صنعت بانکداری

 

 

Canada

 

 

Wu & Liang (2006)

 

 

 

 

منبع: مطالعات محقق
فصل سوم
روش تحقیق
3-1- مقدمه
تحقیق علمی که همان کاربرد روش علمی است در جستجوی شرایطی می باشد که تحت آنها پدیده خاصی رخ می دهد. در واقع، تحقیق عبارت است از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین. در این ارتباط روش تحقیق چارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرایانه برای تحقق اهداف پژوهش؛ جهت آزمودن فرضیه یا پاسخ به سوال های تحقیق را فراهم می آورد (سرمد و همکاران، 1383). در این فصل، روش انجام تحقیق، جامعه آماری، روش جمع آوری اطلاعات، متغیرهای تحقیق و مدل های مورد استفاده در این مطالعه تشریح خواهند شد.
3-2- روش تحقیق
هر اندیشه علمی مبتنی بر روش شناسی معینی است. در حقیقت؛ روش شناسی عبارت است از شناخت نظامند راه ها و رویه های انجام کار درست (میرزایی، 1382). بنابراین روش شناسی این تحقیق ملاک هایی برای شناخت کارهای درست در اختیار محقق قرار می دهد. صاحب نظران روش تحقیق؛ در یک دسته بندی کلی روش شناسی تحقیق را به دو گروه کمی و کیفی تقسیم کرده اند. در رویکرد کمی محقق با طراحی و اجرای پرسشنامه یا آزمایش؛ اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری و تحلیل می کند. اما در رویکرد کیفی محقق با تمرکز بر یک گروه مرجع از طریق بحث و مصاحبه با آن ها داده های لازم را به دست می آورد (زالی، 1383). بنابراین روش شناسی ارائه شده در این مطالعه از نوع روش شناسی کمی است که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کار، پیمایشی است.
تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. تحقیق کاربردی؛ تحقیقی است که یافته های آن را می توان مورد استفاده عملی قرار داد (خاکی، 1379). هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می شود (سرمد و همکاران، 1383).
3-3- جامعه آماری
جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه نمایندگی های فروش شرکت کاشی ستاره میبد می باشد. شرکت کاشی ستاره در مجموع دارای 182 نمایندگی فعال در سطح کشور است. در این بین؛ اطلاعات نمایندگی های بخش مرکز کشور یعنی 3 استان اصفهان، یزد و کرمان (در مجموع 27 نمایندگی) به دلیل قابلیت دسترسی و به روز بودن داده ها مورد استفاده قرار گرفته است.
3-4- شناسایی نهاده ها و ستانده ها
انتخاب صحیح متغیرهای ورودی و خروجی؛ یکی از مهمترین مباحث در ارزیابی عملکرد سازمان ها با استفاده از روش های مرزی می باشد زیرا این امر؛ تعیین کننده زمینه ارزیابی و مقایسه شرکت ها است. بررسی پیشینه تحقیق موجود در زمینه ارزیابی کارایی شرکت های انتفاعی که در فصل دوم بدان پرداخته شد نشان می دهد که در مجموع این مطالعات متغیرهایی چون تعداد نیروی انسانی، سرمایه، دارایی و هزینه های مواد اولیه را به عنوان متغیرهای ورودی برگزیده اند (جدول 2-1). همچنین در بخش متغیرهای خروجی نیز متغیرهایی چون سود خالص، درآمدها و حجم تولید مورد استفاده قرار گرفته است. بدین ترتیب در این مطالعه نیز با توجه به بررسی پیشینه تحقیق و مقایسه آن با سیستم تولید واحدهای مورد مطالعه و همچنین مشاوره با مدیران این شرکت ها و اساتید؛ در مجموع 3 متغیر تعداد نیروی انسانی، مجموع دارایی ها و سرمایه به عنوان متغیرهای ورودی انتخاب شده اند. همچنین در بخش متغیرهای خروجی نیز متغیرهای سود خالص و حجم خرید هر شرکت انتخاب شد.
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها
روش مورد استفاده در این تحقیق، تکنیک ترکیبی TOPSIS-DEA می باشد. از آنجا که روش DEA به طور مفصل در فصل دوم مورد بحث قرار گرفت در ادامه ابتدا به تکنیک TOPSIS و سپس TOPSIS-DEA پرداخته شده است.
3-5- 1- تکنیک TOPSIS
این تکنیک در سال 1981 توسط هوانگ و یون پیشنهاد شد. این روش یکی از بهترین مدل های تصمیم گیری چند شاخصه است و از آن استفاده زیادی می شود. در این روش m گزینه بر اساس n شاخص مورد ارزیابی قرار می گیرد. اساس این تکنیک بر این مفهوم استوار است که گزینه انتخابی باید کمترین فاصله را با ایدهآل مثبت (بهترین حالت ممکن) و بیشترین فاصله را با راه حل ایدهآل منفی (بدترین حالت ممکن) داشته باشد. حل مسئله با این روش مستلزم طی گام های زیر است (اصغر پور، 1385):
1- کمّی کردن و بی مقیاس سازی ماتریس تصمیم
2- به دست آوردن ماتریس بی مقیاس موزون (v)
3- تعیین راه حل ایدهآل مثبت و راه حل ایدهآل منفی:
راه حل ایدهآل مثبت  = { بردار بهترین مقادیر هر شاخص ماتریس v}
راه حل ایدهآل منفی  = { بردار بدترین مقادیر هر شاخص ماتریس v}
4- بدست آوردن فاصله هر گزینه تا ایدهآل مثبت  و منفی
5- تعیین شاخص نزدیکی نسبی (CL) هر گزینه به راه حل ایدهآل:
 
