موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



مفاهیم نظری پژوهش

 

. نماد، رمز و اسطوره ۲
۲-۱٫ نماد و نمادپردازی
«نماد نمایش یا تجلّیایست که اندیشه و تصوّر یا حالتی عاطفی را به حکم تشابه یا هرگونه نسبت و رابطهای چه واضح و بدیهی و چه قراردادی تذکار میدهد» (ستّاری، ۱۳۹۰: ۱۳). «چنین مینماید که بیان اندیشه با خطّ و کتابت در آغاز معنانگارانه۶ بوده است، بسان خطّ چینی، خطّ سرخپوستان امریکا و تا اندازهای هیروگلیف مصریان. جالب توجّهترین نکته در این میان، نمادی کردن معانی انتزاعی است. مثلاً در زبان چینی نور را با تصاویر توأمان خورشید و ماه نمایش میدهند. این وجه تصویرگری و نقشپردازی، در مورد معانی بسیار مجرّد، به نمادهایشان معانی فلسفی عمیق و ارزشی برتر از ارزش حروف خطّ و کتابت میبخشد و بدینگونه آن نمادها تبدیل به معنای حقیقی کلمه میشوند» (همان: ۱۹). در واقع نماد چیزی بیش از صور عینی در زندگی بشر نیست. آنچه به یک صورت عینی و ملموس، معانی و مفاهیم انتزاعی و متفاوت میبخشد احساس و عواطف بشری است بهعنوان مثال پرچمِ سیاه نماد غم و مصیبت است.
نمادها ارتباط تنگاتنگی با فرهنگها و باورهای عامیانهی جوامع بشری دارند امّا در هر جامعهای نمادها قراردادی بوده و مورد پذیرش عموم واقع گشتهاند و جزئی از قاموس فرهنگی هر جامعه محسوب میگردند. مراد از نمادپردازی، عینیسازی احساس و عاطفه از طریق نمادها میباشد. «نمادپردازی یعنی نمایش چیزی توسّط نماد که از تداعی معانی و پیوستگی تصوّرات و تصاویر ذهنی و احساسات نتیجه میشود» (همان: ۱۴).
۲-۲٫ رمز و رمزپردازی
«رمز کنایهای است که وسایط آن اندک باشد و معنی پنهان و احتیاج به قدری تأمّل داشته باشد» (پورنامداریان، ۱۳۶۸: ۴). رمزها بیش از آنکه صور عینی باشند در حوزهی واژگان بررسی می گردند. یعنی انتقال عواطف از مجرای کتابت لفظ، بدینترتیب از هر واژه با معنای اعتباری ملموس، معانی و مفاهیم درونیتر استنباط میگردد. استنباط مفاهیم بهواسطهی عاطفهی بشری صورت میگیرد و بازخورد ناخودآگاه بشر میباشد. این عواطف معانی جدیدتر را بهواسطهی رابطهی دالّ و مدلولی از واژه و لفظ موجود انتزاع میکند. بهعنوان مثال از خورشید به اعتبار حیاتبخشی امّید را انتزاع میکنیم بنابراین میان صورت موجود و معنای استنباط گشته وضعی جامعِ جعل و تکوین تحقق یافته است. از سویی رمز مبیّن حقیقت است یعنی رمزها بیانگر آموزههای فطری بشر میباشند و ریشه در حقیقت دارند. «رمزپردازی، فرایند روانی کلّی و جهانشمولی است و عبارت است از ادراک تشابهات و نسبتها و عنصر مشترک و تداعی معنای رمز با آنچه رمز نمایش میدهد را تصویر میکند» (ستّاری، ۱۳۹۰: ۳۶). «رمزپرداری تا اندازهای نوعی فهم و دریافت حقیقت است. کار علم عبارت است از بازآوردن مجهول به حدود معلوم و این امر جز به یاری تشابهات و مماثلات ممکن نیست» (همان: ۳۴). مراد از رمزپرداری قرار گرفتن واژگان و لفظ در بستری از محرّکهای روانی و عاطفی بشر است به عبارتی تصویرپردازی و تلفیق عناصر در زمانها و مکانهای صحیح به نحوی که میان