در مطالعات قوم شناسی بود. کتاب ون جنپ ابتدا در 1909م در فرانسه چاپ شد و سپس در 1960 م به انگلیسی ترجمه شده بود. نظریه ون جنپ تأثیر عمیقی بر ترنر گذاشت. در همان کتابخانه ترنر شروع به نوشتن مقاله‌ای به نام«میان ومیانگی:حالت آستانه در آیین‌های گذار»[149] نمود.[150]
3.1 آیین‌های گذار- ون جنپ




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...