مقدمه:

آنچه در دهه های اخیر بیش از پیش نمود پیدا کرده است، بین المللی شدن تجارت و روی آوردن شرکت ها به بازار جهانی است .  تعداد فزاینده ای از شرکت ها در این فضا فرصت مناسبی برای گسترش فعالیت های بین المللی شان به منظور کسب اهدافی چون رشد، کسب سود و فروش، ایجاد تنوع برای ریسک های تجاری و حتی تلافی حضور خارجی ها در بازارشان، یافته اند. در این شرایط تقریباً تمام شرکت ها بدون توجه به اندازه آنها و

صنعت در حال فعالیت یا ملیت شان با این واقعیت مواجه هستند و دریافته اند که انتخاب گزینه عدم فعالیت در بازارهای جهانی به زودی برای آنها دیگر وجود نخواهد داشت.  در این راستا و در جهت توسعه تجارت، اقتصادها در سراسر جهان در حال پیچیدگی زدایی جهت دستیابی به بازارهای بین المللی و نیز آزاد سازی تجاری هستند. برای ورود به این بازار جهانی شرکت ها از رویکردهای مختلفی بهره گرفته اند که یکی از آنها رویکرد توسعه صادرات می باشد. از آنجایی که صادرات مستلزم به کارگیری کمترین منابع بوده، کمترین ریسک را دارد و نیز کمترین تعهد سازمانی را در پی دارد، لذا این رویکرد، معروف ترین و آسان ترین رویکرد اتخاذ شده توسط شرکت ها در تلاش برای ورود و نفوذ به بازارهای  خارجی می باشد ( ناطق و نیاکان، ۱۳۸۸).

بحث تجارت خارجی یکی از مهمترین مباحث در توسعه اقتصادی کشور است. این بخش منبع تامین درآمدهای ارزی برای سرمایه گذاری و جذب فناوری نوین در جهت افزایش توان تولیدی اقتصاد هر کشوری است. کلاسیک ها معتقدند که تجارت وسیله ای برای گسترش بازار داخلی، تقسیم کار، افزایش کارایی، بهبود بهره وری و رشد و توسعه اقتصادی است و به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصادی عمل می کند. از سوی دیگر تنوع در صادرات برای کشورهایی مانند ایران که دارای صادرات تک محصولی، نفت، می باشند نیز  دارای اهمیت دو چندان می باشد.صادرات غیر نفتی موجب افزایش درآمدهای ارزی و افزایش سهم در تجارت جهانی و بازارهای بین المللی می شود (خلیلیان و فرهادی، ۱۳۸۱).

هدف شرکت های صادراتی از عرضه کالاها به بازارهای خارجی، کسب سود، درآمد مستمر و افزایش رقابت پذیری در طول زمان است . شناسایی عوامل تعیین کننده عملکرد صادراتی به منظور بهبود عملکرد صادراتی کشورمهمترین عامل ایجاد تعادل بین اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی است . دهه اخیر به دلیل جهانی شدن ورقابت در کسب و کارها از دهه های قبل متمایز شده است. بازارهای محصولات مصرفی، کالاهای صنعتی و خدمات یا بازارهای منابع همچون سرمایه، مواد و تکنولوژی به شدت در سطح جهانی یکپارچه شده اند . به طور هم زمان،

شکل گیری موافقت های تجاری متنوع و استقرار سیاست های باز تجارتی بین کشورها منجر به الغای ابزارهای حمایت گرا و رفع موانع تجاری شده است . در نتیجه، در عمل تقریبا تمامی شرکت ها بدون توجه به ریشه ملی ، اندازه یا نوع صنعت هم اکنون با این واقعیات مواجه شده ودریافته اندکه ، مشارکت نکردن در بازارهای جهانی یک انتخاب طولانی مدت نخواهد بود ( حقیقی و همکاران، ۱۳۸۷).

از این رو و با توجه به مطالبی که بیان شد و با توجه به اهمیت صادرات، هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مشوق های صادراتی دولت بر عملکرد صادراتی شرکت ها می باشد. فصل دوم این تحقیق نیز به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول ادبیات تحقیق می باشد و دربرگیرنده تعریف مفاهیم ، ابعاد موضوع و مدل مفهومی تحقیق است. بخش دوم نیز شامل تحقیقات مرتبط با این موضوع است. بخش دوم نیز به دو قسمت تحقیقات داخلی و خارجی تقسیم می شود.

