سامانه پژوهشی – بررسي رابطه ويژگي هاي روانشناختي فرماندهان و مديران با سبك هاي مديريت- قسمت 19 |
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
تحول بشر تکامل یافته است. تایگر عقیده دارد که خوشبینی بقاء انسان را میسر ساخته است. آن دسته از افراد گونه انسان که نسبت به آینده خود واقعبین یا بدبین بودند، خطر، بیماری و مرگ را گریزناپذیر میدیدند و برای اقدامات لازم جهت ادامه حیات برانگیخته نمیشدند. بر عکس همتایان خوشبینشان برای تلاش در جهت ادامه حیات برانگیخته میشدند زیرا فکر میکردند که کارها به نفع آنها ادامه خواهد یافت و از آنجایی که اغلب همین اتفاق رخ میدادافراد خوشبین زنده مانده و نسلشان افزایش مییافت (کارور، 2005).
بخش دوم: رهبری و مدیریت و سبک های رهبری و مدیریت
2 -4- معنای لغوی
رهبری از لحاظ لغوی یعنی رهیابی، رهگشایی و راهنمایی انسانها (متشکل در گروهها، قشرها یا جوامع بشری به طور کلی) و پیشگامی به سوی اهداف خاص که در عمل از طریق نفوذ در دیگران و تغییر رفتار آنها در جهت مورد نظر امکانپذیر است.
2-4-1- تعریف اصطلاح رهبری در مدیریت
راهنمایی و فرماندهی زیردستان در جهت بهتر فهمیدن هدفهای سازمانی و برانگیختن آنان به کار و فعالیت است به عبارت دیگر تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان به منظور کسب اهداف سازمانی است (سید جوادین 1382، 431).
2-4-2- جلوههای رهبری
به طور کلی میتوان ظهور رهبری را در یک جامعه بشرح زیر مجسم ساخت
الف- رهبری مذهبی: رهبری مذهبی که بر مبنای نگرش دینی، جهانبینی مذهبی و نظام ارزشی اعتقادی رفتار افراد را هدایت میکند.
ب- رهبری سیاسی: رهبری سیاسی دومین نوع رهبری جامعه را تشکیل میدهد و به عنوان وسیلهای برای رهبری ایدئولوژی و خط مشی کل جامعه را در جهت جهانبینی و نظام ارزش خاص شخص مینماید.
ج- رهبری علمی و فلسفی: که متاثر از نگاه به جهان هستی و پدیدههای خلقت و در قلمرو نخبه پروری به حاکمیت نخبههای علمی وب به ویژه فلسفی قائل است.
د- رهبری سازمانی: که در قلمرو سازمان، مجری سیاستها و خطیمشیهای رهبران اجتماعی و سیاسی بوده و رفتار افراد را در جهت تحقق اهداف سازمانی هدایت مینماید (سید جوادین، 1383، ص 310)
2-4-3- رهبری چیست؟
رهبری عبارت است از عمل تاثیرگذاری بر افراد به طوری که از روی میل و علاقه برای هدفهای گروهی تلاش کنند (کریتزوکی نی کی 2001، 551).
و یا رهبری عبارت است از توانایی ایجاد حالتی در کارکنان که با اعتماد به نفس و علاقهمندی انجام وظیفه نمایند. رهبری توانایی استفاده موثر از شایستگیهای استراتژیک به منظورنفوذ بر دیگران جهت کسب اهداف سازمانی (ویس 2000، 194).
رهبری عبارت است از تاثیرگذاری بر افراد تا تحقق هدف مشترکی را امکان پذیرسازند. رهبری یک فرآیند نفوذ غیر جبری برای هدایت فعالیتهای اعضای گروه به سوی هدف میباشد (سید جوادین، 1382، 311).
رهبری عبارت است از:
توانایی تاثیرگذاری بر یک گروه برای رسیدن به اهداف. سرچشمه این تاثیر میتواند رسمی باشد مانند آنچه که در پستهای مدیریتی در یک سازمان اتفاق میافتد به علت پست مدیریت در سازمان که با درجهای از اختیارات رسمی تعریف شده همراه است. فرد ممکن است فرض کند که نقش رهبر نتیجهی پست او در سازمان است. ولی همه رهبران مدیر نیستند هم چنان که همه مدیران رهبر نیستند زیرا یک مدیر در یک سازمان که با قوانین و اختیارات مشخص مشغول به کار است لزوما رهبر اثربخشی نیست (رابنیز، ص 260)
در تعریف دیگری با تاکید بر روابط بین افراد، رهبری نفوذ بر مرئوسان از طریق برقراری ارتباط با آنان در تحقق اهداف سازمان بیان گردیده است صاحبنظران رهبری را عبارت از ارتباط بین گروهی از افراد دانسته است که در آن یک نفر میکوشد تادیگران را به سمت هدف معینی سوق دهد. تعاریف دیگری نیز با اختلافاتی جزئی مسئله نفوذ و تاثیرگذاری بر مرئوسان را از طریق ارتباطات و انگیزش، رهبری و هدایت دانستهاند. به عبارت ساده رهبری فرآیندی است که ضمن آن مدیریت سازمان میکوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی موثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل کند و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند. از این رو رهبری در مفهوم سازمان آن به عنوان جزئی مجزا و مستقل از مدیریت طرح نبوده بلکه یکی از وظایف عمده و اصلی آن به شمار میآید. هر مدیری علاوه بر وظایفی چون برنامهریزی، سازماندهی و کنترل باید انجام این وظیفه یعنی هدایت افراد سازمان را نیز عهدهدار گردد. مهمترین نکته در رهبری جهت دادن و نفوذ بر اعضای سازمان است. رهبری مستلزم نفوذ کردن و تاثیرگذاردن بر افراد است و مدیر در نقش رهبر، کسی است که بتواند بر افراد تحت سرپرستی خود نافذ و موثر باشد و به عبارت دیگر مرئوسان نفوذ و قدرت او را بپذیرند (الوانی، ص 137).
