کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



روش شناسی تحقیق

 

 

۳-۱ روش تحقیق

 

 

واژهی روش، به معنی دقیق «در پیش گرفتن راهی» و یا معین کردن گامهایی است که برای رسیدن به هدفی، میباید با نظمی خاص برداشت. طبیعت این گامها و اوصاف تفصیلیشان بستگی به هدف مطلوب ونحوه رسیدن به آن دارد. لذا روش علمی بسته به اینکه هدف از علم، تسلط بر طبیعت باشد یا کشف حقیقت، فرق میکند و بر حسب اینکه کدام تئوری را درباره نسبت میان آن اهداف و شرایط اولیه عجز و جهل انسان قبول کنیم، باز فرق میکند. دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روش شناسی درست صورت پذیرد. به عبارت دیگر تحقیق از حیث روش است که اعتبار مییابد نه موضوع تحقیق. روشهای تحقیق به عنوان هدایتگر جستجوهای علمی در جهت دستیابی به حقیقت به شکلهای مختلف دستهبندی میشود. هر کدام از دستهبندیها دربرگیرنده روشهای مختلفی هستند که کاربردها، مزایا ومعایب خاص خود را دارند. پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق به شدت تحت تاثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است (خاکی، ۱۳۸۴: ۱۹۴).
تحقیق حاضر از نظر نحوه گردآوری دادهها جزء تحقیقات توصیفی میباشد.
تحقیق توصیفی، آن چه راکه هست توصیف وتفسیر میکند وبه شرایط یاروابط موجود،عقاید متداول، فرایندهای جاری، آثارمشهود یاروندهای در حال گسترش توجه دارد. تحقیق توصیفی، شامل جمعآوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سوالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه میشود (خاکی،۱۳۸۴: ۲۱۰). تحقیق توصیفی را میتوان به دستههایی مانند تحقیق پیمایشی، تحقیق همبستگی، اقدام پژوهشی، بررسی موردی، تحقیق پس رویدادی تقسیم میگردد (سرمد ودیگران،۱۳۸۳: ۸۲) که تحقیق حاضر در گروه تحقیقات پیمایشی قرار دارد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۲- جامعه آماری

 

 

عموم افراد وقتی که از جامعه سخن میگویند به مجموعهای از موجودات زنده و معمولا مردم میاندیشند، در حالی که جامعه ممکن است از اشیاء و عناصر بیجان تشکیل شده باشد. بدین ترتیب میتوان جامعه را چنین تعریف کرد:جامعه بزرگترین مجموعه از موجودات است که در یک زمان معین، مطلوب ما قرار میگیرند
جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق میخواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد (سکاران، ۱۳۸۴، ۲۹۴). اگر مقدار متغیری را برای هر یک از عناصر جامعه اندازهگیری کنیم، جامعهی مقادیر آن متغیر را بوجود آوردهایم. از این رو میتوان، جامعه مقادیر متغیر را چنین تعریف کرد: جامعه مقادیر، بزرگترین مجموعه از مقادیر قابل اکتساب متغیرهای تصادفی است که در یک زمان معین، مطلوب ما قرار میگیرد.
محدوده و فضای مطلوب ما جامعه آماری رامعین ومشخص میکند بنابراین تعریف جامعه آماری عبارتست از:تعدادی از عناصر مطلوب موردنظرکه حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۵: ۶۵). صفت مشخصه، صفتی است که در بین همه عناصر جامعه آماری مشترک و متمایز کننده جامعه آماری از سایر جوامع باشد.
جامعه آماری به دو نوع تقسیم میشود: محدود و نامحدود. اگر جامعه مقادیر از تعداد محدود و ثابتی تشکیل شود وپایانپذیر باشد آن را محدود و در غیر این صورت، وقتی که جامعه از یک ردیف بیانتهای مقادیر تشکیل شده باشد، آن را نامحدود گویند.
با این وصف، جامعه آماری این تحقیق، از نوع جامعه آماری نامحدود می باشد.
دراین تحقیق برنظریات کارکنان که درهربخش شاغل هستندودرفرایندتوانمندسازی کارکنان موثر است استناد شده است. لذا جامعه آماری در تحقیق حاضرکارکنان اداره کل آموزش فنی وحرفه ای جمعاً به تعداد۱۹۶نفر می باشد.
۳-۳- نمونه آماری
نمونه برداری فرایند انتخاب کردن تعداد کافی از میان اعضای جامعه آماری است، به طوری که با مطالعه گروه نمونه و فهمیدن خصوصیات یا ویژگی‌های آزمودنی‌های گروه نمونه قادر خواهیم بود این خصوصیات یا ویژگی‌های رابه اعضای جامعه آماری تعمیم دهیم.(سکاران، ۱۳۸۱: ۲۹۶) برای تعیین نمونه مورد نظرازفرمول آماری زیراستفاده گردیدکه درآن سطح اطمینان ۹۵% وخطای برآوردی ۰۵/۰ لحاظ گردیده است(آذر، ۱۳۷۹: ۷۱)
 
که در آن: ۱۹۶N= ،۹۶/۱= ،۰۵/ E= ، ½ P= ، ½ =۱-P
لذا با توجه به فرمول فوق‌الذکر تعداد نمونه۱۳۰نفر انتخاب شد که پرسشنامه بین آنان توزیع و جمع‌آوری می گردد.

 

 

۳-۴- روشها و ابزار گردآوری اطلاعات

 

 

روشهای جمعآوری داده های اطلاعاتی بخش لاینفکی از طرح پژوهش است. پژوهشگر باید با ابزارهایی دادههای لازم را از جامعه آماری جمعآوری نماید و با تحلیل، پردازش و تبدیل آنها به اطلاعات به آزمون فرضیهها بپردازد. برای جمعآوری دادهها به ابزارهای گوناگونی نیاز است. نوع این ابزارها تابع عوامل گوناگونی از جمله ماهیت و روش تحقیق است (خاکی، ۱۳۸۴: ۲۳۹). روشهای گردآوری اطلاعات را بطور کلی میتوان به دو طبقه تقسیم کرد: روشهای کتابخانهای، و روشهای میدانی (حافظ نیا،۱۳۸۳: ۱۶۳).
روشهای کتابخانهای
روشهای کتابخانهای در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار میگیرد. ولی در بعضی از آنها در بخشی از فرایند تحقیق ازاین روش استفاده میشودو در بعضی از آنها موضوع تحقیق از حیث روش، ماهیتاً کتابخانهای است و از آغاز تا انتها متکی بر یافتههای تحقیق کتابخانهای است. در تحقیقاتی که ظاهراً ماهیت کتابخانهای ندارد نیز محققان ناگزیر از کاربرد روشهای کتابخانهای در تحقیق خود هستند. در این گروه تحقیقات اعم از توصیفی، علی، همبستگی، تجربی وغیره، محقق باید ادبیات و سوابق مسأله وموضوع را مطالعه کند. در نتیجه،باید از روش کتابخانهای استفاده کند (همان منبع، ۱۶۴).
اسناد عمده در مطالعات کتابخانهای عبارتند از: کتاب، مقالهها و مجلات، میکروفیلم و میکروفلش، دیسکها و دیسکتهای رایانهای، اسناد اصل، اسناد دولتی، نشریه های رسمی دولتی (همان منبع، ۱۶۹).
در تحقیق حاضر از روشهای کتابخانهای نظیر بررسی کتابهای مختلف، مقالات ومجلات علمی، اینترنت و… استفاده شده است
روشهای میدانی
روشهای میدانی به روشهایی اطلاق میشود که محقق برای گردآوری اطلاعات ناگزیر است به محیط بیرون برود و با مراجعه به افراد یا محیط، و نیز برقراری ارتباطات مستقیم با واحد تحلیل یعنی افراد، اعم از انسان، موسسات، سکونت گاهها، موردها وغیره اطلاعات مورد نظر خود را گردآوری کند. در واقع، او باید ابزار سنجش یا ظروف اطلاعاتی خود را به میدان ببرد وبا پرسشگری، مصاحبه، مشاهده وتصویربرداری آنها را تکمیل نماید وسپس برای استخراج، طبقهبندی، تجزیه وتحلیل به محل کار خود برگردد. روشهای متداول و معروف گردآوری اطلاعات میدانی عبارتند از: پرسشنامه، مصاحبه، مشاهدهای، آزمون، تصویربرداری، ترکیبی (همان منبع، ۱۷۹).
ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات میدانی در این پژوهش پرسشنامه میباشد.
پرسشنامه
پرسشنامه یکی از ابزارهای رایج تحقیق و روشی مستقیم برای کسب دادههای تحقیق است. پرسشنامه مجموعهای از سوال است که پاسخ دهنده با ملاحظه آنها پاسخ لازم را ارائه میدهد. این پاسخ، داده مورد نیاز پژوهشگر را تشکیل میدهد. سؤالهای پرسشنامه را نوعی محرک- پاسخ میتوان محسوب کرد. از طریق سؤالهای پرسشنامه میتوان دانش، علایق، نگرش وعقاید فرد را مورد ارزیابی قرار داد، به تجربیات قبلی وی پی برد وبه آنچه در حال حاضر انجام میدهد آگاهی یافت. اصول کلی تنظیم پرسشنامه به شرح زیر میباشد:
سوالهای پرسشنامه باید بر اساس هدفها یا سوالهای تحقیق تنظیم گردد.
پرسشنامه باید پاسخ دهنده را جذب نموده و سوالهای آن برای او جالب باشد.
پرسشنامه باید تا حد امکان کوتاه باشد و دادههای مورد نیاز پژوهشگر را فراهم آورد.
دستورالعمل تکمیل پرسشنامه باید کوتاه بوده وحاوی کلیه اطلاعات مورد نیاز پاسخدهنده، برای کامل کردن پرسشنامه باشد. پرسشنامه باید همراه دستورالعمل تکمیل آن بوده و چگونگی پاسخ دادن به سوالها را برای پاسخ دهنده تشریح کند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۳: ۱۴۲-۱۴۱).
در این پژوهش که به دنبال بررسی توانمند سازی کارکنان در اداره کل آموزش فنی وحرفه ای استان تهران میباشد، وبرای جمع آوری بخش عمده اطلاعات مربوط به توانمند سازی از تستهای توانمند سازی اسپرتیزر استفاده شده که مجموع سوالات پرسشنامه ۲۷ سوال که سوالات ۱تا۶ میزان موثر بودن۷-۱۱ احساس انتخاب ۱۲-۱۷ احساس شایستگی و۱۸ تا ۲۲ احساس معنی داری و۲۳تا ۲۷ احساس اعتماد را می سنجد نمره گذاری سوالات از مقیاس پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده که عبارتند از کاملاً مخالف ، مخالف،بدون نظر ، موافق وکاملاً موافق
جدول ۳-۱: جدول سوالات متغیرهای پژوهش

 

 

 

 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">
فرضیه
[جمعه 1399-09-21] [ 11:23:00 ب.ظ ]




فصل اوّل: کلیات و مفاهیم

 

 

۱-۱٫ مقدّمه

 

 

