پژوهش – بررسی بازنویسی ها و بازآفرینی های کلیله و دمنه برای کودکان و نوجوانان، … |
وَ إِن رامَ بابَ الخیرِ عُوجِلَ بِالقُفلِ
مهمان جواب داد که: اقتدا به آبا و اجداد در جهالت و ضلالت از نتایج نادانی و حماقت است و کسب هنر و تحصیل فضایل ذات، نشان خرد و حصافت و دلیل عقل و کیاست
همچو احرار سوی دولت پوی | همچو بدبخت زاد و بود مجوی.» (منشی، ۱۳۸۶: ۳۴۴-۳۴۳) |
۳-۹-۴-۳- روش خلق اثر
داستان زاهد و مهمان او درکلیله و دمنه یک باب کوتاه را به خود اختصاص داده است.
گلمحمدی با پیروی کردن از سبک و سیاق متن مأخذ، داستان را سادهنویسی کرده است که به جز تفاوت در زبان، تغییر عمدهای در آن مشاهده نمیشود. او تنها به بازنویسی باب اصلی نپرداخته، بلکه حکایت فرعی و سخنان رای و برهمن را نیز نقل کرده است.
نویسنده برای امروزی و نزدیک کردن زبان به فهم و درک نوجوان، حذفیاتی را در داستان اعمال کرده است. از جمله حذف ابیات و ضربالمثلهای فارسی و عربی، آیه و حدیث و تزیینات کلامی.
به جز زبان سایر عناصر داستانی مانند شخصیتپردازی، دیدگاه، درونمایه و …. در هر دو اثر یکسان است.
۳-۹-۴-۴- عناصر داستان
– پیرنگ
داستان «زاهد و مهمان او» از جمله داستانهایی است که عنصر پیرنگ در آن نمودی ندارد، زیرا در این داستان، اتفاق و یا حادثهای پیش نمیآید. در واقع به نظر میرسد که داستان بیشتر شخصیت محور است تا پیرنگ محور. سهم عمدهی داستان را گفتوگوی شخصیتها و عقاید و افکار آنها شکل داده است. اما به هر حال هر داستانی ناگزیر از داشتن پیرنگی هر چند ساده است:
میهمان دوست دارد زبان عبری را بیاموزد؛ زیرا شیوهی سخن گفتن زاهد را دوست دارد. زاهد به منظور آگاه کردن میهمان که در این زمینه موفق نخواهد شد، داستان کلاغی را نقل میکند که آرزوی خرامیدن مانند کبک را داشت.
– شخصیتپردازی
شخصیتهای این داستان انسانی هستند و دو شخصیت زاهد و مهمان او را در برمیگیرد. اما حکایت فرعی نیز دو شصخیت حیوانی کلاغ و کبک را در خود گنجانده است.
زاهد شخصیتی پرهیزکار و نیکنام است که به مادیات دلبستگی ندارد:
«…. و دوستی دنیا و عیب و ریا را کنار گذاشته بود.» (همان: ۱۵۵).
میهمان نوازیش زبانزد است؛ خصلتی که مرد مسافر نیز به آن اشاره میکند:
«چراکه بدون اینکه مرا از قبل بشناسی در حق من لطف کردی و حضور مرا در خانهات گرامی داشتی، و در میهمانی، انواع رنج و سختی را نیز تحمل کردی.» (همان: ۱۵۶)
قناعت را در اموری میداند که وجود دارد و جز آن را کمخردی میداند:
«قانع بودن به آنچه وجود ندارد، نشانهی پستی و کم عقلی است.» (همان: ۱۵۶)
او در مواقعی که لازم است، شرط نصیحت را فرو نمیگذارد:
«کار دشوار و سختی را انتخاب کردی، هرکس که زبان مادری خود را رها کند و با گذشتگان خود در زبان و حرفه مخالفت ورزد، کارش سر و سامان نخواهد یافت!» (همان: ۱۵۷)
این شخصیت بیشتر در میان گفتههای خود به خواننده معرفی میشود (شخصیتپردازی غیر مستقیم) و در واقع همان شخصیت حکایت مأخذ است.
مرد مسافر که میهمان زاهد است، شخصیت دیگر داستان است؛ شخصیتی که به کارگرفتن زبان و حرفهی اجدادش را نشانهی گمراهی و نادانی میداند:
«پیروی از جهالت و نادانی گذشتگان نتیجهی گمراهی است.» (همان: ۱۵۷)
این شخصیت در میان گفتوگوهایش معرفی میشود (شخصیتپردازی غیر مستقیم).
کبک نیز همان شخصیت مرد مسافر را دارد و در واقع زاهد، میهمانش را به او تشبیه کرده است.
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 03:23:00 ق.ظ ]
|