کلیات  

                هر موضوع دارای الفاظ مخصوص بوده که جهت ورود به بحث چاره­ای جز استفاده از آن الفاظ نیست، و معمولا به لحاظ تخصصی بودن این الفاظ دارای معنای خاص خود هستند. بنابراین فهم دقیق از موضوع مستلزم روشن شدن معنای الفاظ مربوط به موضوع می­باشد، لذا موضوع تمدید مواعد و مهلت­ها در دادرسی مدنی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در مواد مربوط به تمدید مواعد و مهلت­ها اصطلاحاتی بکار رفته که دارای معنای خاص می­باشند­. حال    چنانچه این الفاظ در معنای دقیق خود بکار نرفته باشند بر ابهامات موجود می­افزاید. در فصل مواعد از قانون آیین دادرسی­مدنی این امر در چند مورد اتفاق افتاده است. به­عنوان مثال؛ موعد به معنای سررسید و مهلت به معنای طول زمان می­باشد. اما در بحث تمدید مواعد و مهلت­ها در مواردی جابجا بکار رفته­اند، این نکته در خصوص تمدید و تجدید نیز صادق می­باشد. بنابر­این جهت درک صحیح از موضوع ابتدا به بیان معنای دقیق لغوی و اصطلاحی مفاهیم موجود خواهیم پرداخت. از سوی دیگر با توجه به انواع مهلت بیان مصادیق مهلت­ها به فهم بهتر موضوع کمک خواهد کرد، که با مراجعه به فصل مربوط به مواعد, قانونگذار ضمن تعیین مهلت جهت اقدام مخاطب از دو نوع مهلت سخن به­میان آورده است؛ به­موجب ماده ۴۴۲ ق.آ.د.م یا مهلت­ها توسط قانونگذار تعیین می­گردد که به آن مهلت قانونی اطلاق می­گردد، یا تعیین آن به دادرس دادگاه واگذار شده است که از آن به عنوان مهلت قضایی یاد می­شود. که این دو نوع مهلت از حیث نحوه تعیین، نحوه تمدید و موارد دیگر دارای تفاوت­هایی با یکدیگر می­­باشند.

           ۱-۱ . مفاهیم

                  همچنان­که گفته شد لازمه فهم دقیق از موضوع روشن شدن اصطلاحات مربوط به موضوع می­باشد، از آنجایی که برخی از مفاهیم در ارتباط مستقیم با موضوع بحث می­باشند، از آنها به عنوان مفاهیم اصلی یاد می­گردد. و از سوی دیگر برخی از مفاهیم در فهم بهتر بحث مؤثر هستند، لکن به اندازه مفاهیم اصلی در بررسی موضوع دارای اثر نمی­باشند، که به آنها مفاهیم مرتبط اطلاق خواهد شد. بنابراین در این خصوص به بحث می­پردازیم.

            ۱-۱-۱ . مفاهیم اصلی

            ۱-۱-۱-۱٫ تمدید و تجدید، موعد و مهلت

                   تمدید “در لغت به معنای کشیدن، درازکردن و طولانی کردن مدت “[۱]و “در اصطلاح حقوقی نیز به همین معنا بکار رفته است” [۲]و تجدید در “لغت به معنای نو کردن، از سر گرفتن، از نو ساختن” [۳]و در اصطلاح حقوقی نیز از معنای لغوی دور نیفتاده است ودر تعریف تجدید جلسه گفته شده است “دادگاه وقت رسیدگی را برای تاریخ معین، مقرر بدارد و جلسه رسیدگی را تشکیل بدهد، سپس بدون رسیدگی و یا بدون پایان بردن رسیدگی در آن جلسه، آن جلسه را تجدید کند”.[۴] همچنان که ملاحظه می­گردد به­نظر می­رسد بین «تمدید» و «تجدید» تفاوت وجود دارد و نباید این دو واژه را مترادف دانست. تمدید در جایی مطرح می­گردد که انقطاع وجود نداشته باشد و پیوستگی حفظ شده باشد لکن تجدید همراه با انقطاع و گسستگی است، این برداشت با معنای لغوی هر دو واژه منطبق است.  باید دقت نمود به لحاظ شباهت و نزدیکی معنای این دو واژه جابجا بکار گرفته نشوند. بنابراین در جایی که مهلت منقضی شده باشد و دادگاه اقدام به تعیین مهلت دیگر می­نماید باید گفت مهلت تجدیدگردیده است لکن در جایی که قبل از انقضای مهلت، مهلت دیگری تعیین گردد، اصطلاح صحیح «تمدید مهلت» خواهد بود.