اصولاً تمام قوا و غرایزی که در وجود انسان نهاده شده است لغو و بیهوده نیست بلکه ناشی از حکمت و مصلحتی مهم برای انسان و ادامه حیات اوست که از جمله این غرایز که در تمام موجودات زنده یافت می شود غریزه جنسی است و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین تحقیر و ناچیز شمردن این غریزه و احیاناً غیر اخلاقی انگاشتن و پست و پلید خواندن این غریزه نه امر درستی است و نه از اهمیت آن می کاهد و نه مجوّزی برای نپرداختن جدّی و همه جانبه به این موضوع بسیار دقیق و اثر گذار هست.
از طرفی نارسایی جنسی بی‏شک اهداف ازدواج را تحت تأثیر قرار می‏دهد و از استحکام روابط خانوادگی می‏کاهد ازاین‏رو نظامهای قانون‏گذاری و شرایع ادیان الهی از کنار این موضوع نادیده‏ نگذشته‏اند و با وضع مقرراتی به تأثیر اختلالات و مشکلات جنسی‏ در روابط زناشویی و زندگی خانوادگی زوجین پرداخته‏اند. اهمیت‏ مشکلات جنسی تا حدی است که قانون‏گذاران نظامهای مختلف گاه‏ در این موارد به فروپاشی زندگی خانوادگی رضایت داده‏اند .یکی از مهمترین حقوق زوجین‏ در زندگی زناشویی، وجود رابطه جنسی و حق جنسی است. برپایه تفاوت میل جنسی زن و مرد، در فقه اسلامی و احادیث شیعی در زمینه ارضای غریزه جنسی حقوق و تکالیف متفاوتی برای زن و شوهر وجود دارد. تبیین وظایف مشترک و مختص جنسی زن و مرد در راستای تفاوت میل جنسی آنان است که به آن اشاره خواهد شد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۱-۲٫ بیان مسئله

 

 

در اندیشه دینی و تفکر شیعی غریزه جنسی و میل برگرفته از آن از نیرومندترین امیال انسانی است از این رو در تفکر دینی به ارضای این نیاز از طریق ازدواج تأکید فراوان شده است. بر همین مبنا فقهای گرانقدر با الهام از آیات و روایات، ازدواج را در حالت عادی امری مستحب و برای کسانی که نیاز شدید جنسی دارند واجب می دانند. بدین ترتیب اولین و با اهمیت ترین نهاد اجتماعی، یعنی خانواده شکل می گیرد. این نهاد مقدس، علاوه بر تأمین نیازهای جسمی و روحی و روانی انسان، بستر مناسبی برای تولید نسل و پرورش آن است از این رو مهمتر از تشکیل خانواده داشتن خانواده ای سالم، استوار، پاک، و همسری همراه، همدل و هم درد است. بدون شک یکی از ارکان مهم استحکام یک زندگی مشترک داشتن روابط سالم، معقول و متعادل جنسی می باشد که خلل در این رکن باعث تزلزل سایر ارکان زندگی مشترک می باشد. برقراری و تعادل در زندگی مرهون شناخت احکام وحقوق جنسی و رعایت آن از سوی هریک از زوجین می باشد.
زیرا به اعتراف روان شناسان روابط جنسی همسران و نحوه آن می تواند آثار بسیار مهمی در سلامت روحی روانی زوجین و ایجاد خانواده و جامعه سالم داشته باشد و یا عامل بسیار مؤثری در ایجاد اختلافات روحی روانی و از هم گسیختگی بنای خانواده و به تبع آن جامعه باشد. از این رو در دین مبین اسلام، ارضای جنسی و رضایت مندی آن برای هر دو شریک رابطه جنسی اهمیت فراوانی دارد و به همین دلیل، آموزه های دینی برای تأمین این مهم حقوق مشترک و مختصی را در برقراری روابط جنسی زوجین در نظر گرفته اند.

 

 

۱-۳٫ سوال اصلی

 

 

مهمترین حقوق جنسی زوجین از دیدگاه فریقین چیست؟

 

 

۱-۴٫ سؤالات فرعی

 

 

۱- مراد ازحقوق جنسی چیست؟واقسام حقوق جنسی کدام است؟
۲- اقوال فقهای امامیه در مورد حقوق جنسی زوج چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۳- اقوال فقهای امامیه در مورد حقوق جنسی زوجه چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۴- اقوال فقهای اهل سنت در مورد حقوق جنسی زوج چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۵- اقوال فقهای اهل سنت در مورد حقوق جنسی زوجه چیست؟ و مستندات آن کدام است؟
۶- مهمترین نقاط اختلاف واشتراک اقوال فقهای فرقین در مورد حقوق جنسی زوجین چسیت؟

 

 

۱-۵٫ ضرورت تحقیق

 

 

ارضای نیازهای جنسی از کارکردهای اصلی نهاد خانواده در طول تاریخ بوده است وجای انکارنیست که نارضایتی جنسی همسران به هر دلیلی می تواند پیامدهای جبران ناپذیری را بر آرامش فردی و خانوادگی همسران و پرورش فرزندان به همراه داشته باشد. طبق آمار رسمی ارائه شده ازمراجع ذی ربط در مسائل خانواده بیش از ٧٠ % طلاق ها در جامعه، ناشی از عدم ارضاء نیاز جنسی بین همسران است. یکی ازحقوقهای مهمیکه زن وشوهر در برابر یکدیگر حقوق جنسی است که رعایت آن توسط زوجین نقش بسزایی در استحکام خانواده و روابط زناشویی خواهد داشت.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]




۲-۱-۲-۱-۳ عقل

 

 

از نظر عقلا هم دسترسی به استمتاع کامل از جنس مخالف از نیازهای غریزی هر انسان است و زن و شوهر با قبول زوجیت نسبت به رفع نیاز طبیعی و متعارف جنسی یکدیگر متعهدند و این امر از مقومات و ارکان زوجیت به حساب می آید. بر اساس اصل نیاز طبیعی و نیز حکم عقلایی این حکم نسبت به زن و شوهر هردو ساری و جاری است و هیچ طرف نمی تواند مانع استمتاع طرف دیگر شوند. از طرفی عدم ردع این رویۀ متعارف عقلایی از سوی شارع و عدم تشریع راهی متفاوت با زوجیت عقلایی به منزلۀ تایید آن می باشد.البته این امر به استمتاعات ، شامل موارد متعارف است و موارد غیرمتعارف از این حکم مستثنی می باشد.

 

 

۲-۱-۲-۲ اقسام استمتاع

 

 

با عقد ازدواج، مرد حق استمتاع و بهره ورى جنسى از همسر خود پیدا مى‌کند و بر زن واجب است نسبت به هر نوع استمتاعات جنسى از شوهر خود تمکین کند و خویش را در اختیار او قرار دهد؛ مگر آنکه مانعى عقلى یا شرعى وجود داشته باشد. در صورتى که بدون عذر از تمکین سر باز زند، ناشزه به شمار رفته است همچنین براو واجب است از آنچه که موجب تنفر شوهر از وى مى‌گردد، از قبیل خوردن سیر و پیاز و آلودگى بدن یا لباس به کثافتها پرهیز نماید.[۱۲۵]

 

 

۲-۱-۲-۲-۱ استمتاع حلال

 

 

مراد از استمتاع حلال همان معنای عام آن است که استمتاع واجب و مستحب و مکروه را در برمی‌گیرد.[۱۲۶] گاهی استمتاع با شرایطی، واجب می‌شود مانند اینکه نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که با حلال خود استمتاع داشته باشد یا مواردی که اگر استمتاع را ترک کند موجب ضرر یا خوف از افتادن به زنا یا حرام دیگر باشد[۱۲۷]. در اسلام نسبت به استمتاع حلال مانند استمتاع از همسر و کنیز‌ ترغیب و تشویق بسیار شده است و آن را با لذت ترین نعمت های دنیا وآخرت معرفی میکند . امام صادق (ع) فرمودند: « ما تَلَذَّذَ النَّاسُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ بِلَذَّهٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّهِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِرِ الْآیَهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهِ مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْجَنَّهِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ النِّکَاحِ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ»[۱۲۸] «برای مردم در دنیا وآخرت ، هیچ لذتی بالاتر از همبستری با زنان نیست ؛ واین قول خداست که میفرماید : «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِر » ، سپس فرمودند : اهل بهشت به چیزی بیشتر از نکاح، چه از طعام وشراب ، لذت نمی برند».
همچنین در حدیثی پیامبر گرامی اسلام (ص) لذت خود را از دنیا بهره گیری از زنان می داند و می فرماید:« جُعِلَ قُرَّهُ عَیْنِی فِی الصَّلَاهِ وَ لَذَّتِی فِی الدُّنْیَا النِّسَاءَ وَ رَیْحَانَتَیَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صلوات الله علیهما»[۱۲۹] «روشنی چشم من در نماز و لذت من در دنیا ، زنان و گل های من حسن و حسین (ع)می باشد».به هر حال از نظر اسلام استمتاع جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوى و خلق انبیاست. در حدیثى امام صادق(ع) مى‏فرماید: «مِنْ اخْلاقِ الْانْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ».[۱۳۰] استمتاع جنسی هنگام تمایل هر یک از دو زوج بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و از نظر فیزیکی ،نقطه اوج رابطه جنسی بزرگ ترین لذت و عظیم ترین آرامش در روی زمین است . بسیاری از پزشکان تحقیق کرده اندکه اوج این موقعیت بدن انسان را دوباره زنده و احیاء می کند و سلامتی فیزیکی را بدنبال دارد .چه زمانی عالی تر از این؛ هر دو ی آنها احساس می کنند که خواسته شان ارضاء و برآورده شده است.[۱۳۱]

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۱-۲-۲-۲ استمتاع حرام

 

 

هر نوع استمتاع در حال احرام ، چه از حیث نزدیکى کردن و چه بوسیدن زن و چه لمس کردن و نگاه از روى شهوت[۱۳۲] ، بلکه هر لذّت و تمتعى از زن بردن حرام می باشد.[۱۳۳] همچنین استمتاع روزه‌دار از همسر خود در صورتی که بداند منجرّ به بیرون آمدن منی می‌شود (انزال)، حرام است.[۱۳۴]
استمتاع به نحو آمیزش با زنی که کمتر از ۹ سال دارد[۱۳۵] و زنی که در ایام حیض و نفاس می باشد حرام است ؛ لیکن استمتاع به غیر آمیزش(بوسیدن، لمس کردن و..) در موارد یاد شده جایز است.[۱۳۶] لازم به تذکر است که حق استمتاع در صورت تعارض با دیگر حقوق و تکالیف، مقدّم است. بنابراین، زن بدون اذن شوهر نمی‌تواند کاری انجام دهد که با این حق منافات داشته باشد مثل اجیر شدن برای شیردادن [۱۳۷]، خروج از منزل [۱۳۸]و انجام روزۀ مستحبی[۱۳۹] مگر آن که محذور شرعی از استمتاع وجود داشته باشد .

 

 

۲-۱-۳ حق مضاجعت و مباشرت

 

 

یکى از حقوق زن و شوهر حق همخوابگى و مباشرت است، در این که شوهر چنین حقى دارد شک و تردید و اختلافى نیست[۱۴۰]، و در مورد زن نیز فى الجمله قابل تردید نیست ؛ تا جایی که کسى که چند زن دارد، همخوابگى با یکى از آنها دیگرى را نیز ذى حق مى‌سازد. بنابراین یکی از وظائف مهم مرد، هم‌خوابی به موقع با همسرش می باشد. این موضوع خیلی روشن است که یکی از اهداف مرد و زن از ازدواج دفع شهوت می باشد؛ چون غریزه شهوت هم مانند حس غریزه تشنگی و گرسنگی، سلامتی و حیات آنها را تهدید می کند، زن می تواند هنگام گرسنگی و تشنگی بدون شرم و خجالت نیاز خود را ابراز کند؛ اما در مورد نیاز جنسی ممکن است زن از ابراز آن خجالت بکشد، و در آتش طغیان شهوت بسوزد، ولی دم برنیاورد، در این صورت وظیفه مرد است که مراقبت نیازهای طبیعی زن باشد و به موقع پاسخ دهد تا از طغیان شهوت و یا فاسد شدن او جلوگیری به عمل آید. باید به این نکته بسیار مهم توجه کرد که زندگی امروزی انسانها در هر مورد با زندگی انسانهای گذشته فرق کرده است؛ زیرا در گذشته در اثر مقتضیات اخلاقی و یا عوامل دیگر وسایل تحریک شهوت در جامعه کم بوده و همین امر سبب شده که زن و مرد دیر به دیر متوجه این غریزه باشند ولی امروزه وسایل برانگیختن شهوت در هر جامعه ای زیاد می باشد و یکی از هدفهای تهاجم فرهنگی غرب به انحراف کشانیدن جوانها از همین طریق می باشد. پس زوجین باید کاملاً مواظب باشند تا همخوابی به موقع با زن خود را فراموش نکنند تا غفلت از انجام این وظیفه مهم باعث از هم پاشیدگی کانون گرم خانواده نشود.

