فِی صَحنِ آجامٍ حصاها لؤلؤٌ

 

 

وَ تُرابُها مِسکٌ یُشابُ بِعَنبر

 

 

مُخضرهٌ وَ الغَیثُ لَیسَ بِساکبٍ

 

 

وَ مُضیئا وَ الَیلُ لَیسَ بِمُقمِر

 

 

ظَهَرَت لِمُخترِقِ الشَمالِ وَ جاورت

 

 

ظُللَ الغَمامِ الصائبِ المُستغزر.ِ»

 

(منشی، ۱۳۸۶: ۳۳۵)
۳-۶-۴- نقد و بررسی داستان «موش و گربه»
عیوقی، بدرالسادات (۱۳۸۶). « موش و گربه »؛ داستان شاهزاده و پرنده، برگزیده داستان‌های کهن فارسی از کلیله و دمنه برای نوجوانان. ج۳ (۵۰ ص). کرج: عیوقی.
گروه سنی ذکر شده در کتاب: نوجوان
مأخذ کتاب: کلیله و دمنه
نویسنده در صفحه‌ی عنوان، کتاب مأخذ را ذکر کرده است.
مشخصات ظاهری: ۶ ص، (۲۲-۱۷)
۳-۶-۴-۱- خلاصه‌ی داستان
موشی برای جستن غذا از لانه‌اش بیرون می‌آید، اما ناگاه متوجه می‌شود که خطر از هر‌ سو او را احاطه کرده است؛ در بالای درخت، جغدی به کمین او نشسته است، از پشت سر، راسویی در انتظار او است و در مقابل، دشمن دیرینه‌اش، یعنی گربه. با این تفاوت که گربه نیز هم‌چون او بسته‌ی بند بلا و در دام صیاد اسیر است. موش از گربه می‌خواهد که در این شرایط بحرانی برای نجات جانشان دشمنی را کنار بگذارند. این اتفاق می‌افتد و جغد و راسو با دیدن روابط دوستانه‌ی موش و گربه با ناامیدی روانه می‌شوند. موش نیز دام گربه را پاره می‌کند، اما گره‌ی آخر را زمانی می‌برد که صیاد از راه می‌رسد تا گربه از ترس صیاد نتواند او را شکار کند. روز بعد موش پیشنهاد گربه، یعنی ادامه دادن دوستی‌شان را نمیپذیرد و می‌گوید که دشمنی این دو ذاتی است.
۳-۶-۴-۲- تطبیق متن بازنویسی شده با متن اصلی
الف. بخشی از متن بازنویسی شده
«موش را به طرف خود خواند و او را نوازش کرد. جغد و راسو وقتی این منظره را دیدند، ناامید شدند و راه خود را پیش گرفتند و رفتند. موش به آرامی ‌شروع به باز کردن بندهای گربه کرد.
گربه گفت: پشیمان شدی؟ حالا که دیدی نجات پیدا کردی، برای باز کردن بندهای من تردید می‌کنی؟ عهد خود را فراموش کردی؟ راستی و صداقت را موقعی باید فهمید که گرفتار هستی. زمانه، بوته محک است.» (عیوقی، ۱۳۸۶: ۱۹)
ب. بخشی از متن اصلی
«گربه او را گرم بپرسید، راسو و بوم هر دو نومید برفتند و موش به آهستگی بندها بریدن گرفت. گربه استبطائی کرد و گفت: زود ملول شدی و اعتقاد من در کرم عهد تو به خلاف این بود. چون بر حاجت خویش پیروز آمدی، مگر نیت به دل کردی و در انجاز وعد مدافعت می‌اندیشی؟ بدان که قوت عزیمت و ثبات رای هر کس در هنگام نکبت توان آزمود، زیرا که حوادث زمانه‌ بوته‌ی وفا و محک مردان است.
آتش کند هرآینه صافی، عیار زر.» (منشی، ۱۳۸۶: ۲۷۱)
۳-۶-۴-۳- روش خلق اثر
این حکایت در کلیله و دمنه با عنوان «گربه و موش» یک باب را به خود اختصاص داده است. بازنویس با یک تغییر جزیی، آن را به موش و گربه که برای نوجوان معمول‌ و شناخته‌شده‌تر است، تغییر داده است.
عیوقی به دنبال آن بوده است که طرحی کلی از متن اصلی در اختیار مخاطب قرار دهد؛ بنابراین به ساده و خلاصه کردن آن اقدام میکند. در اثر بازنوشته به شیوهی متن کهن، رای از برهمن میخواهد تا دربارهی یک موضوع خاص، داستانی را برای او نقل کند و برهمن نیز حکایت اصلی را بیان میکند؛ اما متن بازنوشته به هیچوجه نتوانسته است ارزش هنری و ادبی کلیله و دمنه را به نوجوان بشناساند. در واقع عیوقی از به کار بردن اشعار، آیات و عبارات فارسی و عربی و تزیین کلام با آرایههای ادبی در لابهلای متن چشمپوشی کرده است.
هر چند که صفحه‌ی عنوان، کتاب را مصور می‌داند، اما هیچ تصویری در کل مجموعه به چشم نمیخورد.
عیوقی در عنوان کتاب، کار خود را بازآفرینی معرفی می‌کند؛ در حالی که تنها یک بازنویسی ساده است؛ زیرا تمامی عناصر داستانی به جز زبان، همانند حکایت مأخذ است و تغییری در آن‌ها مشاهده نمی‌شود.
۳-۶-۴-۴- عناصر داستان
– پیرنگ

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">