برآورد پتانسیل تجاری ایران با کشورهای منتخب- قسمت ۲۹ |
امارات متحده عربی
۵,۵۲۷,۱۸۶
۹٫۸
انگلستان
۶۱,۰۳۵,۲۸۹
۰٫۶
منبع:بانک جهانی
۲-۱۰-مفهوم پتانسیل تجاری و روشهای محاسبه آن
پتانسیل تجاری، میزان تجارتی است که کشورها میتوانند بطور بالقوه با توجه به عوامل تعیین کننده جریان تجارت بین آنها داشته باشند. در واقع در برآورد پتانسیل تجاری، میزان تجارت بالقوه بین کشورها اندازه گیری میشود(عسگری ،۱۳۸۹،ص۸۳) مجموعه روشهای تعیین پتانسیل تجاری را میتوان در سه گروه دسته بندی کرد:
برآوردهای ساده پتانسیل تجاری
برآورد پتانسیل تجاری با استفاده از آزمون های مشابهت و اکمال تجاری
برآورد پتانسیل تجاری با استفاده از مدل جاذبه
در مطالعه حاضر از مدل جاذبه بهره برده ایم لذا پس از ارائه توضیحی مختصر از روش های مذکور ،به بررسی مدل جاذبه خواهیم پرداخت.
۲-۱۰-۱-روش ساده برآورد پتانسیل تجاری
روشهای متعددی برای برآورد ساده پتانسیل تجاری وجود دارد اما به طور کلی می توان آنها را به سه گروه زیر طبقه بندی نمود:
روش اول- این روش در واقع خود شامل روشهای متعددی برای برآورد پتانسیل تجاری بین کشورها می باشد.از جمله این روشها ،بررسی کالایی جریان های تجارت خارجی هر دو کشور و تعیین اقلام عمده صادراتی و وارداتی آنهاست. پس از این بررسی می توان میزان هماهنگی اقلام صادراتی یکی، با واردات دیگری را طوری مشخص کرد که آیا می توانند یکدیگر را پوشش دهند، و سپس پتانسیل تجاری بین دو کشور را مشخص کرد.
روش دوم- این است که با توجه به میزان کنونی مبادلات و نوع کالاهای مبادلاتی سطح مبادلات آینده و میزان مبادلات این کالاها را پیش بینی نمود.(رحمانی ، ۱۳۷۶ ، ۱۳۴).
روش سوم- به روش مقایسه برداری صادرات و واردات معروف است.در این روش جدولی تهیه می شود که در یک ستون آن اقلام صادراتی یک کشور بر اساس یکی از کدهای طبقه بندی بین المللی و در ستون دیگر آن اقلام وارداتی کشور دوم بر اساس همان کد نشان داده شود.سپس در هر ردیف میزان حداقل در بین دو ستون عنوان شده، ستون جدیدی را تشکیل می دهدکه حداکثر پتانسیل تجاری بین دو کشور را برای هر کالا نشان می دهد. سپس پتانسیل معمولی را در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد رقم حداکثر پتانسیل تجاری در نظر می گیرند.(Arnon,Spivak & Weinblatt,1996,P121)
۲-۱۰-۲-روش برآورد پتانسیل تجاری با استفاده از آزمون مشابهت و اکمال تجاری
در روش برآورد پتانسیل تجاری با استفاده ار آزمون های مشابهت و اکمال تجاری، فرض می شود که اگر دو کشور مشابه باشند با در دست داشتن میزان رابطه تجاری و نوع کالاهای مبادلاتی یکی از این دو کشور با یک کشور ثالث، می توان روابط تجاری و نوع کالاهای مبادلاتی که کشور دوم با کشور ثالث می تواند داشته باشد را تعیین کرد. از جمله روش هایی که در این گروه قرار می گیرد معیار کسینوس،شاخص گروبل-لوید، شاخص فینگر – کرینین ، فرضیه لندر و معیار EIS است.(صالح منش،رازینی و باستانی،۱۳۸۴،۵).
