کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



روش شناسی تحقیق

 

 

۳-۱ روش تحقیق

 

 

واژهی روش، به معنی دقیق «در پیش گرفتن راهی» و یا معین کردن گامهایی است که برای رسیدن به هدفی، میباید با نظمی خاص برداشت. طبیعت این گامها و اوصاف تفصیلیشان بستگی به هدف مطلوب ونحوه رسیدن به آن دارد. لذا روش علمی بسته به اینکه هدف از علم، تسلط بر طبیعت باشد یا کشف حقیقت، فرق میکند و بر حسب اینکه کدام تئوری را درباره نسبت میان آن اهداف و شرایط اولیه عجز و جهل انسان قبول کنیم، باز فرق میکند. دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روش شناسی درست صورت پذیرد. به عبارت دیگر تحقیق از حیث روش است که اعتبار مییابد نه موضوع تحقیق. روشهای تحقیق به عنوان هدایتگر جستجوهای علمی در جهت دستیابی به حقیقت به شکلهای مختلف دستهبندی میشود. هر کدام از دستهبندیها دربرگیرنده روشهای مختلفی هستند که کاربردها، مزایا ومعایب خاص خود را دارند. پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق به شدت تحت تاثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است (خاکی، ۱۳۸۴: ۱۹۴).
تحقیق حاضر از نظر نحوه گردآوری دادهها جزء تحقیقات توصیفی میباشد.
تحقیق توصیفی، آن چه راکه هست توصیف وتفسیر میکند وبه شرایط یاروابط موجود،عقاید متداول، فرایندهای جاری، آثارمشهود یاروندهای در حال گسترش توجه دارد. تحقیق توصیفی، شامل جمعآوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سوالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه میشود (خاکی،۱۳۸۴: ۲۱۰). تحقیق توصیفی را میتوان به دستههایی مانند تحقیق پیمایشی، تحقیق همبستگی، اقدام پژوهشی، بررسی موردی، تحقیق پس رویدادی تقسیم میگردد (سرمد ودیگران،۱۳۸۳: ۸۲) که تحقیق حاضر در گروه تحقیقات پیمایشی قرار دارد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۲- جامعه آماری

 

 

عموم افراد وقتی که از جامعه سخن میگویند به مجموعهای از موجودات زنده و معمولا مردم میاندیشند، در حالی که جامعه ممکن است از اشیاء و عناصر بیجان تشکیل شده باشد. بدین ترتیب میتوان جامعه را چنین تعریف کرد:جامعه بزرگترین مجموعه از موجودات است که در یک زمان معین، مطلوب ما قرار میگیرند
جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق میخواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد (سکاران، ۱۳۸۴، ۲۹۴). اگر مقدار متغیری را برای هر یک از عناصر جامعه اندازهگیری کنیم، جامعهی مقادیر آن متغیر را بوجود آوردهایم. از این رو میتوان، جامعه مقادیر متغیر را چنین تعریف کرد: جامعه مقادیر، بزرگترین مجموعه از مقادیر قابل اکتساب متغیرهای تصادفی است که در یک زمان معین، مطلوب ما قرار میگیرد.
محدوده و فضای مطلوب ما جامعه آماری رامعین ومشخص میکند بنابراین تعریف جامعه آماری عبارتست از:تعدادی از عناصر مطلوب موردنظرکه حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۵: ۶۵). صفت مشخصه، صفتی است که در بین همه عناصر جامعه آماری مشترک و متمایز کننده جامعه آماری از سایر جوامع باشد.
جامعه آماری به دو نوع تقسیم میشود: محدود و نامحدود. اگر جامعه مقادیر از تعداد محدود و ثابتی تشکیل شود وپایانپذیر باشد آن را محدود و در غیر این صورت، وقتی که جامعه از یک ردیف بیانتهای مقادیر تشکیل شده باشد، آن را نامحدود گویند.
با این وصف، جامعه آماری این تحقیق، از نوع جامعه آماری نامحدود می باشد.
دراین تحقیق برنظریات کارکنان که درهربخش شاغل هستندودرفرایندتوانمندسازی کارکنان موثر است استناد شده است. لذا جامعه آماری در تحقیق حاضرکارکنان اداره کل آموزش فنی وحرفه ای جمعاً به تعداد۱۹۶نفر می باشد.
۳-۳- نمونه آماری
نمونه برداری فرایند انتخاب کردن تعداد کافی از میان اعضای جامعه آماری است، به طوری که با مطالعه گروه نمونه و فهمیدن خصوصیات یا ویژگی‌های آزمودنی‌های گروه نمونه قادر خواهیم بود این خصوصیات یا ویژگی‌های رابه اعضای جامعه آماری تعمیم دهیم.(سکاران، ۱۳۸۱: ۲۹۶) برای تعیین نمونه مورد نظرازفرمول آماری زیراستفاده گردیدکه درآن سطح اطمینان ۹۵% وخطای برآوردی ۰۵/۰ لحاظ گردیده است(آذر، ۱۳۷۹: ۷۱)
 
که در آن: ۱۹۶N= ،۹۶/۱= ،۰۵/ E= ، ½ P= ، ½ =۱-P
لذا با توجه به فرمول فوق‌الذکر تعداد نمونه۱۳۰نفر انتخاب شد که پرسشنامه بین آنان توزیع و جمع‌آوری می گردد.

 

 

۳-۴- روشها و ابزار گردآوری اطلاعات

 

 

روشهای جمعآوری داده های اطلاعاتی بخش لاینفکی از طرح پژوهش است. پژوهشگر باید با ابزارهایی دادههای لازم را از جامعه آماری جمعآوری نماید و با تحلیل، پردازش و تبدیل آنها به اطلاعات به آزمون فرضیهها بپردازد. برای جمعآوری دادهها به ابزارهای گوناگونی نیاز است. نوع این ابزارها تابع عوامل گوناگونی از جمله ماهیت و روش تحقیق است (خاکی، ۱۳۸۴: ۲۳۹). روشهای گردآوری اطلاعات را بطور کلی میتوان به دو طبقه تقسیم کرد: روشهای کتابخانهای، و روشهای میدانی (حافظ نیا،۱۳۸۳: ۱۶۳).
روشهای کتابخانهای
روشهای کتابخانهای در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار میگیرد. ولی در بعضی از آنها در بخشی از فرایند تحقیق ازاین روش استفاده میشودو در بعضی از آنها موضوع تحقیق از حیث روش، ماهیتاً کتابخانهای است و از آغاز تا انتها متکی بر یافتههای تحقیق کتابخانهای است. در تحقیقاتی که ظاهراً ماهیت کتابخانهای ندارد نیز محققان ناگزیر از کاربرد روشهای کتابخانهای در تحقیق خود هستند. در این گروه تحقیقات اعم از توصیفی، علی، همبستگی، تجربی وغیره، محقق باید ادبیات و سوابق مسأله وموضوع را مطالعه کند. در نتیجه،باید از روش کتابخانهای استفاده کند (همان منبع، ۱۶۴).
اسناد عمده در مطالعات کتابخانهای عبارتند از: کتاب، مقالهها و مجلات، میکروفیلم و میکروفلش، دیسکها و دیسکتهای رایانهای، اسناد اصل، اسناد دولتی، نشریه های رسمی دولتی (همان منبع، ۱۶۹).
در تحقیق حاضر از روشهای کتابخانهای نظیر بررسی کتابهای مختلف، مقالات ومجلات علمی، اینترنت و… استفاده شده است
روشهای میدانی
روشهای میدانی به روشهایی اطلاق میشود که محقق برای گردآوری اطلاعات ناگزیر است به محیط بیرون برود و با مراجعه به افراد یا محیط، و نیز برقراری ارتباطات مستقیم با واحد تحلیل یعنی افراد، اعم از انسان، موسسات، سکونت گاهها، موردها وغیره اطلاعات مورد نظر خود را گردآوری کند. در واقع، او باید ابزار سنجش یا ظروف اطلاعاتی خود را به میدان ببرد وبا پرسشگری، مصاحبه، مشاهده وتصویربرداری آنها را تکمیل نماید وسپس برای استخراج، طبقهبندی، تجزیه وتحلیل به محل کار خود برگردد. روشهای متداول و معروف گردآوری اطلاعات میدانی عبارتند از: پرسشنامه، مصاحبه، مشاهدهای، آزمون، تصویربرداری، ترکیبی (همان منبع، ۱۷۹).
ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات میدانی در این پژوهش پرسشنامه میباشد.
پرسشنامه
پرسشنامه یکی از ابزارهای رایج تحقیق و روشی مستقیم برای کسب دادههای تحقیق است. پرسشنامه مجموعهای از سوال است که پاسخ دهنده با ملاحظه آنها پاسخ لازم را ارائه میدهد. این پاسخ، داده مورد نیاز پژوهشگر را تشکیل میدهد. سؤالهای پرسشنامه را نوعی محرک- پاسخ میتوان محسوب کرد. از طریق سؤالهای پرسشنامه میتوان دانش، علایق، نگرش وعقاید فرد را مورد ارزیابی قرار داد، به تجربیات قبلی وی پی برد وبه آنچه در حال حاضر انجام میدهد آگاهی یافت. اصول کلی تنظیم پرسشنامه به شرح زیر میباشد:
سوالهای پرسشنامه باید بر اساس هدفها یا سوالهای تحقیق تنظیم گردد.
پرسشنامه باید پاسخ دهنده را جذب نموده و سوالهای آن برای او جالب باشد.
پرسشنامه باید تا حد امکان کوتاه باشد و دادههای مورد نیاز پژوهشگر را فراهم آورد.
دستورالعمل تکمیل پرسشنامه باید کوتاه بوده وحاوی کلیه اطلاعات مورد نیاز پاسخدهنده، برای کامل کردن پرسشنامه باشد. پرسشنامه باید همراه دستورالعمل تکمیل آن بوده و چگونگی پاسخ دادن به سوالها را برای پاسخ دهنده تشریح کند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۳: ۱۴۲-۱۴۱).
در این پژوهش که به دنبال بررسی توانمند سازی کارکنان در اداره کل آموزش فنی وحرفه ای استان تهران میباشد، وبرای جمع آوری بخش عمده اطلاعات مربوط به توانمند سازی از تستهای توانمند سازی اسپرتیزر استفاده شده که مجموع سوالات پرسشنامه ۲۷ سوال که سوالات ۱تا۶ میزان موثر بودن۷-۱۱ احساس انتخاب ۱۲-۱۷ احساس شایستگی و۱۸ تا ۲۲ احساس معنی داری و۲۳تا ۲۷ احساس اعتماد را می سنجد نمره گذاری سوالات از مقیاس پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده که عبارتند از کاملاً مخالف ، مخالف،بدون نظر ، موافق وکاملاً موافق
جدول ۳-۱: جدول سوالات متغیرهای پژوهش

 

 

 

 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">
فرضیه
[جمعه 1399-09-21] [ 11:23:00 ب.ظ ]




فصل اوّل: کلیات و مفاهیم

 

 

۱-۱٫ مقدّمه

 

 