عناصر موجود حداکثر ارتباط به لحاظ اجماع صورت و مفهوم موجود باشد بدینترتیب دریافت هر مفهوم، ذهن را در دستیابی به مفاهیم سایر عناصر و همچنین مفاهیم درونیتر رهنمون میگردد. «لغت در طول زمان تاریخی و در موقعیّتهای گوناگون و در جملهها و عبارات مختلف معانی فراوان پیدا میکند. گاه از معنای حقیقی دور میشود و معنی مجازی، استعاری و کنایی مییابد که درک آن نیاز به مطالعهی فراوان دارد» (سیّار، ۱۳۸۶: ۸۰).
نکتهی حائز اهمّیت خلط مبحث نماد و رمز میباشد. میان رمز و نماد ارتباط عموم و خصوص مطلق حاکم است به عبارتی هر رمزی نماد است اما هر نمادی رمز نیست. یکسانسازی رمز و نماد از اشتباهات مصطلح در علوم و ادبیات است. «رمز با تمام وسعت مفهوم و معنی خود میتواند معادلی برای واژهی سمبل۷در زبانهای اروپایی باشد. کلمهی سمبل نیز بهتدریج معانی گوناگونی یافته است. از جمله: چیزی که نمایندهی چیز دیگر است یا چیزی که برچیز دیگری اشاره دارد، بهعلّت همبستگی ارتباط و قرارداد. مثلاً شیر سمبل شجاعت است» (پورنامداریان، ۱۳۶۸: ۵).
۲-۳٫ اسطوره، قصّهیعامیانه و افسانه
اسطوره، قصّهی عامیانه و افسانه همگی در مقولهی داستان بررسی میگردند لکن تفاوتهایی میان این سه نوع داستان موجود است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت و امّا اسطوره داستانی است متشکّل از رمز. بهعبارتی عناصر تشکیل دهندهی یک اسطوره، رموزی هستند که هر کدام در قالب یک هیئت و ماهیّت مستقل عینیّت یافتهاند و درک داستان را مستلزم اندیشه و تأمّل میگردانند. «روایات اساطیری، از طریق شخصیتها و اعمال آنها به زبان رمز بیانگر احتجاج یا استدلالی هستند که نظام اشیاء و انسانها را قابل فهم میسازند» (ستّاری، ۱۳۹۰: ۶۶). نقد اساطیر با والاترین نوع اندیشه و تفکّر نظری قرین بوده و همراه در قرب جوار یا در خود میدان نهانبینی و باطنیّت زیسته است (همان: ۱۲۸). قصّههای عامیانه و افسانهها برمبنای تخیّل بشر شکل میگیرند و ریشه در سرشت آرمانجویانهی بشری دارند. مضامینی چون بیمرگی، زیبایی، قدرت، پیروزی و… در حدّ اکمل و بدون نقص مفاهیم محوری در این دست داستانها میباشد و برخلاف اسطوره شکلگیری افسانه و یا داستان عامیانه برمبنای دریافتهای بشر از حقایق عالم نیست. «قصّههای عامیانه فقط با تغییر مضامین و درونمایههایشان جهان را درمینوردند. بدینگونه قصّههای عامیانه تاریخ و سرگذشت فرهنگی کوچندهای دارند، حال آنکه اساطیر در پیوند با مذهب و دین پیگیر و ریشهدار در فرهنگ میبالند» (همان: ۱۰۸). همچنین افسانه بیشتر به تاریخی یا سرگذشتی اوّلیه رجوع میدهد بنابراین افسانه صورت ابتدایی و لغزندهی سنّت پیش از احساس نیازمندی به داستانی است که بررسی حوادث واقعی، تصوّرمیشود (همان: ۱۰۶). بدینترتیب مهمترین تفاوت اسطوره با قصّهی عامیانه و افسانه، عنصر حقیقت است که در دو تای اخیر سهواً و یا عمداً نادیده گرفته میشود.
۲-۴٫ تصوّف و عرفان
