پایان نامه میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی |
حق شرط در کنوانسیونهای ۱۹۷۸ و ۱۹۸۶ وین
رژیم حقوقی موجود حق شرط مبتنی بر کنوانسیون حقوق معاهدات وین ۱۹۶۹، کنوانسیون جانشینی دولتها در رابطه با معاهدات (وین ۱۹۷۸) و کنوانسیون وین ۱۹۸۶ درخصوص حقوق معاهدات بین دولتها و سازمانهای بینالمللی و یا سازمانهای بینالملل است. مجموعه مقررات مربوط به حق شرط در مقدمه و مواد ۱۹ تا ۲۳کنوانسیون حقوق معاهدات وین ۱۹۶۹تدوین گردید، که عیناً در کنوانسیون وین ۱۹۸۶ تکرار شده است. در کنوانسیون ۱۹۷۸ مربوط به جانشینی دولتها در رابطه با معاهدات، ضمن تکرار تعریف حق شرط در مقدمه این کنوانسیون، گفته شده هنگامی که یک دولت جدیدالاستقلال با صدور اعلامیه عضویت در معاهدهای را مورد، تأکید قرار میدهد، این امر به منزله حفظ و پذیرش هرگونه حق شرط معتبر در زمان جانشین در قلمرو دولت جانشین است مگر اینکه در اطلاعیه جانشینی به صراحت نظری متفاوت و یا حق شرط دیگری درخصوص همان موضوع، تنظیم شده باشد، بهعلاوه یک دولت جانشین میتواند به هنگام صدور بیانیه جانشینی در رابطه با حفظ عضویت در یک معاهده بینالمللی چندجانبه و یا به عنوان طرف متعاهد آن معاهده، نسبت به برخی مواد اعلام تحفظ نماید، مگر اینکه تحفظ طبق ماده ۱۹کنوانسیون حقوق معاهدات ممنوع گردیده باشد[۱].
به دلیل نارسا بودن ماده ۷۳ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین که به مسأله جانشینی پرداخته بود، کمسیون حقوق بینالمللی پیشنویس مربوط به جانشینی دولتها در معاهدات بینالمللی را تهیه نموده و در سال ۱۹۷۸ به تصویب رسانید.
ماده ۲۰کنوانسیون یاد شده اعلام میکند که در مورد کشور جانشین فرض بر حق شرط گذاشته میشود مگر اینکه در اعلامیه جانشینی خلاف آن تصریح شده باشد.
در ارتباط با پذیرش حق شرط توسط کشور جانشین ۳حالت قابل تصور است:
- کشور جانشین حق شرطهای قبلی را بپذیرد؛ در این حالت مشکلی وجود ندارد و وضع قبلی کماکان ادامه پیدا میکند.
- کشور جانشین در اعلامیه جانشین سکوت کرده باشد؛ طبق ماده ۲۰ کنوانسیون ۱۹۷۸ به منزله حفظ رزرو است به این نظر انتقاد شده است که فرض و اصل بر قبول مقررات کنوانسیونها به همان صورتی است که هستند و بدون تغییر و تعدیل در مفاد آن، بنا بر این سکوت را به معنی حفظ رزرو دانستن نادرست است.
- کشور جانشین از حق شرط صرف نظر کند؛ بدیهی است که این حالت نیز بلااشکال است چرا که در حقیقت موضع این کشور نسبت به کنوانسیون به حال عادی برمیگردد که مطلوب تر است. نکته دیگر درباره اعمال حق شرط جدید از طرف جانشین است، طبق بند ۲ماده ۲۰کنوانسیون ۱۹۷۸ اعمال چنین حق شرطی نیز ممکن است.
این کنوانسیون دقیقاً مقررات ۱۹۶۹ وین را تکرار کرده است. از آنجا که ماده ۱ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹ وین، صراحتاً مقرر مینماید. «کنوانسیون حاضر ناظر بر معاهدات منعقده بین دولتهاست». لذا آنچه در این کنوانسیون مقرر شده به معاهدات منعقده بین دولتها و سازمانهای بینالمللی یا بین سازمانهای بینالمللی با یکدیگر تسری نمییابد.
