رویکرد جدیدی که در سالهای اخیر بر مدیریت عملیات حاکم میشده، رویکرد مدیریت زنجیرۀ تأمین[1] است. زنجیرۀ تأمین شبکهای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطهای و توزیع این محصولات نهایی به مشتریان را انجام میدهد. زنجیرههای تأمین در سازمانهای تولیدی و خدماتی وجود دارند، هرچند که پیچیدگی زنجیره ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر شدیداً تغییر کند. در رقابت‌هاى جهانى موجود در عصر حاضر، بايد محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر كيفيت بالا و خدمترسانى سريع، موجب افزايش فشارهايى شده كه قبلاً وجود نداشته است، در نتيجه شركت‌ها بيش از اين نمى‌توانند به تنهايى از عهده تمامى كارها برآيند. مديريت زنجيرۀ تأمين فعاليتها را طوري هماهنگ ميكند كه مشتريان بتوانند محصولات را با كيفيت بالا و با حداقل هزينه به دست آورند. مديريت زنجيره تأمين ميتواند براي شركت مزيت رقابتي فراهم سازد. مزیت رقابتی، ارتباط مستقیم با ارزشهای مورد نظر مشتری دارد، به نحوی که در یک طیف مقایسهای هر چه قدر ارزشهای عرضه شده یک سازمان به ارزشهای مورد نظر مشتری نزدیکتر یا با آن منطبقتر باشد میتوان گفت که سازمان، نسبت به رقبای خود در یک یا چند معیار رقابتی دارای برتری و مزیت است.
رویکرد انجام این تحقیق بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی در سازمانهای تولیدی میباشد. از آنجایی که قبل از هر چیز لازم است تا در ابتدایی ترین فصل، کلیاتی دربارۀ طرح تحقیقی مورد نظر ارائه گردد، از اینرو در این فصل سعی برآن شده است که با بیان مسأله اصلی تحقیق و تشریح مختصر موضوع و همچنین بیان ضرورت تحقیق، سوالات یا فرضیات تحقیق که در واقع راهنمای اجرایی ما در مسیرتحقیق میباشد به کلیات تحقیق اشاره نمود. همچنین برای تمرکز تحقیق لازم است که قلمرو تحقیق از بعد موضوعی، مکانی و زمانی بیان شود تا تحقیق در همین راستا پیش رود و در پایان فصل نیز با تعریف اصطلاحات و واژه های تحقیق به رفع ابهامات و روشنتر شدن هرچه بهتر موضوع سعی شده است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

    •  

        1. بیان مسأله تحقیق:

       

       

 

 

