6469417/8-

 

 

57637885/0-

 

 

UP

 

 

 

 

69616598/0-

 

 

82806469/0-

 

 

Dec

 

 

معادله (3):
شاخص نسبت شدت فقر

 

 

 

 

2688678/7-

 

 

0015572360/0-

 

 

LGDP

 

 

 

 

5310303/3-

 

 

049929605/0-

 

 

HC

 

 

 

 

637053/10

 

 

069718158/0

 

 

AD

 

 

 

 

71289053/0

 

 

017193882/0

 

 

UP

 

 

 

 

مأخذ: نتایج تحقیق با استفاده از نرم افزار .GAUSS10
یاداشت: از آنجاکه مقدار عرض از مبدأ از طریق نرمافزار ارائه نمیشود، عرض از مبدأ رگرسیون را میتوان با استفاده از فرمول () محاسبه کرد.
در تحلیل شاخصهای فقر میتوان گفت که شاخص نسبت سرشمار فقر، نسبت تعداد افراد زیر خط فقر؛ شاخص نسبت شکاف فقر، وسعت فقر (فاصله فقرا تا خط فقر) و شاخص نسبت شدت فقر، عمق فقر و همچنین نابرابری درآمد بین فقرا را اندازهگیری میکند.
نتایج جدول (4-7) تأثیر شاخص تمرکززدایی درآمدی را بر فقر در استانهای کشور بر اساس شاخصهای نسبت سرشمار، شکاف و شدت فقر نشان میدهد. اثر این متغیر بر شاخص نسبت سرشمار فقر منفی ولی از لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین چیزی نمیتوان استنباط کرد.
تأثیر این متغیر در الگوهای دوم و سوم بر شاخصهای نسبت شکاف و شدت فقر منفی و معنادار است. بدین معنی که با افزایش یک واحد استقلال استانها در تأمین منابع مخارج استانی خویش، میزان فاصله فقرا تا خط فقر و همینطور عمق فقر و نابرابری درآمد بین فقرا (شدت فقر) به ترتیب (0047042/0-) و (0031143/0-) واحد کاهش پیدا میکند. به طور کلی و بر اساس مبانی نظری موجود، در توجیه این نتیجه برای استانهای ایران میتوان گفت شاخص تمرکززدایی درآمدی که از نسبت درآمدهاي استاني به كل مخارج عمراني و هزينهاي استانها به دست ميآيد، تأثير قابل توجه و مثبتی بر كاهش فقر در ایران دارد. هر چند استانها در تعيين ضرائب و پايههاي مالياتي نقش كمتري دارند و استانهاي كمتر توسعهيافته توانايي در كسب درآمد كافي برای پوشش دادن اعتبارات استاني خود را ندارند اما افزايش اختيارات درآمدي استانها در فرآيند تمركززدايي مالي در ايران و بالا بردن ظرفيت و تلاش مالياتي در استانها به ويژه استانهاي كمتر توسعهيافته در درازمدت میتواند باعث کاهشفقر در استانها شود. بهطور کلی با توجه به مبانی نظری موجود میتوان گفت که تمرکززدایی مالی، به دلیل افزایش رقابت میان دولتهای محلی، پاسخگویی بیشتر دولت، افزایش کارایی و کاهش سیاستهای تبعیضی دولت منجر به کاهش فقر میشود.
طبق نتایج جدول (4-8) و (4-9) نشاندهنده این است که متغیرهای شاخص تمرکززدایی مخارج (1) و (2)، در الگوهای با شاخصهای نسبت سرشمار و شکاف فقر تأثیر مثبت و معنادار بر فقر دارند یعنی با افزایش یک واحد اختیارات در زمینه مخارج به استانها (تمرکززدایی مخارج)، نسبت افراد زیر خط فقر و وسعت فقر (فاصله فقرا از خط فقر) در استانها به ترتیب با شاخص تمرکززدایی مخارج (1) (592315/0) و (0986171/0) واحد و با شاخص تمرکززدایی مخارج (2) به ترتیب (32538/16) و (10573/13) واحد افزایش پیدا میکند. این مسئله میتواند به این علت باشد که با افزایش سهم مخارج استانها نسبت به مخارج مرکزی و بودجه کل کشور، ممکن است مخارج دولتهای استانی توسط درآمدهای استانی پوشش داده نشود و اعتبارات تخصیصداده شده به هر استان عمدتاً صرف هزینههای زیربنایی شده باشد و هدف مستقیماً بهبود شرایط زیستی مردم و کاهش فقر نبوده باشد، در این صورت تمرکززدایی میتواند کارایی کمتری داشته باشد. یعنی اگر دولتهای استانی منابع مالی کافی برای ارائه خدمات عمومی و مخارج در سطح استانی در اختیار نداشته باشند، این خدمات بهشدت کاهش مییابند و در درازمدت باعث افزایش فقر میشود. همچنین مثبت شدن این ضریب میتواند به دلیل توانمندی و کارآمدی پایینتر دولتهای استانی نسبت به دولت مرکزی باشد. از جمله این موارد میتوان به سطوح پایین اطلاعات دولتهای استانی (محلی)، سرمایه انسانی و منابع مالی محدود، وجود فساد در دستگاههای دولتی و مسئولیتپذیری کم و رو به پایین مقامات استانی اشاره کرد.
تأثیر شاخص تمرکززدایی مخارج (1) بر شاخص شدت فقر منفی و معنادار بوده یعنی با افزایش یک واحد تمرکززدایی مخارج میزان عمق فقر و نابرابری درآمد بین فقرا در ایران به اندازه (064031/0-) واحد کاهش پیدا میکند. دلیل عمده این کاهش آن است که با افزایش اختیارات استانها در تعيين اولويتها، نيازها و سلايق منطقه، با توجه به شناخت كامل از ظرفيتها و محدوديتهاي استان، كارايي و اثربخشي فعاليتها افزايش و با افزايش اعتبارات اجتماعي و اقتصادي، ميزان رفاه و سطح زندگي مردم بهبود مييابد. همچنین طبق مبانی نظری اجرای سیاست تمرکززدایی مالی مخارج، بخشی از منابع عمومی به برنامههای حمایتی و توزیعی فقرا اختصاص مییابد که این مسئله مستقیماً درآمد قابل تصرف آنها را افزایش میدهد. حتی به طور کلی بعضی از برنامههای هزینهای دولتها به نفع قشر فقیر جامعه خواهد بود بدون آنکه مستقیماً بر درآمد آنها بیفزاید، بر کاهش فقر آنها مؤثر است. این حمایتها بر توسعه و توانمندسازی نیروی انسانی و در نهایت بر رفاه فقرا تأثیر مثبت خواهد داشت.
همینطور تأثیر شاخص تمرکززدایی مخارج (2) بر شاخص شدت فقر منفی ولی این اثر از لحاظ آماری معنادار نیست، بنابراین در مورد آن هیچ استنباطی نمیتوان کرد.

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...