به همین دلیل و پیرو قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۹ که به کمسیون حقوق بینالملل مأموریت داده میشود. ضمن مشورت با سازمانهای مهم بینالمللی مسئله حقوق معاهدات بین دولتها و سازمانهای بینالمللی با یکدیگر را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و پیشنویس کنوانسیونی در این زمینه را تهیه و ارائه نماید، کمسیون حقوق بینالملل موضوع فوق را در دستور کار خویش قرار داد. نتیجه تحقیق و بررسی کمسیون این موضوع، پیشنویسی بود که در کنفرانس ۱۹۸۶ وین ارائه گردید.
در این پیشنویس همانند کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹، ماده ۲ و مواد ۱۹تا۲۳ که راجع به آن سخن به میان آمد اختصاص داده شد و همان مقررات با اندک تغییری که مربوط به موضوع و عنوان کنوانسیون بود مورد تصویب قرار گرفت.
بدین ترتیب بعد از بیست سال پس از تصویب کنوانسیون ۱۹۶۹ وین، قواعد مربوط به حق شرط بدون هیچگونه تغییر قابل ملاحظهای مجدداً در کنوانسیونی دیگر اعمال گردید و همانند مقررات قبلی مورد تأیید مجدد اعضای حاضر در کنفرانس ۱۹۸۶ وین قرار گرفت.[۲]
گفتاردوم :اصطلاح شناسی حق شرط
«حق شرط» ترجمه انگلیسی واژه Reservation و واژه فرانسوی Reserve میباشد. در ادبیات حقوق فارسی از معادلهای دیگری نیز استفاده شده است، همچون: حق امتناع، حق تحفظ، شرط، تحفظ و حتی تحدید تعهد. از میان معادلهای مذکور، به نظر میرسد که اصطلاح «حق شرط» مناسبتر باشد، زیرا Reservation یا Reserve بهنوعی متضمن «شرط» (ترجمۀ Condition) است که حقی برای اعمال آن متصور است.[۳]
۱-۲: مفهوم حق شرط
دولتها در برابر معاهدات میتواننددو نوع موضعگیری داشته باشند:
عضویت غیرمشروط: در این حالت دولتها معاهده را کاملاً پذیرفته و هیچ شرطی برای عضویت خود در معاهده قائل نمیشوند. این روش به دلیل اینکه برخی از مقررات یک معاهده میتواند مخالف مواضع و منابع آنها است، از عضویت در معاهده بهطور کلی خودداری میورزند. این روش نیز درست نیست، زیرا نباید کل یک معاهده که منافع بسیاری میتواند برای کشورها داشته باشد به دلیل اینکه جزء ناچیزی از آن با منافع کشورها در تعارض است، از دست داد. ایراد دیگر این روش این است که باعث میشود تعداد کمی از کشورها به معاهدات بینالملل بپیوندند.
– عضویت مشروط: در این حالت دولتها با استفاده از حق شرط به یک معاهده میپیوندند. این روش باعث بسط تعهدات بینالمللی و قانونمند شدن نظام بینالملل میشود بدون آنکه ضرری به منافع کشور عضو وارد سازد.[۴]
۲-۲: مفهوم حق شرط از نظر عهدنامه وین ۱۹۶۹:
براساس جزء د بند ۱ ماده۲ عهدنامۀ وین «حق شرط عبارت است از بیانیۀ یک جانبهای که یک دولت تحت هر نام یا هر عبارت در موقع امضا، تصویب، پذیرش، تایید یا الحاق به یک معاهده صادر میکند و یا بوسیلۀ آن قصد خودرا دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی بعضی از مقررات معاهده نسبت به خود بیان میدارد».
