سامانه پژوهشی – تحلیل نظری ویکتور ترنر در باب آیین زیارت93- قسمت 14 |
تحلیل نمادهای زیارت
3.1 سفر بهمثابه نماد
ترنر بیان میدارد که در حرکت زائران به سمت قدسالاَقداس[413] (کنایه از حرم مرکزی) مسیر به شدّت مقدّس نما میشود. همزمان که شخص فرآیند را طی میکند در ابتدا حالت طلب مغفرت است که مهم است در حالی که بسیاری از مسیری که او طی میکند اساساً سکولار است (و مسیرهای روزانهاند) سپس نمادهای مقدّس شروع به سرمایهگذاری روی مسیر میکند تا زمانی که در مرحله نهایی مسیر خودش مقدّس میشود. سفری اسرارآمیز یا مقدّس تا جایی که تقریباً هر نقطه و درنهایت هر قدم، یک ظرفیت نمادین چند بعدی و متراکم برای برانگیختن تأثیرات و میلهاست. درک زائر از امر مقدّس در چنین شرایطی خصوصی نیست بلکه یک درک جمعی است که بهطور تقدیری او را دربرمیگیرد و به او انگیزههای قوی، برای تقویتِ باور و اعتقادش میدهد و حتّی سفر زائر پارادایمی برای دیگر رفتارهایش میشود(چه از نظر اخلاقی و چه سیاسی یا غیره)[414]
همچنین او را از یک گونه از زمان به گونهای دیگر انتقال میدهد. در قلمروِ نمادین، التزامِ زائر به سفرهای پرالتهاب امّا الهامبخش که برانگیزاننده احساسِ وی است بیشتر از احساسی است که توسّط نمادها در آیینهای نیایش و مراسمات سالانهی دینی دیده میشود. او در مسیر زیارت “شرکت” میکند، زائر خودش به یک نمادِ کامل تبدیل میشود و در حقیقت یک نماد از “تمامیت” میشود. معمولاً او به تفکّر کردن (در طیّ مسیر زیارت) بر روی اَعمال نوعدوستانه و خلّاقانهی اولیای مقدّس یا خداوند که آثار و تصویر مقدّسش به موضوع در خواست زائر شکل میدهند، تشویق میشود. این امر شاید وابسته به دریافت افلاطونی از یادآوری باشد که همان تجدید خاطره از یک تجربه گذشته است. بههرحال در این پیشزمینه اینگونه میتوان بیان کرد که او در یک تجربه مقدّس شرکت میکند با هدف دستیابی به یک قدم جلوتر به سوی “تقدّس و تمامیت” در نفس خود، (هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی). امّا از آن جا که یکی از ابعاد خود شخص از ارزشهای محترمِ فرهنگِ خاصً خودش تشکیل میشود بنابراین غیرطبیعی نیست که صورتبندی جدید که به واسطه زائران خواسته شده باید یک ادراکِ شدید از معانی درونی آن فرهنگ را شامل شود. برای خیلیها آن معانی درونی بهوسیله ارزشهای اساسی دینیشان شناخته میشود. بنابراین ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بهوسیله جماعتواره و “خاطره“ منسوخ شده، نیستند امّا شدّت تفرقه انداختنشان حذف شده است شاید گفته شود جماعتواره خالص به “هارمونی” شناخته میشود و نه غیرهارمونی و نزاع. به نظر ترنر نوع اجتماعی که به همه زیارتها اختصاص دارد نشان دهنده تصالحی بین ساختار و جماعتواره است. به زبان نظری نوعی بخشش گناهان است (از نظر ترنر حضور در ساختار تولید گناه میکند)، جایی که تمایزات پذیرفته شدهاند یا تحمّل میشوند به جای آنکه به تمایزات دامن زده شود.[415]
ترنر به این نکته نیز اشاره میکند که همچنان که زائر از درگیریهای ساختاریاش در زندگی روزمرهاش فاصله میگیرد مسیرش به طور فزایندهای در یک سطح مقدّس میشود و در سطح دیگری سکولار میشود.[416]او با حرمها و اشیای مقدّس فراوانی روبرو میشود (همچنان که پیش میرود) او همچنین با خطرهای واقعی بیشماری روبرو میشود مانند سارقها و دزدان. او باید به حفظ جانش و همچنین پسانداز پول توجّه کند همچنین او به فروشگاهها و نمایشگاهها میرود به خصوص در پایان سفرش (مخصوصاً در جایی که حرم با بازار و نمایشگاههای جذاب احاطه شده است). امّا همه اینها بیشتر قراردادی هستند بیشتر مبتنی بر معاشرتاند و بیشتر ارادیاند، بیشتر غیر منتظرهاند، پر از احتمالات جماعتوارهاند، (هم جماعتهای مقدّس و هم جماعتهای سکولار). خیلی بیشتر از آنچه که او در وطن خودش میشناخت و جهان مکان بزرگتری میشود.[417]
