موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



یُضاحِک الشمسُ منها کوکبٌ شرقٌ   مُؤزَّرُ بعیم النبتِ مکتهلُ…»

(منشی، ۱۳۸۶: ۸۶)
۳-۲-۲-نقد و بررسی داستان «دیو و دزد گاو»
پناهی‌آذر، امید. (۱۳۸۷). دیو و دزد گاو. تهران: خانه هنر.
گروه سنی ذکر شده در کتاب: ب، ج.
مأخذ کتاب:کلیله و دمنه
نویسنده در صفحه‌ی عنوان، کتاب مأخذ را ذکر کرده است.
مشخصات ظاهری:‌۱۲ ص، مصور (رنگی)
۳-۲-۲-۱- خلاصه‌ی داستان
تنها دارایی مهراب، گاوی دوشا است که با آن خرج زندگی‌اش را در می‌آورد. یک روز که مهراب به همراه گاوش از چراگاه به سمت خانه باز می‌گردد، دیو و دزدی او را تعقیب می‌کنند، تا یکی به گاوش برسد و دیگری جان و هستی خود او را بگیرد. با فرا رسیدن شب، مهراب به استراحت می‌پردازد و این فرصت مناسبی برای این دو است تا هر یک به هدف خود برسد، اما بر سر این که چه‌کسی اول به کار اقدام کند، دچار اختلاف میشوند و جر و بحث آن‌ها، چنان بالا می‌گیرد که مهراب و همسرش از خواب بیدار می‌شوند. در ادامه با آمدن همسایه‌ها، دیو و دزد، پا به فرار می‌گذارند.
۳-۲-۲-۲- تطبیق متن بازنویسی شده با متن اصلی
الف. بخشی از متن بازنویسی شده
«دیو گفت: «من دزد نیستم، این دزده! این مرد می‌خواهد گاو تو را بدزد بلند شو در طویله را چهار قفله کن!» مهراب گفت: «آره زن، مثل اینکه خبرهایی است.» پس فریاد زد: «آهای هوار! هوار! … همسایه‌ها به دادم برسید!» دزد فریاد زد: «آهای مهراب مواظب باش این دیو می‌خواهد تو را بکشد!» با فریاد مهراب و داد و بی‌داد دزد و دیو، همسایه‌ها با چوب و چماق ریختند توی خانه‌ی مهراب، همه فانوس به دست به طرف پشت بام دویدند. دزد و دیو که دیدند هوا پس است، زدند به چاک جاده و پشت سرشان را هم نگاه نکردند.» (پناهی‌آذر، ۱۳۸۷ب: ۱۱)
ب. بخشی از متن اصلی
«دزد زاهد را آواز داد که: این جا دیوی است و تو را بخواهد کشت. و دیو هم بانگ کرد که: دزد گاو می‌ببرد. زاهد بیدار شد و مردمان درآمدند و ایشان هر دو بگریختند و نفس و مال زاهد به سبب خلاف دشمنان مسلّم ماند.» (منشی، ۱۳۸۶: ۲۱۵)
۳-۲-۲-۳- روش خلق اثر
داستان «دیو و دزد گاو» با عنوان «زاهدی که از مریدی گاوی دوشا ستد» یکی از حکایات فرعی باب بوف و زاغ کلیله و دمنه است. بازنویس با تغییری جزئی که در داستان انجام داده است، خود را ملزم به این تغییر عنوان می‌بیند؛ در آن‌جا نویسنده بیان می‌کند که زاهد، این گاو را از مریدی خریده است، اما در اثر حاضر، مهراب گاو را نخریده و از قبل داشته است.
پناهی‌آذر مواردی را به داستان افزوده است که بیشتر در زمینه‌ی شخصیت‌پردازی است. او با نگه‌داشتن اصل و محتوای داستان، زبان را متناسب با فهم و درک کودک ساده و امروزی کرده و در این راه نیز موفق بوده است.
آفرینش شخصیت و رویدادهای جدید، همه گواه خلاقیت پناهی‌آذر است و نشان می‌دهد که کار او یک بازنویسی خلاق از متن مأخذ است.
۳-۲-۲-۴-عناصر داستان
– پیرنگ
روابط علی و معلولی، حوادث داستان را به هم پیوند زده است:
دزد به قصد ربودن گاو مهراب او را دنبال میکند. در ادامه دیو نیز به منظور گرفتن جان مهراب به آنها می‌پیوندد، تنها به این دلیل که دیوها از انسان‌های خوب بیزارند. دیو سد راه دزد می‌شود و اجازه نمی‌دهد که او گاو را بدزد؛ زیرا با این کار دزد، گاو بانگ بر می‌آورد و با بیدار شدن مهراب، دیو نمی‌تواند جانش را بگیرد. به دلیل جر و بحثهای دیو و دزد، مهراب و سپس همسایهها از خواب بیدار میشوند و به این ترتیب جان و مال مهراب از خطر حفظ می‌شود.

