فتوّت از پیامبران مانده است. خداوند مخصوصاً ابراهیم و یوسف پیامبر ،اصحاب کهف و یوشع را فتی خوانده است….

 

    1. فتوّت از پیامبران به محمد پیامبر (ص) رسیده است. روز قیامت که هر پیامبری در اندیشه خود خواهد بود ، وی امتم امتم گویان در اندیشه امت خود خواهد بود. فتوّت از محمد پیامبر (ص) به علی (ع) رسید. محمد به علی گفت : یا علی انت منی بمنزله هارون من موسی و علی قطب فتوّت است.

 

    1. علی کمر هفده تن را بسته است . اینان را «کمر بستگان» میگویند. در رأس این گروه ، سلمان فارسی قرار میگیرد…سلمان هم به فرمان علی کمر بعضیها را بسته است. بدین نحو ارکان شدّ به وسیله محمد ،علی و سلمان نهاده شده و تداوم یافته است.

 

    1. شرائط فتوّت، وفا، راستی، امانت، جوانمردی، تواضع، نصیحت به اخوان ، توبه، عفو به هنگام قدرت، تواضع به هنگام دولت، احسان بی منّت در فقر، صاحب پیشهای شدن و نظائر آن است…

 

    1. به هنگام بسته شدن «شدّ»، کمر و شکم آن کس که به راه فتوّت قدم نهاده است ، از حرام و زبانش از غیبت ، بهتان و سخنان بیهوده ، چشمش از دیدن حتی از دیدهها ، گوشش از شنیدن حتی از باز گفتن شنیدهها، دستش از آزار خلق ، پایش از رفتن به جاهایی که منطبق با رضای خدا نیست ، دلش از حرص و آرزو بسته میشود. در قبال آنها جوانمردی ، کرم ، فروتنی، عفو و بیداری واقعی او گشوده میگردد.

 

    1. به افراد مشرک ، کافر، کسانی که با رمل و تنجیم سرگرماند، شرابخواران ، افرادی که عیوب مردم را میبینند، دلال دروغگو و بی انصاف ، جولاهه، قصاب، جراح، شکارچیان، کسانی که به وعده خود عمل نمیکنند، دزدان، ستمگران، کسانی که مترصّد ضرر مردماند، محتکران و مکاران و گرانفروشان شدّ داده نمیشود.

 

    1. شرابخواران، زناکاران، لوطیان، دروغگویان، ستیزهجویان، حیلهکاران، غیبتکنندگان و بهتانزنندگان از فتوّت ساقط میشوند.

 

    1. فتوّت سه گونه است: قولی، سیفی و شربی( البته در اکثر فتوّتنامههای متأخر فتوّت سیفی نیست) .

 

    1. پوشش فتوّت شلوار و شدّ است. در فتوّتنامههای بعدی خرقه و تاج و در میان بکتاشیان پالهنگ و چیزهای دیگر هم علاوه شده است ، البته در فتوّتنامههای مهم تصریح شده است که خرقه وتاج مربوط به اهل تصوّف بوده است. اما در اینکه شلوار و کمربند لباس اهل فتوّت است و در قبال خرقه صوفیان و شعار فتوّت است همه اتفاق نظر دارند.

 

    1. سلسله فتوّت، عیناً شبیه سلسله تصوّف است و از اخی به اخی تا علی و به وسیله او تا محمد (ص) میرسد.

 

    1. برای پیامبر به وسیله جبرئیل لباس فتوّت نازل شده و او نیز آنها را به علی داده است. فتوّتنامههایی که این مسئله را نقل نکردهاند بسیار محدودند.

 

    1. شرط است که سفره اخی باز و خود او جوانمرد و صاحب علم باشد، از اوامر الاهی اطاعت کند، دنیا را ترک گوید ، بیش از هجده درم نقدینه نگه ندارد، به درگاه بزرگان نرود، دارای ادب و حیا باشد، درخدمت و تربیت اخوان اهمال نکند، صاحب حرفهای باشد، وآنچه را اخوان میآورند به حضور جمع بیاورد .

 

  1. در میان اهل فتوّت همکاری و توافق بسیار استواری موجود است ، اخیانی که یک اخی کمر آنان را بسته باشد، برادر هم تلقّی میشوند همانگونه که همه اصحاب فتوّت برادران هماند،اخوان نباید دل یکدیگر را بشکنند، باید از هم راضی باشند و با جان و سر و مال همدیگر را یاری کنند.»[۶۰]

نکات دیگری را نیز میتوان به عنوان موارد مورد تأکید فتوّتنامهها ذکر کرد ، که به نظرمیرسد ، بسنده کردن به آنچه نقل شد، در این مجال وافی به غرض باشد و زیاده بر آن را به جای خود در سخن از فتوّتنامهها موکول میکنیم.

 

  1. فتوّت وجریانهای همسو

چنانکه پیشتر اشاره شد، تعیین دقیقتر محدوده بحث و اینکه وقتی از فتوّت سخن میگوییم تصویری جامعتر و مانعتر در ذهن داشته باشیم- اگر چه به هیچ روی نمیتوان از پدیدهای این چنینی تعریفی واقعاً جامع و مانع به دست داد- میطلبد که اشتراکات و اختلافات فتوّت با جریانهای همسو و مشابه را برجسته کنیم. باید عنایت داشت که ما در بررسی رویکردهای معنوی موجود در فتوتنامهها- آنسان که در جای خود اشاره شده- معتقدیم این امور تجلّیات عملی آموزههای نظری آیین فتوت است، آموزههایی که باید بدانیم به چه میزان خانهزاد فتوتاند وبه چه مقدار میهمانی ناخوانده که میتوان آنها را زاییده دیگر جریانهای همسو با فتوت دانست.
۱٫۳٫ فتوّت و تصوّف
استاد شفیعی کدکنی مفهوم فتوّت و تصوّف وملامت را در تعریف مولّفان قدیم تصوّف، مفهومی شناور میداند و ضمن بر شمردن چهار جریان صوفیانه و زاهدانه خراسان سده سوم که عبارتاند از: مذهب کرامیه به پیشوایی محمد بن کرام(م۲۵۵)، مذهب ملامتیه به پیشوایی حمدون قصار(م۲۷۱)، مذهب صوفیه به نمایندگی تمام عیار بایزید بسطامی(م۲۶۱) و مذهب اصحاب فتوّت به سرکردگی نوح عیّار نیشابور(نیمه دوم قرن سوم)، بر آن است که این چهار خط مشی روحی و اجتماعی و فرهنگی و طبعاً سیاسی، بیش و کم صبغه ای از زهد دارند، به این معنا که رهبران این چهار مذهب به زهد دعوت میکنند….[۶۱]
از سوی دیگر هر

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">