اصولاً تمام قوا و غرایزی که در وجود انسان نهاده شده است لغو و بیهوده نیست بلکه ناشی از حکمت و مصلحتی مهم برای انسان و ادامه حیات اوست که از جمله این غرایز که در تمام موجودات زنده یافت می شود غریزه جنسی است و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین تحقیر و ناچیز شمردن این غریزه و احیاناً غیر اخلاقی انگاشتن و پست و پلید خواندن این غریزه نه امر درستی است و نه از اهمیت آن می کاهد و نه مجوّزی برای نپرداختن جدّی و همه جانبه به این موضوع بسیار دقیق و اثر گذار هست.
از طرفی نارسایی جنسی بی‏شک اهداف ازدواج را تحت تأثیر قرار می‏دهد و از استحکام روابط خانوادگی می‏کاهد ازاین‏رو نظامهای قانون‏گذاری و شرایع ادیان الهی از کنار این موضوع نادیده‏ نگذشته‏اند و با وضع مقرراتی به تأثیر اختلالات و مشکلات جنسی‏ در روابط زناشویی و زندگی خانوادگی زوجین پرداخته‏اند. اهمیت‏ مشکلات جنسی تا حدی است که قانون‏گذاران نظامهای مختلف گاه‏ در این موارد به فروپاشی زندگی خانوادگی رضایت داده‏اند .یکی از مهمترین حقوق زوجین‏ در زندگی زناشویی، وجود رابطه جنسی و حق جنسی است. برپایه تفاوت میل جنسی زن و مرد، در فقه اسلامی و احادیث شیعی در زمینه ارضای غریزه جنسی حقوق و تکالیف متفاوتی برای زن و شوهر وجود دارد. تبیین وظایف مشترک و مختص جنسی زن و مرد در راستای تفاوت میل جنسی آنان است که به آن اشاره خواهد شد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۱-۲٫ بیان مسئله

 

 

در اندیشه دینی و تفکر شیعی غریزه جنسی و میل برگرفته از آن از نیرومندترین امیال انسانی است از این رو در تفکر دینی به ارضای این نیاز از طریق ازدواج تأکید فراوان شده است. بر همین مبنا فقهای گرانقدر با الهام از آیات و روایات، ازدواج را در حالت عادی امری مستحب و برای کسانی که نیاز شدید جنسی دارند واجب می دانند. بدین ترتیب اولین و با اهمیت ترین نهاد اجتماعی، یعنی خانواده شکل می گیرد. این نهاد مقدس، علاوه بر تأمین نیازهای جسمی و روحی و روانی انسان، بستر مناسبی برای تولید نسل و پرورش آن است از این رو مهمتر از تشکیل خانواده داشتن خانواده ای سالم، استوار، پاک، و همسری همراه، همدل و هم درد است. بدون شک یکی از ارکان مهم استحکام یک زندگی مشترک داشتن روابط سالم، معقول و متعادل جنسی می باشد که خلل در این رکن باعث تزلزل سایر ارکان زندگی مشترک می باشد. برقراری و تعادل در زندگی مرهون شناخت احکام وحقوق جنسی و رعایت آن از سوی هریک از زوجین می باشد.
زیرا به اعتراف روان شناسان روابط جنسی همسران و نحوه آن می تواند آثار بسیار مهمی در سلامت روحی روانی زوجین و ایجاد خانواده و جامعه سالم داشته باشد و یا عامل بسیار مؤثری در ایجاد اختلافات روحی روانی و از هم گسیختگی بنای خانواده و به تبع آن جامعه باشد. از این رو در دین مبین اسلام، ارضای جنسی و رضایت مندی آن برای هر دو شریک رابطه جنسی اهمیت فراوانی دارد و به همین دلیل، آموزه های دینی برای تأمین این مهم حقوق مشترک و مختصی را در برقراری روابط جنسی زوجین در نظر گرفته اند.

 

 

۱-۳٫ سوال اصلی

 

 

مهمترین حقوق جنسی زوجین از دیدگاه فریقین چیست؟

 

 

۱-۴٫ سؤالات فرعی

 

 

۱- مراد ازحقوق جنسی چیست؟واقسام حقوق جنسی کدام است؟
۲- اقوال فقهای امامیه در مورد حقوق جنسی زوج چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۳- اقوال فقهای امامیه در مورد حقوق جنسی زوجه چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۴- اقوال فقهای اهل سنت در مورد حقوق جنسی زوج چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۵- اقوال فقهای اهل سنت در مورد حقوق جنسی زوجه چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۶- مهمترین نقاط اختلاف واشتراک اقوال فقهای فرقین در مورد حقوق جنسی زوجین چسیت؟

 

 

۱-۵٫ ضرورت تحقیق

 

 

ارضای نیازهای جنسی از کارکردهای اصلی نهاد خانواده در طول تاریخ بوده است وجای انکارنیست که نارضایتی جنسی همسران به هر دلیلی می تواند پیامدهای جبران ناپذیری را بر آرامش فردی و خانوادگی همسران و پرورش فرزندان به همراه داشته باشد. طبق آمار رسمی ارائه شده ازمراجع ذی ربط در مسائل خانواده بیش از ٧٠ % طلاق ها در جامعه، ناشی از عدم ارضاء نیاز جنسی بین همسران است. یکی ازحقوقهای مهمیکه زن وشوهر در برابر یکدیگر حقوق جنسی است که رعایت آن توسط زوجین نقش بسزایی در استحکام خانواده و روابط زناشویی خواهد داشت.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]




ادله ای که می توان بر لزوم تمکین کامل زوجه در حد متعارف اقامه کرد به این شرح است:

 

 

۲-۱-۱-۱-۱ قرآن

 

 

۱- آیه شریفه: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ .[۹۱] و از تو، در باره خون حیض سؤال مى‏کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‏اى است از این رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره‏گیرى کنید! و با آنها نزدیکى ننماید، تا پاک شوند! و هنگامى که پاک شدند، از طریقى که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‏کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.
نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین[۹۲] زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعى نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده.
تقریب استدلال: در این دو آیه جمله: «فاتوهن من حیث امرکم الله» و نیز «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ » برای این امر قابل استدلال است. اما جمله اول به این تقریب که اتیانی که به مرد اجازه داده شده کنایه از مباشرت است و یا به این تقریب که معنای «امرکم الله» به گفتۀ مفسرین آن است که اتیان باید به صورت مشروع انجام شده و به طریق منهی که در این آیه آمده یعنی در حال حیض نباشد؛ روشن است که آن چه در حال حیض در شرع ممنوع است استمتاع کامل یعنی مباشرت است و دیگر استمتاعات اشکالی ندارد لذا در کافى است که از امام صادق (ع )پرسیدند، مردى که زنش حائض است چه بهره‏اى از او مى‏تواند داشته باشد؟ فرمود: همه چیز الا جلو [۹۳]. امر (فَأتوهُنّ) که کنایه از مباشرت پس از تحصیل طهارت است و پس از نهی (ولاتَقرَبوهُنّ) آمده است، فقط نشان جواز مباشرت است نه وجوب، یعنی پس از طهارت، از همان مکانی که خداوند امر کرده است، با زنان درآمیزید، زیرا (حَیث) قید مکان است و حرف «من» در این‌گونه موارد، اثر حرف «فی» را دارد؛ مانند (إذا نودی لِلصَّلاهِ مِن یَومِ الجُمُعَه)[۹۴] که معنای «در روز جمعه» را می‌فهماند[۹۵]. این فرمان مى‏تواند فرمان تکوینى پروردگار یا فرمان تشریعى او باشد زیرا خداوند براى بقاى نوع انسان، جاذبه مخصوصى در میان دو جنس مخالف، نسبت به یکدیگر قرار داده، و به همین دلیل آمیزش جنسى لذت خاصى براى هر دو طرف دارد، ولى مسلم است، که هدف نهایى بقاء نسل بوده، و این جاذبه و لذت مقدمه آن است بنا بر این لذت جنسى باید، تنها در مسیر بقاى نسل قرار گیرد، و به همین جهت استمناء و لواط و مانند آن، نوعى انحراف از این فرمان تکوینى و ممنوع است.[۹۶] جمله دوّم یعنی «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ » ، هم به مرد اجازه استمتاع کامل داده است؛ با این بیان که «انّی» در لغت بر سه معنا آمده است:
۱- به معنای «مَتی» (زمان)؛ مانند «أنّی جئت؟؛ کی آمدی؟
۲- به معنای «کیف» (چگونه)؛ مانند (أنّی یُحیی هذِهِ اللهُ بَعدَ مَوتِها)؛ خدا چگونه این را پس از مردن زنده می‌کند.
۳- برای مکان به معنای «مِنْ أین» (از کجا)؛ مانند (قالَ یامَریَمُ أنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)؛ مریم! این غذا از کجا برای تو آمده است؟ گفت: از نزد خدا. مرحوم شیخ طوسی ترجمه آن را به غیر «من اَین» خطا دانسته است.[۹۷] اگر« أَنَّى » در آیه فوق زمانیه باشد، معنایش این مى‏شود (شما هر وقت خواستید به کشتزار خود بروید) یعنی توسعه زمانى مساله آمیزش جنسى را بیان مى‏کند، یعنى در هر زمانیکه اراده کردید[۹۸] مجاز هستید و اگر مکانیه باشد، معناى مکان باشد، معنا چنین مى‏شود (شما به کشتزار خود وارد شوید، از هر محلى که خواستید) توسعه در مکان و چگونگى انواع آمیزش است[۹۹]. و به هر معنا که باشد مى‏خواهد اطلاق را برساند، مخصوصا با قید (شئتم) این اطلاق روشن‏تر به چشم مى‏خورد[۱۰۰]. به این ترتیب، دو همسر مى‏توانند هر گونه ودر هرجهت [۱۰۱]و در هر زمان و مکان، از لذت جنسى بهره گیرند، جز آنچه در قانون شرع ممنوع شده است و این همان چیزی است که مرد براثر حق تمکین به آن می رسد.
در این آیه زنان تشبیه به مزرعه شده‏اند، و این تشبیه ممکن است براى بعضى سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمى از نوع بشر چنین تعبیرى کرده است در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته شده، در حقیقت قرآن مى‏خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن وسیله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نیست، بلکه وسیله‏اى است براى حفظ حیات نوع بشر، این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازى مى‏نگرند، هشدارى محسوب مى‏شود.[۱۰۲]
۲- آیه شریفه : أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ « آمیزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهایى که روزه مى‏گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید) »[۱۰۳]
تقریب استدلال: جملۀ: « هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ » نیز بر این حکم دلالت دارد زیرا مطابق این آیه هر یک از زن و مرد باید نیازهای غریزی دیگری را به گونه ای پوشش دهند که مانع طغیان و تعدی وی شود.ظاهر از کلمه لباس همان معناى معروفش مى‏باشد، یعنى جامه‏اى که بدن آدمى را مى‏پوشاند و این دو جمله از قبیل استعاره است، برای این که هر یک از زن و شوهر، طرف دیگر خود را از رفتن به دنیای فسق و فجور و اشاعه آن در بین افراد نوع بشر جلوگیری می‎کند. پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است و زن ساتر مرد است.[۱۰۴] در واقع آمیزش و رابطه زن و مرد محافظ زوجین است و وقار و پرده‌ای که از آمیزش مشروع مرد و زن بر چهره ظاهر و درونی انگیزه‎های حیوانی و طغیان شهوت کشیده می‎شود؛ حافظ رسوایی، پرده‌برداری و سبک‌سری است.[۱۰۵] در صورتی که نیاز غریزی مرد بطور کامل و در حد متعارف تامین نشود لباس بودن و پوشش دادن نیاز وی تحقق نمی یابد. از این رو، دلالت آیه بر رفع کامل نیاز جنسی هر یک توسط دیگری به صورت متعارف تمام و پذیرفته است.
۳- آیه شریفه:« وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فی‏ ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیم‏»[۱۰۶] و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشویى) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند در صورتى که (براستى) خواهان اصلاح باشند. و براى آنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏اى قرار داده شده و مردان بر آنان برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است.
تقریب استدلال: مفاد جملۀ: « وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ » آنست که هر کدام از زن و مرد حقوقی بر دیگری دارند که باید با روش معروف تامین شود. واژه « معروف» که به معنى کار نیک و شناخته شده و معقول و منطقى است. مرحوم طبرسى درمجمع البیان معتقد است که این جمله از کلمات عجیب و جالب و جامعى است که فواید بسیارى را در بر دارد[۱۰۷]و در واقع به مجموعه حقوق زناشویى مردان و زنان، اشاره مى‏کند و مى‏گوید: همان طور که براى مرد حقوقى بر عهده زنان گذارده شده همچنین زنان حقوقى بر مردان دارند که آنها موظف به رعایت آنند زیرا در اسلام هرگز حق یک طرفه نیست، و همیشه به صورت متقابل مى‏باشد. و از آن جا که تامین نیاز جنسی یکدیگر یکی از حقوق مسلم میان زن و شوهر است طبق این آیه این حق باید بر اساس معروف و متعارف میان عقلا تامین شود و هیچ یک حق ندارند از تامین آن بر اساس معروف سرباز زند. پس دلالت این آیه هم تمام است.

