دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

 

    1. ساختار سازی: ارائه تقسیم بندی متکامل تری از مباحث علم اصول؛

 

 

    1. عنوان سازی: خلق عناوین جدید همراه با جعل برخی اصطلاحات از قبیل: الحکم الشرعی و تقسیماته، الحکم الواقعی و الحکم الظاهری، اجتماع الحکم الواقعی و الظاهری و …؛

 

 

    1. ریشه یابی: تمرکز بر پاره ای مباحث زیربنایی همچون تفاوت حکم ظاهری و واقعی، تفاوت امارات با اصول، تعلق حکم به عناوین ذهنی یا موضوعات خارجی؛

 

 

    1. نظریه پردازی: طرح نظریه جمع میان حکم ظاهری و واقعی، حق الطاعه؛

 

 

دلیلیت و دلالت سیره، حجیت قطع، تفسیر وضع و… ؛

 

 

 

    1. غنی سازی: تکمیل، ترمیم، بازپروری و بازآفرینی مباحث مطرح شده در ابوابی همچون باب دلیل عقلی، تعارض ادله و نیز مباحث الفاظ؛

 

 

    1. انسجام بخشی: تبیین نظام تفکر اصولی و ارتباط معنادار قواعد اصولی؛

 

 

    1. تاریخ مندی: جست وجو از تحولات تاریخی و ادوار تطور علم اصول؛

 

 

    1. درسی سازی:رعایت نکات آموزشی و به کارگیری شیوه های درسنامه نویسی؛

 

 

9.اصطلاح سازی:ابتکار اصطلاحاتی از قبیل حق‌الطاعه، تزاحم حفظی، تعارض مستقر و غیر مستقر و…؛
منظور از شاخصه ساختارسازی همان ارائه ساختاری جدید و تقسیم‌بندی دقیق و مستدل برای مباحث اصولی است. در واقع شهید صدردر تمام گامهای نوآورانه خود همواره تلاش می‌کند که دلیل کافی برای آنها داشته باشد و مسئله ارائه ساختار جدید که در قالب یک یا دو تقسیم‌بندی نو مطرح شده است از این امر مستثنی نیست. شهید صدر دو نوع تقسیم‌بندی را در تقریرات دوره دوم مطرح کرده یکی از آنها را در کتاب حلقات (دروس فی علم الاصول) بکارگرفته است.
اما عنوان‌سازی‌های مباحث اصولی توسط ایشان دیگر نوآوری است که در کتاب حلقات ونیز بعضاً در تقریرات درس خارج اصول خود به آن دست یازیده است. در واقع فرایند عنوان‌سازی مسائل کهنه اصول بیانگر یک نیاز فنی است که برای وی محسوس بوده که در کنار یک فرآیند بزرگتر و کلی شکل گرفته است؛ از قبیل: الحکم الشرعی و تقسیماته، الحکم الواقعی و الظاهری، شمول الحکم للعالم والجاهل، الامارت و الاصول و شبهة تنجز الواقع المشکوک وغیره.
یکی دیگر از رویکردهای جدید شهید صدر در بررسی مباحث اصولی ریشه‌یابی آنها و تاریخ‌یابی در معرفی و شناسایی آن مباحث است؛ زیرا به نظرایشان دانستن اینکه ریشه اصلی مسئله مورد بحث کجا قرار گرفته، در رسیدن به دیدگاه درست، نقش مهمی را ایفا می‌نماید همانگونه که در موضوع تفاوت حکم ظاهری و واقعی و فرق امارت و اصول می‌بینیم. همچنین از نظر ایشان فهم تاریخ مسئله، تاثیر بسیار زیادی در فهم خود مسئله اصولی دارد. بر همین اساس می بینیم در مباحث مهمی مانند اصالت البراءة توجه خاصی به تاریخ آن مبذول داشته است. البته ایشان به تاریخ تحول علم اصول اهمیت زیادی می‌دهد و نخستین عالمی است که به تاریخ علم اصول و تطور و تحول آن پرداخته است. مقدمه‌ی مفصل وی در کتاب المعالم الجدیده گواه گویای این مدعا است.
اما در بعد نظریه‌پردازی که موضوع اصلی این پایان‌نامه است، شهید صدر به شکلی ظاهر شده که باید گفت ایشان صاحب مکتب اصولی بوده است و سخنی به گزاف نیست که ادعا شود ایشان توانسته است تحولی مثبت و هویدا در علم اصول ایجاد نماید.
علاوه بر ابعاد یاد شده از جهت غنی‌سازی مباحث اصولی شهید صدر همین مقدار کافی است که به تقریرات درس خارج وی گذری داشته باشیم تا این حقیقت هویدا گردد. شهید صدر در بسیاری از مسائل اصول به تعمیق و تدقیق زائدالوصفی در بازپروری و بازآفرینی روی آورده بطوریکه هرگاه دیدگاهی را درست اما استدلال آنرا نادرست دیده، تلاش کرده است استدلال صحیح را خود مطرح نماید.[1]
اما در بعد انسجام بخشی باید تاکید کرد که شهید صدر از معدود اصولیانی است که با دقت کامل به ارتباط مسائل اصولی و تأثیر آنها بر همدیگر توجه نموده ومورد بحث قرار داده است. استدلال‌های گویا ودقیق وی در مقدمه کتاب دروس فی علم الاصول گواه بسیار خوبی در این زمینه می‌باشد. اما رویکرد نوآورانه ایشان در اصلاح کتابهای درسی علم اصول به بهترین شکل در کتاب «دروس فی علم الاصول» منعکس شده است.
در پایان باید گفت ابداعات اصول شهید صدر هرگز بدون ابتکار اصطلاحات جدید؛ از قبیل: حق الطاعه ، یقین ذاتی ویقین موضوعی، قرن اکید و… ممکن نبوده است.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...