بررسي تأثير قد، وزن، شاخص تودهي بدني، طرحوارهي ظاهر، خويشتن پنداره و وارسي بدن بر تن … |
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
href=”https://mop.altervista.org/wp-admin/post-new.php#footnote-162″>[162] (دوهنت و تیگمن، 2006)، نظریه ی جذب- اضافه[163] ، نظریه ی یادگیری اجتماعی[164] و نظریه ی انسجام[165] (پاکستون، 2005) اشاره کرد.
در مجموع مرور بررسی های مربوط به تأثیر رسانه ها بر تن انگاره نشان می دهد که رسانه ها نقش با اهمیتی در ارائه و انتقال الگوهای جذاب بدنی یعنی، الگوی آرمانی لاغراندام زنانه(باربی شکل) و الگوی آرمانی ستبرتن مردانه(بیل شکل) دارند. به گونه ای که بر تن انگاره ی افراد تأثیری منفی بجای می گذارند که به نوبه ی خود منجر به نارضایتی از بدن می شود. این نارضایتی تا حد زیادی محصول آگاهی افراد از این الگوهای آرمانی فرهنگی برای بدن و درون فکنی آنهاست.
اختلال بد شكلي بدن ( اوج آشفتگی تن انگاره)
“اختلال بد شكلي تن” عبارت است از اشتغال خاطر و نگراني شديد فرد با يك نقص واقعي یا تصوري در ظاهر جسماني كه در عملكرد بهنجار فرد آشفتگي قابل ملاحظهاي ايجاد ميكند. اين اختلال كه در”راهنماي تشخيصي و آماري اختلالهاي رواني (چاپ چهارم ـ متن تجديد نظر شده)”[166] به عنوان نوعی”اختلال جسماني شكل”[167] طبقه بندي شده است را ميتوان نقطه اوج اختلال در تن انگاره افراد و نگراني از اين بابت در نظر آورد. مبتلايان به اين اختلال هم ويژگيهاي مبتلايان به اختلال وسواسي جبري و هم ويژگيهاي اختلالهاي تن انگاره را دارند و به نظر ميرسد به درمان شناختی و درمان شناختی رفتاري خوب پاسخ ميدهند(خملاني، پاتل و نظير اوغلو[168]، 2002).
مداخله های درمانی وبهداشتی برای نارضایتی از بدن و آشفتگی تن انگاره
با توجه به شيوع بالاي نارضايتي از بدن و رابطهی نارضايتي از بدن با ساير مشكلات بهداشت رواني و جسمي ابداع و به كارگيري شيوههاي مداخلهاي ، درماني و پيشگيري توجه خاصي را به خود جلب كرده است. به اين منظور براساس ادبيات موجود از رويكردها و محتواهاي مختلف در ميان بزرگسالان، نوجوانان و جوانان، دانش آموزان و دانشجويان استفاده شده است. براساس محل وشرایط انجام مداخله ها ميتوان آنها را به مداخلههاي فردی، خانوادگی، مداخلههاي مدرسهاي و مداخلههاي جامعهنگر تقسیم كرد.
به لحاظ رويكرد و محتوا اين مداخله ها را ميتوان به 1) رواني ـ تربيتي التقاطي، 2) مداخلههاي جامعهنگر رسانهاي، 3) مداخلههاي ارتقای عزت نفس، 4) مداخلههاي ناهماهنگي شناختی، 5) مداخله های مبتنی بررويكرد فمنيستي و6) مداخلههاي شناختی ـ رفتاري تقسيم كرد.
اين مداخلهها عمدتاً براي كمك به زنان طراحي شدهاند. اما قابل كاربرد براي مردان نيز هستند و علاوه بر ارزش درماني ميتوانند به عنوان شيوههاي پيشگیرانه و بهداشتی نيز براي افراد در معرض خطر به كار گرفته شوند. در ادامه به توضيح بيشتر اين برنامههاي مداخلهاي ميپردازيم.