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

 

۲-۱-۱-۱-۲ سنّت

 

 

در روایات متعددی به لزوم تمکین جنسی زن اشاره شده است و مرحوم شیخ حرعاملی در وسایل الشیعه بابی دروجوب تمکین زن آورده است[۱۰۸] حال به چند روایت برای استدلال اشاره می گردد.
۱- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ جَاءَتِ امْرَأَهٌ إِلَى النَّبِیِّ (صلّى الله علیه و آله) فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَهِ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِیعَهُ وَ لَا تَعْصِیَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ کَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَب‏.»[۱۰۹] محمّد بن مسلم گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: زنى به نزد رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: یا رسول الله حقّ مرد بر زوجه‌اش چیست؟ فرمود: آنکه او را فرمان ببرد و از نافرمانیش بپرهیزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چیزى بفقیر ندهد، و نیز بدون اجازۀ او روزۀ مستحبّى نگیرد، و او را از کامیابى مانع نشود هر چند بر جهاز شترى سوار باشد.
نهی در جمله: «وَ إِنْ کَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَب» که به زن می گوید نباید حتی بر روی جهاز شتر از خواسته شوهر سرباز زند، کنایه از این است که زن باید در هر شرایط به خواست شوهر توجه کند، سوار بر مرکب بودن موضوعیت خاص ندارد بلکه یکی از مصادیقی است که به واسطه کارهای روزمره زن ممکن است بدان بپردازد یا اینکه در راه سفر باشد. بنابراین زن نمی تواند مانع کامیابی شوهر شود و این همان چیزیست که با حق تمکین بدست می آید.
۲- امام صادق (ع) می فرمایند: « إِنَّ امْرَأَهً أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص لِبَعْضِ الْحَاجَهِ فَقَالَ لَهَا لَعَلَّکِ مِنَ الْمُسَوِّفَاتِ قَالَتْ وَ مَا الْمُسَوِّفَاتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَرْأَهُ الَّتِی یَدْعُوهَا زَوْجُهَا لِبَعْضِ الْحَاجَهِ فَلَا تَزَالُ تُسَوِّفُهُ حَتَّى یَنْعُسَ زَوْجُهَا وَ یَنَامَ فَتِلْکَ لَا تَزَالُ الْمَلَائِکَهُ تَلْعَنُهَا حَتَّى یَسْتَیْقِظَ زَوْجُهَا »[۱۱۰] « زنی نزد رسول خدا (ص) برای کاری آمده بود؛ حضرت به آن زن فرمودند: از مسوفات دوری کن. زن گفت: یا رسول الله ، مسوفات چیست؟ حضرت فرمودند: زنی را همسرش می خواهد که تمکین کند ولی اوبه خاطر بعضی کارها مسأله را به آینده موکول می کند تا کارهایش تمام شود و شوهرش به خواب می رود ؛ پس در این هنگام لعن ملائکه از آن زن قطع نمی شود تا شوهرش بیدار شود». این روایت درباره ذم زنان مسوّف است یعنی زنانی که با بهانه ای مانع استمتاع وتمکین می شوند. این روایت لعن ملائکه را نتیجه عدم تمکین زن در وقت تقاضای شوهر دانسته ، همانطورکه پیداست ترک امر مستحب یا انجام مکروه نمی تواند موجب لعن فرشتگان شود.
۳- « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِلنِّسَاءِ لَا تُطَوِّلْنَ صَلَاتَکُنَّ لِتَمْنَعْنَ أَزْوَاجَکُنَّ» رسول گرامی (ص) خطاب به زنها فرمودند: برای رابطه جنسی با همسر نباید نماز خود را طولانی کنید. در این روایت نهی از اطالۀ نماز شده است تا خواست شوهر که استمتاع باشد به تاخیر نیفتد ، پس این روایت هم بر لزوم تمکین زن اشاره دارد که حتی برای تمکین کردن نماز خودرا را طولانی نکند.
۴- « رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع)‏ أَنَّهُ قَضَى فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَهً وَ أَصْدَقَتْهُ هِیَ وَ اشْتَرَطَتْ عَلَیْهِ أَنَّ بِیَدِهَا الْجِمَاعَ وَ الطَّلَاقَ قَالَ خَالَفَتِ السُّنَّهَ وَ وُلِّیَتْ حَقّاً لَیْسَتْ بِأَهْلِهِ فَقَضَى أَنَّ عَلَیْهِ الصَّدَاقَ وَ بِیَدِهِ الْجِمَاعَ وَ الطَّلَاقَ وَ ذَلِکَ السُّنَّه »[۱۱۱] محمّد بن قیس از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که فرمود: امیرمؤمنان علیه السّلام در بارۀ مردیکه با زنى ازدواج کرده و مهریّه را زن بعهده گرفته بود بشرط آنکه اختیار کامگیرى و طلاق با او باشد فرمود: که زن با سنّت مخالفت نموده و متولّى امرى گشته که أهلش نبوده بعد حکم فرمود: که صداق بعهدۀ مرد است و جماع و طلاق نیز بدست اوست و این سنّت است. این روایت می فرماید که اختیار کامگیرى و طلاق بدست مرد است و این سنتی است که زن نمی تواند با شرط کردن با آن مخالفت کند، بنابراین حق کامجویی وجماع به دست مرد است و می تواند در هر زمانیکه خواست از زن کام بگیرد و زن نمی تواند اورا منع کند و این همان چیزی است که با حق تمکین بدست می آید.

 

 

۲-۱-۱-۱-۳ عقل

 

 

زن و شوهر با قبول زوجیت نسبت به رفع نیاز طبیعی و متعارف جنسی یکدیگر متعهدند و نمی توانند با بهانۀ عدم تمایل نسبت به این خواست سرباز زنند. از نظر اسلام پاسخگویی به غریزۀ جنسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است وکاملا عقلایی است که در شریعت اسلام و بلکه همۀ شرایع الهی این امر باید منحصرا در زندگی مشترک و در رابطۀ زن و شوهر تامین شود. از این رو ممانعت یک طرف از رفع کامل این نیاز به صورت متعارف ، بویژه از سوی زن بر خلاف اصل فوق است. همچنین از نظر عقلا دسترسی به استمتاع کامل از جنس مخالف از نیازهای غریزی هر انسان است و این امر از مقومات و ارکان زوجیت به حساب می آید، از طرفی عدم ردع این رویۀ متعارف عقلایی از سوی شارع به منزلۀ تایید آن می باشد.

 

 

۲-۱-۱-۱-۴ اجماع

 

 

شارع مقدس، حقوق و تکالیفی را بر اساس طبیعت و فطرت انسانها و بر اساس خصلت‌ها و توانمندی‌های روحی و جسمی آن‎ها بر هریک از زوجین گذاشته است، یکی از این حقوق تمکین زن در مقابل شوهراست که اجماع همه فقهای اسلام در مورد لزوم تمکین کامل زوجه و عدم خلافی در این حکم، از صدر اسلام تا کنون دلیل دیگری بر این مسئله می باشد. پر واضح است که تمکین و اطاعت در مقابل شوهر فقط در راستای حکم خدا بر زن لازم است، نه الزام و پذیرش هر حکم غیرمنطقی و غیر معقول و هر خواسته‏ای که برخاسته از تمایلات یا بر پایه تحمیل و زور یا سنتی مخالف حکم الهی باشد.

 

 

۲-۱-۱-۲ تمکین درعقد موقت

 

 

شکی نیست که نکاح موقّت یکى از احکام مسلّم فقهى است و در شریعت اسلام جایز است، ولى نباید وسیله هوسبازى افراد هوسباز شود و احتیاط آن است تا ضرورتى نباشد اقدام به این کار نشود. در عقد موقت زن حقّ واجب همخوابى ندارد. ولی از حیث حقوق وتکالیف زوجین در تمکین فرقی با نکاح دائم ندارد.

 

 

۲-۱-۲ حق استمتاع

 

 

استمتاع در لغت به معنای بهره برگرفتن و کام خواستن[۱۱۲] و در اصطلاح ؛ استمتاع به معنای لذّت بردن جنسی از راه مشروع یا نامشروع با آمیزش، بوسیدن، نگاه کردن، لمس نمودن و مانند این‌ها است.[۱۱۳] تمتع کامل اعم از مباشرت و سایر انواع استمتاع از حقوق شوهر است که با اجرای صیغه عقد برای مرد کلیّۀ احکامى که شرعا و قانونا بر این رابطه زناشوئى و علقۀ زوجیّت مترتّب مى‌باشد، ثابت و مستقر مى‌گردد ازجمله حق استمتاع زوج از زوجه و زنى که عقد دائمى شده باید خود را براى هر لذّتى که او مى‌خواهد[۱۱۴]، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند.[۱۱۵] جواز استمتاع از آثار عقد نکاح است و مرد حق استمتاع و بهره ورى جنسى از همسر خودرا پیدا مى‌کند و مى‌تواند از او هر گونه لذت جنسى ـ اعم از نگاه کردن، لمس، آمیزش و غیر آن ـ ببرد؛ از این رو، بر زن روا نیست بدون اجازه شوهر، خود را به کارهایى مشغول سازد که منافات با این حق داشته باشد[۱۱۶].

 

 

۲-۱-۲-۱ ادله حق استمتاع

 

 

ادله ای را که می توان بر لزوم حق استمتاع کامل زوج بیان کرد در واقع همان ادله ای است که در حق تمکین بیان شد ، چنانچه لزوم تمکین زوجه را برای زوج اثبات کردیم و بر زوجه واجب شد که در برابر شوهر تمکین کند و خودرا بر شوهر عرضه کند در واقع زوجه اجازه هرگونه استمتاع و بهره ورى جنسى را بر شوهر داده و این همان حق استمتاع است. حال به صورت مختصر به این ادله اشاره میگردد.