جانمایهی عرفان معرفت نفس و معرفت حقّ تعالی است و این علم به اعتبار خلیفهالهی فرزند آدم تنها در انحصار او قرار میگیرد. قلمرو این علم تمام هستی را در بردارد تا از این رهگذر گوهر شناخت استخراج گردد. «عرفان آمیزهای از فلسفه، مذهب، اسطوره، اندیشههای ملّی، داستانها و امثال و تأثیرات مختلف فرهنگی و اجتماعی است که اندیشههای تلفیقی گوناگون را شامل می شود» (سیّار، ۱۳۸۶: ۴۵).
۲-۴-۱٫ سیرتصوّف و تطوّرات آن در جامعهی اسلامی
ظهور مسلک و فرقهیی تحتعنوان تصوّف و صوفی موافق ادلّه و شواهد موجود مربوط به اواخر سدهی اوّل یا نیمهی اوّل سدهی دوّم هجری است (کاشانی، ۱۳۸۸: ۸۶). تصوّف از بدو پیدایش در جامعهی اسلامی تاکنون سه دورهی تطوّر را پشت سرگذاشته است که عبارتند از:
۲-۴-۱-۱٫ «دوران اوّل (۱۵۰- ۲۵۰هـ)
تصوّف در این دوره مراحل ابتدایی خود را میپیمود و اصول و تعالیم اساسی آنان از یک نوع زهد افراطی و رهبانیّت و فقر اختیاری و ریاضتکشی و صورت سادهای از باطنجویی شریعت اسلام تجاوز نمی کرد» (زنجانی، ۱۳۶۶: ۱۶۵).
۲-۴-۱-۲٫ دوران دوّم (۲۵۰- ۳۵۰هـ)
دوران نهضت نوین تصوّف: «از نیمهی دوّم قرن سوّم با فوت سری سقطی تصوّف به جنید بغدادی سپرده شد، از این تاریخ تصوّف وارد مرحلهی نوینی شده و در حقیقت دورهی دیگری که باید آنرا دوران طلایی تصوّف نامید آغاز میگردد» (همان: ۱۹۷).
۲-۴-۱-۳٫ دوران سوّم (۳۵۰- ۴۰۰هـ)
عصرتدوین تصوّف: در اوایل قرن چهارم هجری با فوت جنید بغدادی و حسین بنحلّاج و سایر هواداران و بنیانگذاران نهضت جدید تصوّف، منحنی تکامل تصوّف به پایان رسید و جریان تصوّف وارد دوران فترت گشت (همان: ۲۲۴).
۲-۴-۲٫ تمایل تصوّف به عرفان
در دوران نهضت نوین که دوّمین دوره از تطوّرات سهگانه میباشد، مشایخ صوفی جنبههای عملی تصوّف را به کلّی تحت شعاع قرار میدهند و افکار و عقاید صوفیه در این دوره معمولاً برمحور مطالب ذوقی و یک نوع عقیده به وحدت وجود و عشق و کشف و شهود و فنا دور می زند که در مقایسه با افکار و گفتار صوفیان اوّلیه کاملاً بیسابقه و نوظهور است (زنجانی، ۱۳۶۶: ۲۰۰). و بدینترتیب عرفان ذوقی و رندانه از بدنهی تصوّف زاهدانه نشو و نما کرده و پا به منصّهی ظهور میگذارد.
۲-۵٫ شعر عارفانه
از قرن پنجم بار دیگر سیر تکاملی تصوّف به سرعت آغاز گردید و طی قرنهای ۵و ۶و ۷ با آب و رنگ هر چه جالبتر به حدّ اعلای خود رسیده و به صورت لطیفترین افکار شاعرانه در قالب شعر و غزلهای سحرآمیز مولانا جلالالدّین و شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری و سنایی و شیخ محمود شبستری جلوه نمود (زنجانی، ۱۳۶۶: ۲۲۵). و از جملهی متعلّمین این مکتب، شیخ عطّار نیشابوری از اکابر عرفای اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری و جلالالدّین مولانا عارف نامی نیمهی دوّم قرن هفتم هجری را میتوان نام برد و البتّه همانطور که پیشتر اشاره رفت هر دو چهرهی فوقالذّکر و بسیاری دیگر، از آثار حکیم نظامیگنجهای ادیب و متفکّر قرن ششم هجری تأثیر پذیرفتهاند.
۲-۶٫ رمز و اسطوره در حوزهی عرفان