۲-۲) صادرات و اهمیت آن:

ساده ترین راه برای وارد شدن به بازار خارجی صادرات است . صادرات موردی هنگامی صورت می گیرد که شرکت هر چند وقت یک بار به طور انفعالی به دلیل داشتن محصول مازاد بر مصرف داخلی، آنها را به خریداران کشور خارجی بفروشد. صادرات فعال هنگامی صورت می گیرد که شرکت تصمیم بگیرد محصولاتش را به کشور مورد نظر صادر کند . در هر دو حالت شرکت ممکن است محصولات را در کشور خود تولید نماید که یا آنها را برای بازار مورد نظر تغییر دهد و یا به همان شکلی که در داخل کشور مصرف می شود، صادر کند (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۷).

در دهه ی آخر قرن بیستم، شرکت های جدیدی در جهان ظهور یافتند. دو دلیل موجب پدید آمدن این مسئله شد. جهانی سازی  بازارها، شرکت ها و فعالیت ها و توزیع اطلاعات و تکنولوژی ارتباطی. محیط تکنولوژیکی مهمترین دلیل برای این مسئله است. ورود اینترنت اثربخشی، سرعت و کیفیت اطلاعات را تغییر داده است. علاوه برآن، به علت وجود این نوع از ارتباطات، دسترسی به دانش دیگر شرکت ها در خارج از مرزها به آسانی صورت می گیرد. همچنین مدیران مختلف تجربه های خود را می توانند به راحتی با دیگران در میان بگذارند (Serra et al, 2012).

صادرات به طور کلی به معنی خدماتی از شرکت هاست که در آن محصولات داخلی به مشتریان خارجی فروخته می شود و در این فرآیند، به محصولات ارزش افزوده تعلق می گیرد. منابع صادراتی به این دلیل اهمیت دارند که شرکت ها از این طریق می توانند از منابع خود در امر صادرات استفاده کنند. و صادرات بیشتر و بهتری داشته باشند. منابع صادراتی شرکت نیز به دو دسته منابع ملموس و ناملموس تقسیم می شود که در آن شرکت ها و مدیران صادراتی به منابع ناملموس خود در بازار توجه بیشتری می کنند (Stoian et al, 2011).

اصولا مرحله تصمیم گیری بنگاه جهت صادرات، به مرحله ای اطلاق می شود که شرکت ها و بنگاه های داخلی با توجه به شرایط و موقعیت اقتصادی جامعه تمایل و توان اقدام به صادرات محصولات خود به بازارهای جهانی را داشته باشند. لذا برخی عوامل درون سازمانی باعث می گردند که بنگاه های  اقتصادی که در داخل فعالیت دارند از حالت بی تفاوتی به مرز تصمیم گیری به منظور صادرات هدایت گردند و یا از مرز تصمیم گیری دورتر شوند. اصولا شرایط زیر برای رسیدن بنگاه ها به مرز تصمیم گیری لازم است:

 

  • داشتن توانمندی های تولیدی و صادراتی،
  • داشتن مزیت نسبی بالفعل و بالقوه نسبت به رقبا (میزان رقابت پذیری بنگاه یا صنعت در بازار خارجی)
  • شرایط مساعد محیطی  اقتصادی، سیاسی و …(فتحی ،۱۳۹۰).

چنانچه شرایط فوق برای بنگاه ها و شرکت هایی که به مرز تصمیم گیری رسیده اند برقرار باشد، در آن صورت تجزیه و تحلیل بازار با این تصمیم شروع شده و فرصت های بازاریابی در خارج مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرد. به عبارت بهتر، در این مرحله، بررسی و تجزیه و تحلیل بازارهای خارجی اهمیت پیدا می کند.  بازارهای هدف  و یا بازار بالقوه هدف به نوعی بازار بالقوه است که خارج از مرزهای کشور قرار داشته ولی احتمالا هنوز به فعلیت نرسیده است، اما در صورت تدوین یک استراتژی صحیح  بازارشناسی و بازاریابی بین المللی می توان در آن بازارها نفوذ کرد. لذا تعریف بازار هدف، بی ارتباط با تعریف کلی بازار نیست، با این تفاوت که بیشتر تعاریف مربوط به بازار هدف را می توان عمدتًا به بازارهای بین المللی نسبت داد ( Navarro and Zornoza, 2003).