بعد دیگری از زیارت بهوسیله مفهوم بودایی از سفرهای مقدّس مطرح شده است. بهنظر میرسد که رسوم بودایی از اَعمال هندویی نشأت گرفته است جالب است که “پالی” لغت سانسکریت برای زیارت است به معنای “جلورفتن ، عقبرفتن از جهان” ، که اصطلاحی برای پذیرش یا جذب اوّلین رتبه در رهبانیّت بودایی است. برخی بوداییها مانند مردان مقدّس هندو مثل پالمرز در اروپای قرونوسطی تمام عمرشان را در راه اماکن زیارتی میگذراندند.
ترنر بر این باور عمیق است که نوعی آیین گذار در زیارت وجود دارد.[418]ترنر بیان میدارد که برای بسیاری از زائران، سفر (در زیارت) خود نوعی توبه و طلب بخشش است. نهتنها به دلیل طولانی بودن راه بلکه به دلیل خطرات راه مانند: وجود سارقان و خطرات طبیعی و بیماریهای مسری. که میتواند آزمونی از جانب خداوند برای سنجشِ ثباتِ عقیده فرد باشد.(افسانههایی وجود دارد که افراد بسیار گناهکار مشکلات فراوانی را در راه زیارت متحمّل شدهاند مانند داستان چهار شوالیه که توماس قدّیس را شهید کردند، بادی شدید وزیدن گرفت و نگذاشت آنها در سرزمین مقدّس زانو بزنند (نشانه آمرزیده نشدن بود) پس در حالی
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |
که گناهشان آمرزیده نشد بازاگشتند.[419]
3.2 زیارت وتصویر
تصاویر دینی زائر را در خود فرو میبرد. زائر شاید تا کنون آنها را ندیده باشد یا شاید تصاویری آشنا را در کلیسای محل خود دیده باشد. “پاکی چشم” در اینجا اهمّیت دارد، “پاکی درهای ادراک” . زائران معمولاً درباره تأثیری دگرگون کننده بر آنها در لحظه نزدیک شدن به قربانگاه یا سرداب نوشتهاند.(در پایان راه) برای آنها پیشوا در حکم یک نجات دهنده است، نجات دهنده آنان از خودشان، (خودشان بهمثابه تعریفی اجتماعی و بهمثابه تجربهای شخصی).[420]
3.3 پارادایمهای ریشه
در داخل نهاد زیارت آزادی در حال رشد است. در چهارچوب دینی مسیحیت زیارت شامل جوهره آستانگی داوطلبانه است، که همان داوطلب شدن مسیح برای رهایی دیگران است.[421] مقارن با پایان سفرِ زیارتی، زائر با ساختارهایی نمادین احاطه میشود مانند: ساختمانهای دینی ،تصاویر، مجسّمهها و خصوصیات مقدّسِ هر مکان که در داستانها و افسانهها آمده است. لایهی زیرین این نمادها شامل مجموعهای از اندیشه و احساس میشود که میتوان آنها را پارادایمهای ریشه نامید.[422]
دینها نشأت گرفته از گفتار و کردار پیشوایان و پیروانِ بیواسطه میشود. و شامل ذخیره ایمانی است. البته میتوان گفت صورتبندی ساختارمند دینها توسّط الاهیدانان و متعهّدان به آن دین پیریزی میشود. پارادایمهای ریشه براساس بحرانهای زندگی پیشوا پیریزی میشود مانندِ تولّد ، میانسالی و مرگ تا یک الگوی انتزاعی را به پیروان ارائه دهد. به همین دلیل ما تصاویری از مسیح میبینیم به صورت کودک، نوجوان، جوان، مبلغ، درحال تازیانه خوردن، قربانیای به صلیب کشیده شده و رستاخیز مردِخدا، تمام این تصاویر بر اساس روایاتِ زندگی مسیح است. ما او را گاهی در ارتباط با خویشاوندانش، یارانش، غریبهها، شفایافتگان و حتّی در ارتباط با دیگر خدایان تثلیث و فرشتگان و شیاطین میبینیم.
