• مدل سوم با استفاده از مدل اهلسون

مدل دیگری که برای پایداری سود در این تحقیق استفاده می شود، مدل اهلسون می باشد.

مدل ۶-۱

Z=β۰+β۱A+β۲B+β۳C+β۴D+β۵E+β۶F+β۷G+β۸H+β۹I

A : لگاریتم (کل داراییها به شاخص تولید ناخالص ملی(GNP) بر مبنای ده؛

B: نسبت کل بدهیها به کل داراییها؛

C: نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها؛

D: نسبت بدهی جاری به دارایی جاری؛

E: عدد یک اگر بدهی کل بیشتر از دارایی کل شودوگرنه عدد صفر؛

F: نسبت سود خالص به کل داراییها؛

G: نسبت وجوه نقد حاصل از عملیات به کل بدهیها؛

H: عدد یک اگر سود خالص برای دوسال گذشته منفی باشدوگرنه عدد صفر؛

I: نسبت میزان تغییر در سود خالص به مجموع قدر مطلق سود هردو سال

۱-۲-۷- متغیر وابسته

درماندگی مالی و ورشکستگی شرکت ها به هدر رفتن منابع و عدم بهره گیری از فرصت های سرمایه گذاری منجر می شود. پیش بینی درماندگی مالی با طراحی شاخصها و الگوهای مناسب می تواند شرکت ها را نسبت به وقوع درماندگی مالی و ورشکستگی آگاه سازد تا باتوجه به این هشدارها سیاست مناسبی را اتخاذ نمایند. گردون[۱] ( ۱۹۷۱ ) در یکی از نخستین مطالعات علمی بر تئوری درماندگی مالی آن را به عنوان کاهش قدرت سودآوری شرکت معرفی می کند که احتمال عدم توانایی بازپرداخت بهره و اصل بدهی را افزایش می دهد. ویتاکر[۲] ( ۱۹۹۹ ) درماندگی مالی را وضعیتی در نظر می گیرد که در آن جریان های نقدی شرکت از مجموع هزینه های بهره مربوط به بدهی بلندمدت کمتر است. از نقطه نظر اقتصادی، درماندگی مالی را می توان به زیان ده بودن شرکت تعبیر نمود که در این حالت شرکت دچار عدم موفقیت شده است. در واقع، در این حالت نرخ بازدهی شرکت کمتر از نرخ هزینه سرمایه می باشد. حالت دیگری از درماندگی مالی زمانی رخ می دهد که شرکت موفق به رعایت کردن یک یا تعداد بیشتری از بندهای مربوط به قرارداد بدهی مانند نگاه داشتن نسبت جاری یا نسبت ارزش ویژه به کل دارایی ها طبق قرارداد نمی شود که به این حالت نکول تکنیکی گفته می شود. حالات دیگری از درماندگی مالی عبارتند از زمانی که جریانات نقدی شرکت برای بازپرداخت اصل و فرع بدهی کافی نباشد و نیز زمانی که ارزش ویژه شرکت عددی منفی شود (وستون و همکاران[۳] ، ۱۹۹۲).

به شرکتهایی که از نظر بورس اوراق بهادار تهران مشمول ماده۱۴۱قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷هستند یعنی شرکتهایی که به علت حجم زیانهای انباشته ورشکسته تلقی می گردند ولی این وضعیت آنان به اعلام انحلال و فروش داراییها وتقسیم وجوه نقد منجر نشده است.

طبق ماده۱۴۱قانون تجارت اگر بر اثر زیانهای وارده حداقل نصف سرمایه ازبین برود هیات مدیره مکلف است بلا فاصله مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام را را دعوت نماید تا در موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور واقع شود ما در این تحقیق برای شناسایی شرکتها به ورشکسته و غیر ورشکسته از مدل تعدیل شده آلتمن استفاده می کنیم که مبتنی بر ارقام دفاتر و صورتهای مالی است :

مدل آلتمن : مدل مورد استفاده،مدل (Z’-SCORE) آلتمن است.این مدل که از پنج نسبت مالی‌: سرمایه در گردش به کل دارایی (X1) ،سود انباشته به کل دارایی (X2) ،درآمد قبل از بهره و مالیات به کل دارایی (X3) ،ارزش دفتری حقوق‌ صاحبان سهام به ارزش دفتری بدهی (X4) ،فروش به کل دارایی (X5) تشکیل شده به‌ صورت زیر است:

مدل ۷-۱

(Z= 0/717 X1+0/847 X 2+3/107 X 3+0/420 X 4 +0/998 X 5′

در این مدل اگر Z′( شاخص کل )محاسبه شده برای شرکتهاکمتراز۲۳/۱باشد، احتمال ورشکستگی شرکتها خیلی بالا واگر بین ۲۳/۱و۹/۲ باشد، شرکت در ناحیه ورشکستگی،واحتمال ان وجود دارد.

همچنین اگر Z′( شاخص کل )محاسبه شده بالاتر از ۹/۲ باشداحتمال ورشکستگی شرکت خیلی کم است آلتمن با این مدل به۹۴درصدپیش بینی صحیح دست یافت.(آلتمن[۴]، ۲۰۰۰)

[۱] Whitaker, Richard (1999)

[۲] Gordon, M. J. (1971)

[۳] Weston J. Fred & E. Copeland, Thomas (1992)

[۴] altman2000

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...