 

 

۲-۱-۲-۱-۱ قرآن

 

 

۱-آیه شریفه: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین»‏[۱۱۷]« زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعى نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده.»
جمله «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ » ، به مرد اجازه استمتاع کامل داده است؛ با این بیان که اگر« أَنَّى » در آیه فوق زمانیه باشد، معنایش این مى‏شود (شما هر وقت خواستید به کشتزار خود بروید) یعنی در هر زمانیکه اراده کردید مجاز هستید و اگر مکانیه باشد، معنا چنین مى‏شود (شما به کشتزار خود وارد شوید، از هر محلى که خواستید) توسعه در مکان و چگونگى انواع آمیزش است و به هر معنا که باشد مى‏خواهد اطلاق را برساند. به این ترتیب، زوج مى‏تواند هر گونه ودر هرجهت و در هر زمان و مکان، از لذت جنسى بهره گیرد، جز آنچه در قانون شرع ممنوع شده است و این همان چیزی است که مرد براثر حق استمتاع و تمکین زن به آن می رسد. بنابراین، مفاد آیه شریفه جواز استمتاع مرد در هر شرایطی خواهد بود، زیرا تجویز بهره مندی به مرد بدون وجوب همراهی و تبعیت زن دستوری بی ثمر خواهد بود.
۲-آیه شریفه: « أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»[۱۱۸] «« آمیزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهایى که روزه مى‏گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید».
جملۀ: « هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ » نیز بر این حکم دلالت دارد . مطابق این آیه هر یک از زن و مرد باید نیازهای غریزی دیگری را به گونه ای پوشش دهند که مانع طغیان و تعدی وی شوند و در واقع آمیزش و رابطه زن و مرد محافظ زوجین است. بنابراین در صورتی که نیاز غریزی مرد بطور کامل و در حد متعارف تامین نشود لباس بودن و پوشش دادن نیاز وی تحقق نمی یابد. از این رو، دلالت آیه بر رفع کامل نیاز جنسی پذیرفته شده است و لزوم پاسخگویی به حاجت شوهر؛ همۀ استمتاعات متعارف را شامل می شود.

 

 

۲-۱-۲-۱-۲ روایات

 

 

۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی الرَّجُلِ یَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ وَ هِیَ عُرْیَانَهٌ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ وَ هَلِ اللَّذَّهُ إِلَّا ذَلِکَ‌»[۱۱۹] از امام صادق(ع) سؤال شد که مردی به زنش نگاه می کند و آن زن عریان است امام(ع) فرمود اشکالی ندارد و مگر لذتی غیر از این هست.
۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَیْسَ شَیْ‌ءٌ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکَهُ إِلَّا الرِّهَانَ وَ مُلَاعَبَهَ الرَّجُلِ أَهْلَهُ‌»[۱۲۰]. امام صادق(ع) فرمودند: ملائکه در دوجا حضور ندارن یکی مسابقه اسب سواری و دیگری ملاعبه و بازی کردن مرد با همسرش.
۳- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): کُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْیِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ حَقٌّ»[۱۲۱]. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: هر لهوی برای مؤمن باطل است مگر در سه مورد:۱٫٫ تربیت و رام کردن اسب ۲٫ تیراندازی ۳٫ ملاعبت و بازی با همسرش که این سه امر درست هستند.این چند روایت نمونه ای بود از روایات فراوانی که تمتع و استمتاع جنسی را در بین دو همسر شرعی ، تجویز و سفارش کرده اند[۱۲۲].




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




۲-۱-۲-۱-۳ عقل

 

 

از نظر عقلا هم دسترسی به استمتاع کامل از جنس مخالف از نیازهای غریزی هر انسان است و زن و شوهر با قبول زوجیت نسبت به رفع نیاز طبیعی و متعارف جنسی یکدیگر متعهدند و این امر از مقومات و ارکان زوجیت به حساب می آید. بر اساس اصل نیاز طبیعی و نیز حکم عقلایی این حکم نسبت به زن و شوهر هردو ساری و جاری است و هیچ طرف نمی تواند مانع استمتاع طرف دیگر شوند. از طرفی عدم ردع این رویۀ متعارف عقلایی از سوی شارع و عدم تشریع راهی متفاوت با زوجیت عقلایی به منزلۀ تایید آن می باشد.البته این امر به استمتاعات ، شامل موارد متعارف است و موارد غیرمتعارف از این حکم مستثنی می باشد.

 

 

۲-۱-۲-۲ اقسام استمتاع

 

 

با عقد ازدواج، مرد حق استمتاع و بهره ورى جنسى از همسر خود پیدا مى‌کند و بر زن واجب است نسبت به هر نوع استمتاعات جنسى از شوهر خود تمکین کند و خویش را در اختیار او قرار دهد؛ مگر آنکه مانعى عقلى یا شرعى وجود داشته باشد. در صورتى که بدون عذر از تمکین سر باز زند، ناشزه به شمار رفته است همچنین براو واجب است از آنچه که موجب تنفر شوهر از وى مى‌گردد، از قبیل خوردن سیر و پیاز و آلودگى بدن یا لباس به کثافتها پرهیز نماید.[۱۲۵]

 

 

۲-۱-۲-۲-۱ استمتاع حلال

 

 

مراد از استمتاع حلال همان معنای عام آن است که استمتاع واجب و مستحب و مکروه را در برمی‌گیرد.[۱۲۶] گاهی استمتاع با شرایطی، واجب می‌شود مانند اینکه نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که با حلال خود استمتاع داشته باشد یا مواردی که اگر استمتاع را ترک کند موجب ضرر یا خوف از افتادن به زنا یا حرام دیگر باشد[۱۲۷]. در اسلام نسبت به استمتاع حلال مانند استمتاع از همسر و کنیز‌ ترغیب و تشویق بسیار شده است و آن را با لذت ترین نعمت های دنیا وآخرت معرفی میکند . امام صادق (ع) فرمودند: « ما تَلَذَّذَ النَّاسُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ بِلَذَّهٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّهِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِرِ الْآیَهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهِ مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْجَنَّهِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ النِّکَاحِ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ»[۱۲۸] «برای مردم در دنیا وآخرت ، هیچ لذتی بالاتر از همبستری با زنان نیست ؛ واین قول خداست که میفرماید : «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِر » ، سپس فرمودند : اهل بهشت به چیزی بیشتر از نکاح، چه از طعام وشراب ، لذت نمی برند».
همچنین در حدیثی پیامبر گرامی اسلام (ص) لذت خود را از دنیا بهره گیری از زنان می داند و می فرماید:« جُعِلَ قُرَّهُ عَیْنِی فِی الصَّلَاهِ وَ لَذَّتِی فِی الدُّنْیَا النِّسَاءَ وَ رَیْحَانَتَیَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صلوات الله علیهما»[۱۲۹] «روشنی چشم من در نماز و لذت من در دنیا ، زنان و گل های من حسن و حسین (ع)می باشد».به هر حال از نظر اسلام استمتاع جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوى و خلق انبیاست. در حدیثى امام صادق(ع) مى‏فرماید: «مِنْ اخْلاقِ الْانْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ».[۱۳۰] استمتاع جنسی هنگام تمایل هر یک از دو زوج بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و از نظر فیزیکی ،نقطه اوج رابطه جنسی بزرگ ترین لذت و عظیم ترین آرامش در روی زمین است . بسیاری از پزشکان تحقیق کرده اندکه اوج این موقعیت بدن انسان را دوباره زنده و احیاء می کند و سلامتی فیزیکی را بدنبال دارد .چه زمانی عالی تر از این؛ هر دو ی آنها احساس می کنند که خواسته شان ارضاء و برآورده شده است.[۱۳۱]

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۱-۲-۲-۲ استمتاع حرام

 

 

هر نوع استمتاع در حال احرام ، چه از حیث نزدیکى کردن و چه بوسیدن زن و چه لمس کردن و نگاه از روى شهوت[۱۳۲] ، بلکه هر لذّت و تمتعى از زن بردن حرام می باشد.[۱۳۳] همچنین استمتاع روزه‌دار از همسر خود در صورتی که بداند منجرّ به بیرون آمدن منی می‌شود (انزال)، حرام است.[۱۳۴]
استمتاع به نحو آمیزش با زنی که کمتر از ۹ سال دارد[۱۳۵] و زنی که در ایام حیض و نفاس می باشد حرام است ؛ لیکن استمتاع به غیر آمیزش(بوسیدن، لمس کردن و..) در موارد یاد شده جایز است.[۱۳۶] لازم به تذکر است که حق استمتاع در صورت تعارض با دیگر حقوق و تکالیف، مقدّم است. بنابراین، زن بدون اذن شوهر نمی‌تواند کاری انجام دهد که با این حق منافات داشته باشد مثل اجیر شدن برای شیردادن [۱۳۷]، خروج از منزل [۱۳۸]و انجام روزۀ مستحبی[۱۳۹] مگر آن که محذور شرعی از استمتاع وجود داشته باشد .

 

 

۲-۱-۳ حق مضاجعت و مباشرت

 

 

یکى از حقوق زن و شوهر حق همخوابگى و مباشرت است، در این که شوهر چنین حقى دارد شک و تردید و اختلافى نیست[۱۴۰]، و در مورد زن نیز فى الجمله قابل تردید نیست ؛ تا جایی که کسى که چند زن دارد، همخوابگى با یکى از آنها دیگرى را نیز ذى حق مى‌سازد. بنابراین یکی از وظائف مهم مرد، هم‌خوابی به موقع با همسرش می باشد. این موضوع خیلی روشن است که یکی از اهداف مرد و زن از ازدواج دفع شهوت می باشد؛ چون غریزه شهوت هم مانند حس غریزه تشنگی و گرسنگی، سلامتی و حیات آنها را تهدید می کند، زن می تواند هنگام گرسنگی و تشنگی بدون شرم و خجالت نیاز خود را ابراز کند؛ اما در مورد نیاز جنسی ممکن است زن از ابراز آن خجالت بکشد، و در آتش طغیان شهوت بسوزد، ولی دم برنیاورد، در این صورت وظیفه مرد است که مراقبت نیازهای طبیعی زن باشد و به موقع پاسخ دهد تا از طغیان شهوت و یا فاسد شدن او جلوگیری به عمل آید. باید به این نکته بسیار مهم توجه کرد که زندگی امروزی انسانها در هر مورد با زندگی انسانهای گذشته فرق کرده است؛ زیرا در گذشته در اثر مقتضیات اخلاقی و یا عوامل دیگر وسایل تحریک شهوت در جامعه کم بوده و همین امر سبب شده که زن و مرد دیر به دیر متوجه این غریزه باشند ولی امروزه وسایل برانگیختن شهوت در هر جامعه ای زیاد می باشد و یکی از هدفهای تهاجم فرهنگی غرب به انحراف کشانیدن جوانها از همین طریق می باشد. پس زوجین باید کاملاً مواظب باشند تا همخوابی به موقع با زن خود را فراموش نکنند تا غفلت از انجام این وظیفه مهم باعث از هم پاشیدگی کانون گرم خانواده نشود.

