جستجوی مقالات فارسی – بررسی ارتباط بين نابی، چابکی سازمانی و رقابت پذيری سازمانی- قسمت 32 |
1- کوا و ديگران (2001)2- فورزا (1996)3- فولرتون و مک واترز (2001)4- گوپتا و بنان (1995)5- جکسون و داير (1998)6- جيمز مور و جيبانس (1997)7- کارلسون و آهل اشتروم (1996)8- کاتاياما و بنت (1996)9- لي (1996)10- مارين و دلگادو (2000)11- مارتينز سانچز و ديگران (2001)12- پرادو پرادو (2002)13- شاه و وارد (2003)14- وايت و ديگران (1999)15- ووماک و ديگران (1990)16- ساکاکيبارا و ديگران (1997)17- فلين و ساکاکيبارا (1995)18- وايت و پري باتوک (2001)19- اپلبام و بات (1994)20- نيپچه و مولمان (1996)21- مارتينز سانچز و پرز پرز(2001)
در آخرين طبقه بندی کلی که در اين بخش ارائه می شود مير و فارستر ابزارهای توليد ناب را از ديدگاه کارلسون و آهل اشتروم به شرح زير معرفی نموده اند.
- حذف ضايعات
- بهبود مستمر
- عيب و نقص صفر
- تحويل به موقع
- کشيدن مواد (توليد کششی)
- تيم های چند وظيفه ای
- عدم تمرکزگرايی
- ادغام وظايف
- سيستمهای اطلاعات عمودی(Mieir & Forrester, 2002).
البته نتايج تحقيقات ساير محققين نيز منجر به معرفی ابزارها و مؤلفه های محدودی برای توليد ناب شده است. نتايج تحقيق پيتر موری[23] که در سال 2003 انجام شده بيانگر تأثير بسزای آموزش و مشارکت تيمی در بهبود مستمر و اجرای صحيح مديريت کيفيت فراگير در توليد ناب است(8، سيد حسينی). در همان سال مک گريوي[24] نيز تغيير ماهيت کار و تغيير گرايشها و رفتارهای فردی، گروهی و سازمانی عاملی مهم برای دستيابی به توليد ناب موثر می داند(8، سيد حسينی).
برخی از محققين نيز تاثير به کارگيری برخی ابزارها و مؤلفه ها نابی را بر خروجی های يک شرکت ناب بررسی نموده اند. کوآ و همکارانش اعتقاد دارند هر چهار دسته TQM، HRM، JIT و TPM بر روی اختلاف به وجود آمده در زمينه کيفيت و تحويل به موقع محصولات مؤثر می باشند اگرچه تأثير TQM و HRM محسوس تر و بيشتر از دو دسته ديگر می باشد (کوآ).ساکاکيبارا و همکارانش نيز اعتقاد دارند می توان با استفاده از دسته های TQM و HRM در رفع موانع موجود در راه بهبود عملکرد مانند سطح موجودی، تحويل به موقع و کاهش زمان تکوين محصول تاثير گذار بود در حالي که در اين زمينه تأثيرات دسته های JIT و TPM بسيار ناچيز می باشد (ساکاکيبارا). از طرف ديگر فلين و ساکاکيبارا در جای ديگر به اين نکته اشاره کرده اند که اختلافات به وجود آمده در زمينه عملکرد کيفيت مربوط به بکارگيری دسته HRM و ابزارهای ارتباط با مشتری می شود در حاليکه تأثيرات TQM و JIT در اين زمينه نامحسوس است (فلين و ساکاکيبارا ) . طبق نظرات جکسون و داير HRM ، TQM و TPM باعث بهبود کيفيت و زمان تکوين محصول می شوند در حاليکه JIT علاوه بر بهبود زمان تکوين محصول، باعث کاهش سطح موجودی ها می شود. (جکسون و داير ) . تاکنون تحليل های بسيار کمی در زمينه بررسی تأثيرات بکارگيری ابزارهای توليد ناب بر روی بهبود عملکرد عملياتی يا وضعيت سيستم توليد انجام شده است. در بين اين تحقيقات محدود، ساکاکيبارا و همکارانش بيان کرده اند که از بين ابزارهای JIT ، به استثناء حذف زمان راه اندازی همگی در بررسی اختلافات عملکرد عملياتی مهم می باشند (ساکاکيبارا و همکارانش) . وايت و پری باتوک استفاده از ابزارهای کنترل کيفيت را در بهبود کيفيت، بهره وری و سطح ذخاير در سيستمهای توليدی تکرار شونده مؤثر دانسته اند. از طرف ديگر آنها کارگران چند وظيفه ای را با بهبود زمان تکوين محصول، بهبود کيفيت و بهره وری تأثيرگذار و همچنين استفاده از کانبان را در بهبود زمان تکوين محصول و کيفيت مفيد دانسته اند (White & Prybutok, 2001). (Saurin & Ferreira, 2009)