6- رتبه بندی گزینه ها، بدین ترتیب که هر گزینه ای که CL آن بزرگتر باشد بهتر است.
3-5-2- تکنیک TOPSIS-DEA
تحلیل پوششی داده ها معمولا واحدهای تصمیم را از زاویه بهترین کارایی مورد بررسی قرار می دهد. از طرف دیگر در DEA ممکن است تعداد زیادی از واحدها به عنوان واحدهای کارا معرفی شوند که در نتیجه قدرت تفکیک مدل کاهش می یابد. به عبارت بهتر، زمانی که تعداد واحدهای تصمیم کم باشد قدرت تفکیک DEA کاهش می یابد. به منظور افزایش قدرت تفکیک DEA، وانگ و لو (2006) روش ترکیبی DEA و TOPSIS را پیشنهاد دادند که هدف آن کاهش تعداد واحدهای کارا بود. برای این منظور 2 واحد مجازی ایدهآل مثبت و ایدهآل منفی تعریف شده و سپس کارایی هر یک از واحدها نسبت به این 2 واحد سنجیده می شود و در

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

نهایت رتبه بندی نهایی واحدها، مشابه تکنیک TOPSIS و با استفاده از شاخص نزدیکی نسبی (RC) انجام میگیرد.
بر اساس مطالعه وانگ و لو (2006) واحدهای ایدهآل مثبت و ایدهآل منفی به شکل زیر تعریف می شوند:
فرض کنید n واحد تصمیم موجود باشند که هر یک m ورودی را برای تولید s خروجی به مصرف می رساند. در این صورت  و  به ترتیب به عنوان مقادیر ورودی و خروجی  تعریف میگردند.
بر این اساس،  و  به ترتیب به عنوان ورودی ها و خروجیهای واحدهای ایدهآل مثبت (IDMU) و  و  به ترتیب به عنوان ورودی ها و خروجی های واحدهای ایدهآل منفی (ADMU) تعریف می گردند. با توجه به موارد فوق، آشکار است که IDMU واحدی است مجازی؛ که با استفاده از حداقل ورودی ها حداکثر خروجی ممکن را ارائه می کند و در مقابل ADMU یک واحد مجازیست که حداکثر ورودی ها را مصرف و حداقل خروجی ها را ارائه می دهد. بر اساس تعاریف فوق؛ کارایی IDMU به شکل زیر تعریف می گردد.
 
جاییکه  و  متغیرهای تصمیم و  یک متغیر غیر ارشمیدسی بسیار کوچک است.
با استفاده از تبدیل چارنز و کوپر، مدل فوق، به یک مدل برنامه ریزی خطی به شکل زیر تبدیل خواهد شد:




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...