پایان نامه مشخص کردن جهت هر یک از عوامل بر صادرات |
– ۲ – ۳ تعاریف
قبل از پرداختن به مفهوم مدیریت دانش ضرورت دارد که تعریفی از واژه «دانش» ارائه شود. طبق تعریف داون پورت و پراساک (۱۹۹۸): «دانش به معنای جریان پیچیدهای از تجربیات ساخت یافته، ارزشها، اطلاعات زمینهای و بینش کارشناسی است که چارچوبی را برای ارزشیابی و تلفیق تجارب و اطلاعات جدید فراهم میکند که از تفکر افراد نشات میگیرد». در سازمانها، دانش را نه تنها در اسناد و منابع بلکه در کارهای روزمره سازمانی، فرایندها، عملکرد و هنجارهای سازمان میتوان یافت. فرایند مدیریت دانش از ۴ بخش اصلی تشکیل شده است. در مرحله اول باید دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد، بانکهای اطلاعاتی، مستندات و….) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب و به صورت مناسبی ذخیره شود. برای اینکه دانش با ارزش شده و به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر شود، باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم شود. پس از طی این مراحل اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد، زیرا در غیر این صورت تمامی تلاشهای انجام گرفته، بیسرانجام خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراک گذاری و تسهیم دانش نزد افراد است. قبل از اینکه بتوان دانش را کنترل و مدیریت کرد، باید آن را ایجاد و در یک سازمان به کار برد. فرایند خلق دانش مستلزم تعامل، مشارکت و درگیری افراد با تکنولوژی اطلاعات است (ادب، ۱۳۸۶).
در مجموع تعریف واحدی از مدیریت دانش بین صاحبنظران وجود ندارد. در زیر به یکی از این تعاریف اشاره میشود:
بیان مفهوم هر موضوعی در روشن شدن دامنه و عمق آن موضوع میتواند مفید و موثر باشد. در برخی از موارد بیان مفهوم بسیار دشوار است. به ویژه در مباحث مربوط به حوزه مدیریت، به دلیل ماهیت و طبیعت رشته بیان برخی مفاهیم از پیچیدگی خاصی برخوردار است. بر این اساس تعاریف زیادی از مدیریت دانش مطرح شده از جمله: “مدیریت دانش خلق، تفسیر، اشاعه و استفاده، حفاظت و نگهداری و پالایش دانش را در بر میگیرد”. پیچیدگی این بحث ارتباط دانش با اطلاعات و فناوری اطلاعات نیست بلکه قرابت این مفهوم با مباحثی نظیر روانشناسی و تجارت دانش است (Demarest, M,2007) . مدیریت دانش فعالیتی است که تاکتیکها و راهبردهای آن برای مدیریت سرمایههای انسان محور در نظر گرفته میشود. با نگاهی اجمالی به تعاریف مدیریت دانش میتوان دریافت که مدیریت دانش با تئوری و عمل رابطه دارد (Demarest, M,2007) در اینجا این پرسش مطرح میگردد که علی رغم تعاریف متعدد، در واقع مدیریت دانش به چه مفهومی اشاره دارد؟ از طریق بررسی تعاریف گوناگون مدیریت دانش، میتوان آن را به عنوان “فرایند خلق، انتشار و بکارگیری دانش بمنظور دستیابی به اهداف سازمانی” تعریف نمود. در تعریفی دیگر، مدیریت دانش عبارتست از” فلسفهای که شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فن آوریهای بکار گرفته شده که افراد را بمنظور تسهیم و بکارگیری دانش شان جهت مواجهه با اهداف آنها یاری میرساند ” بیان میگردد (Gottschalk, 2006).
با کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید: “فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد”. کلوپولوس و فراپائولو بیان میدارند که مدیریت دانش بر بکارگیری مجدد اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر برنامه ریزیهایی بمنظور تغییر چشماندازها تاکید مینماید.
مدیریت دانش دارای تعاریف متعددی بوده و به دلیل مفهوم چند بُعدی آن تعریف آن مشکل است .(Lee & Choi, 2003) میتوان گفت با توجه به نوع نگاه صاحب نظران این تعاریف از یکدیگر متمایز میگردند. بعضی از این تعاریف بر فرایندهای مدیریت دانش متمرکز هستند و برخی بر اهداف آن توجه دارند.
باک ( ۲۰۰۱ ): برنامه مدیریتی که مجموعهای از فرآیندهای دانشی نظیر کسب، خلق و تسهیم دانش را در سازمان مدیریت میکند.
اسکریم ( ۲۰۰۳ ): مدیریت دانش عبارت است از مدیریت سیستماتیک و آشکار دانش که با فرایندهای خلق، جمع آوری، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش پیوند دارد.
گاندری و همکاران (۲۰۱۰): مدیریت دانش، یک فرایند یکپارچه و سیستماتیک در سطح سازمان است که شامل فعالیت اکتساب، خلق، ذخیره، توزیع و بکارگیری دانش به وسیله افراد و گروهها برای رسیدن به اهداف سازمانی میباشد.