بدین ترتیب دولتها میتوانند به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش یا الحاق به معاهدات بینالمللی بعضی از مقررات آنها را که با قوانین داخلی خود مغایر میدانند و در صورت اجرا میتواند مشکلاتی را برای نظام حقوقی داخلی آنها بهوجود آورد، نپذیرفته یا آثار حقوقی آن را نسبت به خود تعدیل نمایند. اصولاً فلسفه حق شرط تسهیل عضویت دولتها و گسترش دامنۀ الحاق کشورها به معاهدات است. چنانچه دولتها در مورد اصول اساسی و تعهدات اصلی مندرج در معاهده توافق نمایند، اختلاف نظر آنها در مورد مسائل فرعی و نهچندان اساسی قابل اغماض بوده و مانع عضویت و مشارکت آنها در معاهده است.[۵]
۳-۲: اعلامیۀ تفسیری و تفاوت آن با حق شرط
رویۀ معاصر به موازات حق شرط به معنی دقیق کلمه، اعلامیه تفسیری را نیز معمول داشته است. موضوع اعلامیۀ تفسیری اصولاً مستثنی کردن یا محدود کردن اجرای مقررات معاهده نمیباشد، بلکه تنها روشن نمودن معنی آن مقررات است.
صدور اعلامیۀ تفسیری نیاز به تصریح در معاهده ندارد و حق صدور آن ناشی از قاعدۀ عرض عام میباشد.
عهدنامههای حقوق معاهدات در رابطه با اعلامیۀ تفسیری ساکت است. با وجود این، معمولا در معاهداتی که حق شرط نسبت به آنها منع شده، به طرفهای معاهده اجازۀ صدور اعلامیۀ تفسیری داده میشود. (از جمله ماده ۳۱۰ عهدنامه ۱۹۸۲ در زمینه حقوق دریاها).
اعلامیۀ تفسیری با حق شرط تفاوتهایی به شرح زیر دارد:
- در حالیکه اعلامیۀ تفسیری عمدتاً دارای ویژگی سیاسی است و مواضع سیاسی کشورها را در قبال معاهده نشان میدهد، حق شرط ویژگی حقوقی دارد و مواضع حقوقی کشورها را نسبت به معاهده مشخص میکند.
- اعلامیۀ تفسیری فاقد هرگونه الزام حقوقی برای سایر کشورهاست، حتی اگر مورد پذیرش آنها قرار گیرد، اما حق شرط میتواند الزام حقوقی به دنبال داشته باشد.
- اعلامیۀ تفسیری به قصد تعریف، تفسیر و بیان مقصود مقررات معاهده صادر میشود، اما حق شرط متضمن تعدیل یا تغییر مقررات معاهده است.[۶]
در مجموع اگر اعلامیۀ تفسیری بهگونهای موجب مستثنی کردن یا تغییر مقررات معاهده گردد، همان حق شرط است. در غیراینصورت و با توجه به قصد صادر کنندۀ اعلامیه، صرفاً تفسیر یک جانبه از مفاد معاهدات است که ممکن است مورد پذیرش طرفهای دیگر معاهده قرار نگیرد. این همان نظر کمسیون حقوق بینالملل در طرح نهایی پیشنویس مواد عهدنامۀ حقوق معاهدات به مجمع عمومی در سال ۱۹۶۶است.[۷]
۴-۲:تفاوت حق شرط (Reserve) و قید شرط (Reservation Clause)
قید شرط را نباید با حق شرط اشتباه گرفت. در عهدنامه وین «قید شرط» پیشبینی نشده است، این اصطلاح آثار حقوقی برخی مواد معاهده را در بین کلیه طرفهای معاهده و یا بین طرف خاص و کلیه طرفهای معاهده و یا بین دو عضو معاهده توصیف، محدود و یا تغییر میدهد.
قید شرط، شروطی است که در حین مذاکره در متن نهایی معاهده گنجانده میشود درحالیکه حق شرط شروطی است که هنگام امضاء، تصویب یا پذیرش از سوی برخی از اعضاء به سایرین اعلام میشود[۸].
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزییات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 03:42:00 ب.ظ ]
|