الف ) برنامههاي رواني ـ تربيتي التقاطي
هدف زيربنايي اين برنامهها كاهش درون فکنی يك مدل آرماني يا به شدت عضلاني به ترتيب در زنان و مردان است. به علاوه هدف اين برنامه كاهش از اهميت و ارزشي است كه به لاغري يا عضلاني بودن داده ميشود. در اين برنامهها عامل علّی خطر ساز اصلي در ايجاد نارضايتي از وضعيت بدن همين امر در نظر گرفته ميشود و تلاش ميشود با فراهم ساختن اطلاعات واقع بينانهتر، از شكل گيري نارضايتي از بدن و اختلالهاي خوردن جلوگيري شود و فرد رژيم غذايي بهنجار و مناسبتری داشته باشد. معمولاً اين برنامهها حوزههاي زير را درچارچوبي التقاطي مورد تأكيد قرار داده و آموزش ميدهند.
1ـ آموزش درباره تغييرات بهنجار شكل بدن و فيزيولوژي به ويژه در دورهی بلوغ
2ـ تأثير عوامل فرهنگي بر تصوير تن، رفتار خوردن و تغييرات آن در گذر زمان
3ـ القائاتي براي ايجاد احساسی مثبت نسبت به تن
4ـ آموزشهايي دربارهی تن انگاره های ناسالم و غير واقع بينانهاي كه در رسانهها و تبليغات ارائه ميشوند
5ـ تلاش براي تغيير و اصلاح نمایشهایی که از تصويرهاي زنان در رسانههاي جمعي ارایه می شود
6ـ آموزش دربارهی خطرات رژيمهاي غذايي براي کاهش وتنظيم سریع وزن در کوتاه مدت
7ـ آموزش دربارهی ماهيت و علائم اختلالهاي خوردن و چگونگي دستيابي به كمك در اين باره به هنگام نياز
8ـ آموزش صحيح و سالم تنظيم وزن
9ـ آموزش رابطه بين احساسات و خوردن.
مطالعات مربوط به اين روش حاكي از ثمرات مثبت كوتاه مدت آن است و تقريباً نيمي از برنامههاي اجرا شده از اين نوع براساس گزارش شخصي شركت كنندگان در آن سبب كاهش نارضايتي از بدن يا كاهش خوردن ناسالم شده است (استينر آداير[169] به نقل از پاكستون، 2002).
ب) مداخلههاي جامعه نگر رسانهاي
هدف اين برنامهها نيز اين است كه آگاهي زنان را بالا ببرند، به آنها نشان دهند كه تصاويرجذاب زناني كه در رسانهها ارایه ميشود، تحريف شده است و نشان داده شود كه چگونه براي اهداف تجارتي اين مدلها رژيم غذايي خطرناكي گرفتهاند. در اين برنامهها تلاش بر اين است كه مهارتهاي رسانهاي زنان را افزايش
دهند، به گونهاي كه تصاوير تحريف شدهی زنانهاي را كه به آنها ارائه ميشوند به چالش بگيرند و ضرورتاً تحت تأثير اين تصاوير نگرشهاي مثبت و واقع بینانه ای را که نسبت بدن خودشان دارند در جهت منفي تغيير ندهند. باور بر اين است كه این برنامهها، درون فکنی يك الگوي لاغر اندام آرماني را كاهش ميدهند و خودكارآمدي در رابطه با شکل و وزن بدن را بالا ميبرند. در واقع اين برنامهها، شيوهاي نقادانه براي مواجهه با رسانه را به مشاركت كنندگان ميآموزند و آنها را از حالت منفعل براي پذیرش نگرشهای القاء شده، خارج ميكنند. نیومارك[170] و همكاران (2000) نمونه ی جالبي از اين نوع برنامه را به نام “من بودن مجاني است” براي دختران به كار بردهاند. مطالعه دربارهی اين برنامه و برنامههاي مشابه نشان دهندهی كارآمدي و اثر بخشي آن در كاهش نارضايتي از وضعيت بدن بوده است و سبب كاهش اثرات منفی تماشاي تصاوير تبليغاتي زنان شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 05:52:00 ق.ظ ]
|