دانش شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشهها، قضاوتها و انتظارات، متدلوژی(روانشناسی) یا علم اصول و نحوهی انجام فنون است (افرازه: ۱۳۸۴) .
مالهوترا تعریف خود از مدیریت دانش را این گونه ارائه میدهد :مدیریت دانش فرایندی است که به واسطهی آن، سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب میکنند Malhotra, Y2001)).
استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی میداند که سازمانها به واسطهی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای مؤثر در تصمیمهای خود به کار گیرند Hales, S. 2001)) .
کارل ویگ معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهای مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها و اقدامات سازمان و افراد Wiig, K. 2000)).
مدیریت دانش، فرایند خلق و تسهیم، انتقال و حفظ دانش به گونهای است که بتوان آن را به شیوهای اثربخش در سازمان به کار برد Hoffman, et al ,2005)).
مدیریت دانش دارای یک معنی بسیار پیچیدهتر از شرایط و مدیریت و دانش به تنهایی است. موضوعات مختلف در زمینههای مختلف با دیدگاههای مختلف تحت مدیریت دانش مورد بحث قرار گرفته است. به طور خلاصه ما آنها را تقسیم به دو گروه – مسیر سخت و مسیر نرم میکنیم. نظریههای سخت مسیر، روشها، و ابزار مربوط به هر دو تکنولوژی سخت (نرم افزار علم به اهداف صنعتی یا تجاری، مانند صنعتی R & D)[1] و یا تکنولوژی نرم (مربوط به نرمافزار، پایگاه داده، اطلاعات، اختراع ثبت شده، و یا حق چاپ، که معیارهای روشن هدف خود را در جوامع حرفهای مربوطه). برای کسانی که در ارتباط با گروه سخت، مدیریت دانش سطح پیشرفته برای بحث در مورد تکنولوژی، R & D، یا محصول / خدمت نوآوری و توسعه استخراج از معادن دادهها یا کشف دانش از پایگاه داده، MIS[2]، IT[3] زیرساخت و یا پشتیبانی از نرمافزار، سیستمهای خبره، تصمیمگیری و حمایت است سیستمها، یا مخازن دانش در شرایط معمولی استفاده میشود. فن آوریهای سخت و یا فناوری زیرساخت و حمایت از نرم افزار در مدیریت دانش موجود صریح و روشن است. فرض اساسی در این دیدگاه بر این باور است که دانش از اطلاعات میآید و دادهها از حوادث میآیند. ایجاد دانش مستلزم یک فرایند تولید بینش از طریق استخراج اطلاعات از دادهها است. بنابراین، آن را به عنوان یک ابزار توانمند برای تبدیل دانش به کالاهای صنعتی سود آور عمل میکند. سرمایهگذاران مالی، یک شرکت فناوری اطلاعات سرمایه گذاری و داراییهای سازمانی مرتبط به عنوان داراییهای نامشهود که باعث افزایش طولانی مدت تولید و سود میشود (Gao et al, 2008).
امروزه کامیابی سازمانها در عرصه اقتصادی، از قابلیت آنها در کسب، رمزگذاری و انتقال دانش به شیوهای کاراتر از رقبا سرچشمه میگیرد .
مدیریت دانش در برگیرنده رفتارهای انسانی، نگرشها و قابلیتهای انسانی، فلسفههای کسب و کار، الگوها، عملیات، رویهها و فناوریهای پیچیده است. (Wiig , 2002) در تعریف دیگری مدیریت دانش ایجاد، نوسازی و به کارگیری آگاهانه، صریح و سیستماتیک دانش برای حداکثرکردن اثربخشی و بازدهی داراییهای دانشی سازمان تعریف شده است (واعظی:۱۳۸۵).
تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (افرازه ۱۳۸۴؛ آدرین۱۳۸۰) و با این فرضیه اساسی آغاز میشود که گردآوری داده تحت تأثیر ارزشهای اصلی سازمان (واحد یا تیم) قرار دارد و دادهها از طریق برخی فرایندهای تعامل انسانی و فناوری اطلاعات به عنوان اطلاعات معنا مییابند. سپس از طریق فرایندهای موجود در زمینه (محیط)، تجمع دادهها، معنا دادن (به اطلاعات)، ترکیب، تفکر و تأمل، به دانش مرتبط با تصمیم گیری در سازمان تبدیل میشود.
تعریف ساده از مدیریت دانش عبارت است از: برانگیختن افراد به تسهیم دانش خود با دیگران (زعفرانیان، ۱۳۸۷) تعریف جامع و قابل قبولتری از مدیریت دانش توسط پت ریش ارائه شده است که عبارت است از: مدیریت دانش، کسب دانش درست، برای افراد مناسب، در زمان صحیح و مکان مناسب است، به گونهای که آنان بتوانند برای دست یابی به اهداف سازمان، بهترین استفاده را از دانش ببرند (مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا، ۱۹۹۶).