2-5- تعریف مدیریت
تاکنون تعریفی از مدیریت که کورد قبول همگان قرار گرفته باشد ارائه نشده است و صاحب نظران و مولفان علم مدیریت بر اساس اهداف و نگرشهای مختلف آنرا تعریف نموده اند که به بعضی از این تعاریف اشاره می نماییم:
“مدیریت” فعالیتی است منظم در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم گیری صورت می گیرد.(علاقه بند 1371، 15)
پال و هرسی و کنت بلانچارد(1372)، [27]مدیریت را کارکردن با افراد و بوسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی تعریف می کند.(علاقه بند،1371)
فورسته (1362) در این مورد چنین اظهار نظر می کند:
فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نماییم.( به نقل از علاقه بند 1371، 13)
مدیریت فراگیر بکارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده است که از طریق برنامهریزی، سازماندهی بسیج منابع و امکان هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت میگیرد.
این تعریف پنج نکته اساسی ذیل را که زیربنای مدیریت در حوزههای نظریه پردازی و
کاربرد هستند دربردارد.
1- مدیریت یک فراگرد است.
2- مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد.
3- مدیریت موثر مبتنی بر تصمیمگیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است.
4- مدیریت کارا، متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است.
5- مدیریت برفعالیتهای هدفدار، تمرکز دارد (رضائیان، 1387، ص 8).
بنابراین مدیریت پدیدهای جهان شمول و فراگیر بوده و هر کسی در هر موقعیتی به نوعی با آن ارتباط خواهد داشت اما هنوز توافقی همگانی بر سر تعریف جامع و مانعی از این مفهوم در میان اندیشمندان و صاحبنظران این رشته به وجود نیامده است و تقریباً به تعداد کسانی که دراین زمینه تحقیق و مطالعه نمودهاند تعریف مدیریت ارائه شده است. به طورکلی یکی از جامعترین تعاریف که تا کنون ارائه شده تعریف ذکر شده بالا میباشد و شاید بتوان بطور خلاصه و مختصر مدیریت را این چنین تعریف نمود: تمام کوشش های علمی و هنری مدیران که شرایط را فراهم می سازد تا افراد بهتر انجام وظیفه نمایند.
2-6- تفاوت رهبر و مدیر:
رهبری و مدیریت دو آفرینش است. به این معنا که رهبری نخستین آفرینش است. رهبری مدیریت نیست، مدیریت دومین آفرینش است. نخست رهبری باید بیاید. مدیریت مسئلهای است که در آخر امر مورد توجه قرار میگیرد مسائلی نظیر این که چگونه میتوانیم امر معینی را به بهترین شکل به انجام برسانیم؟ حال آنکه رهبری پیش از سایر امور مورد توجه قرار میگیرد. مسائلی نظیر این که چه اموری را میخواهم به انجام برسانم؟ در گفتار پیتر دراکر[28] و نیز در گفتار وارن بنیس[29] میخوانیم مدیریت یعنی درست انجام دادن کار. رهبری یعنی انجام دادن امور درست. مدیریت یعنی کارآیی در صعود نردبان ترقی، حال آنکه رهبری یعنی تشخیص اینکه آیا نردبان به دیوار درست تکیه دارد یا نه (هفت عادت ص 113). برخی معتقدند مدیران رهبری و رهبران مدیریت میکنند. این پرسش مطرح است که آیا این دو فعالیت یکی است؟ صاحبنظران (باس 1990، 383) در جواب میگویند اگر چه رهبری و مدیریت در هم گره خوردهاند ولی هر کدام فعالیتها و وظایف منحصر به فرد خود را دارا میباشند، مدیران فعالیتهای برنامهریزی، سازماندهی و کنترل را انجام میدهند و رهبران ارتباط متقابل شخصی را هدایت مینمایند، رهبران پشتیبانی عاطفی فراهم میکنند و تلاش دارند که کارکنان را در جهت کسب هدف مشترک به پیش برانند. رهبران جریان ساز و راهبرد گرایند.
سخن کوتاه این که اگر رهبری نفوذ در دیگران جهت کسب هدف باشد، مدیریت نفوذ در دیگران جهت کسب اهداف سازمانی است. در رهبری اهداف میتواند گوناگون باشد ولی در مدیریت اهداف سازمانی اولویت دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 05:57:00 ق.ظ ]
|