رابطهی بین حمایت و نگرش خویشاوندان و دوستان با گرایش به داشتن فرزند دیگر

 

 

نظریههای سبک زندگی

 

رابطهی بین سبک‌های مختلف زندگی با گرایش به داشتن فرزند دیگر

 

 

نظریهی رانگ و کیلفورد

 

رابطهی بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده با گرایش به داشتن فرزند دیگر

 

 

نظریهی دیویس و بلیک

 

رابطهی بین سن زنان در هنگام تولد نخستین فرزند با گرایش به داشتن فرزند دیگر

 

۲-۷ فرضیههای تحقیق
به نظر میرسد که بین ارزش فرزندان و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه وجود دارد. بدین معنی که هرچه ارزش (منافع) فرزندان بالاتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است و بالعکس هرچه ارزش فرزندان (هزینه) پایینتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتر است.
به نظر میرسد که بین سبک زندگی و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه وجود دارد. بدین معنی که هرچه سبک زندگی مدرنتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتر است و بالعکس هرچه سبک زندگی سنتیتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است.
به نظر میرسد که بین حمایتهای خویشاوندان و تشویقهای آن‌ها به داشتن فرزند دیگر و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه مستقیم وجود دارد. بدین معنی که اگر حمایتهای خویشاوندان درزمینه‌ی نگهداری از کودک بیشتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است و بالعکس هر چه حمایتهای خویشاوندان کمتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتر است.
به نظر میرسد که بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معکوس وجود دارد. بدین معنی که هرچه پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده بالاتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگرکمتر است و بالعکس هرچه پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده پایینتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر میشود.
به نظر میرسد که بین اشتغال زنان و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطهی معکوس وجود دارد. بدین معنی که در بین زنان شاغل، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتراست و بالعکس، در بین زنان خانهدار گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است.
به نظر میرسد که بین سن ازدواج و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معکوس وجود دارد. بدین معنی که هرچه سن مادر هنگام ازدواج بیشتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتر است و هرچه سن مادر در هنگام ازدواج کمتر باشد گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است.
به نظر میرسد که بین سن زنان در هنگام تولد اولین زایمان و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معکوس وجود دارد. بدین معنی که هرچه سن زنان بیشتر باشد، گرایش به داشتن فرزند دیگر کمتر است و هرچه سن آنها کمتر باشد گرایش به داشتن فرزند دیگر بیشتر است.
فصل ۳
روششناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه
در این فصل راه عبور از مرحلهی نظری پژوهش به میدان تجربه و مشاهده گام مطالعه میشود و با بررسی آنچه به‌طور نظری از آن بحث گردید صحت‌وسقم فرضیههای تحقیق در برخورد با واقعیت بیرونی سنجیده میشود و مبنایی تجربی که گواهی بر درستی یا نادرستی فرضیات است، فراهم میآید.
«به‌دشواری میتوان به کسی گفت که چگونه تحقیق کند. شاید مهمترین کار، حصول اطمینان از این مطلب است که شخص مبتدی اصول و امکانات را در درک کرده باشد»(کرلینجر،۵۲۷:۱۳۸۶). بدیهی است که عواملی چون موضوع، امکانات و اهداف تحقیق در گزینش شیوههای گردآوری اطلاعات، ابزارهای اندازهگیری و به‌طور خلاصه، انتخاب روش تحقیق سهم به سزایی دارند. روش‌های تحقیق متعدد و متفاوتاند و در کتب گوناگون تقسیمبندیهای متفاوتی از آن‌ها ارائه‌شده است. در تعریف روش‌های تحقیق میتوان گفت: «روش‌های تحقیق، تکنیکهایی هستند که در یک رویکرد خاص برای جمعآوری و تحلیل دادهها به‌منظور توصیف یا تبیین ویژگیها، الگوها و فرایندهای زندگی اجتماعی مورداستفاده قرار میگیرند»(بلیکی،۱۹:۱۳۸۹). تناسب روش و اجرای آن با هدف و موضوع پژوهش، اصلی است که رعایت آن به محقق کمک میکند تا شناختی را که در برخورد با واقعیت کسب میکند و می‌خواهد آن را معیاری برای تأیید یا اصلاح جنبههای نظری پژوهش قرار دهد، با درجه بالایی با واقعیت منطبق کند.
ازاین‌رو در این فصل روش تحقیق، جمعیت آماری، جمعیت نمونه، روش نمونهگیری، تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم، روش جمعآوری اطلاعات و روش تحلیل دادهها بیان میگردد. در بخش جمعیت آماری، جمعیتی که محقق اطلاعات خود را از میان آن‌ها به دست آورده است بیان شده و روش به دست آوردن نمونه از میان جمعیت آماری و تعداد آن مشخص شده است.
۳-۲ روش تحقیق
در تحقیق حاضر با توجه به هدف تحقیق که بررسی عوامل مرتبط با گرایش مادران به داشتن فرزند دیگر است و با توجه به امکانات در دسترس، از روش پیمایش استفاده میشود.
منظور از تحقیق پیمایشی این است که جمعیتهای کوچک و بزرگ را با انتخاب و مطالعه نمونههای منتخب از آن جوامع برای کشف میزان نسبی شیوع، توزیع و روابط زمینهیابی که به‌ندرت ممکن است کل جمعیت را مطالعه کنند، مطالعه میکنند و از روی این نمونهها، خصایص جامعه یا کل تعریف‌شده را استنباط میکنند (کرلینجر،۶۶:۱۳۷۶).
۳-۳ جمعیت آماری
جمعیت یا کل را در منابع نمونهگیری، جمعیت میخوانند. جمعیت مجموعهای از واحدهاست که در چیز یا چیزهایی مشترک باشند (سرایی،۵:۱۳۸۹). جمعیت موردبررسی در این تحقیق کلیهی مادران مراجعهکننده به پایگاههای سنجش سلامت بیناییسنجی و شنوایی‌سنجی دانشآموزان بدو ورود به مدرسهی مناطق ۱ و ۱۹ شهر تهران است.
۳-۴ واحد نمونهای
«هر جمعیت متشکل از مجموعهای از واحدهاست و از میان این مجموعه واحدها، تعدادی به‌عنوان نمونه برگزیده میشوند. هر یک از واحدهای جمعیت را که به‌عنوان عضوی از نمونه در معرض انتخاب است، یک واحد انتخاب یا واحد نمونهای میخوانند»(سرایی،۵:۱۳۸۹). واحد نمونهای در این پژوهش، مادران مراجعهکننده به پایگاههای سنجش سلامت بینایی‌سنجی و شنوایی‌سنجی است که در تاریخ ۳/۵/۹۴ تا ۱۷/۵/۹۴ به این مراکز رجوع کردهاند.
۳-۵ روش نمونهگیری
روش نمونهگیری پوشش کامل تا رسیدن به حجم نمونه است و پرسشنامهها در اختیار تمام مادران مراجعهکننده به پایگاههای سنجش سلامت بیناییسنجی و شنواییسنجی دانشآموزان بدو ورود به مدرسه در مناطق ۱ و ۱۹ شهر تهران قرارگرفته است. کلیهی این پایگاهها از طرف وزارت کل آموزشوپرورش شهر تهران انتخاب‌شده است و تمامی مادران دارای فرزند کلاس اولی، باید به این مراکز رجوع میکردند.

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">