ادبیات ، مبانی نظری
و
پیشینه تحقیق

هدف از این بخش آشنایی خوانندگان با ادبیات و مبانی نظری دو متغیر مورد استفاده ( مشارکت در ورزش‌های تفریحی و سرمایه‌اجتماعی) در این پژوهش است، همچنین این قسمت خواننده را با کارها و زمینه‌های قبلی و حیطه مورد مطالعه آشنا می‌سازد. که از سه بخش کلی تشکیل شده، در بخش اول به مطالعه مبانی نظری اوقات فراغت، ورزش و ورزش‌های تفریحی و در بخش دوم به مبانی نظری سرمایه‌اجتماعی و در نهایت در بخش سوم به پژوهش‌های انجام شده داخلی و خارجی و جمع بندی و خلاصه پرداخته می‌شود.
۲-۱ اوقات فراغت
با مطالعه متون و مطالب مختلف، تعاریف متعددی را از اوقات فراغت خواهیم یافت که این مسائل نشان دهنده این است که مفاهیم فراغت برای همگان یکسان نیست و تعریف منحصر به فردی برای آن وجود ندارد. به همین علت ابتدا ریشه لغوی اوقات فراغت را بیان کرده و سپس مفاهیم آن از دیدگاه دانشمندان، مکاتب، روان شناسان و جامعه شناسان بیان می شود.
۲-۱-۱ ریشه لغوی فراغت
جلد دوم فرهنگ عمید، فراغت را به فارسی، آسودگی و آسایش و آسودگی از کار و شغل معنی کرده است (فرهنگ عمید، ۱۳۷۲). در فرهنگ فارسی دکتر معین فراغت را به معنای آسودگی، استراحت، آرامش و نیزمجال و فرصت معنی نموده است (فرهنگ معین، ۱۳۷۰). در لغت نامه دهخدا، فراغت، وقت و زمانی است که برای امری فرض شده. ساعت، فرصت، گاه، زمان، مدت، که جمع آن اوقات است. ضد گرفتاری از کار و مشغله و هم‌چنین فراغت داشتن غفلت داشتن و فراموش کردن (دهخدا، جلد ۲۷). فراغت در زبان عربی نیز به معنی دست کشیدن از کار، هدر رفتن، به پایان رسانیدن، خالی شدن و ریختن است (حاج عبداللهی، ۱۳۸۶).
فرهنگ لاروس مفهوم اوقات فراغت را چنین بیان کرده است: سرگرمی‌ها، تفریحات و فعالیت‌هایی است که به هنگام آسودگی از کارهای عادی با شوق و رغبت به آنها می‌پردازند. این کلمه شاید از لغت schole که یک کلمه یونانی است آمده باشد که معنی آن با لغت لاتین leisure که به معنای آزاد بودن است ارتباط نزدیک دارد(تندنویس، ۱۳۷۵). فراغت در زبان انگلیسی از leisure، licere به معنای سهولت، آسانی، راحتی، فراغت و آسایش گرفته شده است(خلیل‌زاده و کوهستانی، ۱۳۸۳).
۲-۲ تعاریف، مفهوم و نظریات اوقات فراغت
اوقات فراغت یکی از پدیده‌هایی است که توجه بسیاری از صاحب نظران به ویژه جامعه شناسان و حتی افراد عادی را به خود جلب کرده است. متخصصان اجتماعی بر این باورند که فراغت، واقعیتی است که در بافت جامعه صنعتی پدید آمده است و نمی‌توان آن را با بیکاری قرون گذشته مقایسه کرد. جامعه شناسی فراغت به عنوان امری ضروری، دانشی است که می‌خواهد مسائل واقعی تحولات حوزه کار و سبک زندگی را مطالعه کند و از میان جنبه‌های مختلف این پدیده بعد فرهنگی و اجتماعی آن اهمیت بسزایی دارد به معنای دیگر به دلیل همگانی بودن فراغت در سطح گروه‌های مختلف جامعه توجه به ماهیت و شیوه گذرانش می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار گیرد(میر‌هاشمی و شکری، ۱۳۸۶).