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
[شنبه 1399-09-22] [ 03:22:00 ق.ظ ]




کلاغه به حیله‌اش نرسید.»

 

(پناهی‌آذر، ۱۳۸۷ج: ۲)
– صحنه‌پردازی
هر دو نویسنده اشاره‌ای مستقیم، به مکان داستان دارند.
«روزی از روزها شتری از کاروانش جا ماند و در جنگلی سرسبز سرگردان شد.» (همان:‌ ۱)
«آورده‌اند که زاغی و گرگی و شگالی در خدمت شیری بودند و مسکن ایشان نزدیک شارعی عامر، اشتر بازارگانی در آن حوالی بماند به طلب چراخور در بیشه آمد.» (منشی، ۱۳۸۶: ۱۰۶)
علاوه بر اشاره مبهمی که بازنویس به زمان دارد، وجود گل و سبزه و درختان سرسبز تصاویر نیز فصل بهار را نمایش می‌دهد:
«روزی از روزها شتری از کاروانش جا ماند.» (پناهی‌آذر، ۱۳۸۷ب: ۲)
حکایت مأخذ به زمان اشاره ندارد.
۳-۲-۴- نقد و بررسی داستان «شیطان دریا و مرغ دریایی»
پناهی‌آذر، امید (۱۳۸۷). شیطان دریا و مرغ دریایی. تهران: خانه هنر.
گروه سنی ذکر شده در کتاب: ‌ب، ج.
مأخذ کتاب: کلیله و دمنه
نویسنده در صفحه‌ی عنوان، کتاب مأخذ را ذکر کرده است.
مشخصات ظاهری: ۱۲ ص، مصور (رنگی)
۳-۲-۴-۱- خلاصه‌ی داستان
دو مرغ دریایی به نام نازپری و شاه‌پری، میان صخره‌های ساحل در کنار تخم‌هایشان زندگی می‌کنند. نازپری پیوسته به شاه‌پری گوش‌زد می‌کند که اینجا، مکان مناسبی برای زندگی کردن نیست، زیرا هر لحظه امکان دارد دریا طوفانی شود و یا سر و کله‌ی شیطان دریا پیدا شود. اما شاه‌پری می‌گوید که از شیطان دریا نمی‌ترسد. شیطان دریا سخن شاه‌پری را می‌شنود و در غیاب او، حمله کرده و جوجه‌هایش را با خود می‌برد. شاه‌پری با جمع دوستانش به سوی سیمرغ می‌رود و از او کمک می‌خواهد. سیمرغ می‌گوید که تنها راه، مبارزه است. سپس جمع مرغان به همراهی سیمرغ به سوی شیطان دریا می‌روند و سیمرغ او را غرق کرده، بچه‌های شاه‌پری را نزد او بر می‌گرداند. شاه‌پری نیز محل زندگی‌اش را روی درختی دور از ساحل انتقال می‌دهد.
۳-۲-۴-۲- تطبیق متن بازنویسی شده با متن اصلی
الف.بخشی از متن بازنویسی شده
«چند روز بعد جوجه‌های آن‌ها به دنیا آمدند. آن‌ها روزها را به خوبی و خوشی کنار هم می‌گذراندند، اما نازپری همیشه توی دلش ترس داشت. ترس از موج‌های بزرگ و ترس از شیطان دریا. یک روز که شاه‌پری رفته بود ماهی بگیرد، ناگهان امواج دریا سیاه شد و آسمان رعد و برق زد. نازپری جوجه‌هایش را زیر پر و بالش گرفت و محکم توی لانه‌اش نشست. اما ناگهان هیولایی وحشتناک سر را از آب بیرون آورد و به طرف ناز‌پری و جوجه‌هایش حمله کرد، هیولا بلند بلند خندید و گفت: « حالا می‌خواهم ببینم هنوز هم شوهرت از من نمی‌ترسد؟!… باد حرف‌های او را به گوش من رساند!». » (پناهی‌آذر، ۱۳۸۷د: ۵٫ ۴)