3.2. چابکی سازمانی
سازمانهاي توليدی معاصر از دو جهت دچار چالشهاي عمده شدهاند. از سويي فلسفهها و تكنولوژيهاي جديد توليد در حال شكلگيري هستند و اين امر باعث از رواج افتادن شيوههاي پيشين خواهد شد. از سوي ديگر مشتريان در درخواست و مطالبه محصولات و خدمات جديد در زمان كوتاه جسورتر شدهاند (Maskell, 2001; Tersine & Wacker, 2000; Gunasekaran A. , 1999; Lau, Jiang, Chan, & Ralph, 2002; Helo, 2004; Ho, Lau, Lee, & Ip, 2005) در آغاز سده بيستويک، جهان با تغييرات مهمي در تمام جنبهها روبرو شده است و رقابت بازاريابي، نوآوريهاي فناورانه، تقاضاي مشتريان و بازارهاي انبوه در اثر افزايش تقاضا و انتظارات مشتريان در حال قطعه قطعه شدن هستند (Sharif & Zhang, 1999).
این تغییرات سریع و چشمگیر، خصوصاً در صنایع الکترونیکی، منجربه توسعه جنبههای مختلف اقتصاد کسب و کار شده است. این جنبهها شامل بازار، رقابت، نیازهای مشتری، عوامل اجتماعی و غیره میباشند (Sharif & Zhang, 1999). بنابراین، شركتها يا سازمآنهاي توليدي معاصر، از دو جهت با چالش دست و پنجه نرم مي كنند. از يكسو، فلسفهها و تكنولوژيهاي جديدتري از توليد به وجود مي آيند كه تكنولوژيهاي قديمي را از دور خاج مي سازند. از سوي ديگر، مشتريان لب مرزي حساسیت بيشتري در تقاضاي محصولات و خدمات جديد در يك دوره زماني كوتاه دارند.
به منظور مقابله با چالشهايي كه از اين دو جهت هجوم ميآورند، سازمآنهاي توليدي كنوني باید سريعاً در رابطه با وضعيتهاي رقابتي بازار خود اقداماتي را انجام دهند. در راستاي تشخيص اين روند، طي سالهاي گذشته عرصه توليد به سمت پارادايم نوینی تحت عنوان “توليد چابك” روانه شده است. بسياري از صاحبنظران علمي و اجرايي، توليد چابك را رويكرد جديدي ميپندارند. در حاليكه برخي معتقدند چابكي طي دو دهه گذشته شكل گرفته است و علت نياز به آن در سالهاي گذشته را بايستي در ضرورت واكنش همزمان به رقابت فزاينده و شديد در محيط جستجو كرد. مثلاَ، شركتهاي سازنده گوشي موبايل، با توجه به تقاضاي فراوان گوشي از سوي مصرف كنندگان (متقاضايان)، مدلهاي متنوعي را با سرعت هر چه تمامتر به بازار عرضه نمودهاند. روش كار توليدكنندگان خودرو نيز اين چنين است و انان با معرفي مدلهاي متنوع و با كيفيت، قادر به فتح بازارهاي جهاني شدهاند.
مطالعه ادبيات توليد چابك حاكي از آن است كه، اصول بنيادينِ توليد چابك، مختص و منتسب به تأسيس انجمن چابكي توسط گروهي از محققان مؤسسه ياكوكا از دانشگاه ليهاي در سال 1991 ميباشد. از آن پس، بسياري از محققان به تعريف و تبيين معناي آن پرداخته و درصدد برآمدند تا با نگاهي روشن و دقيق، ضرورت آن را براي همگان معرفي نمايند. مثلاَ برخي از محققان تولید چابک را ترکیبی از تولید ناب و سیستمهای تولید انعطافپذیر میدانند (رامش و ديويدسون، 2007). در اين راستا، در اين بخش به توضيح مختصر تكامل رويكردهاي
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
توليدي، تعريف توليد چابك و توانمندسازهاي ان، مدل مرجع چرخه توليد چابك، ضرورت و اهميت توليد چابك و مؤلفههاي شكلگيري آن پرداخته ميشود.