بین پیشوا و پیشزمینه (خصوصیات فرهنگی و طبیعی) ارتباط وجود دارد که با هم سازنده یک پیام پیرامون ارزشهای مرکزی سیستم دینیاند. زائر هرچند ممکن است گذرا از این تصاویر رد شود امّا وضوح و بیانِ نمادینِ این تصاویر میتواند زائر را در تجربهای شبیه به پیشوا یا نزدیکان وی فرو ببرد.[423]
3.4 راه بازگشت
اگر ویژگیهای روانشناختی را درنظر بگیریم راه بازگشت هم میتواند یک سفر کامل باشد.[424] از نظر روحی و روانی در مسیرِ رفتن به زیارت ،شخص مایل است در اماکن مهم توقّف کند تا طلب آمرزش کند و خود را برای حرمِ اصلی آماده کند. در راه بازگشت او سعی دارد سریعتر به خانه برگردد .(پس بیشتر شبیه توریست است)، او از گناهان ساختاریش پاک شده و اکنون او میتواند از خود احساس رضایت کند.[425] همچنین منتظر یک استقبال گرم در خانه است. پس راه، دو راه میشود.[426]
3.5 زیارت و هنر
گسترهی تأثیر زیارت به ادبیات هم کشیده شده نه تنها در منابع مستقیم درباره زیارت بلکه همچنین به داستانهای بیشمار پیرامون تلاش و سفر هم رسیده است که در آن قهرمان یا قهرمانها به یک سفر طولانی میروند برای یافتن این واقعیت که چه کسی در حالت خروج از ساختار هستند. اخیراً دی.اچ.لورنس ، کونراد و پاتریک وایت[427] مثالهایی از این ژانر آماده کردهاند حتّی فیلم 2001 برخی از این کاراکترهای زیارت را دارد که بهمراه یک شبه کعبه (سنگ سیاه) در خارج از فضا نزدیک مشتری بزرگتر از سیّارات پیرامون آن است.[428]
- تحلیل ابعاد زیارت
4.1 ظرفیت بالقوّه زیارت [429]
کشف و شهود[430] در زیارت، زمینهی مرگ[431] و آگاهیهای سلبی[432] (مواجهه با خدا از طریق سلبی) همگی، ظرفیتهای معنوی زیارت را بیان میکند. این موارد جنبههای معنوی دیگری از آستانگی و جماعتواره را آشکار میکند و به فهمیدن این که چرا زیارت به روان انسانها اتّصال مییابد کمک میکند. کشف و شهود و زمینهی مرگ در کتاب تصویر و زیارت به صراحت مطرح شده امّا آگاهی سلبی تلویحاً بیان شده است.