«به نظر میرسد اساس شکلبندی هنر بهویژه شعر، داستان و نمایش، تمثیل و در نهایت نماد است و شعر عرفانی با صبغهی رندی از نمادها و تمثیلها برای بیان معانی باطنی استفاده میکند که بدون درک آن متن سرشار از ابهام است» (سیّار، ۱۳۸۶: ۵۹). در آثار متصوّفه نیز گاهی رمز به عنوان یک اصطلاح تعریف شده است: «رمز عبارت از معنی باطنی است که مخزون است تحت کلام ظاهری که غیر از اهل آن بدان دست نیابند. چنانکه مثلاً صاحب مرزباننامه پس از ذکر داستانی که دارای یک معنی پوشیده و مجازی علاوه بر معنی ظاهر است، مینویسد: ” اکنون ای فزندان مستمع باشید و خاطر بر تفهّم رمز این حکایت مجتمع دارید” » (پورنامداریان، ۱۳۶۸: ۴). «در اندیشهی رمزگرا، همه چیز و حتّی خردترین موجودات گواه بر حضور مقتدری است که گاه اهریمنی و گاه متعالی است» (ستّاری، ۱۳۷۲: ۶۲). و از همین دست داستانهای رمزی عارفانه است: «به چشم جان جمال قِدم دیدم و به چشم عقل صورت آدم فهم تصرّف کردم و مرا گفت: ” به دیدهی انسانی در عالم انسانی نگر” چشم دل در چشم صورت آمد و جنّی لعبتی دیدم که به حسن و جمال جهانیان را در عشق میداد: از این کافری، رعنایی، مکّاری، زرّاقی، شوخی، عیّاری که در طرف چشمش صد هزار هاروت و ماروت بود و در حلقهی زلفش هزار لشکر ابلیس و قارون؛ رنگ رخسارش زهره را خجل کرده و با مشتری در سماء به حسن و جمال مباهات نموده در تبختر آهوی عشقش شیران شکار کردی و به رعنایی زاهدان را از صومعهی ملکوت بیزار کردی….، آنچه برای فهمیدن متن لازم است آشنایی با مفاهیمی مانند معرفت، قهر و لطف، صفات، فعل، توحید، تفرید، تجرید، ازل و… میباشد که میتوان به کمک آنها به معنی متن نزدیک شد» (پورنامداریان، ۱۳۶۸: ۵۲). بدینترتیب با عنایت به اینکه عرفان درونیترین لایههای وجود بشری را می کاود، یعنی معرفت نفس و معرفت حق تعالی، مستلزم رویارویی با عمیقترین دریافتهای بشر از حقیقت میباشد و به اعتبار تجلّی حقیقت در زبان رمز و اسطوره، تناسب و سنخیّت این دو ساختار زبانی با مقولهی عرفان قابل استنباط میگردد و به دلیل همین سنخیّت و ایضاً رعایت بلاغت ادبی، بسیاری از عرفا از زبان رمز و اسطوره جهت بیان آراء عرفانی خویش بهره جستهاند. از آن جمله مولانا جلالالدّین بلخی، شهید اشراق سهروردی، عطّار نیشابوری و… .
۲-۷٫ مضمون عرفان در مثنوی هفتپیکر
درخصوص هفتپیکر، آنچه کمتر مورد لطف و تفقّد منتقدین واقع گشته، معنا بوده است. ضمن مطالعهی عمیق این اثر منظوم، و کاویدن عناصر داستانی در داستانهای هفتگنبد تفکّر ژرف و معرفت حکیم نظامیگنجهای در حیطهی درک خواننده قرار خواهدگرفت، و این ادّعا که نظامیگنجهای صرفاً یک داستانپرداز بوده است، بسیار به دور از انصاف و واقعیّت میباشد. ناگفته نماند که هفتپیکر برخلاف عموم آثار عرفانی، از بیان احساسات شورانگیز منتجّ از وصل و هجران و عاشق و محبوب و…که برونمایههای بنیادی درعرفان میباشد، درغالب موارد تهی است، به عبارتی تفاوت عمدهی هفتپیکر با آثار عرفانی شناختهشده، درلفظ و نَه معنا، میباشد. بنابراین خواننده در اوّلین مواجه ظاهراً با یک اثر عرفانی روبهرو نیست، و بدینترتیب همانند تمامی آثار سمبلیک و رمزپرداز دریافت معانی عالی عرفان در هفتپیکر مستلزم نگاهی اندیشمندانه میگردد:

