1.774239

 

 

 0.292364

 

 

 

 

8

 

 

 97.97406

 

 

 1.756292

 

 

 0.269652

 

 

 

 

9

 

 

  98.00564

 

 

1.742891

 

 

0.251468

 

 

 

 

10

 

 

98.03094

 

 

1.732325

 

 

 0.236737

 

 

 

 

ماخذ: نتایج تحقیق
در نمودار (4-19) تجزیه ی واریانس تراز تجاری حاکی از آن است که در دوره ی اول ، بیش تر واریانس خطای پیش بینی و نوسانات تراز تجاری را خود شوک تراز تجاری توضیح می دهد. به طوری که در دوره ی اول 100 درصد خطای پیش بینی توسط خود شوک تراز تجاری قابل توضیح می باشد. در ادامه از این قدرت توضیح دهندگی کاسته شده و به متغیرهایINFLATION و EXCHمنتقل می شود، به طوری که در بلند مدت از100درصد خطای پیش بینی، به ترتیب98.03، 1.73 و 0.23درصد را تکانه تراز تجاری، نرخ تورم، و نرخ ارز موثر واقعی توضیح می دهد. حداکثر قدرت توضیح دهندگی تکانهتراز تجاریدر دوره اول، تکانه هایINFLATIONوEXCH به ترتیب در دوره ی چهارم و دوم می باشد. (پیوست 15و 16).
4-10آزمون فرضیه ها
در این رساله آزمون فرضیه های زیر مد نظر بوده است:
1– نقدینگی افزایش تراز تجاری را به دنبال دارد.
2- نرخ ارز افزایش تراز تجاری را به دنبال دارد.
برای پاسخگویی به سوالات و آزمون فرضیه های رساله از مدل های اقتصاد سنجی و از نرم افزار Eviewse.6 استفاده می کنیم.
برای آزمون فرضیه اول همانگونه که در رابطه (4-2) بدست آوردیم. سیاست پولی به میزان خیلی کمی تراز تجاری را افزایش می دهد همانطور که در رابطه مشاهده کردیم اگر مصرف به میزان یک واحد افزایش یابد تراز تجاری به میزان 1.008 واحد افزایش می یابد و آماره t برای آن معنادار نمی باشد. پس فرضیه اول رد می شود. اما در ارتباط با نظریه دوم می توان چنین گفت که افزایش یک واحدی در نرخ ارز میزان تراز تجاری را به میزان 1512.762 واحد افزایش می دهد و آماره آن نیز معنادار می باشد. پس فرضیه دوم نیز مورد تایید قرار می گیرد. پس می توان نتیجه گرفت که نرخ ارز و سیاست پولی هر دو بر تراز تجاری اثر می گذارند اما اثر نرخ ارز واقعی بر تراز تجاری بیش تر از اثر سیاست پولی بر تراز تجاری می باشد.
4-11 نتیجه گیری:
در این فصل ابتدا قبل از برآورد مدل اصلی، آزمون آماری متغیرها در ارتباط با مانایی متغیرها مورد تحلیل قرار گرفت و مشاهده شد که همه متغیرها شامل نرخ ارز واقعی، قیمت نفت و نرخ تورم در سطح مانا نبودند و با یک درجه تفاضل گیری مانا شدند و از آنجایی که ممکن است در طول سری زمانی شکست ساختاری وجود داشته باشد آزمون فیلیپس پرون را نیز انجام دادیم که موید یک درجه تفاضل در سطح خطای 5 درصد بود. پس متوجه شدیم که باید به روش یوهانسن عمل کنیم. به منظور برآورد مدل خودرگرسیون برداری تعیین طول وقفه بهینه الزامی می باشد بدین منطور از معیار اطلاعات آکائیک (AIC) استفاده شد و وقفه یک به عنوان طول وقفه بهینه انتخاب شد. از آنجایی که هر 6 متغیر در سطح تفاضل اول مانا شده اند و با تفاضل گیری از خطر رگرسیون کاذب خلاص شد اما اطلاعات ارزشمندی در رابطه با سطح متغیرها از دست داده می شود. ولیکن در حالت هم انباشتگی، می توان متغیرها را از طریق مدل های تصحیح خطای برداری (VECM) برازش کرد و نتایج آزمون هم انباشتگی براساس آزمون اثر و آزمون حداکثر مقدار ویژه موید آن است که یک رابطه بلندمدت در سطح معنی داری 5% وجود دارد. و براین اساس روابط بلندمدت و کوتاه مدت را تخمین زدیم. و در نهایت توابع تجزیه واریانس تحریک اثر شوک متغیر درون زا را بر دیگر متغیرها مدل VAR ترسیم کردیم ، اطلاعاتی در رابطه با اهمیت نسبی هر یک از شوک های تصادفی برای تحت تاثیر قرار دادن متغیرهای مدل آماده کردیم.
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1 نتیجه گیری:

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...