در تعریفی دیگر، مدیریت دانش را آگاهی از دانش موجود در سازمان، خلق، تسهیم و انتقال دانش، استفاده از دانش موجود، کسب دانش جدید و ذخیره و انباشت آن تعریف میکنند که این اقدامات در فرآیند یادگیری سازمانی و با توجه به فرهنگ و استراتژی سازمانها صورت میگیرد (Hanisch et al, 2009).
خلق دانش به معنای فراهم کردن قابلیتی در کل سازمان است که به کمک آن بتوان دانش جدیدی ایجاد و سپس آن را در سرتاسر سازمان پخش کرد (Nonaka & Takeuchi, 1995).
توجه پشت سر هم به مدیریت دانش (KM) در دانشگاهها طی چند سال گذشته، و افزایش اهمیت داراییهای دانش در بازارهای رقابتی امروز به عنوان دامنه بسیار مهم برای محققان دانشگاهی است. افزایش شدید در تعداد نشریات در حوزه KM است و تعداد زیادی از طرحهای عملی در زمینه KM و ایجاد کردهاند. واضح است، که امروزه در عصر دانش، سرمایه فکری و داراییهای نامشهود نقش عمدهای در حفظ مزیت رقابتی دارند.
اگر چه این بحث با توجه به زمینه توسعه داده است وجود دارد، آن را فراتر از اختلاف این است که مدیریت دانش است که هنوز در مراحل ابتدایی خود به تحول چشمگیر بر اساس سهم از انواع زیادی از رشتهها مانند اقتصاد، مدیریت، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی برخی استدلال میکنند که در این حوزه ادبیات رنج می برد از مفاهیم مبهم و گسترده است و از تعریف بد مفاهیم دیگران اضافه کردن که است هیچ موضع روشنی در مورد قانون مشخص و ضروری در این زمینه که از مناطق دیگر مربوط به مانند مدیریت تکنولوژی متفاوت میکند چیست، و مدیریت سازمانهای یادگیرنده وجود دارد و یا سرمایههای فکری است در نتیجه، ما در حال حاضر صورت بسیار گسترده است و ناهمگن واصل که به نظر میرسد هر جا گزیننده از تعاریف متفاوت و متناقض، مفاهیم، مدلها، روشها و چارچوبهای است علاوه بر این، ادعای آزمایشی از دانشمندان مختلف در حوزه مدیریت دانش، شهادت میدهد که تعداد زیادی از شکافها در این ادبیات است که تاکنون کشف نشدهاند وجود دارد. بنابراین، بررسی سیستماتیک، مفهومی غنی و جامع دراین زمینه ضروری به نظر میرسد که به توسعه بیشتر به عنوان یک رشته مدیریت تاسیس شده است (Rezazade at all 2009).
دانش میتواند هم یه صورت نهان و هم آشکار و یا هر دو موجود باشد که این دو نوع متفاوت است که آیا این دانش هنوز مدون است. دانش همچنین میتواند توسط کارگران دانش انجام شد، جاسازی شده در محصولات و یا اسناد، و میتواند در سطوح مختلف تجزیه و تحلیل (از فردی به درون سازمانی) در بر داشت. فرآیندهای که در مدیریت دانش جاسازی شده اجازه میدهد سازمانها برای رسیدن به اهداف خود آنها را مورد بررسی قرار دهند. در زیر به لیستی از فعالیتهای مدیریت دانش اولیه که از ادبیات موجود بیرون آمدن است اشاره میشود:
ارزیابی دانش: شامل ارزیابی نیازهای در حال توسعه استراتژی دانش و استراتژی مدیریت دانش، و شناسایی منابع و مکانیسمهای دیگر از فعالیتهای پی در پی است
کسب دانش/ جذب: آیا تلاش در راستای دستیابی به دانش موجود که در خارج از شرکت میباشد مهم هستند.
ایجاد دانش/ پردازش/ توسعه/ تحول: تولید دانش جدید است که هر دو در خارج از شرکت است در دسترس نیست، و یا کارآمد قابل دسترسی است
ذخیره دانش/ بازیابی: تدوین دانش در اشکال مختلف با ابزار و تکنیکهای فن آوریهای مختلف نرم افزار آن را با دوامتر و موثرتر قابل استفاده مجدد میکند.
به اشتراک گذاری دانش/ توزیع/ گردش/ انتقال: قرار دادن دانش در دسترس برای واحدهای مختلف، گروه و یا فردی در درون شرکت
استفاده از دانش/ نرم افزار: ایجاد ارزش در وسیعترین معنای آن بر اساس دانش موجود در شرکت.
فراموش کردن فعال دانش: تلاش برای پاک کردن از دانش کهنه شده به دور از دانش پایه و سازمان در راه هدفمند و فعال روند اجرایی مدیریت دانش: فعالیتهای که خود هر یک از فرآیندهای فوق است، اما شامل فعالیتهایی است که تاثیر مستقیم بر روی آنها، مانند تشخیص KM، ارزیابی مدیریت دانش، برنامه ریزی مدیریت دانش، ساختمان توانایی و مدیریت دانش است (Rezazade at all 2009).
[۱] Research and Development
[۲] Management Information Systems
[۳] Information Technology
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 06:20:00 ب.ظ ]
|