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 
 
 

>
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-22] [ 12:13:00 ق.ظ ]




به اسطرلاب حکمت کردهام حل

 

 

 

 

 

 

 

(نظامی، ۱۳۸۳: ۳۴۶)

 

 

۳-۲٫ آثار حکیم نظامی
آثار حکیم به ترتیب تألیف عبارتند از:
۳-۲-۱٫ مخزنالاسرار
شامل ۲۲۸۸ بیت است و در بحر سریع مطوی موقوف یا مکشوف:
مفتعلن مفتعلن فاعلان(فاعلن)
سروده شده است این منظومه را به نام ملک فخرالدّین بهرامشاهبنداودبناسحاق مسجّل نموده است (زنجانی، ۱۳۸۷: ۲۴).
۳-۲-۲٫ خسرو وشیرین
«بیش از ۶۵۰۰ بیت است در بحر هزج مسدّس مقصور:
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
سروده شده و به نام طغرلبنارسلان سلجوقی و اتابک اعظم شمسالدّین محمد جهان پهلوان بنایلدگز و قزل ارسلانبنایلدگز آغاز و به نام طغرل و قزل ارسلان پایان مییابد» (معین، ۱۳۸۴: ۳۲).
۳-۲-۳٫ لیلی و مجنون
شامل چهار هزار و پانصد بیت (همان: ۳۲) و به قولی چهارهزار و صد و سی بیت (زنجانی، ۱۳۸۷: ۳۵) و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض محذوف:
مفعول مفاعلن فعولن
سروده شده این منظومه به نام شروانشاه جلالالدّین ابوالمظفر اخستان بنمنوچهر سرائیده گشته است ( همان: ۳۲).
۳-۲-۴٫ هفتپیکر
هفتپیکریا بهرامنامه چهارمین مثنوی حکیم به لحاظ ترتیب سرایش میباشد. دکتردستگردی در ستایش این اثرماندگار چنین میفرماید: «کتاب هفتپیکراز هر جهت آراسته و پیراسته و مشتمل بر هفت افسانهی بکر و مقدّمه و نتیجههای بیسابقه و گرانبها، و به عقیدهی بسیاری از دانشمندان هفتپیکر سرآمد تمام دفاتر ششگانهی نظامی است» (دستگردی، ۱۳۶۳: ۴۴).
«بهرامنامه یا هفتگنبد قریب ۵۱۳۰ بیت و در بحر خفیف مسدّس مخبون مقطوع است:
فاعلاتن مفاعلن فعلن
به نام سلطان علاءالدّین کرپ ارسلان اقسنقری حاکم مراغه سروده شده است» (معین، ۱۳۸۴: ۳۳). سنایی غزنوی پیش ازنظامی نامهای به نام حدیقه پرداخته که تقریباً ده هزار بیت است و در واقع مخترع این بحر برای مثنوی هموست. شاعران ناموری، از جمله امیرخسرو و خواجو و جامی و هاتف نیز پس از نظامی از بحر فوقالذّکر در سرایش آثارخویش بهره جستهاند (دستگردی، ۱۳۶۳: ۴۴).
۳-۲-۵٫ اسکندرنامه
این منظومه جمعاً حدود ۱۰۵۰۰ بیت دارد در بحر متقارب مثمّن مقصور:
فعولن فعولن فعولن فعول
و خود شامل دو بخش الف) شرفنامه، ب) اقبالنامه یا خردنامه است (معین، ۱۳۸۴: ۳۳).
مجموعهی فوق تحتعنوان خمسه یا پنجگنج نظامی شهرت دارد. دکتر وحید دستگردی با علاوه نمودن دیوان قصاید و غزلیّات حکیم به مجموعهی فوقالذّکر و تفکیک اقبالنامه و شرفنامه، سبعهی نظامی را جایگزین خمسهی حکیم مینماید (دستگردی، ۱۳۱۷: ۵۷۴).
۳-۲-۶٫ دیوان اشعار
«حکیم دیوان شامل قصاید، غزلیّات، قطعات و رباعیّات داشته که قسمتی از آن از میان رفته و اشعار دیگر شاعران که نظامی یا نظام تخلّص داشتهاند مانند نظامی تبریزی، نظام استرآبادی و نظامیهای عصر صفوی با اشعار او خلط شده است. نسخههای خطّی دیوان منسوب به نظامی در کتابخانههای منچستر، اکسفورد، کلکته و رامپور موجود است» (زنجانی، ۱۳۸۷: ۵۵).
۳-۳٫ شعر حکیم نظامی
«نظامی آثار شاعران پیش رادیده و فایده برده و متأثًر شده است. نشانههای زیاد از این تاثیر در مثنویهای او دیده میشود که در لباس جدید زیباتر و محکمتر و عمیقتر از آنچه دیگران را بوده درآورده است، از اشعار فخرالدّیناسعدگرگانی، فردوسی، منوچهری، سنایی، فرّخی و خیّام متأثًر شده است و نشانههای این تأثیر در خمسه نمایان است» (نظامی، ۱۳۸۸: ۱۳). همچنین آثار حکیم نظامی الهام بخش شاعران و اندیشمندان نامآور سدههای بعدی از جمله عطّار، حافظ، سعدی، ظهیرفاریابی، صائب و مولانا میگردد. بهعنوان مثال مولانا داستانهای شاه و کنیزک و رقابت هنری میان رومیان و چینیان و رهایی طوطی از قفس را با الهام از آثار مشارالیه بازسازی کرد (همان: ۱۲). «اشعار نظامی از تعریف و تمجیدهای تملّقی و چاپلوسی عاری است و هیچگاه به طمع جیفهی دنیوی خود را آلوده نساخته و مانند اغلب شعرا عمر خود را به مدیحهسرایی سلاطین و اغنیا صرف نکرده است» (دستگردی، ۱۳۱۷: ۵۷۵).