 

 

۲-۱-۳-۱ معنای لغوی مضاجعت و مباشرت

 

 

مضاجعت و مباشرت از باب مفاعله اند و لغویین چندین معنا برای آن بیان کرده اند. صاحب المنجد، معنای لغوی مضاجعت را این گونه بیان می دارد: اضجعه؛ به پهلو خواباند، ضاجعه؛ با او هم خواب شد، هم بستر شد، با او خوابید، المضاجع به معنای بسترها و مضجع به معنای بستر است [۱۴۱] و هجر به معنای دوری و هجر در مضاجع، کنایه از عدم همبستری یا آمیزش با زن است. چنانچه خدای متعال می فرماید:« فعظوهن واهجروهن فی المضاجع»[۱۴۲]؛ پس اندرز دهید آن زنان (زنان خودتان) را و ترک کنید آنان را در بسترها. تا وقتی که (ضجع) یضجع ضجعاً ثلاثی مجرد است، به معنای آن خود به خود خوابیدن و پهلو کشیدن است مثلاً گفته می شود: ضجع الرجل ؛ پهلو بر زمین نهاد[۱۴۳]، دراز کشید به پهلو خوابید. ولی وقتی که ضجع به باب مفاعله برده شود معنای آن با کسی دیگر خوابیدن و پهلو کشیدن است و گفته می شود (ضاجع) یضاجع مضاجعۀ: به همراه او خوابید با او در یک بستر خوابید.[۱۴۴]
لغویین معنای لغوی مباشرت را این گونه بیان کرده اند. باشر یباشر مباشرۀً الامر؛ کار را به عهده گرفت، و خودش انجام داد. (باشره) النعیم: نعمتها، او را فراگرفت که گویا پوست بدنش را لمس کرد. باشر المرءه: با آن زن جماع کرد[۱۴۵]؛ صاحب مصباح المنیر می گوید:« وَ (باشَرَ) الرجلُ زوجَتَهُ تمتَّعَ بِبَشَرَتِهَا»[۱۴۶]؛ دهخدا می گوید: مباشرت به معنای جماع کردن ، و … است.[۱۴۷]
مباشرت در معنای مقاربت نیز می آید[۱۴۸]، چنانکه خدای متعال می فرماید: «وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها »[۱۴۹]؛ و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته‏اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهاى الهى است؛ پس به آن نزدیک نشوید.

 

 

۲-۱-۳-۲ مفهوم فقهی مضاجعت

 

 

مرحوم شهید ثانی در مسالک می فرماید:« المراد بالمضاجعه أن ینام معها على الفراش قریبا منها عاده، معطیا لها وجهه دائما أو أکثریّا، بحیث لا یعدّ هاجرا و إن لم یتلاصق الجسمان أو بعضهما و لا تعتبر المواقعه ».[۱۵۰]معنای مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد و مواقعه هم شرط نیست[۱۵۱]. محقق سبزواری در کفایه همین توضیح را بدون قید «معطیا لها وجهه دائما أو أکثریّا» پذیرفته است و میفرماید:«و المراد بالمضاجعه الواجبه أن ینام معها فی الفراش قریباً منها عاده بحیث لا یعدّ هاجراً و إن لم یتلاصق الجسمان أو بعضهما»[۱۵۲].
صاحب ریاض در توضیح مضاجعت می فرماید:« أن ینام معها قریباً منها عادهً، معطیاً لها وجهه دائماً أو أکثریّاً، بحیث لا یعدّ هاجراً، و إن لم یتلاصق الجسمان»[۱۵۳]. مرحوم صاحب جواهر هم بدون قید« دائما أو أکثریّا»؛ مضاجعت را اینگونه تفسیر مى‌کند و میفرماید: «بأن ینام قریباً منها على النحو المعتاد معطیاً لها وجهه کذلک فى جمله من اللیل بحیث یعد معاشراً بالمعروف لا هاجراً و ان لم یتلاصق الجسمان».[۱۵۴] با توجه با این تعریفها مفهوم مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش بیشتر اوقات طرف آن زن باشد به حالتی که قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد. بنابراین وظیفه مرد این است که غیر از مباشرتى که هر چهار ماه یک بار واجب است انجام دهد ، لازم است که هر چهار شب یک شب نزد زن بیتوته کند و بخوابد ، بنابر قول مشهور اگرچه زن واحده باشد، بر شوهر لازم است که مضاجعت کند.[۱۵۵]

 

 

۲-۱-۳-۳ ادله مضاجعت

 

 

همانطور که بیان شد مشهور فقهای شیعه به این نظر قائل اند که هر مرد وظیفه دارد هر چهار شب یک شب با همسر خود در بستر بخوابد و حق ندارد در این شب نزد همسر دیگر یا در هر مکان دیگری بخوابد. این حق مطلق بوده و به مجرد ازدواج شروع و هر چهار شب یک بار بطور منظم تکرار می شود. در صورتی که مرد چهار زن دارد همۀ شب هایش در اختیار همسرانش است اما مردی که یک زن دارد هم باید از هر چهار شب یک شب را نزد وی بگذراند و سه شب دیگر در اختیار خودش است.

 

 

۲-۱-۳-۳-۱ قرآن

 

 

الف) آیه هجر «…وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ…»[۱۵۶]. فاضل اصفهانی در کشف اللثام به این آیه استشهاد کرده و فرموده است: (و قد یمکن فهم المضاجعه من قوله تعالى: «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ»…)[۱۵۷] به این تقریب که اگر زن ناشزه شود زوج به عنوان تنبیه مى‌تواند از او کناره‌گیرى کرده و قهر کند؛ مفهومش این است که اگر ناشزه نباشد باید در کنار او و در مضجع و بستر او باشد و این دلیلی بر مضاجعت است.
مرحوم شیخ انصاری نیز از این آیه این گونه استدلال کرده و فرموده است:(قوله تعالى «..وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ …» دلّ على جواز الهجر فی المضاجع مع خوف النشوز …- فیدلّ بمفهومه المعتبر هنا اتّفاقا ظاهرا- و إن کان مفهوم الوصف- على عدم جوازه مع عدم خوف النشوز و وجه اعتبار مفهوم الوصف هنا أنّه فی مقام تحدید..)[۱۵۸] در این آیه اذن در مهاجرت و ترک مضجع مخصوص جائى است که خوف نشوز باشد، و فرموده که اگر اطاعت کردند، شما کارى نباید داشته باشید، شیخ مى‌گوید این آیه هر چند مشتمل بر وصف است ولى مفهوم دارد ، البته بسیارى از علماء منکر مفهوم وصف هستند ولی مرحوم شیخ معتقد است که گاهى وصف در مقام تحدید مسأله مى‌آید، که در این صورت مفهوم پیدا مى‌کند، اینجا هم چون در مقام تحدید است، مفهوم دارد و استفاده مى‌شود که اگر خوف نشوز نبود، حق ترک مضاجعت هم نیست. بنابراین با توجه به این آیۀ شریفه که هجر را به عنوان عقوبت و یا تنبیهی در مقابل نشوز در نظر گرفته و فقها هم آن را مرتبه ای از مراتب نهی از منکر تلقی کرده اند، از این نکته می توان نتیجه گرفت که در غیر حال نشوز مرد حق ندارد در بستر به گونه ای از همسرش روی برگرداند که معنای هجر و بی اعتنایی بدهد و به طریق اولی مجاز نیست بستر خود از بستر زن را در حال عادی بدون اجازه زن جدا کند واین همان حق مضاجعت است.
ب) آیه شریفه « وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ »[۱۵۹]. مرحوم فخر المحققین به این آیه استشهاد کرده که ترک مضاجعه با همسر بر خلاف معاشرت به معروف است و در تقریب استدلال می فرماید: (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» المأمور به هنا المعاشره و کونها بالمعروف و لیس هذا الأمر للمره بل هو للتکرار إجماعا…)[۱۶۰] بلا اشکال این امر به معناى وحدت نیست که یک آن معاشرت بالمعروف بشود و امتثال امر بشود، بلکه تکرار لازم است، و از سوى دیگر هم چنین نیست که بگوییم در تمام آنات باید معاشرت بالمعروف داشته باشد، چون اجماع هست که چنین چیزى واجب نیست، پس معاشرت باید به نحو حق القسمى باشد که ذکر شده، یعنى اختصاص یک شب از هر چهار شب.
مرحوم شیخ انصارى نیز به این آیه تمسک کرده و فرموده : (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» دل علی وجوب معاشره النساء فی الجمله، و لا یصدق عرفا بمجرّد الإنفاق و لا بانضمام وطئها فی کلّ أربعه أشهر مرّه واحده بأقلّ ما یوجب الغسل، فدلّ على وجوب شی‌ء آخر یوجب صدق المعاشره، و لیس غیر المضاجعه بالإجماع، فتعیّن وجوبها)[۱۶۱]. همانطوریکه مرحوم شیخ می فرماید ، این نکته قابل انکار نیست که در چهار ماه یک مرتبه مباشرت به مقدارى که غسل واجب مى‌شود، لازم است، ولى با این قطعاً معاشرت بالمعروف امتثال نمى‌شود، حتى نفقه هم براى صدق این مفهوم کفایت نمى‌کند، پس باید زائد بر آن مباشرت چیز دیگرى واجب باشد، که بالاجماع غیر از مضاجعت نمى‌تواند واجب باشد، پس حق المضاجعه هم واجب است.

 

 

۲-۱-۳-۳-۲ روایات

 

 

الف) «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَهً وَ شَرَطَ لَهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَیْهَا امْرَأَهً أَوْ هَجَرَهَا أَوِ اتَّخَذَ عَلَیْهَا سُرِّیَّهً فَهِیَ طَالِقٌ فَقَضَى فِی ذَلِکَ أَنَّ شَرْطَ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِکُمْ فَإِنْ شَاءَ وَفَى لَهَا بِالشَّرْطِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَکَهَا وَ اتَّخَذَ عَلَیْهَا وَ نَکَحَ عَلَیْهَا‌» [۱۶۲] دلالت این روایت بر مطلب چنین است؛ چون مرد گفته بود که اگر من ازدواج دیگرى کردم یا کنیزى خریدم و تملک پیدا کردم یا ترک مضاجعت کردم، «هى طالق» تو طالق و رها باشى و حضرت در جواب مى‌گویند آزاد است، مى‌تواند رها کند و مى‌تواند رها نکند، زن بگیرد و یا کنیز بگیرد، اما از اینکه او را ترک کند یا مضاجعت را ترک کند، اسم نمى‌برند، «هَجَرَها» ندارند، و از اینجا معلوم مى‌شود که حق ترک مضاجعت ندارد، یعنى چون ترک مضاجعت ذاتاً جایز نیست، شرط بکند و یا شرط نکند نمى‌تواند ترک مضاجعت کند، و شرط هیچ اثرى ندارد، ولى دو فعل دیگر یعنى تزوج و تسرى چون ذاتاً اشکالى نداشت و شرط جلوى آنها را مى‌گرفت، حضرت مى‌فرمایند این شرطش بیخود است، ولى‌ راجع به هجرها اصلًا صحبت نمى‌کنند، با این بیان مى‌توانیم بگوئیم زن حق المضاجعه دارد.[۱۶۳]
بیان دیگر آن است که عبارت «شرط الله قبل شرطکم»، راجع به ترک المهاجره هم مى‌خواهد بگوید شرط الله باید در نظر گرفته شود، اما نه به خاطر شرط، بلکه به دلیل دستور شارع مضاجعت را باید انجام دهد و ترک مهاجرت از نظر حکم شرعى جایز نیست، و لو همان مطلبى را که شارع لازم مى‌داند خود شخص هم شرط کرده، ولى شرط الله فوق شرطکم، یعنى آن که مؤثر است نفس شرط الله است، بود و نبود شرط شما یکسان است، این هم ممکن است مراد باشد. على اى تقدیر، ظاهر این است که مراد از اختیارى که شارع مى‌گوید، در دو چیز است، یکى ازدواج ثانى، و یکى هم کنیز گرفتن است، اما هجر و ترک المضاجعه جایز نیست.
ب) روایت دعائم که به این امر تصریح کرده است: « رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعاً فَإِنْ لَمْ یَتَزَوَّجْ غَیْرَ وَاحِدَهٍ فَعَلَیْهِ‌ أَنْ یَبِیتَ عِنْدَهَا لَیْلَهً مِنْ أَرْبَعِ لَیَالٍ »[۱۶۴] در این روایت امیرالمومنین (ع) می فرماید : مرد می تواند چهار زن بگیرد ، پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقی مانده هرگونه که دوست دارد عمل کند. این روایت نظریه مشهور یعنی لزوم قسم و مضاجعت را در صورت داشتن یک همسر ثابت می کند که به این امر تصریح شده است.
ج) «عن زراره قال سئل أبو جعفر علیه السلام عن الجاریه یشترط علیها عند عقده النکاح أن یأتیها ما شاء أو بین کل جمعه أو أسبوع أو شهر یوماً و من النفقه کذا و کذا، قال علیه السلام فلیس ذلک الشرط بشى‌ء من تزوج امرأه فلها ما للمرأه من النفقه و القسمه و لکنه اذا تزوج امرأه فخافت منه نشوزاً أو خافت أن یتزوج علیها أو یطلقها فصالحته من حقها على شى‌ء من نفقتها أو قسمتها فان ذلک جائز لا بأس به».[۱۶۵] در این روایت مرد با زن شرط مى‌کند که ماهى یک مرتبه یا هفته‌اى یک مرتبه نزد تو مى‌آیم، با زن شرط مى‌کند که شرط را هم موافقت مى‌کند که قهراً معنایش این است که ترک حق المضاجعه را شرط مى‌کند، ماهیانه باشد، هفته‌اى باشد، «ما شاء» هر وقتى که دلم خواست بیایم، نفقه هم هر مقدارى که خودم دلم خواست بدهم، که امام مى‌فرماید نفقه همان مقدارى است که شرع تعیین کرده و با شرط نمى‌شود آن را تغییر داد، حق القسم هم همان چهار شب یک مرتبه است . مرحوم شیخ انصاری به این روایت استدلال کرده است.[۱۶۶]