ب. بخشی از متن اصلی
«ماده بیضه بنهاد. وکیل دریا این مفاوضت بشنود، از بزرگ منشی و رعنائی طیطوی در خشم شد و دریا در موج آمد و بچگان ایشان را ببرد.» (منشی، ۱۳۸۶: ۱۱۳)
۳-۲-۴-۳- روش خلق اثر
این داستان یکی از حکایات فرعی باب شیر و گاو کلیله و دمنه است. بازنویس با افزودن‌ها و تغییراتی که بر داستان اعمال می‌کند، بر آن است تا زمینه‌ی حضور فعال‌تر کودک در داستان ‌را مهیا و جذابیت و تأثیرگذاری اثر را بیشتر کند.
نخستین تغییر در عنوان اثر قابل ملاحظه است که از «وکیل دریا و طیطوی» به «شیطان دریا و مرغ دریایی» تغییر یافته است.
بازنویس هر جا که مطلبی اضافه یا مخالف طبع کودک دیده، آن را حذف کرده و گاه نیز به منظور جذابیت داستان، مطالبی را به آن افزوده است که بیشتر در زمینهی شخصیتپردازی نمایان میشود.
افزودن قسمت پایانی داستان که در آن‌جا شاه‌پری آشیانه‌ی خود را به مکانی دور از ساحل انتقال می‌دهد نیز در استواری پیرنگ و جلب رضایت مخاطب تأثیرگذار بوده است.
اما آن‌چه بیشتر از همه توجه‌ کودک را به خود جلب می‌کند، تصاویر زیبای کتاب است که به خصوص در معرفی شخصیت شیطان دریا که در حکایت مأخذ مبهم و ناشناخته است، مفید واقع شده است.
خلق رویدادهای جدید در کنار سایر تغییراتی که به ان اشاره شد، اثر حاضر را به یک بازنویسی خلاق تبدیل کرده است.
۳-۲-۴-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
روابط علی و معلولی حوادث داستان را به هم پیوند زده است:
نازپری از زندگی در کنار دریا به دلیل طوفانی شدن آن و حملات ناگهانی شیطان، نگران است، اما چارهای جز ماندن هم ندارد؛ زیرا شاه‌پری می‌گوید از شیطان دریا نمی‌ترسد. باد سخنان شاه‌پری را به گوش شیطان میرساند و به همین دلیل او در یک حمله جوجههای شاهپری را با خود میبرد. از آنجا که شیطان هیولا است، شاه‌پری و مرغان برای غلبه بر او از سیمرغ یاری میجویند. در گفتوگوی نخست، شیطان حاضر نیست جوجهها را برگرداند و به همین دلیل سیمرغ با او می‌جنگد. بعد از پیروزی، شاه‌پری به جایی دور از دریا نقل مکان می‌کند زیرا این حادثه درس عبرتی برای او می‌شود.
بازنویس مرگ سیمرغ را این‌گونه به تصویر می‌کشد:
«شیطان که دید هوا پس است، خواست به عمق دریا فرار کند، اما سیمرغ غرقش کرد.» (پناهی‌آذر، ۱۳۸۷د: ۱۱)
کودک از خود خواهد پرسید، شیطانی که در دریا زندگی می‌کند و حتی می‌خواهد به عمق دریا فرار کند، چگونه ممکن است در آب غرق شود.
اکنون عناصر طرح به کار رفته در داستان بررسی می‌شود:

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




و گفت: در این چاه است و من از وی می‌ترسم، اگر ملک مرا در بر گیرد او را نمایم. شیر او را در بر گرفت و به چاه فرو نگریست، خیال خود و از آن خرگوش بدید، او را بگذاشت و خود را در چاه افکند و غوطی خورد و نفس خون‌خوار و جان مردار به مالک سپرد.» (منشی، ۱۳۸۹: ۸۷)
۳-۴-۱-۳- روش خلق اثر
این داستان در کلیله و دمنه با عنوان «خرگوشی که به حیلت، شیر را شکار کرد» در لابه‌لای باب شیر و گاو نقل شده است.
بازنویس به منظور نمایان کردن دو شخصیت مخالف و برجسته‌ی داستان و هم‌چنین کوتاه و موجز کردن عنوان، آن را به «شیر و خرگوش دم‌سیاه» تغییر داده است.
او با افزودن مطالبی به داستان که بیشتر در قسمت شخصیت‌پردازی انجام شده است، زمینه‌ی حضور فعال‌تر کودک را در داستان فراهم کرده است.
داستان همان حکایت کلیله و دمنه است با همان مضمون و محتوا؛ اما در اثر بازنویسی شده، سخن از زمانی است که قرعه به نام راسو و جوجه تیغی افتاده است تا غذای شیر شوند و شیر آن‌ها را نمی‌پسندد و به این ترتیب همین حوادث جدید و همچنین برجسته کردن شخصیتهای مأخذ، به اثر حاضر خلاقیت بخشیده است.
تصاویر زیبا و رنگی کتاب که حضور تمامی شخصیت‌ها در آن آشکار است، سهم بسزا و قابل توجهی در جلب توجه‌ کودک به مطالعه‌ی این داستان دارد.
۳-۴-۱-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
روابط علی و معلولی، حوادث داستان را به هم پیوند زده است و چون هیچ‌گونه پیچیدگی در رویدادها به چشم نمی‌خورد و داستان قابلیت گسترش دارد، پیرنگ از نوع باز است.
حیوانات که از حملات ناگهانی شیر خسته شده‌اند، به او پیشنهاد می‌دهند که هر روز حیوانی را به عنوان غذا نزد او می‌فرستند. وقتی قرعه به نام راسو افتاده است، شیر خشمگین می‌شود زیرا بسیار بدبو است و نمی‌تواند آن ‌را بخورد. خرگوش از آنجا که تدبیر و نقشهای دارد، اجازه می‌خواهد تا کمی دیرتر نزد شیر برود. خرگوش علت دیر آمدنش را این می‌داند که شیری، غذای سلطان را از او می‌گیرد و درون چاه می‌رود زیرا می‌خواهد شیر را به سمت چاه بکشاند. شیر با دیدن عکس خود در چاه، تصور می‌کند شیر دیگری است و به همین دلیل با پریدن در چاه مرگ خود را رقم میزند.
اکنون عناصر طرح به کار رفته در داستان بررسی می‌شود:
داستان با توصیف زندگی آرام حیوانات جنگل شروع می‌شود. حضور شیر که حیوانات را شکار می‌کند، گره‌افکنی را شکل می‌دهد. به دنبال آن حیوانات جنگل پس از مشورت با یکدیگر، نزد شیر می‌روند و به او پیشنهاد می‌دهند از شکار آن‌ها، خودداری کند تا خودشان غذای او را بفرستند و این کشمکش درونی داستان را به وجود می‌آورد و البته این کشمکش یک بار دیگر نیز جلوه می‌کند؛ زمانی که خرگوش دم‌سیاه برای از میان بردن شیر تدبیری میاندیشد (کشمکش درونی). بعد از پیشنهاد حیوانات، خواننده در حالتی از تعلیق قرار می‌گیرد که آیا این روند تا پایان داستان ادامه دارد و هر روز حیوانی غذای او می‌شود. با حوادثی که بازنویس به داستان افزوده است، حالت تعلیق و دلهره‌ی مخاطب بیشتر می‌شود. وقتی راسو و جوجه تیغی را برای شیر می‌آورند او عصبانی می‌شود و آن‌ها را پس می‌زند، در این‌جا خواننده نگران است که آیا شیر دوباره روش قبلی شکار حیوانات را پیش می‌گیرد. پس با کنجکاوی، ماجرا را دنبال می‌کند. بحران زمانی شکل می‌گیرد که خرگوش دم‌سیاه نزد شیر می‌رود و نقشه‌اش را اجرا می‌کند. هنگامی که شیر به سوی چاه می‌آید و با دیدن تصویر خود در آب، خود را به درون چاه پرت می‌کند، داستان به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد. گره‌گشایی زمانی است که شیر غرق می‌شود. خوشحالی حیوانات و زندگی خوب و خوش آن‌ها بدون شیر، پایان خوش داستان را رقم می‌زند.
بازنویس با افزودن مطالبی به داستان و ایجاد هیجان و تعلیق بیشتر در خواننده، پیرنگ را مستحکم و استوار کرده است.
– شخصیت‌پردازی
تمامی شخصیت‌ها حیوانی هستند و هم‌چون اثر مأخذ نام‌گذاری نشده‌اند. شخصیت خرگوش که در مأخذ پیروز نام دارد، در این‌جا به خرگوش دم‌سیاه یاد می‌شود.
شخصیت اصلی داستان، خرگوش دم سیاه است؛ خرگوشی کوچک که با تدبیر بزرگش شیر را به هلاکت می‌رساند و اعجاب سایر حیوانات را بر می‌انگیزد (شخصیت‌پردازی غیرمستقیم):
«گورخر گفت: ولی تو به این کوچکی چطوری شیر به آن بزرگی را توی چاه انداختی و خودت هم سالم برگشتی؟ مگر می‌شود؟ نکند باید حیوان دیگری را بفرستیم.» (شیخی، ۱۳۸۶: ۸۴)
خرگوش دم سیاه همان شخصیت ‌پیروز حکایت مأخذ است و بیشتر در لابه‌لای گفت‌وگوهایش به خواننده معرفی می‌شود. (شخصیت‌پردازی غیرمستقیم):
«کمی صبر کنید و بعد مرا بفرستید. من نقشه‌ای کشیده‌ام تا همه از دست این شیر ظالم راحت شویم.» (همان: ۷۹)
شیر شخصیت مخالف خرگوش است؛ شخصیتی بی‌‌رحم و درنده‌خو که تنها دغدغه‌ و مشکلش، خوردن حیوانات بی‌چاره و بی‌گناه است (شخصیت‌پردازی غیرمستقیم):
«گوزن شروع به صحبت کرد و گفت: «ای شیر بزرگ و قدرتمند، ما امروز به این‌جا آمده‌ایم تا مشکل خودمان و شما را حل کنیم.» شیر با صدای بلندی خندید و گفت: «چه حرف‌هایی می‌شنوم؟ مگر من چه مشکلی دارم که شما می‌خواهید آن را حل کنید؟ مشکل من فقط خوردن شما