در نتیجه افزایش گرایش به اقتصاد جهانی و وابستگی شرکت ها به منابع ، کالاها و خدمات تجاری، کسب و کار بین الملل به طور ویژه به دنبال گرایشات فردی و سازمانی برای ارتقاء سطح عملکرد است. صادرات سریعترین و آسان ترین راه برای ورود شرکت های کوچک به بازارهای جهانی است. در واقع شرکت های کوچک و متوسط برای بقا و رشد طولانی مدت وارد حوزه ی صادرات می شوند. شرکت ها وارد بازار صادرات می شوند تا برای رشد و بقا به مزیت رقابتی برسند. بر طبق نظریه رویکرد مبتنی بر منابع[۱]، منابع شرکت، منابع مزیت رقابتی می باشند. بر اساس نظر بارنی[۲] (۲۰۰۰) مزیت رقابتی به معنی بکارگیری ارزش ایجاد شده شرکت است به گونه ای که این ارزش توسط دیگر رقبا در همان زمان بکار گرفته نشده باشد (Stoian et al, 2011).

شرکت های فعال در کشورهای مختلف به محض اشباع از بازارهای داخلی و یا بواسطه جذابیت های بازارهای خارجی، محصولات خود را به سایر کشورها صادر می کنند. در بین شیوه های مختلف ورود به بازارهای بین المللی، صادرات به عنوان روشی ساده و در عین حال اساسی و مهم از سوی شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد و آنها در راستای بهره مندی از فرصتها و کسب درآمد و منابع مالی و سایر مزایا همواره بدنبال توسعه صادرات هستند. به طوری که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهش صادراتی به عنوان استراتژی بازرگانی کشور تعیین می شود. با در نظر گرفتن شرایط رقابتی حاکم بر بازارهای جهانی، ورود به بازارهای صادراتی و کسب نتایج مطلوب از این بازارها دارای موانع و مشکلاتی نیز است. از این رو شرکت های صادراتی تلاش می کنند بر این موانع غلبه کرده و موقعیت خود را در بازارهای جهانی بهبود بخشند. تغییر شرایط اقتصاد جهانی و پیچیده تر شدن آن نیز تمام شرکت ها را مجبور ساخته که به روشهای علمی و جدید بازاریابی روی آورند و خود را با ضرورتهای جامعه جهانی هماهنگ سازند (حسینی و همکاران، ۱۳۸۷).

امروزه نقش صادرات بیش از آنکه به ارز آوری برای کشور مهم باشد این نقش در اشتغال، تولید، رشد اقتصادی و … ظاهر می شود. از طرفی برای صادرات بایستی تولیدی مازاد بر مصرف داخلی داشت و این امر مستلزم تولید بیشتر است. در کشورهای کمتر توسعه یافته که از لحاظ سرمایه گذاری کمبود آن احساس می شود و یا روند سرمایه گذاری به کندی صورت می گیرد لزوم سرمایه گذاری دولت در بخش های زیرساختی اقتصاد کشور برای جذب سایر سرمایه گذاری ها از جمله سرمایه گذاری مستقیم خارجی دیده می شود که این امر منجر به فراهم آمدن زمینه برای تولید بیشتر می شود که به دنبال آن تولید بیشتر منجر به صادرات بیشتر می شود (هوشمند و همکاران، ۱۳۸۹).

اهمیت صادرات برای تجارت بین الملل در سالهای اخیر در حال افزایش است. افزایش اهمیت به صادرات موجب افزایش علاقه شرکت ها برای ورود به بازارهای جهانی شده است. محققان زمینه های مختلفی مانند زمینه های اقتصادی، مدیریتی و بازاریابی را برای صادرات مشخص کردند. مطالعات اخیر در زمینه ی رفتار صادراتی دلایل فعالیت صادراتی را نشان داده است. اندازه شرکت در تحقیقات بسیاری جزئی از فعالیت های صادراتی محسوب شده است. شاور و سالمون [۳] (۲۰۰۵) بر تمایز بین صادرات و فروش داخلی بحث کردند. آنها اینگونه نشان دادند که  صادرات و فروش نمی تواند در یک راستا باشد بلکه فروش بخشی از صادرات محسوب می شود ( Singh, 2009).