 

 

۲-۱-۳-۴ ادله مباشرت

 

 

همانطور که اشاره شد مباشرت به معنای عمل زناشویی و نزدیکی کردن است و چون نخستین منظور و مقصود از ازدواج، تولید نسل و تکثیر آن می باشد مباشرت و نزدیکی حق زوجین است ، بنابراین عمل مزبور وظیفه ایست که به عهده هر یک از زوجین گذاشته شده و موظفند با قواعد و آداب مخصوص با آن، عمل زناشویی را انجام دهند به قسمی که به هیچ وجه از ناحیه طرفین یا یکی از آن دو استنکافی در بین نباشد چه آنکه اگر یکی از آن دو در این مورد امتناع نموده و استنکاف ورزد اصل معنی حقیقی زناشویی را نقض نموده و نتیجه حاصله از آن را که عبارت تکثیر و تولید نسل باشد زیر پا گذاشته است.[۱۶۷] در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که دلالت می کند مباشرت از حق متقابل زن است نه حق اختصاصی مرد، چنانچه خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: … وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوف‏…[۱۶۸]؛ و براى آنان (زنان)، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏اى قرار داده شده است‏.

 

 

۲-۱-۳-۴-۱ قرآن

 

 

الف)آیه شریفه: « نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم‏ »[۱۶۹]. «زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعى نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید». مستفاد از این آیه شریفه این می شود که هر نوع رابطه جنسی و مباشرت با زن جایز است. البته این را هم باید بدانیم که آوردن جمله: (زنان شما کشتزار شمایند) قبل از بیان (فاتوا حرثکم) و نیز تعبیر از زنان براى بار دوم به (کشتزار) خالى از این دلالت نیست، که مراد توسعه و آزادى دادن در عمل زناشویى است، یا از نظر مکان و یا از نظر زمان البته مکانى که زنان انتخاب کنند، نه آنجایى که مردان از زنان انتخاب کنند.[۱۷۰]
ب) آیۀ مباشرت: «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن‏ »[۱۷۱] آمیزش با زنان در ماه رمضان بطور کلى حرام بوده است[۱۷۲] و آیه شریفه نه تنها آنرا نسخ نموده بلکه انجام آنرا در طول شب نیز جائز شمرده است بنابراین آیه بر جواز آمیزش با همسر در شب ماه رمضان و عدم جواز آن در حال روزه دلالت دارد. گذشته از این در جمله «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» حکمت اباحه ذکر شده و بیان اینستکه آمیزش با همسران یک سنّت طبیعى است. از این آیه می توان جواز آمیزش در غیر شبهای رمضان را استفاده نمود.
ج) آیه شریفه: «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ»[۱۷۳] این آیات درباره صفات مومنان آمده ومی فرماید: (مومنین کسانی هستند) که دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏کنند و تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند. از جمله صفات فاضله اهل ایمان و تقوى آنستکه از هر گونه مباشرت و همزیستى خوددارى مى‏نمایند و نیروى احتراز از بکار بردن نیروى و غریزه جنسى را در خود تقویت مى‏نمایند جز در باره بانوانى که با آنها عقد زوجیت و همسرى بسته و با یکدیگر پیمان منعقد نموده مباشرت و زناشوئى با آنان مانعى ندارد این آیه صریحا حکم مباشرت و زناشوئى با زوجه چه بعقد دائم و یا بعقد منقطع و همچنین بانوان و کنیزانى که مالک تصرف در آنان میباشد را اعلام میکند و از طرفی هر که در باره مباشرت و زناشوئى غیر این قسم برآید مجرم و گناهکار معرفى میشود.
روشن است که یکی از مهمترین نیازهایی که زن و شوهر باید مرتفع سازند نیاز جنسی است. بویژه آن که شریعت اسلام رفع این نیاز را منحصرا در رابطۀ زناشویی مجاز دانسته و این وظیفه را بر عهده زن و شوهر گذارده است تا نیاز طبیعی همسر خود را به نحو کامل برطرف کنند.

 

 

۲-۱-۳-۴-۲ روایات



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲-۱-۲ آماده سازی زن در مواقعه

 

 

اسلام به مردان تأکید می کند که در برآوردن نیازهای جنسی زنان صبور باشند و عجله ای برای آمیزش جنسی نداشته باشند. در روایات اسلامی در کیفیت انجام روابط جنسی زن و مرد با عناوین گوناگونی سخن رفته است که به دور از شتابزدگی و با صبر و حوصله و با انجام ملاعبه و بازی و شوخی طرفین خود را برای عمل جنسی مهیا و آماده سازند، مردان باید بدانند که زنان تنها به انجام عمل جنسی صرف نیاز ندارند بلکه از نظر روحی و تمایلات جنسی نیز باید اشباع شوند، مرد قبل از عمل جنسی با بازی و شوخی زن را برای عمل جنسی آماده و مهیا سازد. ‌بسیاری از مردان بدون توجه به این نکته عاطفی و روانی عملاً با زن، رفتاری انجام می دهند که عملاًَ خودمحوری آنها را نشان داده و می رساند که آنها فقط به فکر خود می باشند. آنان زن را در رسیدن به لذت جنسی یاری نمی دهند، بلکه شخصیت او را تنزل می دهند؛ و عملاً او را در حدّ یک وسیله و ابزار پایین می آورند، زن در این گونه موارد به ارضای کامل دست پیدا نمی کند. بنابراین وظیفه مرد، آماده کردن زن از لحاظ جنسی می باشد تا زن کاملاً ارضا شود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:( إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ فَلَا یُعْجِلْهَا)[۲۱۲]‌ هرگاه مردی بخواهد با زنش همبستر شود نباید در انجام این کار شتاب و عجله کند. برای اینکه اگر این کار با شتاب و عجله صورت بگیرد زن کاملاً ارضاء نمی شود و آمادگی کامل برای عمل زناشویی ندارد، در نتیجه موضوع سردمزاجی پیش می آید که نتیجه آن بداخلاقی ها و ناسازگاری هاست؛ پس برای از بین بردن آن باید زن را برای عمل جنسی تشویق کرد.
امام صادق (ع) می فرماید: فَإِذَا أَتَى أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ- فَلْیَکُنْ بَیْنَهُمَا مُدَاعَبَهٌ فَإِنَّهُ أَطْیَبُ لِلْأَمْرِ[۲۱۳] هرگاه یکی از شما اراده کرد با همسرش همبستر گردد باید قبل از آن با همسرش ملاعبه داشته باشد. یعنی با او به بازی کردن و شوخی های مناسب و نشاط‌آور بپردازد، تا زن آمادگی پیدا کند و از این کار لذت برد و این کار، عمل جنسی را پاکیزه تر و لذت بخش تر می کند، همچنین این کار آمادگی زن را در وصول به اوج لذت فراهم می کند، و رضایت خاطر وی را جلب می کند، و این اشتباه است که مرد وقتی خودش آماده بود تصور کند که زنش نیز آماده است. زن را باید از نظر روحی و جسمی آماده کرد؛ آمادگی روحی و جسمی در موضوع مباشرت و آمیزش جنسی فوق العاده حساس و مورد سفارش پیشوایان دین می باشد. از این جهت مرد و زن لازم است با رعایت مسایل زناشویی یکدیگر را اشباع نمایند.[۲۱۴] پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید:(إِذَا جَامَعَ أَحَدُکُمْ فَلَا یَأْتِیهِنَّ کَمَا یَأْتِی الطَّیْرُ- لِیَمْکُثْ وَ لْیَلْبَثْ)[۲۱۵] هنگام آمیزش همانند پرندگان آمیزش نکنید بلکه مکث و درنگ نمایید. ملاعبه و بازی کنید تا زن خوب آماده شود و از این کار لذت ببرد و اشباع گردد. لذا حضرت در حدیثی دیگر می فرماید: (ثَلَاثَهٌ مِنَ الْجَفَاءِ- أَنْ یَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلَا یَسْأَلَهُ عَنِ اسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ- وَ أَنْ یُدْعَى الرَّجُلُ إِلَى طَعَامٍ فَلَا یُجِیبَ- أَوْ یُجِیبَ فَلَا یَأْکُلَ- وَ مُوَاقَعَهُ الرَّجُلِ أَهْلَهُ قَبْلَ الْمُلَاعَبَهِ)[۲۱۶] سه چیزاز جفاء شمرده می شود:‌ مصاحبت مردی با مرد دیگر که از اسم و کنیه او پرسیده نشود و مردی که غذا به او تعارف شود و او نپذیرد، و مردی که قبل از آمیزش با همسرش بازی نکند. مرد و زن باید به لحاظ جنسی اشباع شوند. مردان بیشترین لذت را در زمان آمیزش جنسی دارند، اما زنان زمانی بیشترین شادی را حس می کنند که در آغوش گرفته شوند و بوسیده شوند.[۲۱۷] مرد محبت می کند برای روابط جنسی، زن روابط جنسی برقرار می کند برای محبت.
با توجه به اینکه، زنان در هنگام تحریک جنسی، سطوح بالاتری از لذت را تجربه می کنند، در برخی از روایات به آن اشاره شده است و بیان فرموده اند که شهوت و حیای زن از مرد بیشتر است. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است که فرمودند: (خَلَقَ اللَّهُ الشَّهْوَهَ عَشَرَهَ أَجْزَاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَهَ أَجْزَاءٍ فِی النِّسَاءِ وَ جُزْءاً وَاحِداً فِی الرِّجَالِ وَ لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ فِیهِنَّ مِنَ الْحَیَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَهِ لَکَانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَهٍ مُتَعَلِّقَاتٍ به)[۲۱۸] خداوند میل جنسی را ده جزء آفرید و ُنه قسمت از آن را به زنان و یک قسمت را به مردان إعطا کرد، اگر نبود که خداوند حیا را به اندازه شهوت عطا کرده بود هر مردی ُنه زن وابسته به خود داشت. در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است که ? إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلْمَرْأَهِ صَبْرَ عَشَرَهِ رِجَالٍ فَإِذَا هَاجَتْ کَانَتْ لَهَا قُوَّهُ شَهْوَهِ عَشَرَهِ رِجَالٍ )[۲۱۹] خداوند برای زن صبر و خودداری ده مرد را قرارداده است، پس زمانی که زن تهییج شود برای او نیروی شهوانی ده مرد خواهد بود. این روایات بیانگر این مطلب است که شهوت زنان از مردان بیشتر است و تفاوت کیفی شهوت میان زن ومرد وجود دارد . بنابراین مرد موظف است که قبل از آمیزش با زن ملاعبه و شوخی کند تا او از این کار لذت ببرد و نیاز جنسی او برطرف گردد؛ کوتاهی و بی توجهی به این مسأله منشأ بسیاری از اختلافات و موجب پیدایش کینه و دشمنی میان زن و شوهر می شود. پس بر مرد و زن است که برای دوری از طلاق و جدایی و اختلاف و انحراف نیاز یکدیگر را اشباع کنند و آن را برطرف سازند. اگر این نیازها برطرف گردید و زن و شوهر اشباع گردیدند دیگر از اختلافات و جدایی ها خبری نیست و محبت بین آنها زیاد می گردد پس بر زن لازم است که هر وقت خود را بر شوهر عرضه کند؛ مگر اینکه عذر شرعی داشته باشد و بر مرد لازم است که قبل از آمیزش ملاعبه و بازی را فراموش نکند تا زن آمادگی کامل را پیدا کند.