 

 

۲-۱-۳-۱ معنای لغوی مضاجعت و مباشرت

 

 

مضاجعت و مباشرت از باب مفاعله اند و لغویین چندین معنا برای آن بیان کرده اند. صاحب المنجد، معنای لغوی مضاجعت را این گونه بیان می دارد: اضجعه؛ به پهلو خواباند، ضاجعه؛ با او هم خواب شد، هم بستر شد، با او خوابید، المضاجع به معنای بسترها و مضجع به معنای بستر است [۱۴۱] و هجر به معنای دوری و هجر در مضاجع، کنایه از عدم همبستری یا آمیزش با زن است. چنانچه خدای متعال می فرماید:« فعظوهن واهجروهن فی المضاجع»[۱۴۲]؛ پس اندرز دهید آن زنان (زنان خودتان) را و ترک کنید آنان را در بسترها. تا وقتی که (ضجع) یضجع ضجعاً ثلاثی مجرد است، به معنای آن خود به خود خوابیدن و پهلو کشیدن است مثلاً گفته می شود: ضجع الرجل ؛ پهلو بر زمین نهاد[۱۴۳]، دراز کشید به پهلو خوابید. ولی وقتی که ضجع به باب مفاعله برده شود معنای آن با کسی دیگر خوابیدن و پهلو کشیدن است و گفته می شود (ضاجع) یضاجع مضاجعۀ: به همراه او خوابید با او در یک بستر خوابید.[۱۴۴]
لغویین معنای لغوی مباشرت را این گونه بیان کرده اند. باشر یباشر مباشرۀً الامر؛ کار را به عهده گرفت، و خودش انجام داد. (باشره) النعیم: نعمتها، او را فراگرفت که گویا پوست بدنش را لمس کرد. باشر المرءه: با آن زن جماع کرد[۱۴۵]؛ صاحب مصباح المنیر می گوید:« وَ (باشَرَ) الرجلُ زوجَتَهُ تمتَّعَ بِبَشَرَتِهَا»[۱۴۶]؛ دهخدا می گوید: مباشرت به معنای جماع کردن ، و … است.[۱۴۷]
مباشرت در معنای مقاربت نیز می آید[۱۴۸]، چنانکه خدای متعال می فرماید: «وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها »[۱۴۹]؛ و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته‏اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهاى الهى است؛ پس به آن نزدیک نشوید.

 

 

۲-۱-۳-۲ مفهوم فقهی مضاجعت

 

 

مرحوم شهید ثانی در مسالک می فرماید:« المراد بالمضاجعه أن ینام معها على الفراش قریبا منها عاده، معطیا لها وجهه دائما أو أکثریّا، بحیث لا یعدّ هاجرا و إن لم یتلاصق الجسمان أو بعضهما و لا تعتبر المواقعه ».[۱۵۰]معنای مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد و مواقعه هم شرط نیست[۱۵۱]. محقق سبزواری در کفایه همین توضیح را بدون قید «معطیا لها وجهه دائما أو أکثریّا» پذیرفته است و میفرماید:«و المراد بالمضاجعه الواجبه أن ینام معها فی الفراش قریباً منها عاده بحیث لا یعدّ هاجراً و إن لم یتلاصق الجسمان أو بعضهما»[۱۵۲].
صاحب ریاض در توضیح مضاجعت می فرماید:« أن ینام معها قریباً منها عادهً، معطیاً لها وجهه دائماً أو أکثریّاً، بحیث لا یعدّ هاجراً، و إن لم یتلاصق الجسمان»[۱۵۳]. مرحوم صاحب جواهر هم بدون قید« دائما أو أکثریّا»؛ مضاجعت را اینگونه تفسیر مى‌کند و میفرماید: «بأن ینام قریباً منها على النحو المعتاد معطیاً لها وجهه کذلک فى جمله من اللیل بحیث یعد معاشراً بالمعروف لا هاجراً و ان لم یتلاصق الجسمان».[۱۵۴] با توجه با این تعریفها مفهوم مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش بیشتر اوقات طرف آن زن باشد به حالتی که قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد. بنابراین وظیفه مرد این است که غیر از مباشرتى که هر چهار ماه یک بار واجب است انجام دهد ، لازم است که هر چهار شب یک شب نزد زن بیتوته کند و بخوابد ، بنابر قول مشهور اگرچه زن واحده باشد، بر شوهر لازم است که مضاجعت کند.[۱۵۵]

 

 

۲-۱-۳-۳ ادله مضاجعت

 

 

همانطور که بیان شد مشهور فقهای شیعه به این نظر قائل اند که هر مرد وظیفه دارد هر چهار شب یک شب با همسر خود در بستر بخوابد و حق ندارد در این شب نزد همسر دیگر یا در هر مکان دیگری بخوابد. این حق مطلق بوده و به مجرد ازدواج شروع و هر چهار شب یک بار بطور منظم تکرار می شود. در صورتی که مرد چهار زن دارد همۀ شب هایش در اختیار همسرانش است اما مردی که یک زن دارد هم باید از هر چهار شب یک شب را نزد وی بگذراند و سه شب دیگر در اختیار خودش است.

 

 

۲-۱-۳-۳-۱ قرآن

 

 

الف) آیه هجر «…وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ…»[۱۵۶]. فاضل اصفهانی در کشف اللثام به این آیه استشهاد کرده و فرموده است: (و قد یمکن فهم المضاجعه من قوله تعالى: «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ»…)[۱۵۷] به این تقریب که اگر زن ناشزه شود زوج به عنوان تنبیه مى‌تواند از او کناره‌گیرى کرده و قهر کند؛ مفهومش این است که اگر ناشزه نباشد باید در کنار او و در مضجع و بستر او باشد و این دلیلی بر مضاجعت است.
مرحوم شیخ انصاری نیز از این آیه این گونه استدلال کرده و فرموده است:(قوله تعالى «..وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ …» دلّ على جواز الهجر فی المضاجع مع خوف النشوز …- فیدلّ بمفهومه المعتبر هنا اتّفاقا ظاهرا- و إن کان مفهوم الوصف- على عدم جوازه مع عدم خوف النشوز و وجه اعتبار مفهوم الوصف هنا أنّه فی مقام تحدید..)[۱۵۸] در این آیه اذن در مهاجرت و ترک مضجع مخصوص جائى است که خوف نشوز باشد، و فرموده که اگر اطاعت کردند، شما کارى نباید داشته باشید، شیخ مى‌گوید این آیه هر چند مشتمل بر وصف است ولى مفهوم دارد ، البته بسیارى از علماء منکر مفهوم وصف هستند ولی مرحوم شیخ معتقد است که گاهى وصف در مقام تحدید مسأله مى‌آید، که در این صورت مفهوم پیدا مى‌کند، اینجا هم چون در مقام تحدید است، مفهوم دارد و استفاده مى‌شود که اگر خوف نشوز نبود، حق ترک مضاجعت هم نیست. بنابراین با توجه به این آیۀ شریفه که هجر را به عنوان عقوبت و یا تنبیهی در مقابل نشوز در نظر گرفته و فقها هم آن را مرتبه ای از مراتب نهی از منکر تلقی کرده اند، از این نکته می توان نتیجه گرفت که در غیر حال نشوز مرد حق ندارد در بستر به گونه ای از همسرش روی برگرداند که معنای هجر و بی اعتنایی بدهد و به طریق اولی مجاز نیست بستر خود از بستر زن را در حال عادی بدون اجازه زن جدا کند واین همان حق مضاجعت است.
ب) آیه شریفه « وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ »[۱۵۹]. مرحوم فخر المحققین به این آیه استشهاد کرده که ترک مضاجعه با همسر بر خلاف معاشرت به معروف است و در تقریب استدلال می فرماید: (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» المأمور به هنا المعاشره و کونها بالمعروف و لیس هذا الأمر للمره بل هو للتکرار إجماعا…)[۱۶۰] بلا اشکال این امر به معناى وحدت نیست که یک آن معاشرت بالمعروف بشود و امتثال امر بشود، بلکه تکرار لازم است، و از سوى دیگر هم چنین نیست که بگوییم در تمام آنات باید معاشرت بالمعروف داشته باشد، چون اجماع هست که چنین چیزى واجب نیست، پس معاشرت باید به نحو حق القسمى باشد که ذکر شده، یعنى اختصاص یک شب از هر چهار شب.
مرحوم شیخ انصارى نیز به این آیه تمسک کرده و فرموده : (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» دل علی وجوب معاشره النساء فی الجمله، و لا یصدق عرفا بمجرّد الإنفاق و لا بانضمام وطئها فی کلّ أربعه أشهر مرّه واحده بأقلّ ما یوجب الغسل، فدلّ على وجوب شی‌ء آخر یوجب صدق المعاشره، و لیس غیر المضاجعه بالإجماع، فتعیّن وجوبها)[۱۶۱]. همانطوریکه مرحوم شیخ می فرماید ، این نکته قابل انکار نیست که در چهار ماه یک مرتبه مباشرت به مقدارى که غسل واجب مى‌شود، لازم است، ولى با این قطعاً معاشرت بالمعروف امتثال نمى‌شود، حتى نفقه هم براى صدق این مفهوم کفایت نمى‌کند، پس باید زائد بر آن مباشرت چیز دیگرى واجب باشد، که بالاجماع غیر از مضاجعت نمى‌تواند واجب باشد، پس حق المضاجعه هم واجب است.