1.3.2. مفهوم چابکی و تولید چابک
واژه چابكی در فرهنگ لغات، به معناي حركت سريع، چالاك، فعال، و توانايي حركت به صورت سريع و آسان، و قادر بودن به تفكر به صورت سريع و با يك روش هوشمندانه به كار گرفته شده است (Hornby, 2000). ریشه و زادگاه چابكي ناشي از توليد چابك[25] است و توليد چابك مفهومي است كه طي سالهاي اخير عموميت يافته و به عنوان استراتژي موفق توسط توليدكنندگاني كه خودشان را براي افزايش عملكرد قابل ملاحظهاي آماده ميكنند، پذيرفته شده است. در چنين محيطي، هر سازماني بايد توان توليد همزمان محصولات متفاوت و با طول عمر كوتاه، طراحي مجدد محصولات، تغيير روشهاي توليد، و واکنش پذیری كارآ به تغييرات را داشته باشد. در صورت داشتن چنين توانمنديهايي، به آن بنگاه توليدي، سازمان چابک اطلاق خواهد شد.
تعاريف زيادي براي چابكي ارائه شده است اما هيچ يك، مخالف و متضاد با يكديگر نبوده و ناقض هم نيستند. عموماً اين تعاريف، ايده ” سرعت و تغيير در محيط كسب و كار” را نشان مي دهند. با توجه به جديد بودن بحث چابکی، تعريفی که مورد تائيد همگان باشد وجود ندارد. به زعم شريفي و ژانگ (1999) چابكي به معناي توانايي هر سازماني براي حسگري، ادراك و پيش بيني تغييرات موجود در محيط كاري مي باشد. چنين سازماني بايد بتواند تغييرات محيطي را تشخيص داده و به آنها به عنوان عوامل رشد و شكوفايي بنگرد. آنها در جايي ديگر چابكي را توانايي فائق آمدن بر چالشهاي غيرمنتظره براي مقابله با تهديدات بيسابقة محيط كاري و كسب مزيت و سود از تغييرات به عنوان فرصتهاي رشد و پيشرفت تعريف ميكنند (Sharif & Zhang, 1999). برايان ماسكل(2001) چابكي را توانايي رونق و شكوفايي در محيط داراي تغيير مداوم و غيرقابل پيش بيني تعريف مي كند. از اين بابت، سازمآنها نبايد از تغييرات محيط كاري خود هراس داشته و از آنها اجتناب كنند؛ بلكه بايد تغيير را فرصتي براي كسب مزيت رقابتي در محيط بازار تصور كنند (Maskell, 2001). ورنادات (1999) معتقد است چابكي را مي توان به صورت همراستايي نزديك سازمان با نيازهاي متغيركاري در جهت كسب مزيت رقابتي تعريف كرد. در چنين سازماني، اهداف كاركنان با اهداف سازمان در يك راستا قرار داشته و اين دو توام با يكديگر درصدد هستند تا به نيازهاي متغير مشتريان پاسخ مناسبي نشان دهند (Vernadat, 1999).
پترو هيلو (2004) مي گويد چابكي يك شركت عبارتست از توانايي و قابليت انجام عمليات سودآور در محيط رقابتي سرشار از فرصتهاي مستمر، غيرقابل پيش بيني، و متغير (Helo, 2004). امير هرمزي[26] (2001) نيز معتقد است سازمآنهاي چابك براي واكنش نسبت به شرايط متغير بازار انعطافپذير بوده و از سرعت بالايي برخوردارند (Hormozi, 2001). به زعم براون و بسانت[27] (2003) چابكي مستلزم واكنش سريع و اثربخش به نيازهاي بازار مي باشد (Brown & Eisenhard, 1998).
به طور کلی، سازمان تولیدی چابک به یکپارچه سازی بخشهای طراحی، مهندسی و تولید با بخشهای بازاریابی و فروش ميپردازد، بطوریکه محصولات دقیقاً نیازها و خواستهای مشتریان را برای تأمین و ارضا نشانه و هدف گیری کنند. از انجا که مفهوم تولید چابک کاملاً سطوح مدیریت را در سازمان کاهش ميدهد، لذا فرایند تصمیم گیری راحت تر، آسانتر، سریعتر و بهتر صورت ميگیرد. تعاريف توليد چابك و ديدگاه صاحبنظران مختلف در این ارتباط در جدول 2-5 نشان داده شده است.
جدول 5.2. تعاریف و مفاهیم تولید چابک و چابکی
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 06:15:00 ق.ظ ]
|