مقاله دانشگاهی – نمادشناسی و رمزگشایی منظومه ی هفت پیکر حکیم نظامی گنجه ای- قسمت ۲۸ |
فصلچهارم
نمادشناسی و رمزگشایی مثنوی هفتپیکرحکیم نظامیگنجهای
۴-۱٫ مقدّمه
این رساله درآمدی است بر نامۀ انسان کامل؛ قصّۀ هبوط و صعود آدم ابوالبشر و ذریّهای که به وصف کرامت ستوده گشتند. به واقع بهرام نام و بهانهای بیش نیست و شاعر بدان ساز خویش را کوک میکند تا نغمات از جان برآمده جاری گردند. سمعی گوشآوای باید تا که نجوای ایشان از پس ازدحام صحنه استماع گردد.
در این بخش از رساله نتایج حاصل از واکاوی رموز و حکمتهای مضمر در بطن اسطورههای هفتگانه – بطور عمده و نه کاملا- با تمرکز بر مقولهی عرفان ابتدا ضمن یک نگرش کلّی و سپس با پرداختن به هرداستان بهطور مستقل، منعکس گشته است. همانطور که پیشتر اشاره رفت این مجموعهی عظیم یک اثر چندبُعدی است و حتّی میتوان مقولهی عرفان را هم از دیدگاه عارفانه و هم از منظر زاهدانه در این اثر بررسی نمود، با اینهمه آنچه در اینجا بدان پرداختهایم، عرفان عرفا و اصطلاحاً همان عرفان عاشقانه میباشد. لازم به یادآوری است که این رساله رویکردی معناگرایانه داشته و با عبور از سدّ لفظ عمق را میکاود.
۴-۲٫ مفاهیم کلّی
۴-۲-۱٫ بهرام
انتخابی آگاهانه و عامدانه، جهت تبیین آنچه که حکیم قصد سرودنش را دارد.
«بهرام: [= و هرام]، در آئین زردشتی یکی از ایزدان است، وی یار ایزد مهر و پاسبان عهد و پیمان و موکّل به روز بیستم هر ماه شمسی (موسوم به بهرام) است» (معین، ۱۳۸۸: ۳۰۳).
«بهرام: که وهرام و ورهرام نیز گفتهاند، در میان گروه ایزدان مزدیسنا، ایزد پیروزی است. این ایزد در اوستا “وِرِتررَغن” خوانده شده است. ورترغن مرکّب است از وِرِترَه (پیروزی) و غَن (کُشنده و زننده) که با مقایسه با سانسکریت و ودا همتای ایندره خداوند پیروزی در ودا است که اژدهایی را کشت. ایرانیان پهلوان و رزمآما به او روی کرده و پیروزی خود را در کارزار از او درخواست میداشتند. همین واژهی اوستایی است که در فارسی “بهرام” و در پهلوی “ورهرام ” شده است. و سیّارهی مرّیخ را هم که در لاتین به نام پروردگار جنگ، مارس۸، خوانده می شود بهرام خواندهاند. ایزد بهرام، یار مهر و ایزد پیمان است. در بند ۴۷ یشت بهرام با مهر و رشن جلوهگر است و جویا است که فریبندگان مهر یعنی مردمان پیمانشکن و عهدنشناس را به سزا رساند» (اوشیدری، ۱۳۸۹: ۱۷).
با عنایت به متن فوق، بهرام به معنی پیروز، و یاریگر ایزد عهد و پیمان میباشد. استعارهی ژنریک۹یا ژرفساختی عرفان را مبارزه و سفر گفتهاند. در ساخت استعارهی ژنریک نقشهی یک حوزهی ذهنی را برحوزهی ذهنی دیگری پیاده میکنیم، به عبارتی برای بیان یک مفهوم ازلغات و تعبیرات مفهوم دیگری استفاده یا گرتهبرداری میکنیم؛ مثلاً دانش و اصطلاحات مربوط به سفررا در مورد عشق به کاربرده و میگوییم عشق ما به بنبست رسیده، راه به جایی نمیبردو… (شمیسا، ۱۳۸۷: ۲۰۸). و اینچنین است استعارهی ژنریک عرفان که شرح آن گذشت:
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |
یکی خطّ است از اوّل تا به آخِر | برو خَلقِ جهان گشته مـــسافر | |
(شبستری،۱۳۸۱:۱۸) |
آنچه که اساس و جانمایهی عرفان، بهویژه عرفان اسلامی را تشکیل میدهد براساس متن صریح قرآن مجید وفای به عهد الهی است که در اَلَست میان حق و ذریّهی آدم منعقد گشته است: «و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّیّهی آنان را برگرفت و ایشان را برخودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: “چرا گواهی دادیم” تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این[ امر] غافل بودیم» (اعراف: ۱۷۲).
از سویی بهرامگور، از پادشاهان کامکار و نیک روزگار بوده است. بدینترتیب حکیم در گزینش بهرام، به معنای نام و همچنین موقعیّت اجتماعی او به عنوان یک پادشاه سعید توجّه نموده و از آن آدم ابوالبشر را که نمادی از بندهی فائز میباشد، اراده نموده است.
۴-۲-۲٫ قصر خورنق:
حکیم فرزانه بلافاصله پس از آغاز داستان اقامتگاهی از برای بهرام میپردازد خورنق نام:
>
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 12:12:00 ق.ظ ]
|