 

 

۲-۱-۳-۳-۲ روایات

 

 

الف) «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَهً وَ شَرَطَ لَهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَیْهَا امْرَأَهً أَوْ هَجَرَهَا أَوِ اتَّخَذَ عَلَیْهَا سُرِّیَّهً فَهِیَ طَالِقٌ فَقَضَى فِی ذَلِکَ أَنَّ شَرْطَ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِکُمْ فَإِنْ شَاءَ وَفَى لَهَا بِالشَّرْطِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَکَهَا وَ اتَّخَذَ عَلَیْهَا وَ نَکَحَ عَلَیْهَا‌» [۱۶۲] دلالت این روایت بر مطلب چنین است؛ چون مرد گفته بود که اگر من ازدواج دیگرى کردم یا کنیزى خریدم و تملک پیدا کردم یا ترک مضاجعت کردم، «هى طالق» تو طالق و رها باشى و حضرت در جواب مى‌گویند آزاد است، مى‌تواند رها کند و مى‌تواند رها نکند، زن بگیرد و یا کنیز بگیرد، اما از اینکه او را ترک کند یا مضاجعت را ترک کند، اسم نمى‌برند، «هَجَرَها» ندارند، و از اینجا معلوم مى‌شود که حق ترک مضاجعت ندارد، یعنى چون ترک مضاجعت ذاتاً جایز نیست، شرط بکند و یا شرط نکند نمى‌تواند ترک مضاجعت کند، و شرط هیچ اثرى ندارد، ولى دو فعل دیگر یعنى تزوج و تسرى چون ذاتاً اشکالى نداشت و شرط جلوى آنها را مى‌گرفت، حضرت مى‌فرمایند این شرطش بیخود است، ولى‌ راجع به هجرها اصلًا صحبت نمى‌کنند، با این بیان مى‌توانیم بگوئیم زن حق المضاجعه دارد.[۱۶۳]
بیان دیگر آن است که عبارت «شرط الله قبل شرطکم»، راجع به ترک المهاجره هم مى‌خواهد بگوید شرط الله باید در نظر گرفته شود، اما نه به خاطر شرط، بلکه به دلیل دستور شارع مضاجعت را باید انجام دهد و ترک مهاجرت از نظر حکم شرعى جایز نیست، و لو همان مطلبى را که شارع لازم مى‌داند خود شخص هم شرط کرده، ولى شرط الله فوق شرطکم، یعنى آن که مؤثر است نفس شرط الله است، بود و نبود شرط شما یکسان است، این هم ممکن است مراد باشد. على اى تقدیر، ظاهر این است که مراد از اختیارى که شارع مى‌گوید، در دو چیز است، یکى ازدواج ثانى، و یکى هم کنیز گرفتن است، اما هجر و ترک المضاجعه جایز نیست.
ب) روایت دعائم که به این امر تصریح کرده است: « رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعاً فَإِنْ لَمْ یَتَزَوَّجْ غَیْرَ وَاحِدَهٍ فَعَلَیْهِ‌ أَنْ یَبِیتَ عِنْدَهَا لَیْلَهً مِنْ أَرْبَعِ لَیَالٍ »[۱۶۴] در این روایت امیرالمومنین (ع) می فرماید : مرد می تواند چهار زن بگیرد ، پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقی مانده هرگونه که دوست دارد عمل کند. این روایت نظریه مشهور یعنی لزوم قسم و مضاجعت را در صورت داشتن یک همسر ثابت می کند که به این امر تصریح شده است.
ج) «عن زراره قال سئل أبو جعفر علیه السلام عن الجاریه یشترط علیها عند عقده النکاح أن یأتیها ما شاء أو بین کل جمعه أو أسبوع أو شهر یوماً و من النفقه کذا و کذا، قال علیه السلام فلیس ذلک الشرط بشى‌ء من تزوج امرأه فلها ما للمرأه من النفقه و القسمه و لکنه اذا تزوج امرأه فخافت منه نشوزاً أو خافت أن یتزوج علیها أو یطلقها فصالحته من حقها على شى‌ء من نفقتها أو قسمتها فان ذلک جائز لا بأس به».[۱۶۵] در این روایت مرد با زن شرط مى‌کند که ماهى یک مرتبه یا هفته‌اى یک مرتبه نزد تو مى‌آیم، با زن شرط مى‌کند که شرط را هم موافقت مى‌کند که قهراً معنایش این است که ترک حق المضاجعه را شرط مى‌کند، ماهیانه باشد، هفته‌اى باشد، «ما شاء» هر وقتى که دلم خواست بیایم، نفقه هم هر مقدارى که خودم دلم خواست بدهم، که امام مى‌فرماید نفقه همان مقدارى است که شرع تعیین کرده و با شرط نمى‌شود آن را تغییر داد، حق القسم هم همان چهار شب یک مرتبه است . مرحوم شیخ انصاری به این روایت استدلال کرده است.[۱۶۶]

 

 

۲-۱-۳-۴ ادله مباشرت

 

 

همانطور که اشاره شد مباشرت به معنای عمل زناشویی و نزدیکی کردن است و چون نخستین منظور و مقصود از ازدواج، تولید نسل و تکثیر آن می باشد مباشرت و نزدیکی حق زوجین است ، بنابراین عمل مزبور وظیفه ایست که به عهده هر یک از زوجین گذاشته شده و موظفند با قواعد و آداب مخصوص با آن، عمل زناشویی را انجام دهند به قسمی که به هیچ وجه از ناحیه طرفین یا یکی از آن دو استنکافی در بین نباشد چه آنکه اگر یکی از آن دو در این مورد امتناع نموده و استنکاف ورزد اصل معنی حقیقی زناشویی را نقض نموده و نتیجه حاصله از آن را که عبارت تکثیر و تولید نسل باشد زیر پا گذاشته است.[۱۶۷] در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که دلالت می کند مباشرت از حق متقابل زن است نه حق اختصاصی مرد، چنانچه خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: … وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوف‏…[۱۶۸]؛ و براى آنان (زنان)، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏اى قرار داده شده است‏.

 

 

۲-۱-۳-۴-۱ قرآن

 

 

الف)آیه شریفه: « نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم‏ »[۱۶۹]. «زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعى نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید». مستفاد از این آیه شریفه این می شود که هر نوع رابطه جنسی و مباشرت با زن جایز است. البته این را هم باید بدانیم که آوردن جمله: (زنان شما کشتزار شمایند) قبل از بیان (فاتوا حرثکم) و نیز تعبیر از زنان براى بار دوم به (کشتزار) خالى از این دلالت نیست، که مراد توسعه و آزادى دادن در عمل زناشویى است، یا از نظر مکان و یا از نظر زمان البته مکانى که زنان انتخاب کنند، نه آنجایى که مردان از زنان انتخاب کنند.[۱۷۰]
ب) آیۀ مباشرت: «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن‏ »[۱۷۱] آمیزش با زنان در ماه رمضان بطور کلى حرام بوده است[۱۷۲] و آیه شریفه نه تنها آنرا نسخ نموده بلکه انجام آنرا در طول شب نیز جائز شمرده است بنابراین آیه بر جواز آمیزش با همسر در شب ماه رمضان و عدم جواز آن در حال روزه دلالت دارد. گذشته از این در جمله «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» حکمت اباحه ذکر شده و بیان اینستکه آمیزش با همسران یک سنّت طبیعى است. از این آیه می توان جواز آمیزش در غیر شبهای رمضان را استفاده نمود.
ج) آیه شریفه: «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ»[۱۷۳] این آیات درباره صفات مومنان آمده ومی فرماید: (مومنین کسانی هستند) که دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏کنند و تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند. از جمله صفات فاضله اهل ایمان و تقوى آنستکه از هر گونه مباشرت و همزیستى خوددارى مى‏نمایند و نیروى احتراز از بکار بردن نیروى و غریزه جنسى را در خود تقویت مى‏نمایند جز در باره بانوانى که با آنها عقد زوجیت و همسرى بسته و با یکدیگر پیمان منعقد نموده مباشرت و زناشوئى با آنان مانعى ندارد این آیه صریحا حکم مباشرت و زناشوئى با زوجه چه بعقد دائم و یا بعقد منقطع و همچنین بانوان و کنیزانى که مالک تصرف در آنان میباشد را اعلام میکند و از طرفی هر که در باره مباشرت و زناشوئى غیر این قسم برآید مجرم و گناهکار معرفى میشود.
روشن است که یکی از مهمترین نیازهایی که زن و شوهر باید مرتفع سازند نیاز جنسی است. بویژه آن که شریعت اسلام رفع این نیاز را منحصرا در رابطۀ زناشویی مجاز دانسته و این وظیفه را بر عهده زن و شوهر گذارده است تا نیاز طبیعی همسر خود را به نحو کامل برطرف کنند.

 

 

۲-۱-۳-۴-۲ روایات



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲-۱-۲ آماده سازی زن در مواقعه

 

 

اسلام به مردان تأکید می کند که در برآوردن نیازهای جنسی زنان صبور باشند و عجله ای برای آمیزش جنسی نداشته باشند. در روایات اسلامی در کیفیت انجام روابط جنسی زن و مرد با عناوین گوناگونی سخن رفته است که به دور از شتابزدگی و با صبر و حوصله و با انجام ملاعبه و بازی و شوخی طرفین خود را برای عمل جنسی مهیا و آماده سازند، مردان باید بدانند که زنان تنها به انجام عمل جنسی صرف نیاز ندارند بلکه از نظر روحی و تمایلات جنسی نیز باید اشباع شوند، مرد قبل از عمل جنسی با بازی و شوخی زن را برای عمل جنسی آماده و مهیا سازد. ‌بسیاری از مردان بدون توجه به این نکته عاطفی و روانی عملاً با زن، رفتاری انجام می دهند که عملاًَ خودمحوری آنها را نشان داده و می رساند که آنها فقط به فکر خود می باشند. آنان زن را در رسیدن به لذت جنسی یاری نمی دهند، بلکه شخصیت او را تنزل می دهند؛ و عملاً او را در حدّ یک وسیله و ابزار پایین می آورند، زن در این گونه موارد به ارضای کامل دست پیدا نمی کند. بنابراین وظیفه مرد، آماده کردن زن از لحاظ جنسی می باشد تا زن کاملاً ارضا شود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:( إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ فَلَا یُعْجِلْهَا)[۲۱۲]‌ هرگاه مردی بخواهد با زنش همبستر شود نباید در انجام این کار شتاب و عجله کند. برای اینکه اگر این کار با شتاب و عجله صورت بگیرد زن کاملاً ارضاء نمی شود و آمادگی کامل برای عمل زناشویی ندارد، در نتیجه موضوع سردمزاجی پیش می آید که نتیجه آن بداخلاقی ها و ناسازگاری هاست؛ پس برای از بین بردن آن باید زن را برای عمل جنسی تشویق کرد.
امام صادق (ع) می فرماید: فَإِذَا أَتَى أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ- فَلْیَکُنْ بَیْنَهُمَا مُدَاعَبَهٌ فَإِنَّهُ أَطْیَبُ لِلْأَمْرِ[۲۱۳] هرگاه یکی از شما اراده کرد با همسرش همبستر گردد باید قبل از آن با همسرش ملاعبه داشته باشد. یعنی با او به بازی کردن و شوخی های مناسب و نشاط‌آور بپردازد، تا زن آمادگی پیدا کند و از این کار لذت برد و این کار، عمل جنسی را پاکیزه تر و لذت بخش تر می کند، همچنین این کار آمادگی زن را در وصول به اوج لذت فراهم می کند، و رضایت خاطر وی را جلب می کند، و این اشتباه است که مرد وقتی خودش آماده بود تصور کند که زنش نیز آماده است. زن را باید از نظر روحی و جسمی آماده کرد؛ آمادگی روحی و جسمی در موضوع مباشرت و آمیزش جنسی فوق العاده حساس و مورد سفارش پیشوایان دین می باشد. از این جهت مرد و زن لازم است با رعایت مسایل زناشویی یکدیگر را اشباع نمایند.[۲۱۴] پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید:(إِذَا جَامَعَ أَحَدُکُمْ فَلَا یَأْتِیهِنَّ کَمَا یَأْتِی الطَّیْرُ- لِیَمْکُثْ وَ لْیَلْبَثْ)[۲۱۵] هنگام آمیزش همانند پرندگان آمیزش نکنید بلکه مکث و درنگ نمایید. ملاعبه و بازی کنید تا زن خوب آماده شود و از این کار لذت ببرد و اشباع گردد. لذا حضرت در حدیثی دیگر می فرماید: (ثَلَاثَهٌ مِنَ الْجَفَاءِ- أَنْ یَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلَا یَسْأَلَهُ عَنِ اسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ- وَ أَنْ یُدْعَى الرَّجُلُ إِلَى طَعَامٍ فَلَا یُجِیبَ- أَوْ یُجِیبَ فَلَا یَأْکُلَ- وَ مُوَاقَعَهُ الرَّجُلِ أَهْلَهُ قَبْلَ الْمُلَاعَبَهِ)[۲۱۶] سه چیزاز جفاء شمرده می شود:‌ مصاحبت مردی با مرد دیگر که از اسم و کنیه او پرسیده نشود و مردی که غذا به او تعارف شود و او نپذیرد، و مردی که قبل از آمیزش با همسرش بازی نکند. مرد و زن باید به لحاظ جنسی اشباع شوند. مردان بیشترین لذت را در زمان آمیزش جنسی دارند، اما زنان زمانی بیشترین شادی را حس می کنند که در آغوش گرفته شوند و بوسیده شوند.[۲۱۷] مرد محبت می کند برای روابط جنسی، زن روابط جنسی برقرار می کند برای محبت.
با توجه به اینکه، زنان در هنگام تحریک جنسی، سطوح بالاتری از لذت را تجربه می کنند، در برخی از روایات به آن اشاره شده است و بیان فرموده اند که شهوت و حیای زن از مرد بیشتر است. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است که فرمودند: (خَلَقَ اللَّهُ الشَّهْوَهَ عَشَرَهَ أَجْزَاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَهَ أَجْزَاءٍ فِی النِّسَاءِ وَ جُزْءاً وَاحِداً فِی الرِّجَالِ وَ لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ فِیهِنَّ مِنَ الْحَیَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَهِ لَکَانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَهٍ مُتَعَلِّقَاتٍ به)[۲۱۸] خداوند میل جنسی را ده جزء آفرید و ُنه قسمت از آن را به زنان و یک قسمت را به مردان إعطا کرد، اگر نبود که خداوند حیا را به اندازه شهوت عطا کرده بود هر مردی ُنه زن وابسته به خود داشت. در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است که ? إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلْمَرْأَهِ صَبْرَ عَشَرَهِ رِجَالٍ فَإِذَا هَاجَتْ کَانَتْ لَهَا قُوَّهُ شَهْوَهِ عَشَرَهِ رِجَالٍ )[۲۱۹] خداوند برای زن صبر و خودداری ده مرد را قرارداده است، پس زمانی که زن تهییج شود برای او نیروی شهوانی ده مرد خواهد بود. این روایات بیانگر این مطلب است که شهوت زنان از مردان بیشتر است و تفاوت کیفی شهوت میان زن ومرد وجود دارد . بنابراین مرد موظف است که قبل از آمیزش با زن ملاعبه و شوخی کند تا او از این کار لذت ببرد و نیاز جنسی او برطرف گردد؛ کوتاهی و بی توجهی به این مسأله منشأ بسیاری از اختلافات و موجب پیدایش کینه و دشمنی میان زن و شوهر می شود. پس بر مرد و زن است که برای دوری از طلاق و جدایی و اختلاف و انحراف نیاز یکدیگر را اشباع کنند و آن را برطرف سازند. اگر این نیازها برطرف گردید و زن و شوهر اشباع گردیدند دیگر از اختلافات و جدایی ها خبری نیست و محبت بین آنها زیاد می گردد پس بر زن لازم است که هر وقت خود را بر شوهر عرضه کند؛ مگر اینکه عذر شرعی داشته باشد و بر مرد لازم است که قبل از آمیزش ملاعبه و بازی را فراموش نکند تا زن آمادگی کامل را پیدا کند.