رقابت گسترده شرکتها را ناچار به گروهبندی و همکاری در زنجیرۀ تأمین جهت افزایش چابکی، انعطافپذیری و عملکرد آنها نموده است (ماری آننا[2]،2008). تغييرات و تحولات عميق دنياي كسب و كار و الزامات جديد توليد و تجارت در عصر كنوني، زمينه ظهور و بروز نگرشهاي جديدي را فراهم ساخته است كه ضروري است مورد توجه دستاندركاران عرصه توليد و تجارت قرارگيرد. در همين راستا رويكردها و نگرشهاي جديدي پيرامون موضوع تأمين تحت عنوان مديريت زنجيره تأمين گسترش يافته، به نحويكه زمينه خلق نگرشي جديد در حوزه مديريت تأمين را فراهم ساخته است (معبودي و همكاران، 1388).
شركتها ديگر قادر نيستند به صورت مستقل فعاليت كنند، بلكه هر كدام از آنها، بخش مهمي از يك زنجيره تأمين هستند. در اين حالت موفقيت نهايي يك شركت بستگي به توانايي مديريتي آن در انسجام بخشيدن و هماهنگي شبكه پيچيدهاي از روابط تجاري ميان اعضاي زنجيره عرضه دارد. در شرايط جديد افزايش روابط با تأمين كنندگان و توسعه روابط مشاركتي و پايدار با آنها براي كاهش هزينهها و افزايش انعطافپذيري در برابر تغييرات بازار ضروري است (رحمانسرشت، افسر، 1387). هدف نهايي اين شركتها براي مديريت عرضهكنندگان آنها در سرتاسر زنجيره تامين، تحويل سريعتر، كاهش زمان تأخير توليد، كاهش هزينه، افزايش كيفيت و رضایت مشتریان است (معبودي و همكاران، 1388). در اين راستا برخي از شركتهاي بزرگ جهان با ارائه راه حلهاي جامع و مؤثر به نام مديريت روابط تأمينكنندگان در اين زمينه، بهبودهاي چشمگيري را باعث شدهاند. البته پديد آمدن چنين سيستمهايي بواسطه افزايش وابستگي به پيمانكاران و تأمينكنندگان در سازمانها بوده است. براي افزايش سود،شركتها بايد بتوانند در حداقل زمان ممكن، تأمينكننده مناسب را انتخاب نمايند، روابط استراتژيك را با تأمينكنندگان افزايش دهند و به صورت مؤثر با آنها در تعامل باشند. سيستمهاي مديريت روابط تأمينكنندگان ابزارهايي را ارائه ميكنند كه بواسطه آنها ميتوان روابط تعاملي، گسترده و استراتژيكي را با تأمينكنندگان توسعه داد. اين سيستمها فرآیند تداركات و تأمين استراتژيك درون سازمانها و بين چند سازمان را مديريت مينمايند (معبودي و همكاران، 1388). مديريت زنجيره تأمين در واقع كنترل كردن جريان مواد از ميان تأمينكنندگان، توليدكنندگان، انبارها و مشتريان ميباشد (حيدري قره بلاغ، 1388). مديريت زنجيرهْ تأمين شکل جدیدی از مدیریت کسب و کار و روابط میان اعضای مختلف زنجیرۀ تأمین را ارائه میدهد. اگرچه توافق جمعی نسبت به تعاریف و مفاهیم آن بسیار کم است، فعالیتهای مديريت زنجیرۀ تأمین به عنوان مجموعهای از فعالیتها در راستای ارتقای مدیریت اثربخش زنجیرۀ تأمین تعریف میشود.
نگاهي نافذ به جهان پيرامون اين حقيقت را آشکار ميکند که «جهان امروز بسيار متفاوت از گذشته است» که در اين راستا از ويژگيهاي مسلط جهان امروز ميتوان به جهاني شدن اقتصاد، توليد انبوه و ظرفيت مازاد در اکثر بازارها، رقابت برمبناي زمان، انبوه اطلاعات و کارآيي ارتباطات و دانش، اطلاعات و قدرت روزافزون مشتري اشاره کرد و اين همه بيانگر يکپارچگي بازارهاي جهاني و پيچيدگي روزافزون بازارها و پويايي محيط فرا روي شرکتها و مؤسسات توليدي و خدماتي است. در چنين فضايي اين سوال اساسي قابل طرح است که: راز بقا و موفقيت سازمانها در بازار فرارقابتي امروز چيست؟
(لی[3] و راگو[4] و سوبا[5]2006) با نگاهي به ادبيات مربوطه و بررسي نظريات متخصصان مديريت استراتژيک پاسخ سوال را در ايجاد، حفظ و تداوم مزيت رقابتي پايداردر مييابيم، به اين معنا که صاحبنظران معتقدند سازمانها براي مصون ماندن از امواج سهمگين محيطي و نيز سازگاري با الزامات رقابتي چارهای جز کسب و تداوم ضربت رقابتي پايدار ندارند. بديهي است که رسيدن به اين هدف مستلزم طراحي مسير رقابتي بسيار هوشمندانه است که از نظر علّی مبهم و از نظر اجتماعي و و مديريتي پيچيده است. از زمان انقلاب صنعتی شرکتها همواره در صدد بودهاند تا مزیت رقابتیشان را برای افزایش سودآوری و سهم بازار ارتقا دهند.