          همان­طور که بیان خواهد شد، چنانچه موعد تعیین گردد و براساس ضوابط قانونی موعد دیگری در ادامه موعد اول تعیین گردد اگر حتی یک روز بین دو مهلت فاصله بیافتد از آنجایی که انقطاع و گسستگی در هر حال بین دو موعد وجود دارد اصطلاح صحیح تجدید موعد خواهد بود. لکن در جایی که زمان خاصی به عنوان موعد تعیین گردد به­عنوان مثال به کارشناس تا دهم اسفند ماه مهلت داده شود تا نظرخویش را تقدیم دادگاه نماید لکن قبل از فرارسیدن موعد کارشناس تقاضای تجدید موعد را بنماید و دادگاه ضمن موافقت با تقاضای کارشناس به کارشناس مهلت ده روزه اعطا نماید آیا بکار بردن اصطلاح تمدید مهلت صحیح است یا تجدید مهلت؟ ممکن است گفته شود مهلت اول به محض انقضای موعد به اتمام می­رسد و مهلت جدید از روز بعد شروع می­گردد، بنابراین انقطاع حاصل است و اصطلاح صحیح «تجدیدمهلت» خواهد بود. اما باید گفت انقطاع در صورتی محقق می­گردد که بین مهلت اولیه و مهلت جدید حداقل یک روز فاصله باشد لذا چنانچه مهلت جدید بلافاصله از روز بعد از موعد اولیه شروع ­گردد چون انقطاع صورت نپذیرفته است نمی­توان گفت مهلت تجدید گردیده است بلکه باید گفت مهلت، تمدید یافته است.

                   در موارد مذکور برای یافتن پاسخ باید در­پی ضابطه بود و به­نظر می­رسد در این مورد باید داوری عرف را پذیرفت، از آنجایی که انقضای مهلت در روز دهم اسفندماه و شروع مهلت جدید از روز یازدهم اسفند ماه عرفا انقطاع تلقی نمی­گردد لذا به­نظر می­رسد در این مورد اصطلاح «تمدید مهلت» صحیح­تر می­باشد. بنابراین اصطلاح «تمدید مهلت» با اصطلاح «تجدید مهلت» دارای تفاوت اساسی می­باشد و بکار بردن اصطلاح «تمدید موعد» صحیح نخواهد بود.