۲-۱۰-۳-فرضیه لیندر
نظریه بین الملل هکشر-اوهلین که الگوهای تجارت را بر حسب کارایی عوامل و مواد طبیعی توضیح می دهد، مورد انتقاد قرار داد.وی معتقد بود،این تئوری عوامل سیستماتیک وابسته به تقاضا را که برای تجارت بسیار مهم است ، نادیده می گیرد.بناراین لیندر نظریه دیگری را مطرح نمود که در آن “تشابه سلیقه ها” عامل مهمی در تجارت کالاهای ساخته شده بین دو ملت است(kenndy & Mchugan,1983,84).اگر درآمد سرانه نسبی دو کشور به عنوان نماینده تشابه مطلوبیت یا تشابه ساختارتقاضای دو کشور در نظر گرفته شود، به احتمال زیاد کشورها پس از اشباع بازار داخلی خود به بازار کشورهایی با الگوهای تقاضای مشابه چشم خواهند دوخت ،زیرا تشابه بیشتر دو کشور در محصولات تقاضا شده ، نشان دهنده پتانسیل تجاری بزرگتر خواهد بود و هر چه اختلاف درآمد سرانه آنها کمتر شود،تشابه صادرات – واردات بین آنها بیشتر می شود(رحمانی ،۱۳۸۶،۱۵۶)
بر اساس این عامل ، کشورهای مشابه نسبت به کشورهای غیر مشابه تمایل بیشتری به تجارت با یکدیگر دارند . به علاوه این متغیر از طرف عرضه تفاوت در موجودی عوامل تولید دو کشور ، و از طرف تقاضا تفاوت در ساختار و ترجیحات مصرفکنندگان دو کشور را نشان می دهد . بر اساس مدل های کروگمن – هلپمن ,تفاوت در موجودی عوامل تولید ( سرمایه و نیروی کار ) دو کشور، موجب کاهش تجارت درون صنعت و افزایش تجارت بین صنایع می شود. همچنین براساس فرضیه ی لیندر، کشور های دارای ساختار درآمدی مشابه ، ساختار تقاضای مشابه خواه ند داشت و در صورتی که دو کشور دارای الگوی یکسان درآمدی (تقاضا) باشند، محصولات قابل ورود و صدور دو کشور نیز یکسان ولی متمایز خواهد بود ، بنابراین تجارت درون صنعت بالاتر خواهد رفت .در مجموع براساس مبانی نظری تجارت درون صنعت، رابطه متغیر لیندر و تجارت درون صنعت منفی خواهد بود،)راسخی و نفری، ۱۳۸۱ ، ۵۹)
متغیر مشابهت اقتصادی لیندر(LIN) بین کشورهای شریک تجاری به صورت تابعی از تفاوت تولید ناخالص داخلی سرانه هر یک از دو کشور صادرکننده و واردکننده میباشد .که این متغیر به صورت زیر تعریف میگردد:
Linderijt = ln(ypit – ypjt)2
ypjt وypi به ترتیب تولید ناخالص داخلی سرانه ی واقعی دو کشور واردکننده و صادرکننده است.
۲-۱۰-۴-معیار فینگر – کرینین (F-K)
فینگر و کرینین در سال ۱۹۷۹شاخصی را جهت نشان دادن تشابه صادرات زوج کشورها معرفی نمودند و در سال ۱۹۸۸ از آن برای اندازه گیری میزان تشابه تجارت بین ایالات متحده و ژاپن و ۶ معیار F-K به صورت زیر محاسبه می شود.
:سهم کالای i در صادرات کشور a در بازار c
:سهم کالای i در صادرات کشور b در بازار c
یعنی تشابه صادرات دو کشور a و b برابر با جمع می نیمم سهم صادرات کالا iام در کل صادرات کشور a و سهم صادرات کالای iام در کل صادرات کشور b است که به صورت درصد بیان می شود.( Finger & Keinin, 1988,455).
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 01:31:00 ق.ظ ]
|