4.1.1 کشف وشهود
یکی از نکاتی که در کتاب تصویر و زیارت مشهود است پرداختن آن به طبیعتِ کشف و شهودی زیارت است. زیارت میتواند بهمثابه کشف و شهودِ بیرونی تلقّی شود همچنان که کشف و شهود میتواند زیارتی درونی تلقّی شود. زائر یک راه کشف و شهودی را میپیماید.[433]
کشف و شهود، قسمتی جداناپذیر از تمرینات معنوی در دینهای مختلف است. کارل راهنر[434] یکی از بزرگترین الاهیدانان مسیحی اینگونه پیشبینی میکند که:« مسیحیت در آینده یا کشف است یا اصلاً وجود نخواهد داشت اگر منظورمان از کشف و شهود، تجربهای اصیل از خداوند باشد که از درون قلب هر تجربهکنندهای برمیخیزد.»[435]
شاید همین طبیعتِ کشف و شهودیِ برونگرایِ زیارت باشد که باعث شده زیارت به بشریت در سطحی جهانی پیوند خورد، یعنی زیارت بیان کننده جستجویای روحانی ـ وجودی به سوی نیرویی ماورا است. ترنر و همسرش با سنّتهای کشف و شهودِ مسیحی آشنا بودند. ادیت ترنر شرح میدهد که ویکتور چگونه به مانند یک کودک توسّط یک کشیش که برای وی از کشف و شهود مسیحیت میگفت تحت تأثیر واقع شده بود. آشنایی با نوشتههای کشف و شهودی به ترنر کمک کرد تا بتواند مفهوم مناسک آفریقایی را در زامبیا دریابد.[436] این فهم کشف و شهودی ابعاد تازهای به مسافرتهای زیارتی انسانشناسانه ترنر داد.
تحقیق پیرامون پویایی کشف و شهود در زیارت، توجّهها را به سفر روحانیِ درونی جلب میکند. جان ولچ[437] مشاهدات ترنر را دربارهی کشف و شهود و زیارت با نوشتههای معروف ترسا از اویلا [438]پیوند میزند. در کتاب درون قصر[439] ترسا سفری درونی از ایمان را در هفت مرحله شرح میدهد که آن را به مانندِ عبور از هفت عمارت یک قصر میداند. سفر زمانی به اوج میرسد که زائر خدا را در عمارت هفتم ملاقات میکند(توسّط یک احساس کاملاً عمیق و درونی).ولچ میگوید این رفت و آمد درونی برای هر زیارتی ضروری است برای همین است که ترسا جامعه و دیگر پیروان را به پیمودن آن دعوت میکند.[440] آنچه برای ما اهمّیت دارد مشاهده ولچ از پویایی ساختار و ضدّ ساختار در نوشتههای ترسا است (ترسا یک ضدّ ساختار درونی ساخته بود، مکانی دور از حصار بدن و ذهن. دعوت او به یک زیارت است، زبانش زبانِ سمبلیک زیارت است، او به یک سردرگمی و یک بازی (این اصطلاح میتواند با اصطلاح بازی[441] که توسّط ترنر بیان شده مشترک باشد)[442]در میان تصاویر دعوت میکند.[443]
زیارت بنابراین به زائر کمک میکند که به چشماندازی درونی دست پیدا کند و به سفری فراتر از زمان و مکان برود. اگرچه زیارت در شرایط زمانی و اجتماعی و تاریخی خاصّی رخ میدهد امّا انعطاف شخصیتی و روحانی یک فرد شامل یک (پروسه درونی مرحلهبندی شده) میشود (آن گونه که ترنر پیشنهاد میکند) و منجر به هدفی روحانی فراتر از مفهومسازی میشود.[444]
ارتباط بین کشف و شهود و زیارت موضوعی برای مطالعات تطبیقی است. همچنین نقطهی تلاقی مباحثات دینی و سکولار است و ممکن است ابعاد جدیدتری از زیارت را آشکار کند مانندِ پرداختن به موضوع زیارت و توریسم.[445]
4.1.2 زمینهی مرگ
ویکتور ترنر در مقالهای که سه سال قبل از کتاب تصویر و زیارت نوشته شده است، زمینهی مرگ را در زیارتهای دینهای رهاییبخش شرح میدهد وی زیارتها را بهمثابه سرشار از نمادها و استعارههایی برای مرگ توصیف میکند[446] زمینهی مرگ در نظر ترنر اوّلاً خود را در قالب پیشوای مرده یا شهیدی در رابطه با مکان مقدّس جلوه میدهد ثانیا خود را به صورت یک مرگ استعارهای در مرحله آستانگی در زیارت نمایان میکند، به این صورت که مسافر از جامعه هنجاری خودش جدا میشود و در یکنواختی طبقاتی بین سایر زائران قرارمیگیرد (خاصیت آستانگیِ زیارت) به عبارت دیگر همان در حالتی میانه از مرگ در زندگی (ترنر،مقاله مرگ و مرده Posted in پایان نامه ارشدEdit
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 05:23:00 ق.ظ ]
|