کنشگر : او عمل می کند و به سوی شیء ارزشی خود می رود .

 

  • شیء ارزشی : هدف و موضوع کنشگر است.

 

  • کنشگر بازدارنده : او جلوی رسیدن کنشگر را به شیء ارزشی می گیرد .

 

  • کنشگر یاری دهنده : او کنشگر را یاری می دهد تا به شی ارزشی برسد . (محمدی، عباسی ، ۱۳۸۱، ص۱۱۴،۱۱۳)

از زمان ارسطو این بحث همواره مطرح بوده که از میان سه جنبه داستان گویی ؛ یعنی پیرنگ ، شخصیت ها و مضمون ، کدام یک مهم تر است و کدام یک زودتر شکل می گیرد ، اما این بحث ها بی فایده است ، زیرا هر سه عنصر کارکرد مهمی دارند و سخت به یکدیگر پیوسته اند و همزمان گسترش می‌یابند. شخصیت ها باید در زمینه ای گسترش پیدا کنند و آن زمینه پیرنگ است ، پیرنگ نوعی رویارویی است ، پیرنگ و شخصیت ها برای انتقال مضمون طراحی می شوند ، مضمون از تحول و رشد شخصیت ها پدید می آید و تحول و رشد شخصیت ها هم خود حاصل رویارویی است . هیچ کدام هم بدون شکلی از هنر که همگی آنها را در بر بگیرد خلق نخواهد شد . در چنین زمینه ای است که ما می خواهیم ماهیت شخصیت پردازی را بررسی کنیم. (مهرینگ ، ش ۲۱ ص ۸۲)
۳-۶ . شخصیت پردازی و حوزه تعریفی آن
در بهترین درام ها ، شخصیت پردازی یک عامل کیفی و توضیح دهنده ضروری در درون نقشه کنش است . (هالیول، ۱۳۸۸، ص ۱۶۳)
اشخاص ساخته شده ای را که در داستان نمایشنامه و فیلمنامه ظاهر می شوند شخصیت می نامند . مخلوق ذهن نویسنده ممکن است همیشه انسان و حیوان و شی یا چیزی دیگر را نیز شامل شود . شخصیت در اثر روایتی یا نمایشی فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او در عمل او و آنچه می گوید و می کند وجود داشته باشد . خلق چنین شخصیت هایی که برای خواننده در حوزه داستان تقریباً مثل افراد واقعی جلوه می کنند شخصیت پردازی می خوانند . (میر صادقی۱۳۷۶ص۲۹۹)
با خلق شخصیت در آثار دراماتیک ، نویسنده سعی در تصویر طبیعت های انسانی با همه پیچیدگی ها و گوناگونی هایش دارد و در پرداختن به این مهم ، گاه با تاکید بر عمل انجام گرفته از طرف شخصیت و گاه با تاکید بر دیالوگ و زمانی با قراردادن شخصیت در یک موقعیت خاص و بسط آن موقعیت ، نمایشی را طراحی می کند ، اما روند حرکت نمایشی به هر ترتیب که انجام گیرد شخصیت می بایست دارای خصوصیات قابل قبول انسانی باشد و انگیزه ای منطقی و قابل توجیه در رفتار و یا تغییر رفتار داشته باشد . پرداختن به خصوصیات فیزیکی و روانی و به طور کلی ابعاد مختلف شخصیتی این امکان را فراهم می کند ، تا به درجه توانایی یک شخصیت پی ببریم و همین بررسی توانایی شخصیت در یک اثر ادبی نوع شخصیت به کار گرفته شده در اثر را تعیین می کند . در شناخت انواع شخصیت هایی که در تاریخ ادبیات دراماتیک به آنها پرداخته شده است ، می توان تقسیم بندی چهار گانه ای قایل شد که شاید کلی ترین تقسیم بندی ممکن این گونه باشد ؛ شخصیت اسطوره ای ، شخصیت افسانه ای ، شخصیت رئالیستی و شخصیت مدرن . (مهرینگ ، ش۲۹ ص۸۸)
۳-۶-۱ . روند پرداخت خمیره شخصیت
پرداخت خمیره شخصیت روندی شش مرحله است . ۱٫ با مشاهده و تجربه ، فکر اولیه شخصیت پیدا می شود ۲٫ خطوط کلی اولیه ، شخصیت را مشخص می کند . ۳٫ با مشخص کردن خصلت ثابت شخصیت ، شخصیت با معنی شود . ۴٫ افزودن خصوصیات متضاد ، غیر منطقی و متناقض نما شخصیت را جذاب و گیرا می کند . ۵٫ عاطفی ، اصول ارزشی و طرز برخورد به شخصیت عمق می بخشد . ۶٫ افزودن خصوصیات جزئی ، شخصیت را خاص و منحصر به فرد می کند . (سیگر، ۱۳۸۰،ص۵۹،۶۰)
۳-۶-۲ . انواع شخصیت پردازی
یاکوب لوته دو نوع شخصیت پردازی را معرفی می کند : ۱- توصیف مستقیم و ۲- ارائه غیر مستقیم
در توصیف مستقیم به شکل مستقیم و خلاصه وار شخصیت پردازی می شود . یا راوی به صورت مستقیم به وصف شخصیت می پردازد یا از طریق نام گذاری صورت می گیرد(مثل “کا” در محاکمه کافکا و گیبریل در” مردگان” جویس . )
در ارائه غیر مستقیم به جای اشاره مستقیم سعی می شود که آن ویژگی به شکلی دراماتیک نشان داده شود . ارائه غیر مستقیم در شخصیت پردازی به ۴ نوع صورت می گیرد .
۱) کنش ، که آن هم به دو صورت نمایش کنش واحد و نمایش کنش مکرر است . در نمایش کنش واحد مثل دو قتلی که راسکولنیکوف در جنایت و مکافات انجام می دهد . با این که این دو قتل دو کنش است اما آن قدر به یکدیگر نزدیک است و پیوستگی دارد که می توان آنها را یک رخداد هسته غالب ( به همراه چند کاتالیزور ) در نظر گرفت . در نمایش کنش مکرر، چندین کنش که با هم ارتباط دارند در هر مرحله درک ما را از شخصیت اصلی حک و اصلاح می کند و شخصیت پردازی به گذار میان سطوح روایی مختلف ارتباط پیدا می کند.
۲) گفتار ، آنچه شخصیت می گوید یا می اندیشد چه در قالب گفت و گو و چه به شکل گفتار مستقیم یا گفتمان غیر مستقیم آزاد اغلب در محتوا و فرم ، کارکرد شخصیت پردازی دارد این امر به ویژه زمانی بارز می شود که گفتار شخصیت از گفتمان راوی متمایز می شود و شکلی فردی می یابد .
۳) نمود بیرونی و رفتاری ، را معمولاً راوی یا شخصیت دیگر ارائه و در صورت لزوم تفسیر می کند .
۴) محیط ، محیط بیرونی ، ( فیزیکی ، جغرافیایی) می تواند به شکل های گوناگون به توصیف غیر مستقیم شخصیت ها کمک کند . (لوته ، ۱۳۸۶، ص۱۰۷، ۱۰۹)
مجموع خصایص قابل مشاهده و ترکیبی از خصایص ظاهری که شخصیت را یگانه و منحصر به فرد می‌کند . شخصیت پردازی است . (مک کی ، ۱۳۹۱،ص۲۴۶)
۳-۶-۳ . مجموعه تکنیک های شخصیت پردازی

