برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

چکیده:

 

 

هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سرمایه فکری بر صنعت بانکداری و عملکرد بانک‌های ملت استان کرمانشاه می‌باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی،‏ لحاظ ماهیت و روش در دستۀ تحقیقات علی و از حیث اجرا میدانی می‌باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان بانک ملت در استان کرمانشاه می باشد که تعداد اعضای جامعه مورد بررسی بالغ بر ۴۰۷ نفر می باشد.که با روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۲۰۵ پرسشنامه پخش و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.برای جمع‌آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه مقاله پیری و همکاران (۲۰۱۳) که پس از تأیید روایی و پایایی آن (ضریب آلفای کرونباخ ۸۳ درصد) بین نمونه توزیع گردید. در این پژوهش به منظور بررسی روابط مطرح شده بین متغیرهای تحقیق از روش معادلات ساختاری استفاده شده است.
نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد که سرمایه فکری و هر سه بعد آن شامل (سرمایه انسانس، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای) تاثیر مثبتی بر عملکرد بانک های ملت استان کرمانشاه داشته و تمام فرضیه های مطرح شده پذیرفته شده است.
کلیدواژه: سرمایه فکری ،صنعت بانکداری ، عملکرد بانک‌ها، بانک‌های ملت، تاثیر سرمایه

 

 

فصل اول

 

 

کلیات تحقیق

 

 

۱-۱- مقدمه

 

 

قرن ۲۱ قرن اقتصاد دانش محور است. در اقتصاد دانش محور، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود و فیزیکی، ارجحیت بیشتری پیدا می کند. در نتیجه دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی امروز شده است. با رشد اقتصاد دانش محور، به طور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکت ها در مقایسه با دارایی های مشهود، عامل مهمی در حفظ و تحقق مزیت رقابتی پایدار آنها هستند. بنابراین سرمایه فکری و اجزای آن(سرمایه انسانی، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری)مورد علاقه سرمایه گذاران و اعتباردهندگان است و افشای آنها در تصمیم گیری این دو گروه نقش برجسته ای را ایفا میکند. منظور از سرمایه فکری، توسعه و بکارگیری منابع دانش در شرکتها است از این رو در هزاره سوم میلادی که در آن سرمایه فکری نه فیزیکی، زیربنای اصلی برای پویایی و موفقیت آتی شرکت در اقتصاد دانش محور است، افزایش شناخت و به کارگیری سرمایه فکری به شرکت ها کمک می کند تا کاراتر، اثربخش تر، پربازده تر و نوآورتر باشند(دارابی، ۱۳۹۱، ۱۰۶).
فصل اول این تحقیق به بیان چارچوب و محدوده پژوهش اختصاص دارد. در این فصل محقق با بیان کلیات تحقیق انجام شده، شرح مختصری در مورد کلیه مراحل انجام شده ارائه می‌دهد، که بدین ترتیب زمینه برقراری ارتباط با مخاطب و درجریان قرار دادن او در مورد چگونگی ایجاد و انجام تحقیق را فراهم می‌سازد.
در این فصل موضوعاتی مانند بیان مساله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و فرضیه‌های تحقیق، قلمرو تحقیق(موضوعی، زمانی، و مکانی) و تعریف عملیاتی واژگان تحقیق بیان می‌شود.

 

 

۱-۲-بیان مسئله

 

 

تا اوایل دهه ی ۱۹۵۰، عامل اصلی عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه را عمدتا کمبود سرمایه های مالی و فیزیکی می پنداشتند. در چارچوب چنین طرز فکری، این کشورها از راه های مختلف و با توسل به دوست و دشمن به کسب سرمایه میپرداختند. این امر، موجب تشدید وابستگی و تخریب بنیان های اقتصادی و سیاسی این قبیل کشورها می شد. اما امروزه ، روشن شده که تزریق مقادیر متنابهی از سرمایه های فیزیکی و مالی لزوما تسریع روند رشد و توسعه ی این کشورها را در پی ندارد. بلکه کشورهایی که از سازمان های قوی و نهادهای اداری کارآمد و در عین حال از سرمایههای انسانی کارا و متخصص برخوردارند، می توانند سرمایه ی فیزیکی و مالی خود را به نحو مناسبتری جذب و در تسریع روند رشد و توسعه به کار گیرند. در اقتصاد نوین، تولید ثروت و رشد اقتصادی عمدتا از داراییهای نامشهود(فکری) سرچشمه میگیرد. پیشرفت اقتصاد جدید تأکیدی بر این واقعیت است که خلق ارزش بیشتر به دارایی های نامشهود وابسته است تا به دارایی های مشهود(فیزیکی و مالی). لذا، سرمایه ی فکری منبع اصلی توسعه ی اقتصادی محسوب می شود و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه ی مالی در مرتبه ی بعدی اهمیت قرار می گیرند. در چنین شرایطی سرمایه ی فکری، عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی به شمار می رود. مهم ترین مسأله در زمینه ی دارایی های نامشهود، چگونگی مفهوم سازی، درک، ارزیابی و اندازهگیری این دارایی هاست. ابزارها و روش شناسی های مدیریت دانش به سازمانها کمک می کنند تا توانمندیها و قابلیت های خود را برای حفظ و تحقق مزیت رقابتی پایدار و در نهایت دستیابی به اقتصاد دانش مدار، تحلیل و شناسایی کنند. چنین ارزیابی هایی می تواند اقتباس عملکردها و راه های مناسب، و هم چنین رشد نظام های دانشی ملی را برای توسعه ی همه جانبه تسهیل کند. از این روی، برای ایران که در سند چشم انداز ۲۰ ساله ی خود قصد دارد گوی رقابت در اقتصاد و تجارت را از همسایگان خود برباید، اقتصاد مبتنی بر دانش می باید ابزاری راهبردی تلقی شود. یکی از فعالیتهایی که در جهت تحقق اقتصاد دانش محور و نیل به اهداف برنامه ی چهارم توسعه باید صورت گیرد، توجه به نظام بانکی کشور است. از کاستی های نظام بانکی کشور، ساختار دولتی آن است. در بحث ساختاری، کاهش تصدی دولت و کوچک کردن اندازه ی آن و در عین حال ارتقای نیروهای کیفی از اقداماتی است که می باید در دستور کار قرار گیرند. هر چند گام هایی در حوزه ی منابع انسانی، مدیریت دانش، آموزش و ساختار درون سازمانی در بانکداری کشور برداشته شده است، به نظر می رسد که این گام ها از انسجام و ارتباط کافی برخوردار نیستند. بنابراین، بانک ها باید دارایی های خود را از نو طبقه بندی کنند. بانک ها باید درک کنند که چگونه سرمایه ی فکری می تواند اهداف راهبردی آن ها را محقق سازد. این امر مستلزم کمی کردن سهم سرمایه ی فکری در ارزش سازمان است. با توجه به تفاوت سطح نظام بانکی ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و نقصان شرایط رقابت با بانکداری جهانی، بهره گیری از سرمایه ی فکری و دانش روز، عرصهی گسترده ای است. کوشش در این زمینه، به پیشرفت و دستاوردهای قابل توجهی منتهی خواهد شد(فطرس و بیگی، ۱۳۸۹، ۱۰۲).




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...