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.
 [ 12:13:00 ق.ظ ]




فصلچهارم
نمادشناسی و رمزگشایی مثنوی هفتپیکرحکیم نظامیگنجهای

 

 

۴-۱٫ مقدّمه
این رساله درآمدی است بر نامۀ انسان کامل؛ قصّۀ هبوط و صعود آدم ابوالبشر و ذریّهای که به وصف کرامت ستوده گشتند. به واقع بهرام نام و بهانهای بیش نیست و شاعر بدان ساز خویش را کوک میکند تا نغمات از جان برآمده جاری گردند. سمعی گوشآوای باید تا که نجوای ایشان از پس ازدحام صحنه استماع گردد.
در این بخش از رساله نتایج حاصل از واکاوی رموز و حکمتهای مضمر در بطن اسطورههای هفتگانه – بطور عمده و نه کاملا- با تمرکز بر مقولهی عرفان ابتدا ضمن یک نگرش کلّی و سپس با پرداختن به هرداستان بهطور مستقل، منعکس گشته است. همانطور که پیشتر اشاره رفت این مجموعهی عظیم یک اثر چندبُعدی است و حتّی میتوان مقولهی عرفان را هم از دیدگاه عارفانه و هم از منظر زاهدانه در این اثر بررسی نمود، با اینهمه آنچه در اینجا بدان پرداختهایم، عرفان عرفا و اصطلاحاً همان عرفان عاشقانه میباشد. لازم به یادآوری است که این رساله رویکردی معناگرایانه داشته و با عبور از سدّ لفظ عمق را میکاود.
۴-۲٫ مفاهیم کلّی
۴-۲-۱٫ بهرام
انتخابی آگاهانه و عامدانه، جهت تبیین آنچه که حکیم قصد سرودنش را دارد.
«بهرام: [= و هرام]، در آئین زردشتی یکی از ایزدان است، وی یار ایزد مهر و پاسبان عهد و پیمان و موکّل به روز بیستم هر ماه شمسی (موسوم به بهرام) است» (معین، ۱۳۸۸: ۳۰۳).
«بهرام: که وهرام و ورهرام نیز گفتهاند، در میان گروه ایزدان مزدیسنا، ایزد پیروزی است. این ایزد در اوستا “وِرِتررَغن” خوانده شده است. ورترغن مرکّب است از وِرِترَه (پیروزی) و غَن (کُشنده و زننده) که با مقایسه با سانسکریت و ودا همتای ایندره خداوند پیروزی در ودا است که اژدهایی را کشت. ایرانیان پهلوان و رزمآما به او روی کرده و پیروزی خود را در کارزار از او درخواست میداشتند. همین واژهی اوستایی است که در فارسی “بهرام” و در پهلوی “ورهرام ” شده است. و سیّارهی مرّیخ را هم که در لاتین به نام پروردگار جنگ، مارس۸، خوانده می شود بهرام خواندهاند. ایزد بهرام، یار مهر و ایزد پیمان است. در بند ۴۷ یشت بهرام با مهر و رشن جلوهگر است و جویا است که فریبندگان مهر یعنی مردمان پیمانشکن و عهدنشناس را به سزا رساند» (اوشیدری، ۱۳۸۹: ۱۷).
با عنایت به متن فوق، بهرام به معنی پیروز، و یاریگر ایزد عهد و پیمان میباشد. استعارهی ژنریک۹یا ژرفساختی عرفان را مبارزه و سفر گفتهاند. در ساخت استعارهی ژنریک نقشهی یک حوزهی ذهنی را برحوزهی ذهنی دیگری پیاده میکنیم، به عبارتی برای بیان یک مفهوم ازلغات و تعبیرات مفهوم دیگری استفاده یا گرتهبرداری میکنیم؛ مثلاً دانش و اصطلاحات مربوط به سفررا در مورد عشق به کاربرده و میگوییم عشق ما به بنبست رسیده، راه به جایی نمیبردو… (شمیسا، ۱۳۸۷: ۲۰۸). و اینچنین است استعارهی ژنریک عرفان که شرح آن گذشت:

 

منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی خطّ است از اوّل تا به آخِر   برو خَلقِ جهان گشته مـــسافر
    (شبستری،۱۳۸۱:۱۸)

 

آنچه که اساس و جانمایهی عرفان، بهویژه عرفان اسلامی را تشکیل میدهد براساس متن صریح قرآن مجید وفای به عهد الهی است که در اَلَست میان حق و ذریّهی آدم منعقد گشته است: «و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّیّهی آنان را برگرفت و ایشان را برخودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: “چرا گواهی دادیم” تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این[ امر] غافل بودیم» (اعراف: ۱۷۲).
از سویی بهرامگور، از پادشاهان کامکار و نیک روزگار بوده است. بدینترتیب حکیم در گزینش بهرام، به معنای نام و همچنین موقعیّت اجتماعی او به عنوان یک پادشاه سعید توجّه نموده و از آن آدم ابوالبشر را که نمادی از بندهی فائز میباشد، اراده نموده است.
۴-۲-۲٫ قصر خورنق:
حکیم فرزانه بلافاصله پس از آغاز داستان اقامتگاهی از برای بهرام میپردازد خورنق نام:

 

 

 

 
 
 

>
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




(حافظ، ۱۳۶۹: ۸۴)

 

 

 

ازره مرو به عشوهی دنیا که این عجوز

 

 

 

 

مکّاره مـینشیـنـد و مـحـتالـه مـیرود

 

 

 

 

 

 

 

(همان: ۱۷۶)

 

 

همانگونه که پیشتر در داستان روز شنبه بهطور گذرا بدان اشارهشد، موضوع هبوط آدم ابوالبشر به دنیا از غموض بحثانگیز فلسفه و الهیّات میباشد. چرا انسان به دنیا هبوط کردهاست؟
پاسخ این است که آدمی به دنیا هبوط میکند تا هدفنهایی آفرینش او که پرستش مخلصانه و آگاهانهی حقّ تعالیاست، محقّق گردد. طبیعتاً پرستش زمانی ارزش و عیار مییابد که توأم با بصیرت و بینش گردد. آدمی برای دستیابی به این آگاهی و دانایی ناگزیر از خروج از سرای سلامت و عافیت میباشد. ابوحامد محمّدغزّالی در کیمیای سعادت در بیان معرفت دنیا میفرماید:
«بدانکه دنیا منزلی است از منازل راه دین و راه گذاری است مسافران را به حضرت حقّ تعالی و بازاری است آراسته بر سر بادیه نهاده تا مسافران از وی زاد خود برگیرند» (غزّالی، ۱۳۵۳: ۲۵۲-۲۵۳).
«مقصود از دنیا زاد آخرت است که آدمی را در ابتدای آفرینش ساده آفریدهاند و ناقص ولکن شایستهی آنکه کمال حاصل کند و صورت ملکوت را نقش دل خویش گرداند و مقبول حضرت الهی گردد تا از نظّارگیان جمال آن حضرت شود و او را برای آن آفریدهاند، و نظّارگی نخواهدبود تا چشم دل وی باز نشود و آن جمال را ادراک نکند و آن به معرفت حاصل میآید و معرفت جمال الهیّت را کلید، معرفت عجایب صنع الهی است، کلید معرفت صنع الهی، حواسّ آدمی است و این حواس ممکن نبود الّا در این کالبد مرکب از خاک و آب پس به این سبب به عالم خاک و آب افتاد تا این زاد برگیرد و معرفت حقّ سبحانه حاصل کند به کلید معرفت نفس خویش» (همان: ۲۵۲-۲۵۳).
بدین ترتیب دنیا واسطهای است جهت برخورداری آدمی از عشق الهی.
انسان پیش از هبوط به دنیا در دولتسرای جاودانی بهشت، چون ملائک ساکن بودهاست. همانگونه که ملائکه ازعشق عاری هستند: «جمعیّتی و جامعیّتی که آدم راست ملائکه رانیست» (ابنعربی، ۱۳۸۹: ۱۵۸)؛ آدمی نیز پیش از هبوط از عشق عاری و عاطل بوده است. خواجه عبدالله انصاری در رسائل میفرماید: «یا آدم دست ازگردن حوّا بیرون کن که تورا دست در گردن نهنگ عشق میباید، رو در آن خاکدان بنشین به نانی و خلقانی و ویرانی قناعت کن تا مردی شوی» (سجّادی، ۱۳۶۲: ۵-۶).
بنابرآنچه گفته شد، بهشت دارالسّلامِ عافیت و بیدردی است و ظرفیّت لازم جهت شکوفایی استعداد خداجویانهی آدمی را ندارد و بدینترتیب آدم در زمان اقامتش در بهشت و در مقام ملائک، با عشق بیگانه بودهاست.

