قشرهای صاحب امتیاز جامعه

قشرهای صاحب امتیاز در دوره قاجاریه شامل شاهزادگان، رؤسای ایلات، حکام ایالات و فرماندهان نظامی، رده های بالای دیوان سالاری و علما بودند. این گروهها اغلب از طریق منافع مشترک، شراکت در کار و ازدواج با هم پیوند داشتند. آن ها همچنین به گروههای رقیب و جناحهای سیاسی در جماعتهای محلی خود تقسیم میشدند. جای شگفتی نیست که تعارضهای درونی اشراف شهری اغلب قشرهای متوسط و عوام را نیز درگیر میکرد. ( همان : ۴۵)

 

  1. طبقه متوسط جامعه

طبقه متوسط شامل تجار، علمای میانه حال، زمین داران کوچک، اعیان محلی و در یک سطح پایین تر از آن، صنعتگران و پیشهوران میباشد. ( همان : ۵۹)

 

  1. طبقه پایین جامعه یا رعایا

عامه رعایا شامل دهقانان، مردمان ایلات و کارگران فرو رتبه در کارهای ساختمانی و کارگاهها و خدمات شهری و روستایی و نیز گروههای بیطبقهای همچون درویشان تهیدست، گدایان و راهزنان میشد. ( همان : ۶۱)
علاوه بر این طبقات ، اشرف بیان میکند که در این دوره به دلیل تغییراتی که در ساختارهای اجتماعی ایران به وجود آمده، ما شاهد ظهور طبقات جدیدی در بافت جام

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

عه هستیم.
ادغام ایران در اقتصاد نوظهور جهانی در دهههای نخستین قرن ۱۴ه/ دهههای پایانی قرن ۱۹ م موجب تغییرات مهمی در ساختار اجتماعی کشور شد. اقتصاد از شیوه پیشاتجاری و نظام مبادله چندپاره که در آن بیشتر تولید برای تامین قوت لایموت بود به اقتصاد بازار تبدیل گردید که در آن مقدار کمی تجارت خارجی نیز انجام میشد. تجاری شدن کشاورزی، بهبود حمل و نقل و ارتباطات و ایجاد صنایع کوچک جدید باعث افزایش درآمد ملی، عواید دولت و معیارهای زندگی شهری شد. این تغییرات اقتصادی منجر به پیدایش طبقات جدید اجتماعی در کنار طبقات سنتی شد ، به ویژه گروه کوچکی از روشنفکران دیوان سالار و حرفه ای در چهارچوب دستگاه دولت، گروه جدیدی از تجار بزرگ و سرمایه گذاران و یک طبقه کارگر صنعتی نوپا از اهمیت خاصی برخوردار بودند. ( همان: ۶۳)
ساختار طبقاتی ایران در دوره پهلوی:

 

    1. اقشار مسلط: اقشار مسلط در اوایل عصر پهلوی همچون اواخر دوره قاجار شامل خاندان سلطنتی، کارمندان سطح بالای اداری، زمین داران بزرگ، خان های عشایر، علمای بانفوذ، و تجار ثروتمند بودند. در پایان عصر پهلوی تغییرات مهمی چه از لحاظ اندازه و چه از لحاظ ترکیب طبقاتی در این اقشار صورت گرفت. این تغییرات مشتمل بود بر جایگزینی نخبگان متخصص و اداری جدید به جای سیاست مداران کهنه کار قدیمی که اغلب از زمین داران سنتی و رؤسای ایلات بودند؛ جایگزینی تدریجی سرمایه گذاران صنعتی و تجار جدید، پیمانکاران، مهندسان مشاور، صاحبان سرمایههای مالی و بانکداران به جای تجار مرفه و کاهش قدرت و موقعیت علما و زمین داران سنتی. ( اشرف و بنو عزیزی : ۷۶)

 

    1. طبقه متوسط جدید: رشد نظام اداری، نیاز روزافزون به تکنسین ها و مدیران در همه سطوح، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، و گسترش سریع سوادآموزی به سبک غرب منجر به پیدایش طبقه متوسط غیرسرمایهدار شد که شامل صاحبان حرفههای آزاد، کارمندان دولتی، پرسنل نظامی، کارمندان اداری و تکنسین های بخش خصوصی و روشنفکران بودند. ( همان : ۸۶ )

 

    1. قشرهای متوسط سنتی: که شامل قشرهای مذهبی سنتی ( معممین ) و بازرایان شامل تجار، پیشهوران و کسبه میبا شند. ( همان : ۹۰ )

 

  1. طبقه کارگر بسیار ناهمگون، از جمله کارگران ماهر، نیمه ماهر صنعتی، کارگران ساده، کارگران فصلی و افراد دیگری در مشاغل حاشیهای: در اوایل دهه ۱۳۰۰/ ۱۹۲۰ اغلب کارگران ایرانی هنوز در صنایع دستی و دیگر صنایع کوچک سنتی مشغول به کار بودند. برای مثال در سال ۱۳۰۶ /۱۹۲۷ در تهران در حالی که ۵۰۰۰ پیشه ور و ۷۰۰۰ کارآموز در حرفههای گوناگون به کار مشغول بودند. تنها چند صد تن در کارخانههای کوچک و جدیدی همچون کارخانههای اسلحه سازی، نساجی، چاپخانه و کارخانه برق کار میکردند.

طی دهههای ۱۳۲۰/ ۱۹۴۰ و۱۳۳۰ /۱۹۵۰ ، اندازهی طبقه کارگر صنعتی همچنان افزایش یافت. در سال های ۱۳۳۵- ۱۳۲۰/ ۵۶ – ۱۹۴۱ ، تعداد کارگران در کارگاههای بزرگ صنعتی ( با ده کارگر یا بیشتر ) از ۴۰۰۰۰ به ۷۰۰۰۰ نفر افزایش یافت . (همان : ۹۹)

 

  1. طبقات زراعی: که از زمین داران خرد، دهقانان و برزگران خوش نشین ترکیب مییافت.



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...