 

 

۲-۲-۱-۳ مواقعه از غیر محلّ توالد و تناسل (وطی در دبر)

 

 

آمیزش با زن از دبر نه از قُبُل که محلّ عادی زناشوئی و طریق توالد و تناسل است، مسئله ای اختلافی است؛ بعضی از فقهاء شیعه آن را حرام می دانند[۲۲۰] و بعضی از آنان برای این عمل کراهت شدیده قائل هستند. البته این قول مختص به شیعه نیست واهل سنت هم اختلاف دارند.[۲۲۱] اما فقهای شیعه بنابر مشهور، آمیزش با زوجه و هر زنى که آمیزش با او از قُبُل جایز است، مانند کنیز، از دبر را نیز جایز دانسته اند(با رضایت زن )؛ لیکن با کراهت شدید.[۲۲۲] مرحوم سیّد در عروه قائل به جواز است و می‌گوید: مرد می‌تواند ارضای غریزۀ جنسی کنداز این طریق ولی کراهت شدیده دارد و ترک آن بهتر مخصوصا اگر زن رضایت نداشته باشد.[۲۲۳]

 

 

دراین مساله دو دسته روایات داریم. یک دسته روایت داریم که نصّ در جواز است و بعضی از روایات ظهور در حرمت دارد و آن ظهور در حرمت را به واسطۀ این نصّ حمل بر کراهت کرده اندو لذا فتوا به جواز داده اند لکن با کراهت شدید. از جمله روایاتی که دلالت بر جواز دارد این روایت است. (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ یَأْتِی الْمَرْأَهَ فِی دُبُرِهَا قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا رَضِیَتْ)[۲۲۴] ابن أبی یعفورازامام صادق(ع) سؤال می‌کند که استفادۀ جنسی از راه غیر متعارف از زن جایز است یا نه؟ آقا می‌‌فرمایند که جایز است ، اگر راضی باشد. طبق این حدیث اگر زن بر این کار راضی باشد حلال است وگرنه جایز نیست. از جمله روایاتی که دلالت بر حرمت دارد این روایت است.( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَحَاشُّ النِّسَاءِ عَلَى أُمَّتِی حَرَامٌ‌)[۲۲۵] رسول خدا (ص) فرمودند: آمیزش نمودن با زنان از محلّی که غائط و فضولات خارج میشود، بر اُمّت من حرام است.
نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت این است که ، روایاتی که می‌گوید حلال است با این روایاتی که می‌گوید حلال است، جمع عُرفی دارد. جمع عرفی همین است که صاحب جواهر و صاحب عروه و محشین بر عروه گفتند این کار حلال است اما مکروه است و کراهتش هم شدید است.[۲۲۶]

 

 

۲-۲-۲ حق مضاجعت

 

 

یکی دیگر از حقوق زن بر مرد آن است که از هر چهار شب یک شب نزد زن بیتوته کند و بخوابد که به آن مضاجعت گویند. بنابراین وظیفه مرد این است که غیر از مباشرتى که هر چهار ماه یک بار واجب است انجام دهد ، لازم است که هر چهار شب یک شب نزد زن بخوابد ، بنابر قول مشهور اگرچه زن واحده باشد، بر شوهر لازم است که مضاجعت کند.[۲۲۷] همانطور که قبلا هم اشاره شد معنای مضاجعت این است که مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها یا بعضی از آن با هم نچسبد. همچنین در مضاجعت ، مواقعه هم شرط نیست.[۲۲۸] اگر مردى دختر باکره‌اى را عقد کند و ازدواج کند وبه خانه آورد تا هفت شب باید نزد او بماند و اگر ثیّبه و بیوه باشد این حق به سه شب تقلیل مى‌یابد[۲۲۹].از آنجایی که مفهوم فقهی مضاجعت و ادله آن قبلا بیان شد دیگر نیازی به تکرار آن نمی باشد.

 

 

۲-۲-۳ حق قَسم

 

 

قسم (بفتح قاف) مصدر و بمعنى قسمت کردن و بخش نمودن چیزى میباشد، و اگر بکسر قاف خوانده شود، اسم و بمعنى حظ و نصیب است.[۲۳۰] قَسم در اصطلاح فقهاء عبارت است از: العدل بین الزوجات فی البیتوته.[۲۳۱] یعنی رعایت عدالت در تقسیم کردن شب ها توسط شوهر، بین زنان که شوهر ملزم به آن است. قَسم در اصطلاح حقوقیین ، عبارت از تکلیف شوهر بگذراندن شب نزد زن دائمۀ خود می باشد.[۲۳۲] فقهاى امامیه تکلیف شوهر را در قَسم چنین بیان نموده‌اند[۲۳۳] که هرگاه مرد یک زن دائمه دارد، باید از هر چهار شب یک شب نزد او بماند و سه شب دیگر آزاد است که هر جا می خواهد بخوابد و هرگاه داراى دو زن دائمه باشد، دو شب برای این دو زن هست و دو شب دیگر برای خودش است و اگر سه زن دائمه دارد ، سه شب برای این زنها است و یک شب برای خودش است و اگر چهار زن دارد، هر شب باید نزد یک زن باشد و دیگر وقت آزاد برای او نمی ماند.

 

 

۲-۲-۳-۱ ادله حق قَسم

 

 

۲-۲-۳-۱-۱ قرآن

 

 

– آیه شریفه (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا)[۲۳۴] و با آنان(زنان)بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (بجهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایى نگیرید!) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‏دهد. جمله(وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) دستور معاشرت شایسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صادر مى‏کند و معروف یعنی هر چیزی که به عنوان حق برای زن تعیین شده است را شامل می شود. بنابراین اگر کسی زن دائمه دارد یا دارای زنهای متعدد است ولی بین آنها شبها را درست تقسیم نکند و به عدالت رفتار نکند، خلاف معاشرت بالمعروف عمل کرده است.
– آیه شریفه (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَهِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما)[۲۳۵] شما هرگز نمى‏توانید (از نظر محبّت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولى تمایل خود را بکلّى متوجّه یک طرف نسازید که دیگرى را بصورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.
از جمله(فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ) می توان این گونه استدلال کرد که آیه می فرماید: شما به یکى از این زن‌ها تمایل خیلى کامل نشان ندهید و در نتیجه آن زن دیگرى را که رغبتى به او نشان ندادید، بلا تکلیف گذاشته باشید که معلوم نباشد شوهر دارد یا ندارد . در بیان فلسفه این نهى از میل کامل، مى‌گوید اگر میل کامل به یک طرف بکنید، طرف دیگر یک زن بلاتکلیف مى‌شود، چرا که او نمى‌تواند با دیگرى ازدواج کند و شوهرش هم توجه به او ندارد و توجهش به یک طرف است، از این استفاده مى‌شود که کالمعلقه بودن زن مبغوض شرع است، و اگر قرار باشد که حق قسم و مضاجعت نباشد و فقط به مباشرت چهار ماه یک مرتبه و آن هم به مقدارى که غسل واجب است، اکتفاء بشود، این مثل شخصى است که اصلًا شوهر ندارد، و مصداق براى «تذروها کالمعلقه» مى‌شود که منهى است[۲۳۶]، بنابراین، حق قسم ثابت می شود.
– آیه شریفه(وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا)[۲۳۷] و اگر مى‏ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‏پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى‏ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى‏کند.
بزرگان و اقویاى عرب دختران پدر مرده را با هر چه که داشتند مى‏گرفتند و اموال آنها را با اموال خود مخلوط نموده و مى‏خوردند و در این عمل نه تنها رعایت عدالت را نمى‏کردند بلکه گاه مى‏شد که بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مى‏دادند و گرسنه و برهنه رهاشان مى‏کردند در حالى که آن یتیمها نه خانه‏اى داشتند که در آن سکنى گزینند و نه رزقى که از آن ارتزاق نمایند و نه همسرى که از عرض آنان حمایت کند، و نه کسى که رغبت به ازدواج با آنان نماید تا بدینوسیله مخارجشان را تکفل کند[۲۳۸] اینجا است که قرآن کریم مى‌فرماید: اگر مى‌ترسید که دربارۀ یتیمان عدالت را رعایت نکنید، سراغ غیر یتیمان بروید و از غیر یتامى دو یا سه یا چهار زن بگیرید. در این آیه صریحا مسئله رعایت عدالت را در باره ازدواج با دختران یتیم ذکر کرده است.[۲۳۹] در زمان جاهلیّت تعداد زوجات نامحدود بود و بعد از اسلام محدود شد و اجازۀ چهار زوجۀ دائمى داده شد ولى به شرط این که عدالت رعایت شود و اگر نتواند رعایت کند واجب است یک زن بگیرد، و وقتى مقدّمه واجب شود دلیل بر وجوب ذى المقدّمه است؛ در اینجا مقدّمتا مى‌گوید اگر مى‌ترسید عدالت رعایت نشود یک زن واجب است. بنابراین عدالت واجب است و این همان معنای حق قسم است که ما به دنبال آن بودیم.

