در تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر فروش : فرش های دستی ایرانی: سه عامل ( توزیع ، قیمت ، ترفیع ) به عنوان عوامل مؤثر بر فروش شناسایی شده است که به ترتیب مهمترین آنها ( ارتقاء- توزیع – قیمت گذاری )است .(ابراهیم حسینی ، ۱۳۹۳).
۳-۲- مروری بر مدیریت استراتژیک فروش
۱-۳-۲- تاریخچه مدیریت استراتژیک فروش:
قبل از انقلاب صنعتی، انسان ها برای ادامه حیات خویش کار می کردند و به این ترتیب غالبأ به اندازه نیاز خود تولید می کردند، تغییر این ساخت فکری بعد از انقلاب صنعتی، جای خود را به فعالیت معطوف به هدف سود، واگذار کرد. این تغییر ذهنیت، صنایع دستی و واحد های تولیدی کوچک اقتصادی را زیر یک سقف جمع کرده و متمرکز ساخت. به این ترتیب، بعد از انقلاب صنعتی تعداد و بزرگی سازمان ها رو به افزایش گذارد و تنوع فعالیت هاو پیچیدگی ساختارهایشان آغاز شد. در نتیجه این پیشرفت ها، سازمان ها به صورت تشکل های حاکم در جوامع در آمدند. در فرهنگ مدیریت به این پیشرفت ها انقلاب اداری نام داده می شود (خویه ، ۱۳۸۹ ).
۲-۳-۲-تعاریف مدیریت استراتژیک فروش:
تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی فروش و مدیریت استراتژیک فروش ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را می‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آن هستیم خیلی مشکل به نظر می‌رسد.
تعریف اول: هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه‌ای چندگانه که سازمان را قادر می‌سازد به هدف‌های بلندمدت خود دست یابد. همان‌گونه که از این تعریف استنباط می‌شود در مدیریت استراتژیک فروش برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید می‌شود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور (حسابداری)، تولید(عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستم‌های اطلاعات رایانه‌ای(پارسائیان،۱۳۸۵،ص۲۴).
تعریف دوم: مدیریت عبارت است از فرایند تضمین دستیابی سازمان به فواید ناشی از به کارگیری استراتژی فروش‌های مناسب.طبق این بیان، یک استراتژی فروش مناسب مطابق با نیازمندی‌هاییک سازمان در زمان مشخص تعریف می‌شود.فرایند مدیریت استراتژیک فروش شامل شش گام متوالی و مستمر است(رحمان سرشت،۱۳۸۴،ص۳۲):
تجزیه و تحلیل محیطی
پایه گذاری جهت‌گیری سازمانی
هدف‌گذاری
تعیین و تدوین استراتژی فروش
بستر سازی و اجرای استراتژی فروش
کنترل استراتژی فروش
۳-۳-۲-انواع استراتژی فروش:
لذا می‌توان این دو استراتژی فروش را دو نقطه حدی یا دو قطب یک محور فرض نمود که دیگر استراتژی فروش‌های دنیا واقعی بین آن دو قرار می‌گیرد. این استراتژی فروش‌ها دربرگیرنده برخی از ابعاد مختلفی که ذکر گردید می‌باشند،
مثال: در این استراتژی فروش اهداف مدیریت سازمان در آنها کم و بیش به طور دقیق و روشن آشکاراست، دیگران نیز در آن‌ها تا حدودی مشارکت دارند، هرچند که نظرات دیگری نیز در گوشه و کنار سازمان ممکن است یافت شود. با این حال کنترل مرکزی در سازمان کم وبیش وجود دارد و فراگیر و نافذ به نظر می‌رسد. تأثیرات محیط نیز تقریباً بی‌اثر و تا حدودی قابل کنترل و قابل پیش‌بینی به نظر می‌رسد.در ادامه به بررسی استراتژی فروش های میانه این دو استراتژی فروش خواهیم پرداخت(خویه،۱۳۹۱،ص۴۲):
استراتژی فروش‌های از قبل طراحی شده:
در اولین نوع استراتژی فروش، که «استراتژی فروش از قبل طراحی شده» نامیده می‌شود، رهبران در محوریت قدرت و تصمیم‌گیری، اهداف خود را تا حد امکان متناسب و منظم برنامه ریزی می نمایند و پس از آن در پی اجرا و پیاده شدن این استراتژی فروش ها در تلاش برای به عمل کشیدن آن بر می آیند. رهبران برای اطمینان از انجام این کار ابتدا باید مقاصد و اهداف خود را به شکل طرح درآورده، ابهام و نارسانایی‌های آن را به حداقل برسانند و سپس جزئیات اجرائی و نکات ریز طرح را از نظر هزینه و بودجه لازم، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی شرح دهند تا از بروز ایده‌هایی که تحقق آن را مانع می‌شوند، پیش‌گیری کنند. (خویه،۱۳۹۱،ص۴۴).
استراتژی فروش اجماعی:
در هیچ‌یک از استراتژی فروش‌هایی که تاکنون مورد بحث قرار داده‌ایم، احتمال وجود هدف و نیت اولیه را به طور کامل حذف نکردیم. استراتژی فروش که هم‌اکنون می‌خواهیم معرفی کنیم کاملاً و به طور وضوح اضطراری است. در این نوع استراتژی فروش، اعضاء مختلف به طور طبیعی در مورد یک الگو و موضوع به توافق می‌رسند، به طوری که آن مطلب در سازمان تبدیل به یک اصل می‌شود، بدون این که نیاز به کنترل یا هدایت مرکزی وجود داشته باشد. به این نوع استراتژی فروش، استراتژی فروش اجماعی می‌گویند. استراتژی فروش اجماعی برخلاف استراتژی فروش ایدئولوژیکی، که در آن توافق حول یک سیستم عقیدتی صورت می‌گیرد (و نشانگر آرمان مشترک همه افراد سازمان می‌باشد)، یک دیدگاه کلی و شاید غیرمنتظره‌ای است که افراد با استفاده از بینشی که از تجارب گذشته و کارهاییکدیگر و یا در برخورد با محیط و شرایط آن اندوخته‌اند، با هم روی آن سازش و توافق و نهایتاً به عنوان استراتژی فروش جمع برمی‌گزینند. به عبارت دیگر این توافق و همگرایی برخاسته از تمایلات هیچ مدیر و مرکزی با اهدافی که قبلاً به طور وسیع بین دیگر اعضا مشترک باشد، نیست، بلکه فقط نتیجه تفکر گروهی است. ممکن است افراد خاصی فعالانه

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">