جمع‌بندی: امنیتی شدن و مدیریت فوق‌العاده برنامه هسته‌ای ایران 137

فصل 5- امنیتی شدن و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران 139
مقدمه 140

 

  1. گفتمان سیاست خارجی ایران در دوره حکومت سید محمد خاتمی 141

1.1. ارزش‌های تجربی 141
1.2. ارزش‌های رابطه‌ای 145
1.3. ارزش‌های بیانی 146

 

  1. حادثه 11 سپتامبر و ایجاد تردید در پاره‌گفتار امنیتی 147

3- گفتمان سیاست خارجی ایران در دوره حکومت محمود احمدی‌نژاد 158
3.1. ارزش‌های تجربی 159
3.2. ارزش‌های رابطه‌ای 162
3.3. ارزش‌های بیانی 163

 

  1. برنامه هسته‌ای ایران و تجسم‌بخشی تهدید 164

فصل 6- نتیجه‌گیری 174
فهرست منابع 182
ضمائم 195
ضمیمه اول: متن سخن‌رانی سالانه جرج دابلیو بوش در 2002 195
ضمیمه دوم: متن شش قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل متحد ناظر به برنامه هسته‌ای ایران 204
ضمیمه سوم: متن سخن‌رانی سید محمد خاتمی در پنجاه‌وهفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد 221
ضمیمه چهارم: متن سخن‌رانی محمود احمدی‌نژاد در شصت‌ویکمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد 227
فصل 1
کلیات
1- بیان مسئله
هدلی بول در کتاب «جامعه آنارشیک» با اتکا به نظرات اِی اچ اِل هیرِن[1]، مورخ آلمانی، محیطی مقید به قواعد مشترک را متصور می‌شود که در آن، ارزش‌ها و منافع مشترک، بن‌مایه تعاملات میان کشورها قرار می‌گیرد. او این محیط را جامعه بین‌المللی می‌نامد. در نگاه اجتماعی او به نظام بین‌الملل، حفظ نظم، کارویژه اصلی کشورها محسوب می‌شود چرا که در پرتوی نظم، اهداف جامعه بین‌المللی اعم از بقا، خودمختاری و صلح محقق می‌گردد(Bull, 2002: 16-18). بر اساس این رویکرد، ارزیابی رفتار هر یک از کشورها و نسبت آن با نظم موجود امری بدیهی به نظر می‌رسد.
از جمله کشورهایی که رفتار خارجی آن مبتنی بر این نگاه، به کرّات، مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته است، ایران می‌باشد. ایران، با اتکا به ملاحظات ژئوپولیتیک و ماهیت نظام سیاسی، همواره مورد توجه سایر کشورها بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر اصول اسلام سیاسی، هویت جدیدی بر پایه اسلامیت و ایرانیت تعریف شد. این هویت جدید که منافع و اهدافی را شکل می‌داد، زمینه ساز بروز رفتارها و سیاست‌هایی متناقض با حفظ نظم مورد انتظار سایر اعضای جامعه بین‌المللی گشت. طرح مقولاتی چون «صدور انقلاب»، «حمایت از جنبشهای آزادیبخش نظیر جنبش مردم فلسطین و لبنان» و «نفی هرگونه سلطهپذیری از طریق تسخیر سفارت آمریکا» توسط جمهوری اسلامی ایران، در نظام بینالملل به «تجدیدنظر طلبی»، «حمایت از تروریسم» و «نقض حقوق بینالملل» تعبیر شد.
این موارد زمینه را برای طرح «موضوع ایران در دستور کار امنیتی»[2] فراهم آورد. طرح موضوع ایران در دستور کار امنیتی، نقطه آغاز فرایند امنیتی کردن است. امنیتی کردن از جمله مفاهیم موجود در مکاتب امنیتی مبتنی بر رویکرد سازه‌انگارانه محسوب می‌شود که ناظر به تهدید انگاری یک پدیده بواسطه درک بین‌الاذهانی اعضای یک جامعه سیاسی اعم داخلی و بین‌المللی است. تأکید این مکاتب بر ساخت اجتماعی تهدید، ریشه در اهمیت نقش زبان و قواعد زبانی از یک‌سو و بُعد جسمانی تهدید از سوی دیگر دارد که در نهایت برساخته شدن یک پدیده به مثابه تهدید و امنیتی شدن را رقم می‌زند.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران، به مثابه یک تهدید در نظام بین‌الملل برساخته شد و مقابله با آن ضروری گشت. مقابله با تهدید یا مدیریت آن در چهارچوب نظریه امنیتی کردن، با اتکا به ابزارهای فوق‌العاده یا فراسیاسی انجام می‌شود. به سخن دیگر، موجودیت‌های درگیر در فرایند امنیتی کردن اعم از بازیگر امنیتی کننده، بازیگران کارکردی و مخاطبان به کمک یکدیگر شیوه‌ای را برای برطرف ساختن تهدید بر می‌گزینند که غیرعادی است و تنها در شرایط خاص کاربرد دارد.
اما نکته حائز اهمیت در خصوص امنیتی کردن جمهوری اسلامی ایران آن است که علی‌رغم وقوع این فرایند در ابتدای ظهور و شکل‌گیری موجودیت نظام اسلامی در ایران، برساخته شدن به مثابه تهدید، در سال‌ها و دوره‌های مختلف حیات جمهوری سالامی، از شدت و گستردگی متفاوتی برخوردار بوده و به تبع آن، پیامدهای رفتاری وسیع‌تری را در پی داشته است. یکی از مقاطع برجسته و واجد اهمیت، سال‌های آغازین هزاره سوم میلادی است که با وقوع حادثه منحصربفرد 11 سپتامبر همراه شد. هرچند جمهوری اسلامی ایران در حدوث این واقعه ایفاگر نقشی نبود، ماهیت و وسعت این حادثه، سبب گره خوردن آن با نام ایران شد. بر این مبنا، متعاقب 11 سپتامبر، جمهوری اسلامی ایران در کنار دو کشور عراق و کره شمالی در قالب استعاره «محور شرارت» به مثابه تهدید برساخته شد و به تعبیر نظری امنیتی گشت.

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">