 

 

۲-۲-۳-۱-۲ روایات

 

 

– در این مساله تعداد روایات بسیار زیاد است که فقط به چند روایت اشاره می شود.[۲۴۰] (عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ الْمَرْأَتَانِ وَ إِحْدَاهُمَا أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْأُخْرَى أَ لَهُ أَنْ یُفَضِّلَهَا بِشَیْ‌ءٍ قَالَ نَعَمْ لَهُ أَنْ یَأْتِیَهَا ثَلَاثَ لَیَالٍ وَ الْأُخْرَى لَیْلَهً لِأَنَّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعَ نِسْوَهٍ فَلَیْلَتَیْهِ یَجْعَلُهُمَا حَیْثُ شَاءَ قُلْتُ فَیَکُونُ عِنْدَهُ الْمَرْأَهُ فَیَتَزَوَّجُ جَارِیَهً بِکْراً قَالَ فَلْیُفَضِّلْهَا حِینَ یَدْخُلُ بِهَا بِثَلَاثِ لَیَالٍ وَ لِلرَّجُلِ أَنْ یُفَضِّلَ نِسَاءَهُ بَعْضَهُنَّ عَلَى بَعْضٍ مَا لَمْ یَکُنَّ أَرْبَعاً)[۲۴۱] حسن بن زیاد گوید: از امام صادق(ع) درباره مردی که دو زن دارد و یکی از آن دو نزد وی محبوبتر از دیگری است پرسیدم ، آیا او می تواند او را به گونه ای برتری دهد ، حضرت فرمود: آری می تواند سه شب نزد او برود و یک شب نزد دیگری ، چون مرد حق دارد که چهار زن بگیرد لذا دو شب را هرکجا که بخواهد قرار می دهد. گفتم: مرد زنی دارد و با یک دختر باکره ازدواج می کند؟ حضرت فرمود: زمانی که نزد دختر باکره می رود سه شب نزد او بماند و مرد می تواند برخی از زنانش را بر برخی فضیلت دهد البته تا زمانیکه چهار زن نداشته باشد. درست است که این روایت درباره تفاضل زنی بر زن دیگر است اما این در صورتی است که حق زن را رعایت کرده ویک شب نزد زن مانده و زمان متعلق به خودش را به خانه زن دوم رفته است.
– (عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ عِنْدَهُ امْرَأَتَانِ إِحْدَاهُمَا أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْأُخْرَى أَ لَهُ أَنْ یُفَضِّلَ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى قَالَ نَعَمْ یُفَضِّلُ بَعْضَهُنَّ عَلَى بَعْضٍ مَا لَمْ یَکُنَّ أَرْبَعاً)[۲۴۲] حلبی می‌گوید: از امام صادق (ع) درباره مردی که دو زن دارد یکی از آن دو نزد وی محبوب تر از دیگری است پرسیدم، آیا می تواند یکی را بر دیگری فضیلت دهد. حضرت فرمود: آری برخی را بر برخی فضیلت دهد ، مادامیکه چهار زن نیستند. همانطور که واضح است کسی که دو زن دارد دو شب را اختصاص به آنها می دهد و دو شب دیگر برای خودش است که می تواند به برخی از زنهایش اختصاص دهد ولی اگر چهار زن گرفت دیگر وقتی برای خودش باقی نمی ماند، و این همان حق قسم است که ما به دنبال آن بودیم.
– (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ أَرْبَعاً فَإِنْ لَمْ یَتَزَوَّجْ غَیْرَ وَاحِدَهٍ فَعَلَیْهِ‌ أَنْ یَبِیتَ عِنْدَهَا لَیْلَهً مِنْ أَرْبَعِ لَیَالٍ)[۲۴۳] در این روایت امیرالمومنین (ع) می فرماید : مرد می تواند چهار زن بگیرد ، پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقی مانده هرگونه که دوست دارد عمل کند. این روایت لزوم قَسم و مضاجعت را در صورت داشتن یک همسر ثابت می کند که به این امر تصریح شده است.
– (روی عن جعفرالصادق(علیه السلام) عن آبائه (علیهم السلام) ان النبی (صلى اللَّه علیه و آله) کان یقسم بین نسائه فی مرضه. فیطاف به بینهنّ)[۲۴۴] پیامبر(ص) در زمان بیماری اش باز شبها را میان زنانش تقسیم میکرد لذا او را میان زنانش می گرداندند و هر شب منزل زنی بود.
– (روی عن علی (علیه السلام) انه کان له امرأتان، فکان إذا کان یوم واحده لا یتوضأ فی بیت الاخرى)[۲۴۵]روایت شده است که حضرت امیرالمومنین(ع) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى‏گرفت.

 

 

۲-۲-۳-۱-۳ تأسّی به پیامبر(ص)

 

 

این دلیل را مرحوم فخرالمحققین در ایضاح[۲۴۶] و مرحوم شهید ثانی در مسالک[۲۴۷] آورده اند به این بیان که لازم است که ما از پیامبر(ص) تأسّی کنیم چون حضرت حتی در زمان بیماری اش باز شبها را میان زنانش تقسیم میکرد لذا او را میان زنانش می گرداندند و هر شب منزل زنی بود. البته به این دلیل اشکال شده است که عمل پیامبر (ص) در مورد حق القسم عمل استحبابى بوده ، به دلیل آیه شریفه(تُرْجی‏ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوی إِلَیْکَ مَنْ تَشاء)[۲۴۸] ایشان در بیتوته مختار بوده‌اند، چون آیه خطاب به پیامبر(ص) مى‌فرماید: مى‌توانى بعضى را تأخیر بیاندازى و بعضى را‌ جلو بیندازى و این از اختصاصات پیامبر(ص) بوده ، بنابراین نمى‌شود به سیره ایشان استدلال کرد.[۲۴۹]

 

 

۲-۲-۳-۱-۴ اجماع

 

 

خلافی بر این مطلب نیست[۲۵۰] و همه فقهاء تصریح کرده اندو ادعای اجماع شده است[۲۵۱] که اگر شخصی زنان متعدد دارد باید شبها را بین آنها تقسیم کند و عدالت را رعایت کند ، اما عده ای از فقهاء معتقدند که حق قسم فقط در زمان چندزنی ایجاد می‌شود و در صورت تک‌همسری قَسم واجب نیست.[۲۵۲] لذا مرحوم محقق حلی این نظریه را اَشبَه (سازگارتر) با اصول مذهب ذکر کرده[۲۵۳]، اگرچه ایشان هم برای کسی که یک زن دارد می گوید باید یک شب را از چهارشب به او اختصاص بدهد.[۲۵۴] مرحوم امام خمینی هم در تحریرالوسیله همین نظریه را قوی‌تر ذکر می‌کند و حق قسم را برای مردی که فقط یک زن دارد نمی‌پذیرد ومی فرماید: «کسی که یک همسر دارد آن همسر حق شبخوابی و همخوابی در همه شبها را ندارد، بلکه بنابر اقوی در چهار شب یکبار هم حق ندارد، تنها حقی که دارد این است که از او دوری نکند بطوریکه معلوم نباشد او شوهر دارد یا شوهرش طلاقش داده این مقدار لازم است».[۲۵۵] لازم به تذکر است که این نظر خلاف مشهور فقهاء و خلاف معاشرت به معروف است لذا بسیاری از فقهاء در زوجه واحده هم حق قسم را لازم می دانند.

 

 

۲-۲-۳-۲ مضاجعت در قَسم

 

 

یکی از بحثهایی که فقهاء به آن اشاره کرده اند این است که آیا در قَسم لازم است مرد با همسر خود در یک رختخواب بخوابد و مضاجعت کند یا فقط لازم است در منزلی که به زن اختصاص دارد بیتوته کند. با این که لزوم خوابیدن در یک بستر در روایتی تصریح نشده است، متاخرین مسأله مضاجعت را به اتفاق لازم دانسته اند. محقق، علامه، شهیدین از این جمله اند. ظاهرا پیش از محقق این مساله مورد توجه فقها قرار نداشته است. مرحوم محقق حلی می فرماید: و الواجب المضاجعه لا المواقعه، و یختصّ الوجوب باللیل دون النهار[۲۵۶]. مرحوم علامه در تحریر می فرماید: الواجب فی القسمه الکون عندهنّ و المضاجعه لهنّ.[۲۵۷] مرحوم فاضل آبی در کشف الرموز می نویسد: و الواجب المضاجعه لا المواقعه، و یختصّ الوجوب باللیل دون النهار[۲۵۸]. مرحوم صاحب التنقیح الرائع[۲۵۹]، مرحوم صاحب المهذب البارع[۲۶۰]، مرحوم مجلسی دوّم[۲۶۱]، مرحوم شهید اول[۲۶۲] ، مرحوم کاشف الغطاء[۲۶۳] ، هم به این عبارت تصریح کرده اند.
مرحوم صاحب ریاض می نویسد: و الواجب فی البیتوته هو المضاجعه خاصّه، و هی: أن ینام معها قریباً منها عادهً، معطیاً لها وجهه دائماً أو أکثریّاً، بحیث لا یعدّ هاجراً، و إن لم یتلاصق الجسمان[۲۶۴] ایشان هم مثل فقهاء قبل مضاجعه را واجب می دانند به طوریکه مرد با زن روی یک فرش بخوابد؛ طوری که عادتاً نزدیک به آن زن حساب شود و صورتش همیشه یا بیشتر اوقات طرف آن زن باشد تا اینکه آدم قهر کرده حساب نشود اگرچه تمام بدن آنها با هم نچسبد. مرحوم صاحب جواهرهم می فرماید: الواجب فی القسمه المضاجعه بأن ینام قریبا منها على النحو المعتاد[۲۶۵] یعنی واجب در قَسم مضاجعت است به طوریکه نزدیک زن بخوابد. بسیاری از فقهاء دیگر نیز به وجوب مضاجعت در قَسم تصریح کرده اند.[۲۶۶] بنابراین در قَسم واجب است که مضاجعت کند ولی مواقعه لازم نیست همانطور که قبلا اشاره شد.
نکته دیگر اینکه مشهور فقهاء تصریح کرده اند که زوج پس از عروسى، چنانچه زن باکره باشد باید هفت شب نزد او بگذراند و اگر ثیبه است سه شب باید نزد او بماند.[۲۶۷]

 

 

۲-۲-۳-۳ موارد سقوط حق قَسم

 

 

در بعضی موارد حق قَسم ساقط شده و قضاء ندارد. مرحوم سبزوارى در مهذب الاحکام ، اجمالا مسأله را اجماعى مى‌دانند.[۲۶۸] حال به این موارد به صورت مختصر اشاره می گردد.