 

 

۲-۲-۱-۳ مواقعه از غیر محلّ توالد و تناسل (وطی در دبر)

 

 

آمیزش با زن از دبر نه از قُبُل که محلّ عادی زناشوئی و طریق توالد و تناسل است، مسئله ای اختلافی است؛ بعضی از فقهاء شیعه آن را حرام می دانند[۲۲۰] و بعضی از آنان برای این عمل کراهت شدیده قائل هستند. البته این قول مختص به شیعه نیست واهل سنت هم اختلاف دارند.[۲۲۱] اما فقهای شیعه بنابر مشهور، آمیزش با زوجه و هر زنى که آمیزش با او از قُبُل جایز است، مانند کنیز، از دبر را نیز جایز دانسته اند(با رضایت زن )؛ لیکن با کراهت شدید.[۲۲۲] مرحوم سیّد در عروه قائل به جواز است و می‌گوید: مرد می‌تواند ارضای غریزۀ جنسی کنداز این طریق ولی کراهت شدیده دارد و ترک آن بهتر مخصوصا اگر زن رضایت نداشته باشد.[۲۲۳]

 

 

دراین مساله دو دسته روایات داریم. یک دسته روایت داریم که نصّ در جواز است و بعضی از روایات ظهور در حرمت دارد و آن ظهور در حرمت را به واسطۀ این نصّ حمل بر کراهت کرده اندو لذا فتوا به جواز داده اند لکن با کراهت شدید. از جمله روایاتی که دلالت بر جواز دارد این روایت است. (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ یَأْتِی الْمَرْأَهَ فِی دُبُرِهَا قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا رَضِیَتْ)[۲۲۴] ابن أبی یعفورازامام صادق(ع) سؤال می‌کند که استفادۀ جنسی از راه غیر متعارف از زن جایز است یا نه؟ آقا می‌‌فرمایند که جایز است ، اگر راضی باشد. طبق این حدیث اگر زن بر این کار راضی باشد حلال است وگرنه جایز نیست. از جمله روایاتی که دلالت بر حرمت دارد این روایت است.( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَحَاشُّ النِّسَاءِ عَلَى أُمَّتِی حَرَامٌ‌)[۲۲۵] رسول خدا (ص) فرمودند: آمیزش نمودن با زنان از محلّی که غائط و فضولات خارج میشود، بر اُمّت من حرام است.
نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت این است که ، روایاتی که می‌گوید حلال است با این روایاتی که می‌گوید حلال است، جمع عُرفی دارد. جمع عرفی همین است که صاحب جواهر و صاحب عروه و محشین بر عروه گفتند این کار حلال است اما مکروه است و کراهتش هم شدید است.[۲۲۶]

 

 

۲-۲-۲ حق مضاجعت

 

 

یکی دیگر از حقوق زن بر مرد آن است که از هر چهار شب یک شب نزد زن بیتوته کند و بخوابد که به آن مضاجعت گویند. بنابراین وظیفه مرد این است که غیر از مباشرتى که هر چهار ماه یک بار واجب است انجام دهد ، لازم است که هر چهار شب یک شب نزد زن بخوابد ، بنابر قول مشهور اگرچه زن واحده باشد، بر شوهر لازم است که مضاجعت کند.[۲۲۷] همانطور که قبلا هم اشاره شد معنای مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد. همچنین در مضاجعت ، مواقعه هم شرط نیست.[۲۲۸] اگر مردى دختر باکره‌اى را عقد کند و ازدواج کند وبه خانه آورد تا هفت شب باید نزد او بماند و اگر ثیّبه و بیوه باشد این حق به سه شب تقلیل مى‌یابد[۲۲۹].از آنجایی که مفهوم فقهی مضاجعت و ادله آن قبلا بیان شد دیگر نیازی به تکرار آن نمی باشد.

 

 

۲-۲-۳ حق قَسم

 

 

قسم (بفتح قاف) مصدر و بمعنى قسمت کردن و بخش نمودن چیزى میباشد، و اگر بکسر قاف خوانده شود، اسم و بمعنى حظ و نصیب است.[۲۳۰] قَسم در اصطلاح فقهاء عبارت است از: العدل بین الزوجات فی البیتوته.[۲۳۱] یعنی رعایت عدالت در تقسیم کردن شب ها توسط شوهر، بین زنان که شوهر ملزم به آن است. قَسم در اصطلاح حقوقیین ، عبارت از تکلیف شوهر بگذراندن شب نزد زن دائمۀ خود می باشد.[۲۳۲] فقهاى امامیه تکلیف شوهر را در قَسم چنین بیان نموده‌اند[۲۳۳] که هرگاه مرد یک زن دائمه دارد، باید از هر چهار شب یک شب نزد او بماند و سه شب دیگر آزاد است که هر جا می خواهد بخوابد و هرگاه داراى دو زن دائمه باشد، دو شب برای این دو زن هست و دو شب دیگر برای خودش است و اگر سه زن دائمه دارد ، سه شب برای این زنها است و یک شب برای خودش است و اگر چهار زن دارد، هر شب باید نزد یک زن باشد و دیگر وقت آزاد برای او نمی ماند.

 

 

۲-۲-۳-۱ ادله حق قَسم

 

 

۲-۲-۳-۱-۱ قرآن

 

 

– آیه شریفه (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا)[۲۳۴] و با آنان(زنان)بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (بجهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایى نگیرید!) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‏دهد. جمله(وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) دستور معاشرت شایسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صادر مى‏کند و معروف یعنی هر چیزی که به عنوان حق برای زن تعیین شده است را شامل می شود. بنابراین اگر کسی زن دائمه دارد یا دارای زنهای متعدد است ولی بین آنها شبها را درست تقسیم نکند و به عدالت رفتار نکند، خلاف معاشرت بالمعروف عمل کرده است.
– آیه شریفه (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَهِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما)[۲۳۵] شما هرگز نمى‏توانید (از نظر محبّت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولى تمایل خود را بکلّى متوجّه یک طرف نسازید که دیگرى را بصورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.
از جمله(فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ) می توان این گونه استدلال کرد که آیه می فرماید: شما به یکى از این زن‌ها تمایل خیلى کامل نشان ندهید و در نتیجه آن زن دیگرى را که رغبتى به او نشان ندادید، بلا تکلیف گذاشته باشید که معلوم نباشد شوهر دارد یا ندارد . در بیان فلسفه این نهى از میل کامل، مى‌گوید اگر میل کامل به یک طرف بکنید، طرف دیگر یک زن بلاتکلیف مى‌شود، چرا که او نمى‌تواند با دیگرى ازدواج کند و شوهرش هم توجه به او ندارد و توجهش به یک طرف است، از این استفاده مى‌شود که کالمعلقه بودن زن مبغوض شرع است، و اگر قرار باشد که حق قسم و مضاجعت نباشد و فقط به مباشرت چهار ماه یک مرتبه و آن هم به مقدارى که غسل واجب است، اکتفاء بشود، این مثل شخصى است که اصلًا شوهر ندارد، و مصداق براى «تذروها کالمعلقه» مى‌شود که منهى است[۲۳۶]، بنابراین، حق قسم ثابت می شود.
– آیه شریفه(وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا)[۲۳۷] و اگر مى‏ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‏پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى‏ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى‏کند.
بزرگان و اقویاى عرب دختران پدر مرده را با هر چه که داشتند مى‏گرفتند و اموال آنها را با اموال خود مخلوط نموده و مى‏خوردند و در این عمل نه تنها رعایت عدالت را نمى‏کردند بلکه گاه مى‏شد که بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مى‏دادند و گرسنه و برهنه رهاشان مى‏کردند در حالى که آن یتیمها نه خانه‏اى داشتند که در آن سکنى گزینند و نه رزقى که از آن ارتزاق نمایند و نه همسرى که از عرض آنان حمایت کند، و نه کسى که رغبت به ازدواج با آنان نماید تا بدینوسیله مخارجشان را تکفل کند[۲۳۸] اینجا است که قرآن کریم مى‌فرماید: اگر مى‌ترسید که دربارۀ یتیمان عدالت را رعایت نکنید، سراغ غیر یتیمان بروید و از غیر یتامى دو یا سه یا چهار زن بگیرید. در این آیه صریحا مسئله رعایت عدالت را در باره ازدواج با دختران یتیم ذکر کرده است.[۲۳۹] در زمان جاهلیّت تعداد زوجات نامحدود بود و بعد از اسلام محدود شد و اجازۀ چهار زوجۀ دائمى داده شد ولى به شرط این که عدالت رعایت شود و اگر نتواند رعایت کند واجب است یک زن بگیرد، و وقتى مقدّمه واجب شود دلیل بر وجوب ذى المقدّمه است؛ در اینجا مقدّمتا مى‌گوید اگر مى‌ترسید عدالت رعایت نشود یک زن واجب است. بنابراین عدالت واجب است و این همان معنای حق قسم است که ما به دنبال آن بودیم.