 

دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">
من ملک بودم و فردوس بـرین جـایم بود   آدم آورد در ایـن دیـر خـراب آبادم
    (حافظ، ۱۳۶۹: ۳۰۷)
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




حسینبنعلی در توصیف احوال شیعیان میفرماید: «قال الامام الحسین (ع): ما مِن شیعَتنا الاّ صدّیقٌ شهیدٌ: از شیعیان ما نیستند مگر آنکه راستگو و شهید باشند» (دشتی، ۱۳۹۰: ۲۸۰). مراد از”صدّیق شهید” پایمردی در وفای به عهد الهی است. حدیث فوق به دو مضمون وفا و ترک ماسوالله اشاره میکند که آن نیز مبتنی بر رعایت عهد الهی است.
فیالجمله آنچه در ادبیات و عرفان ستودهگشته وفای بهعهد و رادمردی در وادی عشق و به جان خریدن مصائب در ازای حفظ این هبه و عطیّهی آسمانی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آنرا مـنـگر کـه ذوفـنــون آیــد مـــرد   در عـهـد و وفـا نـگر کـه چـون آید مرد
از عهدهی عهـد اگـر بـرون آیــد مــرد   از هـرچـه گـمـانبـری فـزون آیــد مـرد
در مـسـلـخ عـشق جـز نـکو را نـکشند   لاغـرصــفـتـان زشــتخـو را نـکـشـنـد
گـر عـاشـق صـادقـی ز کـشـتن مگـریز   مــردار بــود هـر آنچـه او را نـکـشـنـد
    (مولوی، ۱۳۷۷: ۸۳۸)

 

همانگونه که پیشتر بیان گشت، حکمت ابتلا و آزمونهای دشوار طریق الیالحقّ و از آن جمله وادی عشق که گاه درجامهی امانی و تعلّقات دنیوی و گاه در جامهی محرومیّت و حرمان به رهرو حقّجو روی میکند، آن است که رهرو در این اقیانوس آتش از کدورات نیمهی مادی و خاکی وجود خویش پاک و مصفّا گردد، تا عیارگوهر نیمهی روحانی وی که به حکم”نفخت فیه مِن روحی” (حجر: ۲۹و ص: ۷۲) مقام خلیفهالهی و ولایتعهدی پروردگار درعالم را از آن خود نمودهاست، آشکار نماید. همانند آلیاژی از طلا و سایر فلزات که پس از زیرو روگشتن در آتش، سایر فلزات در آتش ذوب و مضمحل گشته و طلای ناب نهفته در بطن آلیاژ آشکار و خالص میگردد.
«دل از جان پرسید که اوّل این کار چیست و آخر این کار چیست و ثمرهی این کار چیست؟ جان جواب داد که اوّل این کار فناست و آخر این کار بقاست و ثمرهی این کار وفاست، دل پرسید که فنا چیست و وفا چیست و بقا چیست؟ جان جواب داد که فنا از خودی خود رستن است و وفا دوست را میانبستن است و بقا به حقّ پیوستن است» (انصاری، ۱۳۴۷: ۲۰).
ثمرهی دستیابی به معرفت نفس، ایستادگی در وادی عشق و پذیرش مخلصانهی تبعات آن میباشد که تحتعنوان”وفا” نامیده میشود. پس”وفا” از عشق میزاید و عشق از وفا. بنابراین این یک رابطهی دو سویه میباشد که هرکدام دیگری را تقویت میکند و در نهایت برکت عشق که معرفتنفس و به تبع آن معرفتحقّ است آشکار میگردد. «وفا مایهی اخلاص است و پیرایهی اهل اختصاص است» (انصاری، ۱۳۴۷: ۱۲۶).

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 [ 12:12:00 ق.ظ ]