 

 

۲-۲-۳-۳-۱زوجه ناشزه

 

 

فقهاء نشوز را به عصیان و عدم اطاعت زن و عدم قیام او به حقوق شوهر بخصوص در امر تمکین معنی کرده اند که در فصل اول اشاره شد . زنی که ناشزه شود چون تمکین نمى‌کند، حقّ نفقه ندارد و به طریق اولى حقّ قَسم هم ندارد. مرحوم صاحب جواهر می فرماید در حکم این مسأله ، مخالفی وجود ندارد[۲۶۹] و دلیل خود را اینگونه ذکر می کنند: «وذلک لأن القسمه من جمله حقوق الزوجیه، وهی بمنزله النفقه التی تسقط بالصغر والنشوز»[۲۷۰] ایشان می فرماید: قسمت یکی از حقوق بین زن و مرد هست و مثل نفقه است که مرد باید به زن بدهد و همانطور که نفقه به زن صغیره و ناشزه تعلق نمی گیرد، قسمت هم به آنها تعلق نمی گیرد و قضاء هم ندارد.
بنابراین یکی از جاهایی که حق قَسم ساقط می شود و قضاء هم ندارد جایی است که زن ناشزه شود.[۲۷۱]




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




زوجه صغیره، نفقه، مواقعه و حق القَسم ندارد، چون اصل در همۀ حقوق عدم است، یعنى تا حق ثابت نشود، اصل عدم حق است و این یک اصل عقلایى در باب حقوق است که تا حقّى ثابت نشود مطالبۀ حق جایز نیست.[۲۷۲] مرحوم صاحب جواهر در دلیل سقوط این حق می فرماید: (أما الصغیره القابله للاستمتاع الملتذه به فلا دلیل علیه، لاندراجها فی اسم الزوجه)[۲۷۳] اگر زوجه صغیره، غیر قابل استمتاع بود، مندرج در عنوان زوجه نیست‌، یعنی مى‌فرماید شمول ادله بر زوجه صغیره مورد تردید است. قدر متیقن در مقام تخاطب، کبیره است، پس صغیره موضوع اصل برائت واقع مى‌شود و نتیجه مى‌گیریم که زوجه صغیره، حق القَسم ندارد.
از فقهاء سلف نیز مرحوم شیخ طوسی قائل است که اگر زوجه صغیره به حد استمتاع نرسد حق قَسم ندارد، ایشان در مبسوط می فرماید: (و کذلک الصغیره التی لم تبلغ حد الاستمتاع لا قسم لها)[۲۷۴] ، البته صغیره مستعمل در کلمات بزرگان همان صغیره شرعى است که حدّ آن نه سالگى است لذا مرحوم شهید ثانى در شرح لمعه تصریح به این نموده است و فرموده: (و لا قسمه للصغیره‌ التى لم تبلغ التسع)[۲۷۵] بنابراین به تصریح فقهاء زوجه صغیره هم حق قَسم ندارد.[۲۷۶]

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

۲-۲-۳-۳-۳ مجنونۀ مطبقه‌(دائمى)

 

 

یکی دیگر ازمواردی که حق القسم آنها ساقط است و اکثریت فقهاء متذکر شده اند، زوجه مجنونه مطبقه است، از اینکه فقهاء مجنونه را به مطبقه بودن، قید زده‌اند فهمیده مى‌شود که مجنونه، اقسام مختلفى دارد که نوعا، حق القسم آنها ساقط نیست . تقیید مجنونه به مطبقه (دائمی)، به خاطر خروج مجنونه ادواری است که بعضی وقتها مجنونه است و بعضی وقتها مجنونه نیست که این فرد در زمانی که مجنونه نیست، حق قسمت دارد و اگر مجنونه بود، ملحق به مجنونه مطبقه می شود و قضاء ندارد. مرحوم صاحب جواهر دلیل عدم قضاء و قسمت مجنونه مطبقه را اینگونه ذکر می کنند: «فقد علل بأنها لا عقل لها یدعوها إلى الأنس بالزوج والتمتع به»[۲۷۷] ایشان می فرمایند: دلیل اینکه مجنونه مطبقه حق قسمت ندارد، این است که برای او فرقی ندارد که شوهر نزد او باشد یا نباشد، در حالی که قسمت به خاطر این است که انس بین زن و مرد بیشتر شود. از این تعبیر جواهر استفاده می شود اگر در مجنونه مطبقه هم انس وجود داشته باشد و خطری هم برای شوهر نداشته باشد، حق قسمت دارد.

 

 

۲-۲-۳-۳-۴ مسافرت زوجه به غیر اذن زوج

 

 

زنی که به غیر اذن شوهرش مسافرت رفته نیز شامل مواردی است که حق قَسم ندارد. مرحوم شیخ طوسی در مبسوط می فرماید:(إذا سافرت بغیر إذنه فإنه لا نفقه لها، و لا قسم، لأنها ناشزه عاصیه، و لیس لها النفقه و لا القسم)[۲۷۸] اگر زنی به غیر اذن شوهرش مسافرت رود، نه نفقه دارد و نه حق قَسم، زیرا عصیان کرده و ناشزه است و در ناشزه نفقه و قسمت، واجب نیست.
مرحوم محقق حلی در شرایع می فرماید:(لا قسمه … و لا الناشزه و لا المسافره بغیر إذنه‌)[۲۷۹] ایشان با این تعبیر، مسافره را در مقابل ناشزه قرار داده است و از آن معلوم مى‌شود که مسافره، موضوع جداگانه‌اى ، براى حکم به سقوط حق القسم است ، نه آنکه مصداقى از ناشزه باشد. همچنین از کلام مرحوم محقق استفاده مى‌شود که زوجه مسافره بدون اذن زوج، هر چند ناشزه به او اطلاق نمى‌شود، ولى چون بدون اذن زوج، مسافرت نموده است حق القسم او ساقط است ولی حرفی از ساقط بودن نفقه نزده است.
مسافرت زوجه بدون اذن زوج در بعضى موارد جایز است و آن وقتى است که مسافرت زوجه هر چند واجب شرعى نیست، ولى این مسافرت، ضرورت عرفى دارد یا بدون آن، حرج عارض مى‌گردد که در این صورت، از آنجا که زوجه، ناشزه نمى‌گردد حق النفقه وجود دارد.[۲۸۰] ولی مسافرت زوجه (خواه جایز باشد و خواه حرام) اگر بدون اذن زوج بود، سبب سقوط حق القسم مى‌گردد.[۲۸۱]

 

 

۲-۲-۳-۳-۵ سقوط حق القَسم در سفر‌

 

 

اصل حق القسم در سفر ساقط است و این مسافرت زوج ، لازم نیست که به حد ضرورت باشد. پس اگر زوج در سفر، هیچ کدام از زوجه‌ها را همراه خود نبرد اشکالى ندارد و هیچ تردیدى در آن نیست و سیره قطعیه هم بر همین منوال است که اشخاص، هیچ وقت، ملزم به همراه بردن زوجه یا اجازه از زوجه براى مسافرت نبوده‌اند و الا اگر چنین نبود، حداقل یک روایت و نقلى در این مورد باید به ما مى‌رسید، در حالى که هیچ روایتى در این مورد وجود ندارد. بنا براین حق القسم در مسافرت ساقط است[۲۸۲] ولى اگر زوج، زوجه‌اش را همراه خود برد، در این صورت در شرایط فعلى که به حسب نوع امکنه و نوع اشخاص، امکان مضاجعت وجود دارد دلیلى بر سقوط حق القسم نیست.

 

 

۲-۲-۳-۴ حق قسم در عقد موقت

 

 

حق القَسمى که بحث شد مخصوص زوجه دائمه است و متمتعّه حق قسم ندارد و فرقى نیست که متمّتعه واحد باشد یا متعدّد.[۲۸۳] البته بسیارى از علماء متعرّض این مسئله نشده اند که شاید به خاطر وضوحش باشد، حتّى مرحوم صاحب جواهر هم که غالب فروع را مطرح مى کند ظاهراً متعرّض این مسئله نشده است، ولى بعضى مانند مرحوم ابن ادریس در سرائر، مرحوم علاّمه در قواعد و مرحوم فاضل هندی در کشف اللثام که شرح قواعد علاّمه است این مسئله را مطرح کرده اند[۲۸۴]. مرحوم ابن ادریس می فرماید:(و لا یلزم العدل بینهن(متمتّعات) فی المبیت)[۲۸۵] متمعات حق قَسم ندارند. مرحوم علامه در قواعد می فرماید:(و إنّما تستحقّ الزوجه بعقد الدوام، سواء کانت حرّه أو أمه، مسلمه أو کتابیّه و لا قسمه بملک الیمین و إن کنّ مستولدات، و لا المتمتّع بها)[۲۸۶] قسمت مخصوص عقد دائم است و شامل عقد انقطاعی و کنیز اگر چه مستولده باشد، نمی شود. مرحوم حضرت امام در تحریر الوسیله[۲۸۷] ، مرحوم آیت الله خوئی در منهاج الصالحین[۲۸۸] و آیت الله سیستانی[۲۸۹] و دیگر فقهاء[۲۹۰] هم به این عبارت تصریح کرده اند که برای عقد موقت، قسمت واجب نیست.

 

 

فصل سوم : اقوال وادله فقهای اهل سنّت در مورد حقوق جنسی زوجین

 

 

اسلام با کسانی که بخواهند خود را برای همیشه اَخته کنند و شهوت جنسی را در خود از بین ببرند به شدت برخورد نموده و با کسانیکه می خواستند از ازدواج کناره گیری کنند مورد نکوهش قرار داده است. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده که فرمود:« إنی لأخشاکم لله وأتقاکم له لکنی أصوم وأفطر وأصلی وأرقد وأتزوج النساء فمن رغب عن سنتی فلیس منی »[۲۹۱] من به خدا از شما بیمناک ترم و تقوای الهی را رعایت می کنم و نماز میخوانم و گاه روزه میگیرم و افطار می کنم، و با زنان ازدواج می کنم ، بنابراین هرکس از سنت من روی گردان باشد از من نیست. همانطور که قبلا هم اشاره شد اسلام پاسخ دادن به غریزه جنسی را جزء حقوق و و ظایف هر یک از زوجین می داند، حال در این فصل به مهمترین حقوق جنسی زوجین از دیدگاه فقهای اهل سنّت اشاره می کنیم .

 

 

۳-۱ حقوق جنسی زوج

 

 

۳-۱-۱ حق الطاعه (حق تمکین)

 

 

یکی از مهمترین حقوقی که زوج بر زوجه دارد و در منابع اهل سنّت هم آمده است این است که واجب است که به نیازهای جنسی شوهر پاسخ دهد و از او تمکین کند. همانطور که قبلا هم اشاره شد مراد از تمکین، در بحث حقوق جنسی زوجین، تمکین خاص است که در اصطلاح شرعی وحقوقی به معنای اطاعت درانجام وظایف زناشویی است. ودرمقابل آن نشوز قرار دارد. اهل سنّت نیز تمکین به معنای خاص را پذیرفته اند که زن روابط جنسی با شوهر را به طور متعارف بپذیرد و جز درمواردی که مانع موجهی داشته باشد از برقراری رابطه جنسی امتناع نورزد.