باقرساروخانی(۱۳۷۰) در کتاب دایره‌المعارف علوم اجتماعی، گذران اوقات فراغت را چنین تعریف می کند:
“گذران اوقات فراغت، مجموعه فعالیت‌هایی را که شخص به میل خود، برای استراحت، خواه برای تفریح و خواه برای گسترش اطلاعات و ارتباطات آموزش شخصی یا مشارکت اجتماعی با کاربرد توان خود در خلاقیت، در زمان فارغ از تعهدات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به عهده می گیرد”. دکتر علی شریعتی عقیده دارد “هر انسانی در زمان فراغتش بیشتر خودش است تا اوقات کارش، زیرا در آن لحظه افراد بهترین فرصت‌ها را پیدا می‌کنند تا با روح آزاد انسان تماس داشته باشند”. در این جا انسان بدون هیچ قید خارجی خودش است. فراغت یعنی آن بخش از زمان بیداری که انسان از تعهدات شغلی و کار مولد آزاد است و به طور دلخواه به استراحت، تجدید قوا و رفع خستگی جسمی و روحی می گذراند (لواسانی،۱۳۸۰).
امروزه فراغت به اوقاتی از زندگی اطلاق می شود که انسان کار موظفی و دیگر وظایف شرعی و اجتماعی خود را تمام کرده باشد و در پی بهره برداری از این زمان با خواب، ورزش و تفریحات سالم است. فعالیت کودکان در اوقات فراغت بازی است، در صورتی که این وقت را بزرگسالان در ورزش و سایر فعالیت‌های فرهنگی و هنری می‌گذرانند (زره‌خواه، ۱۳۸۸). چنانچه فعالیت‌های انسان را در ۲۴ ساعت مورد ارزشیابی قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که در یک شبانه روز فعالیت‌های ما دارای سه بخش است. قسمت اول، کار و تلاش و مشغله شغلی و حرفه‌ای است. تلاش این قسمت بیشتر می‌تواند معطوف به تأمین معاش و برآورده شدن نیازهای مادی فرد و خانواده او باشد. بخش دوم از زندگی ما استراحت و خواب است که منجر به تجدید قوا شده، ما را برای فعالیت روز بعد آماده می‌نماید. و اما بخش سوم را اوقات فراغت تشکیل می‌دهد.
در بخش سوم فرد نه در فعالیت برای امرار معاش است و نه در خواب و استراحت برای تجدید قوا (خدادکاشی، ۱۳۸۴). افراد در این اوقات می‌توانند به کارهای مورد علاقه خویش مشغول شوند و اموری را تجربه کنند که در اوقات دیگر زندگی برایشان امکان پذیر نباشد (زره‌خواه، ۱۳۸۸).
امام علی (ع) می‌فرمایند: فرد با ایمان کسی است که این سه وقت را در زندگی خود داشته باشد. بخشی از آن را به معنویت بپردازد و با پروردگارش مناجات کند، قسمتی در فکر معاش و امورات دنیا بگذراند و قسمتی را به این تخصیص دهد که از لذت‌های حلال و مشروع بهره مند شود.
در جوامع آگاه و سالم مردم تلاش می‌نمایند در ساعات غیر از کار و استراحت، وقت خود را صرف کارهای سودمند داوطلبانه، خدمات اثر بخش رایگان، ساختن، آفریدن، آموختن، پژوهش کردن، فعالیت‌های هنری و مذهبی نمایند. به موازات فعالیت‌های مردمی، فرهیختگان رشته تعلیم و تربیت، سیاست مداران و مدیران کلان و مطیع جوامع با سنجیده‌ترین تمهیدات سیاست‌هایی را پی‌ریزی می‌کنند تا اوقات فراغت مردم بصورت اثر بخش و به نفع جامعه پرگردد (خدادکاشی، ۱۳۸۴). به نظر اپاشوسکی[۱۵]، اوقات فراغت به طور کامل به دیدگاه‌ها و انگیزه‌های شخصی وابسته است. او بیان می‌کند اوقات فراغت چارچوبی را تشکیل می‌دهد که نمی‌توان تنها تعدادی از فعالیت‌ها را در آن نام برد. به باور او، نمی‌توان بسیاری از فعالیت‌ها را به صورت کاملاً واضح در قالب اوقات فراغت گنجاند. برای مثال سرگرم شدن یک مادر خانه دار با فرزندانش، برای مادر یک وظیفه است، اما برای پدری که شاغل است، تفریح یا گذران اوقات فراغت به حساب می‌آید. خواندن کتاب برای یک شخص، سرگرم کننده و برای شخص دیگر مشقت بار است. در نتیجه اوقات فراغت جنبه کاملاً شخصی دارد (جلالی فرهانی، ۱۳۹۰).