 

    1. تکنیک‌های شخصیت پردازی صریح – نقشواره ای ( کلامی است و دو شکل خودی و بیرونی دارد . در خودی ، خود نق

      دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

      شواره صریحاً خود را معرفی می کند . در بیرونی ، بقیه او را معرفی می کنند . فرم‌هایی مانند نمایش در نمایش و نقشواره های شارح و مفسر اپیک . )

 

    1. تکنیک های شخصیت پردازی ضمنی – نقشواره ای (تا حدودی کلامی است و غیر از آن ، با طرز پوشیدن لباس ، وسایل صحنه ، طراحی صحنه و … است )

 

    1. تکنیک های شخصیت پردازی صریح – نویسندگانه (متن چاپ شده ادبی خودش به تنهایی بر دریافت درام موثر است . از اسامی گویا استفاده می شود و برچسبی را که بسته با بار انتقادی مورد نظر نویسنده ، ثابت و پایدار است بر نقشواره می زنند . این تکنیک با اپیک همسان تر است و دید انتقادی مورد نظر نویسنده در مورد نقشواره ها هست . توصیف صریح نقشواره ها ریشه در فهرست اشخاص نمایش دارد که بعداً با اضافه شدن شرح و تفسیرهای اپیک در مورد نقشواره ها گسترش پیدا کرد . )

 

  1. تکنیک های شخصیت پردازی ضمنی – نویسندگانه (مهمترین شکلش تاکید بر تباین ها و تناظر ها موجود میان یک نقشواره و نقشواره های دیگر است . تا مخاطب آنها را دریافت کند و با مقایسه ، خودش به نتیجه برسد .) (فیستر، ۱۳۷۸، ص ۲۴۲، ۲۵۵)



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...