 

 

۳-۱-۱-۱ ادله حق الطاعه (حق تمکین)

 

 

ادله ای که می توان بر لزوم حق تمکین زوجه در منابع اهل سنّت اقامه کرد به این شرح است:
۳-۱-۱-۱-۱ قرآن
– آیه شریفه: (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض‏)[۲۹۲] مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است.
زمخشری در تفسیر کشاف می گوید: قوامون على النساء (یقومون علیهن آمرین ناهین کما یقوم الولاه على الرعایا)[۲۹۳] مرد باید مسئول امر ونهی در زندگی و سمت فرمان دهی زندگی را عهده دار باشد. همچنین در تفسیر طبری از قول ابن عباس آمده است که (ما یجب على المرأه یعنی: أمراء علیها أن تطیعه فیما أمرها الله به من طاعته، و طاعته أن تکون محسنه إلى أهله حافظه لماله و فضله علیها بنفقته و سعیه)[۲۹۴] یعنی انجام دادن آنچه که بر مرد واجب است به این مبنا که مرد حاکم بر زن است و در آن چه خدا امر کرده، باید از مرد اطاعت کند ومحافظ مالش باشد. همچنین او برتری مرد را در تلاش و پرداخت نفقه می داند.
آنچه که از این آیه استفاده می شود، منظور از برتری سلطه مطلقه نسیت بلکه حدود این سلطه در اختیار طلاق ، اطاعت در فراش و خارج نشدن زن بدون اذن شوهر از خانه است. بنابراین با توجه به این آیه شریفه زوج حق الطاعه دارد و بر زوجه لازم است که از او اطاعت و تمکین کند.
– آیه شریفه: (أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُن‏)[۲۹۵] براى شما در شبهاى ماه رمضان مباشرت با زنانتان حلال شد، که آنها جامه عفاف شما و شما نیز لباس عفّت آنها هستید. و خدا دانست که شما (در کار مباشرت زنان به نافرمانى و اطاعت شهوت نفس) خود را به ورطه گناه مى‏افکنید لذا از حکم حرمت درگذشت و گناه شما را بخشید، از اکنون (در شب رمضان) رواست که با زنهاى خود (به حلال) مباشرت کنید.
در ماه رمضان بعد از نماز عشاء، نزدیکی با زن و خوردن طعام بر مسلمانان حرام بود، تا شب بعد، در این میان جمعى از مسلمانان بر خلاف دستور طعام خوردند، و با زنان آمیختند، یکى از ایشان عمر بن خطاب بود،[۲۹۶] لا جرم نزد رسول خدا ص شکایت بردند، و به دنبالش این آیه نازل شد که در شبهاى ماه رمضان مباشرت با زنانتان حلال است. سیوطی می نویسد که آیه شریفه می فرماید:( کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ یعنى تجامعون النساء و تأکلون و تشربون بعد العشاء فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ یعنى جامعوهن)[۲۹۷] شما به خود خیانت مى‏کردید یعنی کارِ ممنوع را انجام مى‏دادید که مجامعت با زنان و خوردن وآشامیدن بود. پس خداوند شما را بخشید، اکنون با آنها آمیزش کنید. این آیه شرفه صریحاً اعلام میکند که در شبهای ماه رمضان مباشرت با زنانتان بر شما حلال است و این همان چیزی است که از راه تمکین بدست می آید ، پس زن وظیفه دارد در مقابل شوهر خود تمکین کند.
– آیه شریفه: (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ )[۲۹۸] و از تو، در باره خون حیض سؤال مى‏کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‏اى است از این رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره‏گیرى کنید! و با آنها نزدیکى ننماید، تا پاک شوند! و هنگامى که پاک شدند، از طریقى که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‏کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.
یهود نسبت به زنان در حال حیض بسیار سخت گیری می کردند و در دوری از آن افراط و مبالغه می نمودند. در جاهلیت نیز زنان حائض را از خود دور می کردند، و با آنان غذا نمی خوردند و یکجا نمی نشستند وحتی در یک منزل زندگی نمی کردند و مثل یهود سخت گیری می کردند.[۲۹۹] عده ای از مسلمانان از پیامبر(ص) در مورد این مساله سوال کردند این آیه نازل شد وفرمود: در حالت حیض با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند، وقتی پاک شدند از طریقى که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید. عده ای از مردم چنین فهمیدند که معنای(نزدیکی نکنید) این است که با زنان در حال حیض یکجا سکونت نکنید، ولی پیامبر فرمود:(إنما أمرتکم أن تعتزلوا مجامعتهن إذا حضن، و لم آمرکم بإخراجهن من البیوت کفعل الأعاجم)[۳۰۰] همانا من به شما دستور دادم که از مجامعت با زنان حائض دوری کنید و نگفتم که آنان را از منزلشان بیرون کنید، همان کاری که عجم آن را انجام می دهد.
در پیوند زناشویی، مباشرت وسیله است، نه هدف. هدف تولید نسل و امتداد حیات است و سرانجام پیوستن همه آن چیزها به خداست.[۳۰۱] بنابراین همخوابی در وقت پاکی ، لذّت طبیعی را تحقق می بخشد و هدف فطری نیز تحقق می پذیرد و این همان چیزی است که مرد براثر حق تمکین به آن می رسد.

 

 

۳-۱-۱-۱-۲ حدیث

 

 

– قال رسول الله (ص):(وَالَّذِى نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لاَ تُؤَدِّى الْمَرْأَهُ حَقَّ رَبِّهَا حَتَّى تُؤَدِّىَ حَقَّ زَوْجِهَا وَلَوْ سَأَلَهَا نَفْسَهَا وَهِىَ عَلَى قَتَبٍ لَمْ تَمْنَعْهُ)[۳۰۲] پیامبر (ص) می فرماید: سوگند به کسی که جانم در دست اوست ، زن تا حق همسرش را ادا نکند، حق پروردگارش را ادا نکرده است، حتی اگر بر پشت شتر از زنش در خواست همخوابگی کند نباید با او مخالفت ورزد. با توجه به این حدیث اگر در خواست مرد در چنین حالتی هم قابل رد کردن نباشد در بقیه حالت ها هرگز نباید رد شود. پس اگر مرد زنش را به همخوابگی فراخواند اما او خودداری کند ، تا سپیده دم ملائکه بر او لعنت می کند، چون پیامبر(ص) فرمود:(إِذَا بَاتَتِ الْمَرْأَهُ مُهَاجِرَهً فِرَاشَ زَوْجِهَا لَعَنَتْهَا الْمَلاَئِکَهُ حَتَّى تَرْجِعَ)[۳۰۳] هرگاه زن دور از بستر شوهرش شب را به روز برساند ملائکه بر او لعنت می فرستد تا زمانیکه به سوی شوهرش بر می گردد.
– قال رسول الله (ص):( لو أمرت شیئا أن یسجد لشیء لأمرت المرأه أن تسجد لزوجها والذی نفسی بیده لا تؤدی المرأه حق ربها حتى تؤدی حق زوجها حتى لو سألها نفسها وهی على قتب لم تمنعه)[۳۰۴] ‌اگرکسی را به سجده‌کردن به‌کسی غیرازخدا دستورمی‌دادم‌، به زن می‌گفتم که برای شوهرش سجده‌کند، ‌ولی سجده برای غیراز خدا جایز نیست سوگند به کسی که جانم در دست اوست ، زن تا حق همسرش را ادا نکند، حق خداوند را ادا نکرده است، حتی اگر بر پشت شتر از زنش در خواست مباشرت کند نباید با او مخالفت ورزد. این حدیث نیز مانند حدیث قبل است و حاکم نیشابوری آن را صحیح می داند.[۳۰۵] بنابراین هرگاه مردی زنش را برای مباشرت فراخواند، بدون درنگ باید پاسخ مثبت بدهد.
– قال النبی (ص): (إن حق الزوج على زوجته إذا أرادها على نفسها وهی على ظهر بعیره لا تمنعه ومن حق الزوج على الزوجه أن لا تعطی من بیتها إلا بإذنه وإن فعلت کان الإثم علیها والأجر لغیرها ومن حق الزوج على الزوجه أن لا تخرج من بیته إلا بإذنه فإن فعلت ذلک لعنتها الملائکه حتى ترجع أو تتوب)[۳۰۶] پیامبر گرامی (ص) فرمودند: همانا حق شوهر بر همسرش آنست‌ که زمانیکه اراده کرد، زن خویش را دراختیارشوهربگذارد حتی اگربرروی شتر باشد، هم چنین نباید چیزی از مال او ببخشد مگر با اجازه او، اگر بدون اجازه شوهر چیزی از مال او بخشید، اجر و پاداشش برای شوهر وگناهش برای زن است و نباید بدون اجازه شوهر از خانه‌اش بیرون رود. اگرچنین‌کرد خداوند وفرشتگان غضب بروی نفرین‌کنند تا برگردد یا اینکه توبه کند.
– قال رسول الله(ص): (إذا الرجل دعا زوجته لحاجته فلتأته وإن کانت على التنور)[۳۰۷] «هرگاه مرد همسرش را برای نیازش فرا خواند، باید نزد او برود اگرچه بر تنور(مشغول پخت و پز) باشد.
بنا براین بر زوجه واجب است زمانیکه زوج اراده کرد، خود را دراختیارشوهربگذارد[۳۰۸] و از شوهر تمکین و اطاعت کند ، البته در صورتی که عذر شرعی نداشته باشد،بنابراین در صورتیکه بدون عذر تمکین نکند، مورد خشم خدا و فرشتگان قرار میگرید زیرا رسول خدا(ص) فرمود: (إذا دعا أحدکم امرأته إلى فراشه فأبت أن تجئ، لعنتها الملائکه حتى تصبح)[۳۰۹] ‌هرگاه مردی زنش را بررختخواب خویش خواند و زن ازرفتن امتناع ورزد ، فرشتگان تا صبح آن زن را نفرین می‌کنند.

 

 

۳-۱-۲ حق استمتاع

 

 

یکی دیگر از حقوق زوج این است که حق بهره وری جنسی یا حق استمتاع از همسر خود را پیدا می‏کند[۳۱۰] طبق نظر علمای اهل سنّت بر زن واجب است که چنانچه زوج اراده کرد که از زوجه خود استمتاع کند ، فورا باید زوجه پاسخ بدهد. نووی می گوید:(أن الزوج له حق الاستمتاع بها فی کل الأیام وحقه فیه واجب على الفور)[۳۱۱]. ابن حجر عسقلانی می گوید:( للزوج حق الاستمتاع بها فی کل وقت وحقه واجب على الفور)[۳۱۲] ، شبیه همین عبارت را شوکانی در نیل الاوطار آورده و می گوید:( أن للزوج حق الاستمتاع بها فی کل وقت وحقه واجب على الفور).[۳۱۳] بنابراین زوج حق استمتاع دارد و مباح است که از زوجه هر گونه لذت جنسی، اعم از نگاه کردن به جمیع بدن زوجه ، لمس کردن[۳۱۴]، بوسیدن، آمیزش و غیره را ببرد؛ از این رو، بر زن روا نیست بدون اجازه شوهر، خود را به کارهایی مشغول سازد که منافات با این حق داشته باشد. ابن حزم می گوید:( فإن امتنعت لغیر عذر فهی ملعونه)[۳۱۵] اگر زن بودن عذر امتناع کند ، ملعون است.

 

 

۳-۱-۳-۱ ادله حق استمتاع

 

 

ادله حق استمتاع در واقع همان ادله ای حق تمکین است ، همانطور که بیان شد، زوجه باید در مقابل شوهر تمکین کند، براین مبنا اجازه هرگونه استمتاع و بهره ورى جنسى را بر شوهر داده و این همان حق استمتاع است. حال به صورت مختصر به این ادله اشاره میگردد.

 

 

۳-۱-۳-۱-۱ قرآن



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:21:00 ب.ظ ]