احساس رضایت یکی از ویژگی‌های فراغت است؛ جستجوی سرگرمی برای فراغت تا آنجا اهمیت دارد که اگر رضایت خاطر فراهم نشود مفهوم خود را از دست می‌دهد. از این جهت اوقات فراغت به دو نتیجه منتهی می‌شود یکی اینکه از طرفی باعث شکوفایی و بارور نمودن شخصیت فرد می‌گردد و از طرف دیگر باعث انهدام و تخریب روحیات و شخصیت افراد را فراهم می‌نماید. لذا در اینجا اوقات فراغت سالم و سازنده می‌بایست از اوقات فراغت ناسالم و تخریب کننده از یکدیگر تفکیک شوند. از نتایجی که اوقات فراغت سازنده منتج به آنها ‌شود می توان به رفع خستگی و تجدید قوا، گریز از واقعیت ملال آور روزانه و بالاخره رشد و تعالی فرد را نام برد (سلیمانی،۱۳۸۸). دو مازیه[۱۶] جامعه شناس فرانسوی هم یکی از اهداف و نتایج فعالیت های اوقات فراغت را به ظهور رساندن استعدادها و خلاقیت‌های فردی دانسته و این اوقات را به سه بعد تقسیم می کند:
بعد استراحت: برای رفع خستگی و جبران صدمات جسمانی و روانی ناشی از هیجانات مداوم کار.
بعد تفریح و سرگرمی: برای رفع خستگی ناشی از یکنواختی وظایف روزانه در محل کار، اداره یا منزل.
بعد شخصیت: زیرا فراغت انسان را از امور روزمره و فعالیت های یکنواخت کاری و قالبی شدن امور روزانه می رهاند، استعدادهای جسمی و ذهنی فرد را پرورش می دهد و از همین طریق در شکل گیری شخصیت فرد موثر خواهد بود (هی‌وود[۱۷]، ۱۳۹۳).
در بعد مفاهیم ذهنی اوقات فراغت به چهار موضوع برخورد خواهیم داشت که عبارتند از: اوقات فراغت به عنوان بازمانده وقت، اوقات فراغت به عنوان فعالیت، اوقات فراغت با مفهوم عملکردی و اوقات فراغت به عنوان آزادی عمل. در مورد اوقات فراغت بعنوان وقت بازمانده منظور اوقات غیرموظف می‌باشد. پس در اینجا وقت بازمانده پس از وقت کار می باشد. شخص می تواند با آزادی نسبی در این زمان، اوقات خود را صرف نماید. اما در مفهوم اوقات فراغت به عنوان فعالیت منظور این است که شخص در وقت آزاد خود در فعالیت های مورد علاقه خود شرکت داشته باشد. در مفهوم عملکرد، اوقات فراغت عبارت است از فعالیت‌هایی که برای شخص و جامعه مفید می‌باشند، لذا در وقت آزاد، فعالیت‌هایی را انجام می دهد که نتایج درمانی، آرام بخش و جبرانی بدنبال داشته باشد. در انگارش اوقات فراغت بعنوان آزادی عمل منظور این است که انسان زمانی دارای اوقات فراغت است که از پایبندی به دیگر لایه ها رها باشد. بنابراین در این اوقات فرد با آزادگی، خویشتن خویش را بروز خواهد داد(همان).

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">