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 [ 03:21:00 ق.ظ ]




إِذا عَلَتْها الصَّبا أَبْدَتْ لَها حُبُکاً   مِثلَ الجَواشِنِ مَصقولاً حَواشیها
لایَبلُغُ السَّمَکُ المحصورُ غایَتَها   لِبُعدِ ما بینَ قاصیها و دانیها

اگر بدان تحویل توانید کرد، در امن و راحت و خصب و فراغت افتید.» (منشی، ۱۳۸۶: ۸)
۳-۴-۲-۳- روش خلق اثر
این داستان در کلیله و دمنه در میانه‌ی حکایت فرعی «زاغی که بر بالای درختی خانه داشت» باب شیر و گاو نقل شده است.
بازنویس عنوان را از «ماهی‌خوار و خرچنگ» به «ماهی‌خوار حیله‌گر، ماهی‌های خوش باور» تغییر داده است که این تغییر عنوان ارتباط آشکاری با درون‌مایه و پیام داستان دارد. فریب نخوردن از دشمن حیله‌گر پیام این داستان است، همان‌طور که ماهی‌ها نباید به ماهی‌خوار اعتماد می‌کردند، اما این مطلب که گاهی اوقات مکر افراد، به هلاک فرد می‌انجامد، پیام حکایت مأخذ است، همان‌طور که مکر ماهی‌خوار باعث می‌شود تا خرچنگ جان او را بگیرد. عنوان جدید از آن‌جا که حالت موزون دارد، جذاب‌تر و دلنشین‌تر است.
کار عمده‌ی شیخی در بازنویسی این اثر، در قسمت شخصیت‌پردازی و برجسته‌تر کردن شخصیت‌های حکایت مأخذ و به ویژه ‌ماهیان و همچنین رقم زدن گفت‌وگوی بیشتر نمایان میشود.
بازنویس در مواردی با افزودن مطالبی به داستان، حالت تعلیق را در خوانند افزایش داده و پیرنگ را مستحکم‌تر نموده است. به خصوص در قسمتی که خرچنگ به مرغ ماهی‌خوار شک می‌کند.
تصاویر رنگی و زیبای کتاب نیز سهم زیادی در جلب توجه و تشویق کودک به مطالعه‌ی داستان دارد و پا به پای متن، او را در دریافت مفهوم، یاری می‌رساند. به ویژه این‌که تمامی شخصیت‌ها در تصاویر حضور دارند.
۳-۴-۲-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
روابط علی و معلولی ساده و به دور از پیچیدگی که حکایت از پیرنگ باز داستان دارد، حوادث را به یکدیگر پیوند زده است:
ضعف و پیری مرغ ماهیخوار که توان شکار را از او گرفته است، عاملی است تا او دست به دامن تدبیر و حیله شود. او با دروغ، به خرچنگ می‌گوید که به زودی دو صیاد برای شکار ماهیان، به آب‌گیر می‌آیند؛ زیرا با این حیله می‌خواهد به بهانه‌ی انتقال ماهیان به آب‌گیری دیگر، آن‌ها را شکار کند. ماهیان نیز از آن رو که راهی برای نجات خود نمییابند، ناگزیر به دشمن اعتماد میکنند. خرچنگ به مرغ ماهی‌خوار شک می‌کند؛ زیرا روز به روز سرحال و چاق‌تر می‌شود. او با دیدن استخوان ماهیها، به حقه‌ی ماهی‌خوار پی می‌برد و به همین دلیل گردن او را می‌فشارد تا خفه شود.
اکنون عناصر طرح به کار رفته در داستان بررسی می‌شود:
داستان با توصیف مرغ ماهی‌خوار و آمدن او به آب‌گیر آغاز می‌شود. هنگامی که ماهی‌خوار پیر، توانایی شکار ماهیان را از دست می‌دهد، گره‌افکنی شکل می‌گیرد. مرغ ماهی‌خوار با تدبیر و حیله‌اش به دنبال آن است تا ماهیان را به دست بیاورد (کشمکش درونی). خواننده اکنون در حالت تعلیق قرار می‌گیرد که آیا تمامی ماهیان جان خود را از دست می‌دهند؟ آیا مرغ ماهی‌خوار رسوا و حیله‌اش آشکار می‌شود؟ تا این که سرانجام چاقی مرغ ماهی‌خوار، خرچنگ را به شک می‌اندارد و در پی گفت‌وگوی آن‌ها، کنجکاوی خواننده برای ادامه دادن داستان افزایش می‌یابد. بحران زمانی است که خرچنگ از دور استخوان ماهی‌ها را می‌بیند و درونش آشفته می‌شود. وقتی خرچنگ با چنگال‌هایش گردن مرغ ماهی‌خوار را فشار می‌دهد، داستان به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد. مردن مرغ ماهی‌خوار و فرود او از آسمان گره‌گشایی را رقم می‌زند. با آمدن خرچنگ نزد ماهیان و تسلیت به آن‌ها و آرزوی عمر طولانی برای آن‌ها پایان داستان شکل می‌گیرد.
بازنویس با افزودن مطالبی به داستان، برآن بوده است تا پیرنگ را استوار و مستحکم کند؛ برای نمونه بعد از این‌که ماهی‌ها، با مرغ ماهی‌خوار مشورت کرده و از او چاره می‌خواهند، او سریع به آن‌ها جواب نمی‌دهد، بلکه برای این‌که کارش طبیعی جلوه کند و به او شک نکنند، می‌رود و بعد از مدتی که باز می‌گردد، به آن‌ها می‌گوید که در این مورد، بسیار فکر کردم. در حالی که در حکایت مأخذ، مرغ ماهی‌خوار، بلافاصله این پیشنهاد را می‌دهد. از طرفی دیگر، بازنویس با افزودن قسمتی به داستان که در آن خرچنگ به علت چاقی مرغ ماهی‌خوار به او شک می‌کند، حالت تعلیق و رابطه‌ی علی و معلولی داستان را افزایش داده و پیر

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531"> برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:21:00 ق.ظ ]




دیو کآن‌جا رسید سر بنهد   مرغ کآن‌جا رسید پر بنهد
نرود جز به بدرقه گردون   از هوا و زمین او بیرون.»

