ب. بخشی از متن اصلی
«موش آهو را گفت: حیلت آن است که تو از پیش صیاد درآئی و خویشتن برگذر او بیفگنی و خود را چون ملول مجروح بدو نمائی و زاغ بر تو نشیند، چنان‌که گوئی قصد تو دارد. چندان که چشم صیاد بر تو افتاد، لاشک دل در تو بندد، باخه را با رخت بنهد و روی به تو آرد. هرگاه که نزدیک آمد، لنگان‌لنگان از پیش او می‌رو، اما تعجیل مکن تا طمع از تو نبرد. و من بر اثر او می‌آیم، امید چنین دارم که شما هنوز در تگاپوی باشید که من بند باخه ببرم و او را مخلّص گردانم.»
(منشی، ۱۳۸۶: ۱۸۹)
۳-۸-۱-۳- روش خلق اثر
حکایت «لاک‌پشت و دام آهو»، در کلیله و دمنه به همراه داستان کبوتر طوق‌دار، یک باب را با عنوان «دوستی کبوتر و زاغ و باخه و آهو»، به خود اختصاص داده است.
عنوان جدید با هنرمندی انتخاب نشده است و میزان تأثیرگذاری آن اندک است.
زبان منظوم و هنری و در عین‌حال ساده و قابل فهم بازنویس، از همان آغاز کودک را به خواندن داستان تشویق می‌کند.
در ادامه، کشاورز با پرداختن به اصل ماجرا و زدودن مباحث فرعی و پراکنده، هر آن‌چه را که برای مخاطب کم‌حوصله، ملال‌انگیز و غیرجذاب بوده را حذف کرده است
بازنویس سعی دارد نقشه‌ی موش برای نجات لاک‌پشت، طبیعی جلوه کند:

 

 

 

 

 

 

 

 

«کمی آب زرشک سرخ
به پایت می‌زنیم الآن
و تو نزدیک آن صیاد
برو اما فقط لنگان»

(کشاورز، ۱۳۸۴: ۱۰)
تصاویر زیبا و هنرمندانه‌ی کتاب که تمامی شخصیت‌ها در آن حضور دارند، سهم بسیار بالایی در جلب توجه‌ی کودک به عهده دارد و پا بهپای متن او را در دریافت محتوا یاری می‌رساند.
هرچند زبان منظوم کشاورز به تنهایی گواه خلاقیت اثر است، اما در محتوا و ساختار داستان تغییری مشاهده نمیشود؛ بنابراین داستان جدید یک بازنویسی ساده از متن اصلی است.
۳-۸-۱-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
روابط علی و معلولی، حوادث این داستان را به هم پیوند زده است:
آهو به دلیل ترس از صیاد و تشنگی خود را به چشمه می‌رساند. با آمدن صیاد، تنها لاک‌پشت به دام او می‌افتد، زیرا آن سه نفر دیگر در فرار توانا بودند. آهو به این منظور که صیاد با دیدن او کیسه را رها کند، لنگان‌لنگان به حرکت درمی‌آید. صیاد از آن‌جا فرار می‌کند، زیرا این اتفاقات عجیب را به جن و پری نسبت می‌دهد.
داستان قابلیت گسترش دارد و از طرفی حوادث نیز ساده و به دور از پیچیدگی است و این نشان می‌دهد که پیرنگ از نوع باز است.
اکنون عناصر طرح به کار رفته در داستان بررسی می‌شود:
کشاورز در ابتدا چند مصراع را به یاد کردن از پروردگار اختصاص داده سپس با توصیف موش، لاک‌پشت و کلاغ و پیوستن آهو به جمع آن‌ها، داستان را شروع می‌کند. گره‌افکنی زمانی شکل می‌گیرد که آهو به دام می‌افتد. کشمکش زمانی بروز می‌کند که یاران آهو نزد او جمع می‌شوند و موش بند دام را پاره می‌کند. در این‌جا خواننده در حالتی از تعلیق قرار می‌گیرد که آیا صیاد از راه می‌رسد و اتفاق ناگواری رخ می‌دهد. بحران زمانی است که صیاد، لاک‌پشت را به چنگ می‌آورد. در این مرحله باز هم کشمکش شکل می‌گیرد، یعنی تدبیری که موش برای رهایی لاک‌پشت می‌اندیشد. صیاد با دیدن آهو که لنگان‌لنگان راه می‌رود، کیسه را رها می‌کند و داستان به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد. نجات یافتن لاک‌پشت و فرار صیاد از آن‌جا، گره‌گشایی داستان را شکل می‌دهد. جمع شدن دوباره‌ی آن‌ها در کنار چشمه، پایان داستان را رقم می‌زند.
پیرنگ هر دو اثر استوار و مستحکم است و تفاوتی در آن مشاهده نمی‌شود به جز در شروع داستان که در حکایت مأخذ مباحث زیادی را به خود اختصاص داده است.
– شخصیت‌پردازی
شخصیت‌های هر دو اثر یکسان است، یعنی لاک‌پشت، آهو، موش، کلاغ و صیاد و در هیچ‌یک از این دو اثر نام‌گذاری نشده‌اند.
قبل از پرداخت شخصیت‌های این حکایت، باید یادآور شد که این داستان در کلیله و دمنه سهم عمده‌ای از یک باب را به خود اختصاص داده است و بنابراین کشاورز در بازنویسی آن، ملزم به حذف مطالب و گفت‌وگوهایی شده است که برای کودکان ناخوشایند و ملال‌انگیز است.
با این کار پاره‌ای از عقاید شخصیت‌ها حذف شده است. برای نمونه اعتقاد آهو به تقدیر آسمانی:

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">