 

 

۲-۲-۳-۱-۲ روایات

 

 

– در این مساله تعداد روایات بسیار زیاد است که فقط به چند روایت اشاره می شود.[۲۴۰] (عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ الْمَرْأَتَانِ وَ إِحْدَاهُمَا أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْأُخْرَى أَ لَهُ أَنْ یُفَضِّلَهَا بِشَیْ‌ءٍ قَالَ نَعَمْ لَهُ أَنْ یَأْتِیَهَا ثَلَاثَ لَیَالٍ وَ الْأُخْرَى لَیْلَهً لِأَنَّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعَ نِسْوَهٍ فَلَیْلَتَیْهِ یَجْعَلُهُمَا حَیْثُ شَاءَ قُلْتُ فَیَکُونُ عِنْدَهُ الْمَرْأَهُ فَیَتَزَوَّجُ جَارِیَهً بِکْراً قَالَ فَلْیُفَضِّلْهَا حِینَ یَدْخُلُ بِهَا بِثَلَاثِ لَیَالٍ وَ لِلرَّجُلِ أَنْ یُفَضِّلَ نِسَاءَهُ بَعْضَهُنَّ عَلَى بَعْضٍ مَا لَمْ یَکُنَّ أَرْبَعاً)[۲۴۱] حسن بن زیاد گوید: از امام صادق(ع) درباره مردی که دو زن دارد و یکی از آن دو نزد وی محبوبتر از دیگری است پرسیدم ، آیا او می تواند او را به گونه ای برتری دهد ، حضرت فرمود: آری می تواند سه شب نزد او برود و یک شب نزد دیگری ، چون مرد حق دارد که چهار زن بگیرد لذا دو شب را هرکجا که بخواهد قرار می دهد. گفتم: مرد زنی دارد و با یک دختر باکره ازدواج می کند؟ حضرت فرمود: زمانی که نزد دختر باکره می رود سه شب نزد او بماند و مرد می تواند برخی از زنانش را بر برخی فضیلت دهد البته تا زمانیکه چهار زن نداشته باشد. درست است که این روایت درباره تفاضل زنی بر زن دیگر است اما این در صورتی است که حق زن را رعایت کرده ویک شب نزد زن مانده و زمان متعلق به خودش را به خانه زن دوم رفته است.
– (عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ عِنْدَهُ امْرَأَتَانِ إِحْدَاهُمَا أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْأُخْرَى أَ لَهُ أَنْ یُفَضِّلَ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى قَالَ نَعَمْ یُفَضِّلُ بَعْضَهُنَّ عَلَى بَعْضٍ مَا لَمْ یَکُنَّ أَرْبَعاً)[۲۴۲] حلبی می‌گوید: از امام صادق (ع) درباره مردی که دو زن دارد یکی از آن دو نزد وی محبوب تر از دیگری است پرسیدم، آیا می تواند یکی را بر دیگری فضیلت دهد. حضرت فرمود: آری برخی را بر برخی فضیلت دهد ، مادامیکه چهار زن نیستند. همانطور که واضح است کسی که دو زن دارد دو شب را اختصاص به آنها می دهد و دو شب دیگر برای خودش است که می تواند به برخی از زنهایش اختصاص دهد ولی اگر چهار زن گرفت دیگر وقتی برای خودش باقی نمی ماند، و این همان حق قسم است که ما به دنبال آن بودیم.
– (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعاً فَإِنْ لَمْ یَتَزَوَّجْ غَیْرَ وَاحِدَهٍ فَعَلَیْهِ‌ أَنْ یَبِیتَ عِنْدَهَا لَیْلَهً مِنْ أَرْبَعِ لَیَالٍ)[۲۴۳] در این روایت امیرالمومنین (ع) می فرماید : مرد می تواند چهار زن بگیرد ، پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقی مانده هرگونه که دوست دارد عمل کند. این روایت لزوم قَسم و مضاجعت را در صورت داشتن یک همسر ثابت می کند که به این امر تصریح شده است.
– (روی عن جعفرالصادق(علیه السلام) عن آبائه (علیهم السلام) ان النبی (صلى اللَّه علیه و آله) کان یقسم بین نسائه فی مرضه. فیطاف به بینهنّ)[۲۴۴] پیامبر(ص) در زمان بیماری اش باز شبها را میان زنانش تقسیم میکرد لذا او را میان زنانش می گرداندند و هر شب منزل زنی بود.
– (روی عن علی (علیه السلام) انه کان له امرأتان، فکان إذا کان یوم واحده لا یتوضأ فی بیت الاخرى)[۲۴۵]روایت شده است که حضرت امیرالمومنین(ع) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى‏گرفت.

 

 

۲-۲-۳-۱-۳ تأسّی به پیامبر(ص)

 

 

این دلیل را مرحوم فخرالمحققین در ایضاح[۲۴۶] و مرحوم شهید ثانی در مسالک[۲۴۷] آورده اند به این بیان که لازم است که ما از پیامبر(ص) تأسّی کنیم چون حضرت حتی در زمان بیماری اش باز شبها را میان زنانش تقسیم میکرد لذا او را میان زنانش می گرداندند و هر شب منزل زنی بود. البته به این دلیل اشکال شده است که عمل پیامبر (ص) در مورد حق القسم عمل استحبابى بوده ، به دلیل آیه شریفه(تُرْجی‏ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوی إِلَیْکَ مَنْ تَشاء)[۲۴۸] ایشان در بیتوته مختار بوده‌اند، چون آیه خطاب به پیامبر(ص) مى‌فرماید: مى‌توانى بعضى را تأخیر بیاندازى و بعضى را‌ جلو بیندازى و این از اختصاصات پیامبر(ص) بوده ، بنابراین نمى‌شود به سیره ایشان استدلال کرد.[۲۴۹]

 

 

۲-۲-۳-۱-۴ اجماع

 

 

خلافی بر این مطلب نیست[۲۵۰] و همه فقهاء تصریح کرده اندو ادعای اجماع شده است[۲۵۱] که اگر شخصی زنان متعدد دارد باید شبها را بین آنها تقسیم کند و عدالت را رعایت کند ، اما عده ای از فقهاء معتقدند که حق قسم فقط در زمان چندزنی ایجاد می‌شود و در صورت تک‌همسری قَسم واجب نیست.[۲۵۲] لذا مرحوم محقق حلی این نظریه را اَشبَه (سازگارتر) با اصول مذهب ذکر کرده[۲۵۳]، اگرچه ایشان هم برای کسی که یک زن دارد می گوید باید یک شب را از چهارشب به او اختصاص بدهد.[۲۵۴] مرحوم امام خمینی هم در تحریرالوسیله همین نظریه را قوی‌تر ذکر می‌کند و حق قسم را برای مردی که فقط یک زن دارد نمی‌پذیرد ومی فرماید: «کسی که یک همسر دارد آن همسر حق شبخوابی و همخوابی در همه شبها را ندارد، بلکه بنابر اقوی در چهار شب یکبار هم حق ندارد، تنها حقی که دارد این است که از او دوری نکند بطوریکه معلوم نباشد او شوهر دارد یا شوهرش طلاقش داده این مقدار لازم است».[۲۵۵] لازم به تذکر است که این نظر خلاف مشهور فقهاء و خلاف معاشرت به معروف است لذا بسیاری از فقهاء در زوجه واحده هم حق قسم را لازم می دانند.

 

 

۲-۲-۳-۲ مضاجعت در قَسم

 

 

یکی از بحثهایی که فقهاء به آن اشاره کرده اند این است که آیا در قَسم لازم است مرد با همسر خود در یک رختخواب بخوابد و مضاجعت کند یا فقط لازم است در منزلی که به زن اختصاص دارد بیتوته کند. با این که لزوم خوابیدن در یک بستر در روایتی تصریح نشده است، متاخرین مسأله مضاجعت را به اتفاق لازم دانسته اند. محقق، علامه، شهیدین از این جمله اند. ظاهرا پیش از محقق این مساله مورد توجه فقها قرار نداشته است. مرحوم محقق حلی می فرماید: و الواجب المضاجعه لا المواقعه، و یختصّ الوجوب باللیل دون النهار[۲۵۶]. مرحوم علامه در تحریر می فرماید: الواجب فی القسمه الکون عندهنّ و المضاجعه لهنّ.[۲۵۷] مرحوم فاضل آبی در کشف الرموز می نویسد: و الواجب المضاجعه لا المواقعه، و یختصّ الوجوب باللیل دون النهار[۲۵۸]. مرحوم صاحب التنقیح الرائع[۲۵۹]، مرحوم صاحب المهذب البارع[۲۶۰]، مرحوم مجلسی دوّم[۲۶۱]، مرحوم شهید اول[۲۶۲] ، مرحوم کاشف الغطاء[۲۶۳] ، هم به این عبارت تصریح کرده اند.
مرحوم صاحب ریاض می نویسد: و الواجب فی البیتوته هو المضاجعه خاصّه، و هی: أن ینام معها قریباً منها عادهً، معطیاً لها وجهه دائماً أو أکثریّاً، بحیث لا یعدّ هاجراً، و إن لم یتلاصق الجسمان[۲۶۴] ایشان هم مثل فقهاء قبل مضاجعه را واجب می دانند به طوریکه مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها با هم نچسبد. مرحوم صاحب جواهرهم می فرماید: الواجب فی القسمه المضاجعه بأن ینام قریبا منها على النحو المعتاد[۲۶۵] یعنی واجب در قَسم مضاجعت است به طوریکه نزدیک زن بخوابد. بسیاری از فقهاء دیگر نیز به وجوب مضاجعت در قَسم تصریح کرده اند.[۲۶۶] بنابراین در قَسم واجب است که مضاجعت کند ولی مواقعه لازم نیست همانطور که قبلا اشاره شد.
نکته دیگر اینکه مشهور فقهاء تصریح کرده اند که زوج پس از عروسى، چنانچه زن باکره باشد باید هفت شب نزد او بگذراند و اگر ثیبه است سه شب باید نزد او بماند.[۲۶۷]

 

 

۲-۲-۳-۳ موارد سقوط حق قَسم

 

 

در بعضی موارد حق قَسم ساقط شده و قضاء ندارد. مرحوم سبزوارى در مهذب الاحکام ، اجمالا مسأله را اجماعى مى‌دانند.[۲۶۸] حال به این موارد به صورت مختصر اشاره می گردد.

 

 

۲-۲-۳-۳-۱زوجه ناشزه

 

 

فقهاء نشوز را به عصیان و عدم اطاعت زن و عدم قیام او به حقوق شوهر بخصوص در امر تمکین معنی کرده اند که در فصل اول اشاره شد . زنی که ناشزه شود چون تمکین نمى‌کند، حقّ نفقه ندارد و به طریق اولى حقّ قَسم هم ندارد. مرحوم صاحب جواهر می فرماید در حکم این مسأله ، مخالفی وجود ندارد[۲۶۹] و دلیل خود را اینگونه ذکر می کنند: «وذلک لأن القسمه من جمله حقوق الزوجیه، وهی بمنزله النفقه التی تسقط بالصغر والنشوز»[۲۷۰] ایشان می فرماید: قسمت یکی از حقوق بین زن و مرد هست و مثل نفقه است که مرد باید به زن بدهد و همانطور که نفقه به زن صغیره و ناشزه تعلق نمی گیرد، قسمت هم به آنها تعلق نمی گیرد و قضاء هم ندارد.
بنابراین یکی از جاهایی که حق قَسم ساقط می شود و قضاء هم ندارد جایی است که زن ناشزه شود.[۲۷۱]




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]