امروزه مسائلی چون افزایش فشارهای رقابتی؛ دشواریهای کسب و کار؛ محدودیت منابع؛ پیچیدگی فناوری؛ تخصصی شدن کارها؛ شتاب تحولات محیطی؛ عدم اطمینان به آینده و افزایش هزینه باعث شده است که افزایش مزیت رقابتی از اهمیت ویژهای در بین شرکتهای هر صنعت برخوردار باشد. مؤسسات و شرکتها برای پیشرفت در محیطهای رقابتی کسبوکار باید دید وسیعتری به خود و محیط اطرافشان داشته باشند.بسیاری از سازمانها در پی آن هستند که در الگوهای مدیریتی خود تجدید نظر کرده جهت دستیابی به مزیت رقابتی به دنبال راهکار اساسی میباشند. یکی از راههای نوین جهت کسب مزیت رقابتی، رویکرد مدیریت زنجیره تأمین میباشد که در دهههای اخیر توجه بسیاری از صاحب نظران؛ محققان؛ مدیران منابع را به خود جلب کرده و کاربرد آن روز به روز بیشتر شده است (چشم براه، مرتضوي، 1386).
مبتنی بر ادبیات فوق، فعالیتهای مدیریت زنجیرۀ تأمین از دیدگاههای مختلفی با هدف مشترک ایجاد بهبود در عملکرد سازمانی گرفته شده است. میگوئل و بریتو بر این عقیده هستند که ادبیات مدیریت زنجیرۀ تأمین از زمان تأثیرگذاری مثبت آن بر عملکرد زاده شده است. تحقیقات اخیر حاکی از آن است که سازمانها با رویکرد مدیریت زنجیرۀ تأمین سازگار شدهاند و چگونه این نتایج برای سازمان و دیگر اعضای زنجیره سودمند و اثربخش بوده است
. تأثیر مثبت مدیریت زنجیرۀ تأمین بر روی عملکرد با در نظر گرفتن ساختارهای مدیریت زنجیرۀ تأمین بهتر خواهد شد. تسهیم اطلاعات بر تبادل دانش تأثیر مستقیم میگذارد. روابط بلندمدت با تأمینکنندگان بر کاهش هزینه از طریق افزایش اعتماد و اعتبار و همچنین به تبادل دانش و سرمایهگذاری مطمئن در زمینههای خاص کمک میکند
 (MigueBrito, 2011). کوه و همکارانش در مطالعهشان در شرکتهای کوچک و متوسط ترکیه یافتند که کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین اثر معنادار و مستقیمی بر عملکرد سازمان دارد.این مطالعات ارتباطات صریح و روشن بین کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین و عملکرد سازمان را نشان دادهاند (Koh et al, 2007). همچنین الاین و همکارانش در سال 2011 به بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تدمین با عملکرد نوآورانه و عملکرد سازمانی پرداختند و در نهایت ارتباط مستقیم و معنادار کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین با عملکرد سازمانی را نشان دادند (Alain etal, 2011).
با توجه به تفاسير فوق ميتوان ادعا كرد كه مديريت زنجيره تأمين، راههاي با ارزش بالقوهاي را براي مزاياي رقابتي و عملكرد سازماني بوجود مي آورد. منظور از فعاليتهاي مديريت زنجيره تأمين، مجموعه فعاليتهايي است كه يك سازمان براي پيشبرد موثر مديريت زنجيره تأمين بايد نسبت به اجراي آنها متعهد گردد.
بنابراین محقق در نظر دارد در یک مطالعه موردی به بررسی تأثیرپذیری مزیتهای رقابتی سازمان و عملکرد سازمانی از کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین بپردازد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است که آیا کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین بر مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی اثرگذار هستند؟ مدل پیشنهادی محقق بر اساس مطالعه ابتدایی ادبیات موضوع به شرح ذیر می باشد. پس از مطالعه وسیعتر پیرامون موضوع مورد بحث، به بسط مدل مطالعاتی خواهیم پرداخت.
عملكرد سازماني
مزيت رقابتي
كاركردهاي مديريت زنجيره تأمين
شکل (1-1): مدل مفهومی پژوهش