                   واژه موعد در لغت به معنای” زمان وعده و سررسید”[۵] و در اصطلاح حقوقی نیز از معنای لغوی دور نمانده و به معنای” سررسید بکار رفته است.”[۶] و مهلت نیز “در لغت به معنای زمان دادن”[۷] و “در اصطلاح حقوقی به معنای موعد آمده است.”[۸] و همچنین گفته شده است “در آیین دادرسی مدنی موعد مدت زمانی است که در طول آن عملی باید انجام شود”.[۹] همانطور که ملاحظه می­گردد مهلت به طول زمان اطلاق می­گردد و موعد به زمان سررسید، بنابراین اگر برای انجام امری تا تاریخ یکم اسفند ماه زمان تعیین گردد، به روز یکم اسفند ماه که همان سررسید است موعد اطلاق می­گردد و به طول مدت، تا زمان سررسید مهلت گفته می­شود. لذا با این وصف اصطلاح موعد و مهلت در مواد۴۵۰،۴۵۱و۴۵۲ ق.آ.د.م در معنای دقیق خود بکار نرفته است و در موارد متعددی قانونگذار این دو اصطلاح را جابجا بکار برده است به عنوان مثال ماده ۴۵۰ ق.آ.د.م اشعار می­دارد: «مهلت دادن در مواعدی که از سوی دادگاه تعیین می­گردد، فقط برای یک­بار مجاز خواهد بود، مگر در صورتی که در اعلام موعد سهو یا خطایی شده باشد  یا متقاضی مهلت ثابت نماید که عدم انجام کار مورد درخواست دادگاه به علت وجود مانعی بوده که رفع آن در توان او نبوده است.» همچنان­که ملاحظه می­گردد اگر اصطلاح «مواعد» در معنای دقیق خود بکار رفته باشد باید قائل بود که تجدید مهلت قضایی فقط اختصاص به مواردی دارد که برای اقدام مخاطب موعد خاصی تعیین شده باشد، زیرا موعد به معنای سررسید می­باشد، از سوی دیگر بکاربردن لفظ مهلت دادن برای موعد صحیح نمی­باشد، مگر اینکه گفته شود پس از انقضای موعد، زمان جدید براساس مهلت تعیین شده است و الا اگر موعد جدید تعیین گردد اصطلاح صحیح «تجدید موعد» می­باشد از سوی دیگر اگر بخواهیم لفظ «موعد» در ماده ۴۵۰ ق.آ.د.م.«…در اعلام موعد سهو یا خطایی شده باشد…. » را در معنای دقیق آن بکار ببریم باید قائل باشیم که «سهویاخطا» در فرضی از موجبات اعطای مهلت یا تجدید موعد می­باشد که، زمان اعطایی بر اساس موعد تعیین شده باشد. حال آنکه چنین برداشتی از ماده صحیح نمی­باشد. بنابراین چاره­ای جز این نیست که گفته شود اصطلاحات «موعد» ، «مهلت» ، «مهلت دادن » و «تجدیدمهلت» در موارد مذکور در معنای دقیق خود بکار نرفته است.

            ۱-۱-۱-۲ . مهلت یا موعد قضایی، مهلت یا موعد قانونی

                   در اصطلاح حقوقی مهلت یا موعد قضایی “به موعدی اطلاق می­شود که دادگاه معین می­­کند و مهلت یا موعد قانونی نیز موعدی است که در قانون مقرر شده باشد.”[۱۰] همچنین در تعریف موعد قانونی گفته شده است: “مواعدی هستند که قانونگذار خود برای انجام امری معین کرده است به­عنوان مثال به دلالت ماده ۵۱ ق.آ.د.م مهلت رفع نقص از دادخواست ده روز و به دلالت ماده ۲۵۹ ق.آ.د.م مهلت پرداخت دستمزد کارشناس یک هفته است.”[۱۱] و گفته شده :”مواعد قانونی به مواعدی اطلاق می­شود که قانونگذار با تعیین طول آن برای انجام عملی پیش­بینی نموده است.”[۱۲]  مواعد قضایی نیز” مواعدی هستند که توسط دادگاه برای انجام امری که قانونگذار بدون تعیین مدت آن را مقرر کرده است تعیین می­شوند. به­عنوان مثال قانونگذار در تبصره ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م برای صدور قرار تأمین، ایداع خسارت احتمالی را مقرر نموده، اما مشخص نکرده است که خواهان ظرف چه مدت باید خسارت احتمالی را تأدیه کند یا اینکه در مواد ۲۵۷و۲۶۲ ق.آ.د.م برای اعلام نظریه کارشناس مهلت معیین نشده است. در این موارد که قانون مهلت تعیین نکرده است به اعتبار قسمت اول ماده ۴۴۲ ق.آ.د.م دادگاه باید موعد و مهلت را تعیین کند. این مواعد از آنجایی که توسط قاضی دادگاه تعیین می­شوند باید مواعد قضایی نامیده شوند”.[۱۳] و همچنین گفته شده است:” مواعد قضایی به مواعدی اطلاق می­شود که دادگاه جهت انجام اعمالی تعیین می­کند که در جریان دادرسی، اصحاب دعوا یا اشخاص دیگری که به نحوی در ارتباط با دادرسی قرار می­گیرند باید انجام دهند مانند کارشناس و همچنین شخص ثالثی که باید، برابر ماده ۲۱۲ ق.آ.د.م به دستور دادگاه، اسناد و اطلاعات مورد مطالبه دادگاه را به دادگاه ارسال دارد.”[۱۴]

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

 

برای دیدن جزییات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 

متن کامل پایان نامه

 

متن کامل

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...