(منشی، ۱۳۸۶: ۲۰۵- ۲۰۴)
۳-۴-۳-۳- روش خلق اثر
این داستان در لابه‌لای حکایت فرعی «مرغان که می‌خواستند بوم را امیر خویش کنند» باب بوف و زاغ نقل شده است.
بازنویس عنوان را از «ملک پیلان و خرگوش» به «چشمه‌ای که مال ماه بود» تغییر داده است که قدرت تأثیر آن به مراتب بیشتر از حکایت مأخذ است. در واقع چنین عنوانی، کودک را به سرعت درون داستان می‌کشاند و او از خود می‌پرسد مگر می‌شود ماه، صاحب چشمه باشد.
بازنویس در این اثر، هیچ‌گونه تغییری در اصل و محتوای داستان صورت نداده و حتی در مواردی، متن مأخذ را بدون هیچ‌گونه کم و کاست و البته به زبان ساده نقل کرده است و در واقع یک بازنویسی ساده ارایه میدهد.
او با توصیفاتی که شامل توصیف زندگی و روحیات شخصیت‌ها است، به ویژه در آغاز داستان، امکان حضور فعال کودک را فراهم کرده آن‌ها را با شخصیت‌ها آشنا می‌کند:
«روزی بود، روزگاری بود. جنگلی بود سرسبز و پر آب و علف. در این جنگل گروهی از فیل‌ها زندگی می‌کردند، فیل‌های بزرگ و کوچک. فیل‌ها، علف‌های آبدار را می‌خوردند. به چشمه‌ها می‌رفتند و خرطوم‌های بلندشان را پر از آب می‌کردند. به سر و تنشان آب می‌پاشیدند و فیل کوچولو‌ها هم، با هم آب بازی می‌کردند.» (شیخی، ۱۳۸۹: ۲۶)
کار شیخی تنها یک بازنویسی ساده از متن اصلی است.
تصاویر کتاب نیز، پا به پای متن به یاری کودک آمده و جذابیت و تأثیر داستان را بیشتر کرده است.
۳-۴-۳-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
داستان هر چند کوتاه است، اما روابط علی و معلولی بین رویدادها به آن نظم خاصی بخشیده است:‌
فیل‌ها به سبب کم‌آبی و گرما از سرزمینشان کوچ می‌کنند. از طرفی خرگوش‌ها به دلیل آوارگی و گلآلوده شدن آب چشمه از آمدن فیل‌ها ناراحت و ناراضی هستند. پیروز دست به تدبیر می‌زند؛ زیرا میداند با قدرت نمی‌توان با فیل‌های غول پیکر مبارزه کرد. او در شبی مهتابی نقشه‌اش را به اجرا در می‌آورد؛ زیرا انعکاس تصویر ماه در آب چشمه، جزء اصلی نقشه‌ی پیروز است. سلطان فیل‌ها با جنبش عکس ماه در آب، تصور میکند که ماه عصبانی شده است و به همین دلیل فرار می‌کند.
اکنون عناصر طرح به کار رفته در داستان، بررسی می‌شود:
داستان با توصیف زندگی فیل‌ها و جنگلی که در آن زندگی می‌کنند شروع می‌شود. (در حکایت مأخذ، نویسنده از همان آغاز با ذکر وقوع خشک‌سالی، به سراغ اصل مطلب می‌رود؛ بدون هیچ‌گونه توصیف و یا مطلبی اضافه، اما بازنویس با توصیفاتی که از زندگی فیل‌ها قبل و بعد از وقوع خشک‌سالی ارائه می‌دهد، به داستان جذابیت بخشیده است).

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531"> منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ق.ظ ]