 

 

 

    •  

        1. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:

       

       

 

 

امروزه با وجود پيشرفت علوم مديريت و به خصوص شيوههاي مديريت زنجيره تأمين، اما فقدان مهارت و تجربه كافي در پيادهسازي مناسب آن ميتواند تبعات زيانباري را به دنبال داشته باشد كه از آن جمله ميتوان به افزايش سطح موجودي، افزايش اتلافها، افزيش هزينهها، افز ايش زمان توليد، كاهش رضايت مشتريان، كاهش توان رقابتي، كاهش بهرهوري، كاهش سهم بازار و سود حاصله براي تمامي شركاي زنجيره تامين و در كل عملكرد نامناسب و ناكارآمد زنجيره تأمين اشاره نمود. همانطور كه قبلاً ذكر شد، فقدان آگاهي كافي از جنبه هاي مختلف مديريت زنجيره تامين و فقدان مهارت، تخصص و تجربه كافي در نحوه مديريت آن و مسائلي مانند فقدان روابط قوي و درست ميان اعضاء زنجيره، عدم صلاحيت زنجيره، ضعف در اجراي صحيح عمليات و لجستيك و… باعث عدم دستيابي به نتايج واقعي و برخورداري از مزاياي آن مي شود. در راستاي حل اين مسائل و مشكلات، مديريت صحيح و موثر زنجيره تامين و كسب مهارت كافي در پيادهسازي آن، برقراري روابط مناسب، تقويت توانمنديهاي زنجيره و دقت و تلاش در جهت اجراي هر چه بهتر عمليات لجستيك مي تواند موثر واقع شود. همچنين انجام تحقيقات گوناگون در اين زمينه و استفاده از نتايج آنها مي تواند باعث ارتقاء سطح آگاهي و مهارت مديران سازمانها در رابطه با موضوع مورد نظر شود. طبيعي است كه مديريت زنجيره تامين در كشورهاي جهان اول متولد شده است. اگر مديريت زنجيره تامين يك نگرش باشد و در نتيجه به شرايط محيطي و بازار وابسته باشد، طبيعتاً جوابي است كه براي حل مشكلات آن كشورها و براي شرايط آنها (مانند رقابتپذيري، انعطافپذيري و تنوع) طراحي شده است. بنابراين انجام تحقيقات و پژوهشهاي گوناگون از جنبههاي مختلف اين موضوع در كشورمان براي پرداختن به مسائل و مشكلات خاصي كه ممكن است فقط مختص شرايط سازمانهاي كشورمان باشد لازم به نظر مي رسد (پوراحمدی، 1392).
با مرور ادبیات موضوعی تحقیق، محققان زیادی به اهمیت بررسی فعالیتها و کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین و همچنین مزیت رقابتی اشاره نمودهاند. (والمحمدی 2013) در پژوهش خود سه هدف عمده بررسی میزان کاربرد کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین، شناسایی موانع و مزایای اجرای مدیریت زنجیره تأمین و همچنین بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین و عملکرد سازمانی را دنبال میکند. در پایان وی معتقد است، پرداختن به کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین میتواند در بهبود فرآیندهای سازمان مؤثر باشد. لی و همکاران (2006) معتقدند که فعالیتهای مدیریت زنجیره تأمین به طور مستقیم و بطور غیر مستقیم از طریق مزیت رقابتی بر بهبود عملکرد سازمانی اثرگذار میباشد. (میگوئل[6] و بریتو[7] 2011) در پژوهش خود ارتباط مثبت و معنادار فعالیتهای مدیریت زنجیره تأمین و عملکردهای عملیاتی را تأیید کردند، همچنین بر این عقیده هستند که قابلیتهای عملیاتی در ارتباط میان این دو متغیر نقش واسطهگری ایفا میکند. مورالي[8] و همكاران (2008) بر اين عقيده هستند كه زنجيره تأمين اثربخش موجب فرصتهاي ايجاد مزيت رقابتي پايدار و افزايش موقعيتهاي رقابتي سازمانها ميشود. در پژوهش آنها بهبود رضايت مشتريان، انتخاب درست تأمينكنندگان، بهبود اثربخشي عمليات و اجراي فعاليتهاي كيفي درست، تأثير معناداري بر جايگاه رقابتي سازمان ايفا ميكنند.
با توجه به بازار رقابتی کنونی علیالخصوص در صنعت خودروسازی، توجه به عوامل اثرگذار بر کسب مزیت رقابتی حائز اهمیت فراوان میباشد. بدین منظور به بررسی صنعت خودروسازی یکی از صنایع مهم بخش تولیدی کشور است خواهیم پرداخت. شرکت پایا کلاچ با بیش از 20 تأمین کننده در داخل کشور با توجه به زنجیره تأمین داخلی استراتژیک به دنبال استفاده از حداکثر کارایی این زنجیره و به دنبال آن بهره گیری از این زنجیره جهت تقویت مزیت های رقابتی خود میباشد. به دلیل شرایط خاص کنونی کشور و همراستایی عوامل انتخاب شده در مدل تحقیق حاضر و نیازمندیهای شرکت پایاکلاچ، انجام این تحقیق میتواند به عنوان راهنمایی در انتخاب استراتژی های سازمان در جهت تعیین چشماندازهای آتی آن باشد.
بر اين اساس ضرورت بررسي ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین، مزيت رقابتي و عملکرد سازمانی در فضاي توليدي نمايان ميگردد.

 

 

 

    •  

        1. اهداف تحقیق:

       

       

 

 

هدف اساسی تحقیق پیش رو عبارت است از بررسی رابطه کارکرد های مدیریت زنجیره تأمین با مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی
اهداف فرعی پژوهش عبارتند از:




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...