شرکت های کوچک و متوسط نقش بسزایی در اقتصاد جهانی ایفاء می کنند. حدود ۹۰ درصد کسب و کارها در جنوب شرقی آسیا از جمله ی این نوع شرکت ها هستند. در تایلند، این شرکت ها ۸/۳۷  درصد تولید ناخالص داخلی[۴] و  ۳۰ درصد از کل صادرات را در برگرفته اند. شرکت های کوچک و متوسط نقش موثری در اقتصاد کشورهای جنوب شرقی آسیا ایفاء می کنند. از سوی دیگر جهانی سازی به عنوان یک فرآیند پویا، در طول زمان به توسعه شرکت ها می پردازد. اینگونه می توان بیان کرد که دانش بازار، منابع در دسترس و اندازه بازارهای خارجی همگی تاثیر بسزایی بر تعهد شرکت ها در بازارهای خارجی دارد. اندازه شرکت، تعهد کارکنان به صادرات و یا تراکم تکنولوژیکی معمولا به عنوان منابعی برای صادرات مطرح می شود (Theingi and Purchase, 2011).

به عنوان بخشی از جهانی سازی، شرکت های کوچک و متوسط، توسعه اقتصادی ملت ها را رقم می زنند و می توانند نقش مهمی در عملکرد صادراتی داشته باشند. در این فرآیند شرکت ها استراتژی خود را در ابعاد گوناگون توسعه می دهند و به طور اثربخشی بر انواع ارتباطات شبکه ای تاثیر می گذارند. در اقتصاد های پیشرفته، شرکت ها به ارتباطات طولانی مدت و با ثبات گرایش دارند. شرکت های تازه وارد نیز به سختی می توانند با این شرکت ها ارتباط برقرار کنند. محققان عواملی مانند انگیزش صادراتی، مشکلات صادراتی، اندازه شرکت و ویژگی های شخصی مدیران را از ابعاد تاثیر گذار بر صادرات شرکت ها دانسته اند (Serra et al, 2012).

درواقع صادرات یکی از مهمترین فعالیت های کسب و کار تلقی می شود و برای سلامت اقتصادی شرکت ها ضروری نیز می باشد و با میزان اشتغال زایی، تعادل در تجارت، رشد اقتصادی و استانداردهای بالای زندگی نیز ارتباط دارد. صادرات نیز در بازار متلاطم جهانی نوعی مزیت رقابتی محسوب می شود زیرا موقعیت مالی، ظرفیت شرکت، استانداردهای تکنولوژیکی و میزان دستیابی به عملکرد مورد انتظار را بهبود می بخشد. اسچرر و رز[۵] (۲۰۰۴) بر ارتباط بین استراتژی و عملکرد تمرکز کردند و بر اهمیت نسبی تمایز استراتژی در تعیین عملکرد اقتصادی شرکت ها تاکید کردند (Lee and Giorgis, 2004).

در یک رویکرد جامع از ارتباط بین استراتژی و عملکرد، برد و دس[۶] (۲۰۰۵) به طور تجربی نشان دادند که استراتژی های سازمان دارای ۲ سطح مختلف هستند: استراتژی شرکت و استراتژی کسب و کار. استراتژی شرکت بر تمایز بین محصولات تمرکز می کند، درحالی که استراتژی کسب و کار به اندازه شرکت، تحقیق و توسعه و تراکم سرمایه گذاری توجه می کند. ارتباط بین استراتژی و عملکرد از مباحث اولیه در مدیریت است و بطور فزاینده ای در حال افزایش می باشد. توضیح موفقیت یا شکست  فعالیت های صادراتی شرکت ها در سایه ی توضیح استراتژی می باشد. فعالیت های صادراتی تاثیر معنی داری بر ارتباط بین استراتژی و عملکرد دارد. بنابراین اینگونه به نظر می رسد که فعالیت های صادراتی تاثیر مثبتی بر عملکرد شرکت ها دارد و موجب بهبود عملکرد آنها نیز می شود (Matanda and Freeman,2009).

[۱] Resource Base View (RBV)

[۲] Barny

[۳] Shaver and Salomon

[۴] GDP

[۵] Scherer and Ross

[۶] Brad and Dess

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...